Google


normal_post - روابط فردی - متا نویسنده موضوع: روابط فردی  (دفعات بازدید: 2799 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی
« : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۰:۱۶ »
«من باور دارم»ها
 
باورها به رفتارهای ما جهت می‌دهند. انگیزه ما برای شروع کاری می‌شوند و می‌توانند ما را از انجام فعالیتی بازدارند. اعتقاد و ترویج باورهای مثبت، مثبت‌اندیشی را در زندگی نهادینه می‌کند. نهاده‌ها فردا شکوفا می‌شوند و به همین دلایل است که باید باورهای ساده خود را برای پیچیدگی‌های فردای زندگی جهت بدهیم تا کودکان‌مان به فردای بهتری نظر داشته باشند؛ جهتی روشن و مثبت نگر.
● من باور دارم
▪ که دعوا و جر و بحث دو نفر با هم به معنی اینکه آنها همدیگر را دوست ندارند، نیست و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنی اینکه آنها همدیگر را دوست دارند نیست.
▪ که هر چقدر دوست‌مان خوب و صمیمی باشد هر از گاهی موجب ناراحتی ما خواهد شد و باید به این خاطر او را ببخشیم.
▪ که دوستی واقعی به رشد خود ادامه خواهد داد حتی در دورترین فاصله‌ها.
▪ که ما می‌توانیم در یک لحظه کاری کنیم که برای تمام عمر قلب ما را به درد آورد.
▪ که زمان زیادی طول می‌کشد تا من همان آدم بشوم که می‌خواهم.
▪ که همیشه باید کسانی را که صمیمانه دوستشان دارم با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین باری باشد که آنها را می‌بینم.
▪ که ما مسوول کارهایی هستیم که انجام می‌دهیم، صرف‌نظر از این که چه احساسی داشته باشیم.
▪ که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.
▪ که قهرمان کسی است که کاری را که باید انجام گیرد در زمانی که باید انجام گیرد، انجام می‌دهد، صرف‌نظر از پیامدهای آن.
▪ که گاهی کسانی که انتظار داریم در مواقع پریشانی و درماندگی به ما ضربه بزنند، به کمک ما می‌آیند و ما را نجات می‌دهند.
▪ که گاهی هنگامی که عصبانی هستم حق دارم که عصبانی باشم اما این به من این حق را نمی‌دهد که ظالم و بی‌رحم باشم.
▪ که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتی که داشته‌ایم و آنچه از آنها آموخته‌ایم بستگی دارد تا به اینکه چند بار جشن تولد گرفته‌ایم.
▪ که همیشه کافی نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهی باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.
▪ که صرف‌نظر از اینکه چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به دلیل غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.
▪ که زمینه‌ها و شرایط خانوادگی و اجتماعی برآنچه هستم تاثیرگذار بوده‌اند اما من خودم مسوول آنچه که خواهم شد هستم.
▪ که نباید خیلی برای کشف یک راز کند و کاو کنم زیرا ممکن است برای همیشه زندگی مرا تغییر دهد.
▪ که دو نفر ممکن است دقیقا به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملا متفاوت را ببینند.
▪ که زندگی ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت به وسیله کسانی که حتی آنها را نمی‌شناسیم تغییر یابد.
▪ که گواهی‌نامه‌ها و تقدیرنامه‌هایی که روی دیوار نصب شده‌اند برای ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.
▪ که کسانی که بیشتر از همه دوستشان دارم خیلی زود از دستم گرفته خواهند شد.
▪ که شادترین مردم لزوما کسی که بهترین چیزها را دارد نیست بلکه کسی است که از چیزهایی که دارد بهترین استفاده را می‌کند.

منبع: persianoz.com 
 
روزنامه سلامت
 


Linkback: https://irmeta.com/meta/b378/t5687/

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی2
« پاسخ #1 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۱:۰۴ »
"تظاهر کردن" بهترین کار است؟
 
در زندگی امروز، گاهی کمی دور از واقعیت عمل کردن میتواند یک قابلیت و حسن تلقی شود و ما را از مشکلات و یا اشتباهات اجتماعی بزرگ دور نگه داشته و تاثیر بسیار خوبی بر طرف مقابلمان بگذارد و موجب شود خودمان و دیگران در آرامش بیشتری باشیم.
در اینجا به شش موقعیت که وانمود کردن به داشتن حسی غیر حقیقی در آنها عادی ترین رفتار تلقی میشود، اشاره میکنیم:
▪ "چه جالب..."
▪ تظاهر به جذابیت موضوع گفتگو
هنگامی که نمیتوانید هیچ نکته جذابی در داستان پر آب و تاب دوستتان پیدا کنید، به خود یادآوری کنید که شما هم میتوانید در چنین موقعیتی باشید. همه ما میدانیم که دیدن عکس العمل بی روح مخاطب در مقابل شنیدن ماجرایی که فکر میکنیم بسیار جالب است، چقدر ناراحت کننده است. وانمود کردن به اینکه موضوع جالب است، لطف بزرگی در حق دوستتان خواهد بود.
برای اینکه این علاقه تا حد امکان "واقعی" به نظر برسد، در گفتگو شرکت کنید، سر تکان بدهید، سؤال بپرسید و مانند کسی که دنبال راه فرار است، به اطراف نگاه نکنید.
▪ "ها ها..." تظاهر به فهمیدن نکته جذاب یک لطیفه
همه از شدت خنده منفجر شده اند اما شما چیز خنده داری در لطیفه ای که شنیده اید، نیافته اید، از آنجایی که تظاهر به خنده شادمانه بسیار مشکل است، بهترین راه این است که وانمود کنید متوجه ماجرا شده اید، اما آنقدرها هم خنده تان نگرفته، لبخند بزنید و بگویید:"چه هوشمندانه" یا "یادم باشد اینرا برای دوستم تعریف کنم". شاید اگر فرصتی پیش آمد آنرا واقعا برای دوستتان تعریف کنید و بپرسید کجای داستان خنده دار است.
▪ تظاهر به فهمیدن نکته جذاب یک لطیفه "ببینید دوستان..."
● تظاهر به اعتماد به نفس
اگر از صحبت در جمع واهمه دارید و قرار است ایده خود را برای گروهی از همکاران توضیح دهید یا باید برای عده ای ماجرایی را تعریف کنید، باید سرشار از اعتماد به نفس "به نظر برسید"، حتی اگر چنین حسی نداشته باشید. بهتر است بایستید و کمی بلندتر از معمول صحبت کنید. از آنجایی که خیره شدن به بالا و پایین و همچنین به یک شخص خاص، نشان ضعف شما خواهد بود، اتاق را در ذهن خود به سه قسمت تقسیم کنید و نگاه خود را بین این بخشها حرکت دهید. هنگامی که آسوده و راحت به نظر برسید، این حس کم کم به خودتان هم منتقل خواهد شد.
▪ "به به شما کجا، اینجا کجا..."
▪ وانمود کنید او را به جا آورده اید
خانمی در مجمع دانشجویان به سراغ شما می آید: چقدر از دیدنت خوشحالم.." نگویید :"ببخشید، شما؟" باید لبخند بزنید و بگویید "من از همان جوانی هم اسمها را فراموش میکردم، شما خانم...؟" شنیدن نام او میتواند خاطراتی را به یادتان بیاورد و حتی ممکن است این خانم اطلاعات مفیدی درباره برخوردهای قبلیتان به شما بدهد. اگر این روش موفق نبود میتوانید بپرسید: "خوب تازگیها مشغول چه کاری هستی؟"
▪ "عجب داستانی، مثل فیلم.."
▪ تظاهر به بی اطلاعی در جمع شایعه پردازان
در دوره دوستانه ماهانه شرکت کرده اید و صحبت از جدایی یکی از دوستان و شوهرش است، شما کل ماجرا را از زبان این دوست شنیده اید، اما به درمیان گذاشتن این اطلاعات خصوصی با دیگران علاقه ندارید. این اظهار بی اطلاعی شما باید متقاعد کننده باشد، در غیر اینصورت ناگهان متوجه میشوید که تحت فشار دیگران همه داستان را لو داده اید.
بهترین راه این است که تظاهر به بی حوصلگی کرده و یا با یک پرسش یا طرح موضوعی دیگر، بحث را منحرف کنید. مثلا:"داستان این دوتا مثل داستان فیلم..است، بازیگر نقش اول عالی بود، فیلمو دیدین؟ من باز هم میخوام ببینم، براتون بلیط بگیرم؟" معصومانه و زیرکانه...
▪ "وای.. همون چیزی که لازم داشتم.."
▪ وانمود کنید از هدیه خوشتان آمده است
هرچند این کار چندان آسان نیست، اما اگر به وقت، علاقه و پولی که برای خوشحال کردن شما صرف شده فکر کنید، چندان مشکل نخواهد بود. تظاهر به خوشحالی کنید و "از صمیم قلب" تشکر کنید "ممنونم از اینکه به فکر من بودی" یا " به به، اینو از کجا پیدا کردی؟" سپس هدیه را روی میز گذاشته و دوستتان را در آغوش بگیرید. به این ترتیب شما با معطوف کردن تمام توجه و علاقه خود به شخص هدیه دهنده و عدم تمرکز بر هدیه ای که دوستش ندارید، دوست خود را بسیار خوشحال خواهید کرد. 
 
