با سلام ممنونم من از لحاظ کاری و اجتماع خداروشکر موفق بودم و هستم
خانواده بله خانواده توقعشون خیلی زیاد شده منو داره عذاب میده
25 ساله/از سال 85 کار میکنم (بخاطر مشکلات تنها کسی بودم که کار میکردم و خرج خانه با من بود )
تا 5/5 غروب کار میکنم
شرایط کارم عالی
بله پدرم و برادرم نیز شاغل هستن
احساس فدا شدن و درک نکردن
سلام خواهش می کنم
احساستون برامون قابل درکه. خوب با توجه به سنتون و اینکه خانم هستید این خستگی و ناراحتی طبیعی هست. بخصوص اینکه ساعات کاری تون هم زیاد و حرفه تون حسابداریست.
در مرحله اول هر چند توقعات خانواده از شما بالا رفته اما اگر حجم مشکلات و ضروری بودن کار کردنتون کمتر شده، به نظرم سعی کنید با مدیر یا مسئول محل کار صحبت کنید تا ساعات کاری شما رو کمتر و از یک همکار کنارتون استفاده کنند. اگر همینطور پیش برید بعدها دلزده و خسته خواهید شد. و راندمان کارتون هم پایین خواهد آمد.
در مرحله دوم سعی کنید با خانواده صحبت کنید. مسائلتون رو در میان بگذارید. البته با خوشرویی و استدلال و الفاظ مناسب که از پیش تمرین کردید و همچنین در فضایی کاملا آرام؛ نه با تندخویی، و خستگی و صدای بلند. سعی کنید شرایط رو از پیش فراهم کنید تا مشکل و مخالفتی پیش نیاد. از احساس و شرایطتون براشون توضیح بدید. اگر هم متقاعد نشدند تدریجا نظرشون تغییر خواهد کرد.
آیا خودتون نسبت به کارهایی که به عهده دارید به نوعی احساس مسئولیت می کنید و اگر کار نکنید احساس عذاب وجدان دارید؟
اگر براتون مقدور هست کمی بیشتر شرایطتون رو بیان کنید. (با توجه به اینکه الان پدر و برادرتون هم کار می کنند آیا باز هم نیاز به همکاری شما هست؟) یا شرایط تغییر کرده؟
در کنار همه این ها شما باید علاوه بر رسيدگي به كارها، زماني رو فقط و فقط به آنچه خودتون نياز داريد يا دوست داريد، مثل مطالعه، پيادهروی، ورزش و حضور در جمعهای دوستانه اختصاص دهيد؛ تا در طی زمان احساس افسردگی و خستگی و فدا شدن نکنید.
بعد به امید خدا راهکارهایی برای رفع خستگی در کار خدمتتون عرض خواهم کرد.
شاد و پیروز باشید