بانک اطلاعات گردشگری 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی3
« پاسخ #2 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۱:۴۵ »
۱۰ دلیل عمده برای اهمیت برنامه ریزی
 
بیشتر ما اهل برنامه ریزی هستیم مثلا چنان چه تا به حال برای مسافرت، مراسم عروسی، میهمانی یا یك مراسم ویژه برنامه ریزی كرده باشید، می دانید كه چه كارهای زیادی باید انجام دهید ، مراحلی كه همه و همه را باید برای رسیدن به نتیجه دلخواه سر و سامان ببخشید. افراد زیادی از اهمیت برنامه ریزی برای رویدادها و اتفاقات مهم زندگی مطلعند اما اندك شمارند كسانی كه از اهمیت برنامه ریزی برای تمام زندگی خود آگاه باشند. گفته می شود كه مردم اغلب برنامه ریزی نمی كنند كه شكست بخورند، بلكه در برنامه ریزی كردن شكست می خورند. روشن است كه راه انداختن یك مراسم عروسی یا مسافرت بدون برنامه ریزی تقریباً فاجعه آمیز است، اما در مورد كل زندگیتان چطور؟!
عملاً سه راه پیش روی شماست: یا خودتان سبب روی دادن اتفاقات زندگی شوید، یا كناری بایستید و روی دادن آن اتفاقات را نظاره گر باشید و یا از اتفاق افتادن آنها گیج و مبهوت بمانید، چنانچه بخواهید كه هماهنگ و مطابق با امیال خود زندگی كنید باید در شمار آن گروه از افرادی باشید كه خود سبب پیش آمدن رویدادها می شوند. بنابراین لزوما و باید برنامه ریزی كنید. ۱۰ دلیل عمده در پی آمده شما را متوجه اهمیت برنامه ریزی در زندگی خواهد كرد.
۱) یك زندگی برنامه ریزی شده، به شما جهت می دهد، برنامه ریزی این فرصت را در اختیارتان قرار می دهد كه بدانید به كجا قرار است بروید و چطور باید به آن جا بروید در غیر این صورت وقت خود را برای كارهایی بیهوده تلف خواهید كرد.
۲) برنامه زندگی برای شما مراحل رسیدن به رویاهایتان را به شما نشان خواهد داد. چنانچه تاكنون رویاهایتان برای شما غیر ممكن و دست نیافتنی می نمود، شاید به این دلیل بوده است كه شما هیچ طرح و برنامه ای برای رسیدن به آنها آماده نكرده اید.
۳) اگر زندگیتان را به شانس و اقبال واگذار كنید یا اجازه بدهید كه دیگران زندگیتان را كنترل كنند، بی تردید ناامید و دلسرد خواهید شد. یك زندگی برنامه ریزی شده كنترل زندگی را در دستان شما قرار می دهد.
۴) یك زندگی برنامه ریزی شده به شما آرامش می دهد. بدون برنامه دچار گیجی و سردرگمی خواهید شد كه كجا بروید و روزهایتان را چطور بگذرانید.
۵) یك زندگی برنامه ریزی شده ما به شما هدف می بخشد. وقتی تصمیم می گیرید كه روی برنامه زندگی كنید، یعنی قصد دارید هدفمند زندگی كنید و دیگر زندگی كردنتان، بودن خالی نیست.
۶) شور و اشتیاق حاصل یك زندگی برنامه ریزی شده است. موفقیت تحقق پیشرونده یك هدف واقعا ارزشمند است. وقتی هدفی پیش روی خود داشته باشید، با شور و اشتیاق بیشتر زندگی می كنید.
۷) یك زندگی برنامه ریزی شده به شما قدرت می دهد. برنامه ریزی و هدفمند بودن در زندگی سبب می شود به همان شیوه ای كه دوست دارید زندگی كنید با حداقل نیاز به دیگران!
۸) یك زندگی برنامه ریزی شده باعث می شود شكرگزار نعمت های خداوند باشید. شما ناظر فعال و آگاه هر آن چیزی خواهید بود كه خدا به شما داده و برنامه ریزی برای زندگیتان نشان می دهد كه به نعمات خدا احترام می گذارید.
۹) یك زندگی برنامه ریزی شده سبب می شود ناخودآگاهتان نیز به خدمت شما در آید. با برنامه ریزی، بصیرتی در ناخودآگاهتان می كارید.
۱۰) آزادی و راحتی خیال، حاصل یك برنامه ریزی حساب شده است. چنانچه برای شكل دادن به سرنوشتتان آزادی طلب كنید، واقعا آزاد خواهید بود.

سمیه محمد نژاد 
 
روزنامه جوان
 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی4
« پاسخ #3 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۲:۵۴ »
۱۰ فرمان برای فرار از خجالت
 
می‌گویند <توماس ادیسون> عاشق نمایش بود و عاشق نمایش‌نامه‌های شكسپیر. او از وقتی ۸ ساله بود، دلش می‌خواست بازیگر تئاتر بشود و حتی در دوران نوجوانی‌اش هم برای رسیدن به این آرزو تلاش كرد اما موفق نشد. می‌دانید چرا؟ چون خجالتی بود! در زندگی‌نامه‌اش نوشته‌اند كه او سال‌ها به خاطر صدای زنانه‌اش خجالت می‌كشید در میان جمع، صحبت كند. آن نوجوان خجالتی، خوشبختانه بازیگر تئاتر نشد و شد: توماس ادیسون! همان ادیسونی كه زندگی امروز را بدون اختراعات او حتی نمی‌شود تصور كرد... كودكان، ‌نوجوانان و جوانانی كه امروز خجالتی هستند، در هیچ محضری امضا نكرده‌اند و به هیچ كسی تعهد نداده‌اند كه فردا و پس‌فردای روزگار هم خجالتی و كمرو باشند.
۱. وقتی به یك محفل رودربایستی‌دار، مثلا به یك مهمانی رسمی، دعوت می‌شوید؛‌ وقتتان را طوری تنظیم كنید كه زود برسید. این نكته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایده‌اش این است كه با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا می‌شوید و كم‌كم ترستان از آن جمع می‌ریزد. امتحان كنید! وقتی یك جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ می‌شود، حس خجالت‌تان خیلی كم‌تر است نسبت به وقتی كه ناگهان به یك مجلس شلوغ وارد می‌شوید. معمولا آنهایی كه زودتر به چنین محافلی می‌رسند، راحت‌تر با تازه‌واردها ارتباط برقرار می‌كنند.
۲. دلتان می‌خواهد وقتی به یك جمع وارد می‌شوید، چگونه رفتار كنید؟ خوش‌برخورد؟مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ و...؟ خب، همه این‌ها را می‌توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین كنید. همه ما آدم‌ها كمی تا قسمتی بازیگریم. نقش‌آفرینی جلوی دوربین شاید كار آسانی نباشد ولی نقش‌آفرینی در خلوت و در مقابل آینه مطمئنا كار آسانی است. تمرین‌های مكرر این چنینی، ناخودآگاهتان را به همان سمتی می‌برد كه بیشتر تمرینش را می‌كنید و كم‌كم شما هم همانی خواهید شد كه دلتان می‌خواهد.
۳. ماشین یك نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمی‌شود و حالا راننده منتظر است كسی بیاید كمكش كند و ماشین را هُل بدهد... همسایه‌تان دارد از بازار برمی‌گردد و دستش حسابی پُر است، زنبیل دارد از دستش می‌افتد... پیرمرد مغازه‌دار، زورش نمی‌رسد به تنهایی، كركره مغازه را بدهد بالا... خب، چرا معطلید؟ مگر نمی‌خواستید تمرین‌های ضد خجالت را شروع كنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یكی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو كلمه است: كمك نمی‌خواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو كلمه فراموش نكنید.) نمی‌دانید چقدر موثر است!
۴. از هم‌صحبت خودتان تعریف كنید. اینكه دیگر كاری ندارد. هم آسان است، هم موثر. اغلب آدم‌ها وقتی ازشان تعریف می‌كنید،‌ ذوق می‌كنند و بیشترشان آن‌قدر ذوق می‌كنند كه به هیچ قیمتی حاضر نمی‌شوند هم‌صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تكنیك باید مواظب مغزتان هم باشید چرا كه ممكن است جای دندان‌های كسی كه ازش تعریف كرده‌اید، رویش باقی بماند. ضمنا،‌ هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر كمی دقت كنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یك چیزی پیدا می‌كنید كه قابل تعریف باشد. البته تعریف‌‌هایتان هم نباید خیلی بی‌ربط باشد. مثلا وقتی كسی دارد درباره یك موضوع فلسفی با شما صحبت می‌كند، خیلی بی‌ربط است اگر بگویید:‌ <پیراهن‌تان چقدر قشنگ است>! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه‌مند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت كنید.
۵. ارتباط چشمی در برقراری یك ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابلتان نگاه كنید، چه وقتی كه دارید صحبت می‌كنید، چه وقتی كه دارند با شما صحبت می‌كنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یك لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه كنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یك ارتباط چشمی مناسب ناتوانید، سعی كنید به پیشانی طرف مقابل‌تان نگاه كنید. از معجزه نفس‌های عمیق هم غافل نشوید كه به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت كنید كه با نفس‌های عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را می‌توانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید كه هیچ‌كس نمی‌فهمد این كار شما چه معنایی دارد. باور كنید كه اصلا كسی حواسش به شما نیست. راحت باشید.
۶. خیلی هم ایده‌آل‌گرا نباشید! قرار نیست با هر جوكی كه شما تعریف می‌كنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی كه می‌زنید، همه به‌به و چه‌چه كنند. برای هیچ‌كس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید كه دیگران هم استانداردهای خود‌شان را این‌قدر دستِ‌ ‌بالا تعریف نمی‌كنند. وقتی در یك جمع حضور دارید، كسی از شما انتظار ندارد كه فوق‌العاده باشید. برای جمع، این مهم است كه شما با آنها ‌همراه باشید، فقط همین. این را هم یادتان باشد كه خیلی از خانم‌ها و آقایان اصلا با آدم‌های پرحرف و شوخ و مجلس‌آرا میانه خوبی ندارند. و یك خبر خوب دیگر برای خجالتی‌های عزیز: سكوت و كم‌حرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگ‌منشی‌تان می‌گذارند و چه صفتی بهتر از فروتنی؟ راستی یادتان باشد كه، در ملاقات اول‌تان با هیچ‌كس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصیتان را رو نكنید. چه لزومی دارد؟ این كار را متاسفانه بعضی‌ها برای پنهان كردن آن حس خجالت درونی‌ انجام می‌دهند. غافل از اینكه دیگران، این كار را غالبا این‌طور تفسیر و تعبیر می‌كنند كه فاعلان این فعل، آدم‌های كم‌ظرفیت و سرخورده یا آدم‌های گوشه‌گیر و تنهایی هستند.
۷. هیچ‌وقت هیچ‌كس را تحقیر نكنید و خصوصا در حضور جمع از چنین كارهایی پرهیز كنید. همه ما آدم‌ها به آرامش و كمك دیگران احتیاج داریم، نه به دشمنی و آزار و اذیتشان. مطمئنا وقتی شما كسی را تحقیر یا مسخره كنید، او هم به دنبال بهانه‌ای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران كند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برایتان نفرستند. موقع انتقاد كردن از این و آن هم، یادتان باشد كه نباید از هیچ‌كس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد كنید. وقتی ارتباطتان با دور و بری‌ها دوستانه و صمیمیانه باشد، آنها هم برای رفع مشكلات‌تان و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما كمك خواهند كرد.
۸. قرار نیست كه یك‌شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله‌گو و پرحرفی كه مجلس آرایی می‌كند و... این حتی با تلاش‌ شما هم به سرعت به دست نمی‌آید. آدم‌ها ذات شان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن یك مهارت است كه با تمرین به دست می‌آید. به تكنیك‌‌های ضد خجالت هم باید یكی یكی تسلط پیدا كنید. وقتی انرژیتان را در هر مقطع زمانی روی یك یا دو مهارت بخصوص می‌گذارید خیلی زودتر به نتیجه می‌رسید. مثلا پیش‌دستی در سلام گفتن را باید تمرین كرد. وقتی به آن تسلط پیدا كردید، شروع صحبت با لبخند را تمرین كنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال كمك به دیگران، كمك به سایر خجالتی‌های جمع، تعریف‌های بجا و . . . . هم همین طور. به دست آوردن یك مهارت ممكن است یك سال طول بكشد، در حالی كه به دست آوردن یك مهارت دیگر، ممكن است فقط دو روز وقتتان را بگیرد. هرچه سخت‌تر به دست بیاورید، سخت‌تر از دست می‌دهید. این یادتان باشد!
۹. همیشه آماده و به‌روز باشید. مطلع و گوش به زنگ. كتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و . . . اخبار روز دنیا را پیگیری كنید. اخبار هنری،‌فرهنگی، علمی، سیاسی و . . . داشتن این اطلاعات به شما كمك می‌كند كه همیشه حرف‌های شنیدنی در آستین داشته باشید. سوال‌های حاضر و آماده هم غنیمتند. از این قبیل سوال‌ها همیشه همراه داشته باشید. طرح یك سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطه شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم در چنین هم‌كلامی‌هایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسان‌تر و آسان‌تر می‌شود. از سلیقه‌ها و علاقه‌های دوروبری‌هایتان هم باید باخبر باشید. این‌طوری راحت‌تر می‌توانید هم‌صحبت‌شان شوید. وقتی می‌خواهید سر صحبت را با یك جماعتی باز كنید یا وقتی كه می‌خواهید در یك بحث گروهی شركت كنید، باید این را ارزیابی كنید كه آیا آنها هم مایلند حرف‌های شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرف‌های آنها گوش داده‌اید یا نه. بی‌محابا حرفشان را قطع نكنید. بهتر است مودبانه و آرام‌آرام به هر بحثی وارد شوید.
۱۰. اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیت‌های جمعی ترجیح می‌دهید. خب، می‌توانید از این فرصت مغتنم استفاده كنید و چیزی یاد بگیرید. آدم‌هایی كه تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیه‌شان با هنرآموزی جور است. روی یك هنر متمركز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، ‌نقاشی، ‌خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا می‌توانید كتاب بخوانید و اطلاعات كسب كنید. روزنامه، مجله، برنامه‌های آموزشی، اینترنت و... به زودی، روزی می‌آید كه باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده كنید.
دكتر محمد كیاسالار 
 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی5
« پاسخ #4 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۳:۳۵ »
۱۰ قدم برای جذب انسانها، ایده ها و فرصتهای عالی
 
۱) حقیقت را بگویید
منظور این نیست که فقط دروغ نگویید. گفتن حقیقت حد مشخصی دارد، که با در نظر گرفتن آن هم خودتان احساس آزادی و راحتی خواهید کرد و هم دیگران به سمتتان جلب می شوند. باید سعی کنید حقیقت را از موضع عشق بگویید، نه از موضع قدرت یا ترس.
۲) خودتان باشید
منطقی باشید. خودتان را به همان صورت که هستید قبول کنید. اگر ما این چیزی هستیم که اکنون هستیم، فقط به خاطر انتخاب هایی بوده که در زندگیمان کرده ایم. قبول کردن این مسئله این قدرت را به ما می دهد تا بتوانیم باز انتخاب کنیم. اگر خود را آنطور که واقعاً هستید به دیگران نشان دهید، ممکن است نتوانید بعضی ها را به سمت خود جذب کنید، اما مطمئن باشید که آنها را هم تحت تاثیر قرار می دهید.
۳) در زمان حال زندگی کنید
اگر در زمان حال زندگی کنید، می توانید با جریان روز همراه باشید. مراقب آنچه در اطرافتان و به شما می گذرد، باشید. در زمان حال است که می توانید کسی یا چیزی را به خود جذب کنید، نه در گذشته یا آینده.
۴) نگذارید با کمبود انرژی مواجه شوید
اگر امکانات برایتان فراهم باشد، همه کار می توانید انجام دهید. اما باید اول با گسترده کردن مرزهای خود، بالا بردن استانداردها و حل مسائل و مشکلات مربوط به گذشته موانع را از سر راهتان بردارید. تا آماده نباشید، قدرت جذب کردن به سراغتان نمی آید، پس خود را آماده کنید.
۵) بر پیروزی فائق شوید
اکثر ما عقیده داریم که اگر ما پیروز شویم، دنیا به ما باخته است و اگر دنیا پیروز شود، ما باخته ایم. این درست نیست. سعی کنید از جنبه ای به مسائل نگاه کنید که همه امکان پیروز و موفق شدن را داشته باشند.
۶) بخشیدن، گرفتن است
کاملاً صحیح است، لذت در بخشیدن است! همه ما چیزی برای بخشیدن و اهداء کردن داریم. پس شما هم ببخشید. اما اگر فکر می کنید چیز زیادی برای عرضه به دیگران ندارید، سعی کنید مهارتهای جدید یاد بگیرید. وقتی بتوانید کمی از خودتان و هدایایتان را به دیگران اهداء کنید، جذاب تر می شوید.
۷) خودخواه باشید
بسیار از خود مراقبت کنید. تلاش کنید تا نیازهایتان را برآورده کنید. معمولاً وقتی به چیزی نیاز دارید، از شما فراری می شود. اما شما دست از تلاش برندارید. تا می توانید پول، عشق، شانس، دوست و...برای خود ذخیره کنید. با اینکار مثل آهن ربایی خواهید توانست آنچه نیاز دارید را به سمت خود جذب کنید.
۸) هوشیاری خود را بالا ببرید
جذابیت پدیده ای بسیار دقیق و ظریف است. تا زمانیکه نتوانسته اید هوشیاریتان را درمورد خودتان، اطرافیانتان و طرز تفکرتان بالا ببرید، قادر نخواهد بود آن را به دست آورید.
۹) مسئولیت پذیر باشید
ما آن چیزی را به سمت خود جذب می کنیم، که آمادگیش را داشته باشیم. با تلاش و کوشش، خود را برای بهترین ها آماده کنید. مسئولیت جذاب کردن خودتان بدون تلاش میسر نیست، اما مطئن باشید که نتیجه ی خوبی عایدتان خواهد شد.
۱۰) از انجام دادن به بودن تغییر کنید
با دقت به آنچه انجامش می دهید، ببینید به چه کسی تبدیل می شوید. از چه رو اینکار را انجام می دهید، عشق یا ترس؟ چطور می توانید این را بفهمید؟ از نتیجه کار.
▪ حال، سوال این است...
برای لذت بردن از یک زندگی راحت، ساده، آرام، با برکت، غنی و پرموفقیت، چه کار می کنید؟ آیا برای به دست آوردن زندگی دلخواه خود حاضرید به هر کاری تن دهید؟ حتی اگر اینکارها با آنچه اکنون می کنید کاملاً مغایر باشد 
 
بیرتک

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی6
« پاسخ #5 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۴:۴۱ »
10گام برای جذب اطرافیان
 
۱) حقیقت را بگویید: منظور این نیست که فقط دروغ نگویید. گفتن حقیقت حد مشخصی دارد که با در نظر گرفتن آن هم خودتان احساس آزادی و راحتی خواهید کرد و هم دیگران به سمت شما جلب می‌شوند. باید بکوشید حقیقت را از موضع عشق بگویید، نه از موضع قدرت یا ترس.
۲) خودتان باشید: خودتان را به همان صورت که هستید قبول کنید؛ اگر ما این چیزی هستیم که اکنون هستیم، فقط به خاطر انتخاب‌هایی بوده که در زندگی‌مان کرده‌ایم. قبول کردن این مساله به ما قدرت می‌دهد تا بتوانیم باز انتخاب کنیم.
۳) در زمان حال زندگی کنید: اگر در زمان حال زندگی کنید، می‌توانید با جریان روز همراه باشید. مراقب آنچه در اطرافتان می‌گذرد، باشید. در زمان حال است که می‌توانید کسی یا چیزی را به خود جذب کنید، نه در گذشته یا آینده.
۴) انرژی کم نیاورید: اگر امکانات برایتان فراهم باشد همه کار می‌توانید انجام دهید؛ اما باید اول با گسترده کردن مرزهای خود، بالا بردن استانداردها و حل مسائل و مشکلات مربوط به گذشته موانع را از سر راهتان بردارید. تا آماده نباشید، قدرت جذب کردن سراغتان نمی‌آید، پس خود را آماده کنید.
۵) بر پیروزی فائق شوید: اکثر ما عقیده داریم که اگر پیروز شویم، دنیا به ما باخته است و اگر دنیا پیروز شود ما باخته‌ایم. این درست نیست. بکوشید از زاویه‌ای به مسائل نگاه کنید که همه امکان پیروزی و موفق شدن را داشته باشند.
۶) بخشیدن، گرفتن است: کاملا صحیح است، لذت در بخشیدن است! همه ما چیزی برای بخشیدن و اهدا کردن داریم. پس شما هم ببخشید. اما اگر فکر می‌کنید چیز زیادی برای عرضه به دیگران ندارید، سعی کنید مهارت‌های جدید یاد بگیرید.
۷) خودخواه باشید: بسیار مراقب خود باشید بکوشید تا نیازهایتان را برآورده کنید. معمولا وقتی به چیزی نیاز دارید، تمام سعی خود را برای به دست آوردن آن انجام دهید. تا می‌توانید پول، عشق، شانس، دوست و ... برای خود ذخیره کنید.
۸) هوشیاری خود را با بالا ببرید: جذابیت پدیده‌ای بسیار دقیق و ظریف است. تا زمانی که نتوانسته‌اید هوشیاریتان را درباره خود، اطرافیانتان و طرز فکرتان بالا ببرید، قادر نخواهید بود آن را به دست آورید.
۹) مسوولیت‌پذیر باشید: ما آن چیزی را به سمت خود جذب می‌کنیم که آمادگی آن را داشته باشیم. با تلاش و کوشش، خود را برای بهترین‌ها آماده کنید.
۱۰) از انجام دادن به بودن تغییر کنید: با دقت به آنچه انجامش می‌دهید، ببینید به چه کسی تبدیل می‌شوید. از چه جهت این کار را انجام می‌دهید، عشق یا ترس؟ چطور می‌توانید این را بفهمید؟ از نتیجه کار. 
 
روزنامه جام‌جم

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی7
« پاسخ #6 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۵:۲۱ »
۱۱ قانون اصلی برای ارتباطات انسانی
 
دانستن چگونگی رفتار با مردم به اندازه شایستگی های فـنـی و مـدیریتی اهمیت دارد. به بدترین کارفرمایی که تـا حـال داشـتـه ایـد فـکر کـنـید. بـیـاد آوریـد کـه چطـور فقدان مهارتهای رفتار با دیگران در او باعث دلسردی و عدم بهره وری دیگران و خروج شما با نا امیدی گردید.
یک انسان موفق نیمی کارمند است، نیمی سیاستمدار. او می داند کار کردن با دیگران بخصوص در دنیای کنـونـی کـه مملو از انسانهای دمدمی مزاج و زود رنج اسـت، روال ارتباطی خاصی را می طـلبد. او سـخـن یـکـی از بــزرگان جامعه شناس کـه "هنـگـام برخورد با مردم بخاطر داشـته باشید با مخلوقات منطق طرف نیستید،بلکه با مخلوقـات احـساسـات، مـوجوداتـی که سرشار از تبعیض، روحــیات پیشداوری و تعصب می باشند، و با غرور و خودبینی دست بگریبانند طرف هستــید،" را مد نظر دارد.
در ایـن قسمت برخی از قـوانـیـن اصـلـی ارتـبـاطات انـسانی در فضای کاری را مشاهده میکنید. برای مهارت یافتن در آنها، باید این قوانین را جزئی از خود درآورید.
۱) دیگران را با نام صدا بزنید
این خوشایند ترین صدا برای گوش هر کسی است. وقتی نام فردی را بکار می برید، در حقیقت پیغام خود را به صـورتی اختصاصی و تـنها برای شـخـص او مبـدل مـی سـازیــد. همچنین علاقمندی و میزان اهمیت شما را نسبـت به فرد میـرسـاند. این یک ابزار ساده فریبنده برای کاستن از جبهه گری های شخص می بـاشـد چـرا که یک نوع وجه ضمان و تـعهــد بـوجود می آورد. جملات خود را با اسامی افراد آمیـخته، و بـا سـؤالاتــی نــظـیـر، "علی، امروز خوب هستی؟" آغاز کنید.
۲) اشتباه خود را بپذیرید
ممکن است تصورکـنید که اگر اشتباهی که مرتکب شده اید را بگردن نگیرید، وجهه خود را از دست خواهید داد. این کار درست نیست. اعتراف به اشتباهات در مـحیط کـار یکی از ستوده ترین اعمال است چون اندک افرادی مبادرت به آن می نـمایـنـد. بـیـامـوزیــد که چـگونه تـکبـر و خـودخـواهـی را کنار گذاشته و بپذیرید که کامل نیستید. فقط در این کـار زیاده روی نکنید مثلا لازم نـیست با عذرخواهی های فـراوان در جـلسـات اقـدام به بیان اشتباهات خود نمایید. یک جمله "من اشتباه کردم و متوجه آن میشوم،" کفایت میکند.
۳) دیگران را با معیارهای بالا درنظر بگیرید
اندک افرادی در بین ما، که معمولا عقل کل خطاب میگردنـد، بـنـظر می رسد اینگونه فکر میکنند که هیچ کسی جز خودشان قادر به انجام صحیح امور نمیباشد. جزء این گروه از افراد نباشید. به قابلیتهای دیگران اعتماد کنـید. در واقـع به آنـهـا در انـجام دادن کارها به بهتریـن وجـه ممـکن اطـمـیــنان داشتـه بـاشید. ایـن به مـعنای داشتن انتظارات بیش از حد نیست. باور داشتن یک فرد او را تشـویـق بـه انـجـام کـارها با حداکثر توان نموده و از نا امیدی جلوگیری بعمل می آورد.
۴) علاقه ای صادقانه و صمیمی از خود نشان دهید
"کارها خوب پیش میره علی جان؟خوبه، میشه این پرونده ها رو برام چک کنی؟" این به معنای ابراز علاقه نبوده و بیشتر به دوستی خاله خرسه شباهت دارد. هر فردی در دفتر کار شما دارای سابقه ای غنی از علایق، تجارب و سلایق می بـاشد. حـتـی اگر نقطه اشتراکی با هم ندارید، در مورد اطرافیانتان اطلاعات کسب کنید.
اگر یکی از همکاران شما گفت که شرکت در گیم های آنلاین را دوست دارد، در مورد آن از او سؤال نمایید-- حتی اگـر بـرای شـما جالب نیست. نه تنها میتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید، اگر در آینده به آن گرایش پیدا کنـیـد، از امتیازاتـی برخوردار خواهید گشت. مردم دوست دارند که دیگران آنها را بخاطر داشته باشند.
به سخن خود مشغول بوده و بدانید چه وقت باید آنرا بیان کنید... 
 
بیرتک
 

 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی8
« پاسخ #7 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۶:۰۴ »
۱۱ قانون اصلی برای ارتباطات انسانی
 
۱) دیگران را با نام صدا بزنید
این خوشایند ترین صدا برای گوش هر کسی است. وقتی نام فردی را بکار می برید، در حقیقت پیغام خود را به صـورتی اختصاصی و تـنها برای شـخـص او مبـدل مـی سـازیــد. همچنین علاقمندی و میزان اهمیت شما را نسبـت به فرد میـرسـاند. این یک ابزار ساده فریبنده برای کاستن از جبهه گری های شخص می بـاشـد چـرا که یک نوع وجه ضمان و تـعهــد بـوجود می آورد. جملات خود را با اسامی افراد آمیـخته، و بـا سـؤالاتــی نــظـیـر، علی، امروز خوب هستی؟ آغاز کنید.
۲) اشتباه خود را بپذیرید
ممکن است تصورکـنید که اگر اشتباهی که مرتکب شده اید را بگردن نگیرید، وجهه خود را از دست خواهید داد. این کار درست نیست. اعتراف به اشتباهات در مـحیط کـار یکی از ستوده ترین اعمال است چون اندک افرادی مبادرت به آن می نـمایـنـد. بـیـامـوزیــد که چـگونه تـکبـر و خـودخـواهـی را کنار گذاشته و بپذیرید که کامل نیستید. فقط در این کـار زیاده روی نکنید مثلا لازم نـیست با عذرخواهی های فـراوان در جـلسـات اقـدام به بیان اشتباهات خود نمایید. یک جمله من اشتباه کردم و متوجه آن میشوم، کفایت میکند.
۳) دیگران را با معیارهای بالا درنظر بگیرید
اندک افرادی در بین ما، که معمولا عقل کل خطاب میگردنـد، بـنـظر می رسد اینگونه فکر میکنند که هیچ کسی جز خودشان قادر به انجام صحیح امور نمیباشد. جزء این گروه از افراد نباشید. به قابلیتهای دیگران اعتماد کنـید. در واقـع به آنـهـا در انـجام دادن کارها به بهتریـن وجـه ممـکن اطـمـیــنان داشتـه بـاشید. ایـن به مـعنای داشتن انتظارات بیش از حد نیست. باور داشتن یک فرد او را تشـویـق بـه انـجـام کـارها با حداکثر توان نموده و از نا امیدی جلوگیری بعمل می آورد.
۴) علاقه ای صادقانه و صمیمی از خود نشان دهید
کارها خوب پیش میره علی جان؟خوبه، میشه این پرونده ها رو برام چک کنی؟ این به معنای ابراز علاقه نبوده و بیشتر به دوستی خاله خرسه شباهت دارد. هر فردی در دفتر کار شما دارای سابقه ای غنی از علایق، تجارب و سلایق می بـاشد. حـتـی اگر نقطه اشتراکی با هم ندارید، در مورد اطرافیانتان اطلاعات کسب کنید.
اگر یکی از همکاران شما گفت که شرکت در گیم های آنلاین را دوست دارد، در مورد آن از او سؤال نمایید-- حتی اگـر بـرای شـما جالب نیست. نه تنها میتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید، اگر در آینده به آن گرایش پیدا کنـیـد، از امتیازاتـی برخوردار خواهید گشت. مردم دوست دارند که دیگران آنها را بخاطر داشته باشند.
۵) از دیگران تعریف و تمجید نمایید
فقط نگویید خوب بود در مورد تعریف خود صریح تر بوده و نشان دهید که در مورد آنچه که فرد در حقیقت انجام داده آگاهی دارید. علی، تـو خیـلی خوب جلسه را اداره کردی بخصوص وقتی هـمـه از مسیـر مـوضوع اصـلـی منـحرف شده بودند، این یک مثال خوب است. در عین حال سعی کنید به ندرت و فقط زمانی که واقـعا نـیـاز است انتقاد نمایید. انتقاد را طوری بیان کنید که مانند یک نصیحت سازنده از طرف دوسـتـی قـابـل اعـتـمــاد در نظر گرفته شود.
۶) مراقب حرفهایتان باشید
اگر تصمیم پیگیری کاری را ندارید، نگویید که آن را انـجـام خواهید داد. اعتبار شما ارتباط تنگاتنگی با کلامتان دارد. اگر به قول خود عمل نکنید، در مـورد کـارهـای بـزرگ بـه شـما اعتماد نشده و در نتیجه پیشرفتی نخواهید کرد.
۷) قدردانی و سپاسگزاری کنید
اگر فـردی لـطفـی به شما کرد، و یا برای انجام کاری برای شما از خواسته خود گذشت، مطمئــن گردید کـه بـه این سـعی و تـلاش آگـاه شوید. شما بخودی خود مستحق لطف نـبـوده و کسـی بــه شما بدهکار نیست. اگر مورد لـطـف واقـع شـدید، تـشـکر نـمـوده و درعوض مقابله بمثل کنید.
۸) با فکر و با ملاحظه باشید
هـرگز تـصور نـکیند که دیگران سخنان شما را مساعد و ارزشمند تلـقـی خـواهـنـد کـرد. برخی افراد بصورت طبیعی تک تک کلماتی که شخص بـیـان می کنـد را بـرای یـافــتن یک رودررویی شخصی مورد جستجو قرار می دهند. شما نمی تـوانیـد اینگونه افراد را تغییر دهید، اما قادرید نزد آنها حرف های خود را با دقت سازمان دهی نمایید. پیش از صحبت کـردن فکر کنید و مطمئن شوید که هیچ ابهامی که باعث سوء تعبیـر شـود در سـخـنـان شما وجود ندارد.
همچنین میتوانید سـعی در فهمیدن نقطه نظرات دیگران نمایید تا از بروز سوء تفاهمات ممانعت بعمل آورید. ممکن است عمیقا اعتـقـاد بر حـقانـیـت خـود داشـتـه باشید، اما متوجه گردید که دیگران به همین منوال درباره عقاید و باورهایشان می اندیـشند. شما باید نظرات آنها را محترم شمرده و ببینید چرا آنها اینگونه فکر میکنند. بجای مـشاجره از دیگران بخواهید در مورد مواضعشان توضیح دهنـد. مجـبـور نیـستـید مـوافــقت کنید، اما میتوانید بگویید، من متوجه هستم شما چه می گویید.
۹) از خود گذشتگی کنید
گه گاهی از مکان شغلی خود خارج شده و به دیگران در کـارهـایشـان کـمک نمایید. این عمل را بدون اینکه از شما درخواست شود انجام دهید. گفتن، کمک لازم نـداری؟ یــک تاثیر دوگانه در پی دارد. ابتدا، شما دیگران را تشویق بـه از خـود گـذشتـگی نـمـوده و در نتـیـجـه مـحیـط کـاری مثـبـت تـری ایـجاد خـواهد شـد. دوم، بـرای خود لطفی متعاقب را خریداری میکنید، چرا که مهربانی همیشه بازمیگردد.
۱۰) متواضع و فروتن باشید
تلاشهای مشهود برای تحت تاثیر قرار دادن همکاران و اشخاص مافوق نـتـیجه عکس به همراه خواهد داشت. هیچکس آدم خودنما را دوست ندارد. اگر میــخواهید کمالات شما تـوسـط دیـگران تصدیق شوند، کافی است تمرین بردباری بیشتری بنمایید. کامیابیـهای شما زمانی مصداق واقعی پیدا میکنـند کـه اجازه دهید دیگران خود متوجه آنها گردند نه اینکه مرتب صحبت از آن بمیان آورید.
۱۱) به حفظ آبروی دیگران کمک کنید
هـر کسی اشتباه می کـنـد. بــه دفعه قبلی که اشتباهی خجالت آور مرتکب شدید فکر کنید. دوست نداشتید کسی بیـایـد و اشـتـباه شـمـا را کـوچـک جلوه داده و از جدیت آن بکاهد؟ پس همین کار را شما در مورد دیگران انجام دهید. با خنـدیـدن به اشتباهی که شخص ( نه با خندیدن به خود شخص ) مرتکب شده بهمراه ضربه ای دوستانه به شانه هـای او از پریشانیش کاسته و بگویید، این برای بهترین افراد این شـرکـت هـم مـمـکـن است پیش بیاید. با این کار به او و به دیگران اطمینان میدهید که دنیا به پایان نرسیده است. اگر مـــناسب است، بجای جلب توجه بی مورد نسبت به اشتباه رخ داده، هیـچ چیزی نگویید. 
 
بیا تو جوان
 

 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی9
« پاسخ #8 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۶:۵۱ »
۱۲ نکته برای طرح گفتگوی کوتاه و سودمند
 
بر اساس مکتوبات "دبرا فاین" نویسنده کتاب "هنر مکالمات کوتاه" توانایی برقراری ارتباط با دیگران از طریق گفتگوهای کوتاه می تواند شما را به جاهای بالایی برساند. "فاین" در گذشته یک مهندس خجالتی بوده و در سمینارها و همایش ها داخل دستشویی پنهان می شده تا با دیگران برخوردی نداشته باشد و مجبور نشود که با آنها صحبت کند. در حال حاضر او یک سخنران حرفه ای است و معتقد است که قابلیت برقراری ارتباط با دیگران یک امر کاملاً اکتسابی است.
"فاین" و همراهانش راهکارهای زیر را برای برقراری یک مکالمه کوتاه، مختصر و مفید به ما پیشنهاد می کنند:
۱) زمانیکه آماده ملاقات با شخصی می شوید، چند مطلب مشترک را در ذهن داشته باشید تا در مورد آنها صحبت کنید و همچنین چند سؤال نیز در ذهن داشته باشید تا آنها را مطرح کرده و طرف مقابل را نیز به صحبت کردن وا دارید. اگر شخص مقابل را قبلاً ملاقات کرده اید، سعی کنید چیزهایی که از او به یادتان مانده را به میان بکشید مثلاً علاقه مشترکتان به یک ورزش خاص، یا عضویت مشترک در یک مرکز خیریه.
۲)اولین فردی باشید که می گوید: "سلام." اگر مطمئن نیستید که طرف مقابل شما را به درستی به جا می آورد یا نه، خودتان را معرفی کرده و اسمتان را بگویید تا فشار و استرس کمتری را متحمل شود. به عنوان مثال اینطور عمل کنید: "آقای علی کاظمی؟ من محسن بختیاری هستم، از دیدن شما خوشبختم" لبخند یادتان نرود و زمانیکه فردی را ملاقات میکنید، حتماً با او دست بدهید.
۳) در زمان معارفه دقت کافی داشته باشید و سعی کنید نام ها را به خاطر سپرده و در طول مکالمه به کرات از آنها استفاده نمایید.
۴) با بیان یک عبارت متداول کاری کنید تا طرف مقابل به صحبت کردن ادامه دهد و در نهایت هم یک سؤال کلی از او بپرسید.
۵) با توجه به حرف های او و نشان دادن واکنش های مثبت از طرف مقابل پشتیبانی کرده و تمام حواس خود را به وی معطوف کنید. در تمام طول گفتگو ارتباط چشمی را برقرار نگه دارید و هنگامیکه فرد در حال صحبت کردن با شماست سر خود را به این طرف و آن طرف نچرخانید و قسمت های دیگر اتاق را نگاه نکنید.
۶) بیشتر از آنچه حرف می زنید، گوش کنید.
۷) چیز جالبی برای ارائه دادن در دست داشته باشید. سعی کنید دانش خود را همواره به روز نگه دارید و از وقایع و اخبار جدید با اطلاع باشید. آگاهی از اخبار و وقایع فرهنگی می تواند به شما کمک کند تا راحت تر با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید. می توانید سر صحبت را با جمله هایی به این شرح باز کنید: "نظر شما در مورد ........ چیست؟" ، و یا "شنیده اید که .............؟" از موضوعات منفی و بحث برانگیز پرهیز کنید، و وارد جزئیات مسائل شخصی نشوید.
۸) اگر قصد دیدن شخص خاصی را دارید، بهترین راه این است که از یکی از آشنایان آن فرد تقاضا کنید تا شما را به او معرفی کند. از یک دوست دو جانبه بخواهید تا این افتخار را نصیب شما کند.
۹) اگر کسی کارت ویزیت خود را به شما تعارف کرد، آنرا به عنوان یک هدیه قبول کنید. با هر دو دست آنرا بگیرید و مدتی به آن نگاه کنید و چیزهایی که روی آن نوشته شده است را به دقت بخوانید. وقتی خواندن تمام شد، آنرا در جیب کت و یا کیف دستیتان قرار دهید تا با این کار نشان دهید که برایتان ارزشمند است.
۱۰) مراقب ژست و پرستیژ خود باشید. افرادیکه بیش از اندازه احساس راحتی میکنند، موجبات ناراحتی دیگران را فراهم می آورند. از سوی دیگر اگر راحت نبودید باز هم اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و خود را آرام و موقر نشان دهید.
۱۱) پیش از آنکه در گفتگویی که تازه به آن پیوسته اید، شرکت کنید، ابتدا برای مدتی گوش دهید و جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید. مطئمناً دوست ندارید که با صحبت های نابجا فرصت های استثنایی را پایمال کنید.
۱۲) راههای فراری هم برای خود و هم برای طرف مقابل بگذارید. به عنوان مثال: "من باید همین حالا به کار یکی از مشتری هایم رسیدگی کنم" و یا "من وقت نکردم نهار بخورم به همین خاطر باید یک سر به بوفه بزنم" و یا "اجازه دهید نوشیدنی هایتان را عوض کنند."
اما در چه زمانی باید از یک مکالمه بیرون آمد؟ باید کاری کنید که ابتدا تاثیر مناسبی بر روی فرد مقابل بگذارید و همچنین کاری کنید که به دنبال شما بیایند به همین دلیل میبایست: "باهوش و مختصر عمل کرده و آنها در انتظار بگذارید." 
 
پارسی فا
 

 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی10
« پاسخ #9 : ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۷:۲۷ »
۱۴ راه برای بلوغ اجتماعی
 
شما از نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته می‌شوید، اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسیده، نمی‌توانید نام یک شخص کامل را بر روی خود بگذارید.
روش‌های زیر به شما کمک می‌کند که راه رسیدن به کمال را آسان‌تر طی کنید:
۱)مسئولیت‌پذیری: اساس شخصیت و درستی، مسئولیت‌پذیری است. بدون هیچ عذر و بهانه‌ای یاد بگیرید که مسئولیت کارهایی را که انجام می‌دهید به عهده بگیرید. همان‌طور که تحسین و تمجید را قبول می‌کنید باید گله و شکایت را نیز بپذیرید. برای پی‌آمد تصمیم‌های خود آماده باشید و سعی کنید تصمیمات درستی اتخاذ کنید، چرا که قبول مسئولیت کار دشواری است.
۲) احساسات خود را کنترل کنید: عدم توانایی در کنترل احساس می‌تواند هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی لطمات جبران‌ناپذیری را به شما وارد آورد. نباید به‌طور کلی احساستان را بکشید بلکه باید آنها را از طریق گفتار و رفتار موجه بروز دهید.
۳) بخشنده باشید: موفقیت شما به کمک‌هایی بستگی دارد که در میان راه از دیگران دریافت می‌کنید. بدون هیچ چشم‌داشتی به دیگران کمک کنید. اگر توان مالی شما اجازه می‌دهد می‌توانید هزینه‌ای را نیز به خیریه‌‌ها و سایر مؤسسات این‌چنینی اختصاص دهید. اگر دست شما از نظر مالی باز نیست، می‌توانید از وقت خود استفاده کرده و به آموزش بچه‌های بی‌سرپرست بپردازید.
۴) وقت فراغت خود را با خانواده و دوستان بگذرانید: صله‌رحم را از یاد نبرید. اگر نمی‌توانید همیشه به دیدنشان بروید، حداقل ارتباط تلفنی را قطع نکنید. این امر برای دوستانتان نیز صدق می‌کند. اگر سرتان خیلی شلوغ است، سعی کنید حداقل آخر هفته را با آنها بگذرانید. می‌توانید یک نوشیدنی با هم میل کنید.
۵ ) خود را بشناسید: ضعف‌های شخصیتی خود را از بین ببرید. هرکدام از ما عیب و ایراداتی در شخصیت خود داریم. در شناخت عادات، ویژگی‌های اخلاقی و به‌طور کلی شخصیتتان تلاش کنید. به نظرات دوستان و اقوام در مورد صفات اخلاقی خودتان گوش کنید. ضعف‌های خود را به‌تدریج از بین ببرید و نقاط قوت خود را تقویت کنید.
۶) متوجه رفتار خود باشید: رفتار و گفتار شما در قبال دیگران تعیین‌کننده برخورد آنها در قبال شما است. شما یک تابلوی تبلیغاتی متحرک هستید که توجه همه را به خود جلب می‌کنید، پس بهتر است اخلاق خوب خود را به نمایش بگذارید. اگر این کار را نکنید مردم از شما خوششان نمی‌آید، شما را استخدام نمی‌کنند و با شما قرار ملاقات نمی‌گذارند.
۷ ) کار خودتان را انجام دهید: کاری که تصور می‌کنید برایتان مناسب است انجام دهید نه کاری که دیگران فکر می‌کنند،‌ انجام آن برایتان لازم است. به عبارت دیگر در پی رسیدن به خوشی و سعادت باشید. هیچ‌گاه خودتان را با کسی مقایسه نکنید؛ به‌ویژه در مورد مسائل مالی، برای این‌که ممکن است احساس نارضایتی کنید.
۸) درستکار باشید: یک فرد درستکار همیشه برای اصول اخلاقی ارزش بیشتری نسبت به لذات و سودهای شخصی قائل است. کارمندان، همکاران و دیگران برای افراد درستکار ارزش بسیار زیادی قائل هستند. روی حرف خود بایستید و کاری را که فکر می‌کنید درست است، انجام دهید.
۹) با هدفتان روبه‌رو شوید: افراد موفق از رؤسای شرکت‌ها گرفته تا ورزشکاران همه و همه دارای یک عادت ویژه هستند؛ هدفمندی و تلاش برای رسیدن به مقصود. بدون داشتن هدف و نقشه مناسب برای رسیدن به آن زندگی شما عادی شده و شادی و موفقیت ناچیزی را می‌توانید به‌دست آورید. برای خود اهداف روزانه، هفتگی و ماهیانه تعیین کنید، سپس راه مناسب برای هریک را طرح‌ریزی کنید و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن به‌کار بندید.
۱۰) عادات بد خود را ترک کنید: هریک از ما به‌طور متفاوت دارای عادات بدی هستیم. دیر یا زود پی‌آمدهای منفی آن متوجه ما خواهد شد. با خودتان عهد ببندید که رفتار بد خود را کاهش داده و یا به‌طور کلی از میان ببرید. مثلاً یکی از عادات بد تأخیر داشتن است. به دوستان و خانواده خود بگوئید که می‌خواهید چنین عادتی را برای همیشه از زندگی خود بیرون کنید.
۱۱) با روحیه‌ای جوان و شاداب فعالیتهایتان را پی بگیرید: به خاطر داشته باشید که سن شما به آن اندازه‌ای است که خودتان می‌خواهید. یک شیوه شاداب و جوان‌پسند را در زندگی پیش بگیرید تا بدن و ذهن شما همواره به تحرک واداشته شوند.
۱۲) از موقعیت‌های خود استفاده کنید: فرصت‌های بی‌شماری در زندگی هر فردی وجود دارد، اما سود بردن از آنها کار ساده‌ای نبوده و دارای ریسک بالایی است. اما باید توجه داشته باشید که هیچ کار بزرگی بی‌خطر نیست؛ چه این موقعیت را داشته باشید که برای خودتان شغلی راه بیندازید، چه با کسی که به هیچ وجه در سطح شما نیست قرار ملاقات بگذارید، به خودتان مطمئن باشید و تا تنور داغ است نان را بچسبانید.
۱۳) تمرین بردباری کنید: صبر و پافشاری شما را به سمت کامیابی و موفقیت رهنمون می‌سازند، بیشتر انسان‌های بزرگ بیشتر از این‌که موفق شده باشند، در زندگی خود با شکست مواجه می‌شدند. زمانی که بی‌حوصله می‌شوید باید یاد بگیرید که خونسردی خود را حفظ کرده و آرام باشید.
۱۴) علائق خود را متنوع سازید: یک سرگرمی جدید برای خودتان پیدا کنید تا افق‌های جدید را بر روی خود باز کنید. با یادگیری ورزش‌ها و مهارت‌های جدید خود را به چالش وادار کنید. یکی از کارهایی که می‌توانید در این خصوص انجام دهید، یادگیری یک زبان جدید است. زمانی که این کار با موفقیت انجام شد، به عنوان پاداش، سفر تفریحی به کشوری که زبان آن را یاد گرفته‌اید را به خودتان هدیه دهید تا پیشرفت خود را محک بزنید. 
 
پارسی فا 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی11
« پاسخ #10 : ۲۷ آذر ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۸:۴۷ »
۱۴ قانون برای "دعوا کردن" وجود دارد
 
۱۴ قانون برای "دعوا کردن" وجود دارد که باید در هر رابطه ای رعایت شود:
۱) پیش از هر چیز مشکل به وجود آمده را روشن کنید.
۲) فقط بر روی همان مشکل تمرکز کنید.
۳) سعی کنید با هم ارتباط فیزیکی ملایمی را برقرار کنید؛ مثلا دست های یکدیگر را بگیرید.
۴) از طعنه زدن به یکدیگر خودداری کنید.
۵) از جملاتی که در آنها "تو" وجود دارد، خودداری کنید.
۶) از "عبارات هیستریک" که مبالغه آمیز و تعمیم دهنده هستند، استفاده نکنید.
۷) پیش از اینکه به ادامه بحث بپردازید، باید هر گونه احساس ناراحتی و کینه را در طرف مقابل از بین ببرید.
۸) بر روی اشتباهات گذشته فرد مقابل دست نگذارید.
۹) عکس العمل های تند از خود نشان ندهید و از عباراتی نظیر "من دیگه نمی تونم ادامه بدهم" و یا " تو داری منو به کشتن میدی" استفاده نکنید.
۱۰) در مقابل او از استراتژی سکوت استفاده نکنید.
۱۱) بحث و مشاجرات خود را در یک مکان کاملا خصوصی انجام دهید.
۱۲) برداشت شخصی خود از گفته های طرف مقابل را برای خودتان یک مرتبه دیگر تکرار کنید.
۱۳) مشکلات خود را با راه حل برنده-برنده حل نمایید.
۱۴) برای همسر خود ارزش و احترام قائل باشید.
رعایت این قوانین مشکلات شما را به حداقل رسانده و به شما و همسرتان کمک می کند تا بر سر مشکلات به توافق دست پیدا کنید. 
 
وطن دوستان ایرانی 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی12
« پاسخ #11 : ۲۷ آذر ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۹:۲۶ »
۱۵ روش برای تاثیر گذاری و متقاعد کردن دیگران
 
فـکــرش را بکنید که نیرویی داشتید که می توانستید هر کسی را که میـخواستید متقاعد به انجام کارهای
دلـخواهتان می کردید. غیرممکن به نظر می آید؟ باید بگویم آنقدرها هم که فکـر مـی کنـیـد سخت نیسـت.
افـراد زیـــادی مثل رهبران یا فروشندگان با همین نیرو امـوراتـشان را مــی گذرانند. مـتـدهـایـشـان بــسیــار
سرراست است.
وقتی قدرت این را ندارید که به دیگران حکم کنید و دستور بدهید، می توانید برای انجام این کار از راه های روانشناختی زیرکانه ای استفاده کنید. البته نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و کمی سیاست دارید. در این مقاله می خواهیم راه هایی را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آنها می توانید نظر دیگران را تغییر دهید.
زمینه سازی کنید و برنامه بچینید
قبل از تعیین مورد، خیلی مهم است که طبیعت و ذات فرد مقابلتان را بفهمید. این کار دو مزیت دارد:
۱) می توانید با آنها همدلی کرده و یک رابطه ی احساسی برقرار کنید.
۲) بهتر می توانید استدلالات خود را بیان کنید و به آنها ثابت کنید که نظرات شما درست تر از مالِ آنهاست.
بعد از آن از راه های زیر استفاده کنید.
راه های متقاعد کردن دیگران
۱) اعتماد آنها را جلب کنید
مردم خود به خود در مقابل افرادی که می خواهند نظراتشان را تغییر دهند هشیارانه رفتار می کنند. به همین دلیل است که جلب اعتماد آنها یکی از مهمترین قدم ها میشود. باید به آنها ثابت کنید که فردی بی ریا و صادق هستید و نظرات مفیدی دارید. باید تسلط کامل روی صحبت های خود داشته باشید.
۲) نقطه ی مشترک پیدا کنید
افراد زیادی در مورد مسائل و موضوعات مختلف نقطه نظرات مشابهی دارند. به مخاطبین خود نشان دهید که افکار و ایده های شما با مال آنها سازگار است. باید خودتان را جای آنها بگذارید، نگرانی های آنها را بفهمید و نسبت به احساساتشان همدردی نشان دهید.
۳) خوب ساختار بندی کنید
هر بحث متقاعد کننده ای، چه یک سخنرانی باشد، چه یک مقاله باید ساختاری روشن داشته باشد. منظور از ساختار مناسب، تکرارها و جا گذاری ها است. وقتی دلایل اینکه چرا مردم باید به شما گوش بدهند را لیست کنید، مهمترین دلایل را برای آخر لیست بگذارید تا در مغز شنوندگانتان باقی بماند. مطالب مهم را چند بار تکرار کنید.
۴) هر دو جنبه را به آنها نشان دهید
هر دو جنبه ی مثبت و منفی نظراتتان معرفی کنید. این کاری بسیار معقول است. حقه ای که اینجا باید بزنید این است که روی جنبه های مثبت را بیشتر تاکید کنید. توضیح دهید که چطور جنبه های بد نظراتتان آنقدرها هم بد نیستند و مزیت ها و فواید آنها بر جوانب منفی اش غلبه دارد. هیچوقت در مورد نقاط منفی آن دروغ نگویید چون اگر مخاطبین این مسئله را متوجه شوند که آنها را فریب داده اید از شما خشمگین خواهند شد. و هیچوقت دوباره به شما اعتماد نمی کنند.
۵) منافع شخصیشان را به آنها یادآور شوید
وقتی منافع شخصی افراد را از یک ایده به آنها توضیح دهید، شانس بیشتری برای متقاعد کردن آنها دارید. چون آنچه از این نظر گیرِ آنها می آید آن چیزی است که همه به آن فکر می کنند. برای انجام این مسئله ابتدا باید نیازهای مخاطبینتان را دریابید. توجه آنها را با گفتن نیازهایشان جلب کرده و به آنها بگویید که چور می توانید آنها را راضی کنید.
۶) به نفس آنها بپردازید
به این کار چاپلوسی و تملق استراتژیک هم می گویند. تحسین کردن کار دیگران--اگر درست انجام شده باشد. چیزهایی را پیدا کنید که مخاطبینتان به آن افتخار می کنند، چه مربوط به استعدادهایشان باشد و چه مشغولیاتشان. وقتی شما افراد را تحسین می کنید، نشان می دهید که توانایی های آنها را شناخته اید. با این کار آنها میل بیشتری به شنیدن حرفهایتان خواهند داشت.
۷) از مراجع استفاده کنید
همه افراد متخصص را دوست دارند. اگر کارشناسی چیزی در مورد موضوعی بگوید، حتماً حرف درستی زده است. حرف های خود را با حرف های متخصصین و کارشناسان مربوطه تطبیق دهید.
۸) رضایت و موافقت عمومی را کسب کنید
اکثر افراد تحت تاثیر کارهای دیگران هستند. کاری که باید بکنید این است که نشان دهید افراد بسیاری حرفتان را قبول دارند. مثال هایی بزنید که چطور ایده ها و نظراتتان جاهای دیگر کاربرد خوبی داشته است.
۹) زمانبندی خوبی داشته باشید
برای خوب زمانبندی کردن نیاز به حس ششم دارید. هیچوقت موقعی که افراد زیر استرس و فشارهای روحی هستند سراغشان نروید. وقتی سراغ آنها بروید که راحت بتوانند به حرفهایتان گوش دهند.
۱۰) منحصر به فرد باشید
این یک قانون است، هر چیزی که تک تر و منحصر به فرد تر است، قیمت بالاتری هم دارد. خودتان و ایده ها و نظراتتان را منحصر به فرد و تک نشان دهید. با این کار شنونده هایتان بیشتر خواهند شد. این کار را می توانید با نشان دادن اینکه اطلاعات و معلومات زیادی در مورد مسئله دارید انجام دهید.
۱۱) بی پروا باشید و اعتماد به نفس داشته باشید
ممکن است همه جا برای انجام هر کاری این توصیه را شنیده باشید. بله، چون واقعاً مسئله ی مهمی است. شما خود باید به عقاید و نظراتتان ایمان داشته باشید تا بتوانید دیگران را هم متقاعد به قبول آنها کنید.
۱۲) جالب و دلچسب باشید
وقتی با یکنواختی صحبت کنید، کم کم شنونده هایتان را از دست خواهید داد. باید با انرژی و جالب صحبت کنید، نشان دهید که خودتان هم از نظراتتان به هیجان آمده اید.
۱۳) معقول باشید
مردم دوست دارند معقول جلوه کنند، پس روی منطقشان کار کنید. منطق در کار بسیار مهم است. سخنرانیتان باید قالبی معقول داشته باشد.
۱۴) سیاست به خرج دهید
با شنوندگانتان همان طوری باید رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. با تُن مناسب صحبت کنید و سر آنها داد نکشید و صدایتان را هرگز بالا نبرید. مهمتر اینکه، کاری نکنید که احساس نادان بودن به آنها دست دهد. به یاد داشته باشید که شما می خواهید با آنها گفتگو کنید نه مشاجره. احترام گذاشتن به مخاطبینتان نباید فراموش شود.
۱۵) فروتن باشید
کسی افراد خودخواه و مغرور را دوست ندارد. حتی اگر بدانید و مطمئن باشید که نظر شما بهترین است، اگر خودبین و خودخواه باشید دیگر کسی به حرفهایتان گوش نخواهد داد. هیچ وقت هم فکر نکنید که خیلی زود موفق به متقاعد کردن آنها خواهید شد، واقع بین باشید و همیشه این احتمال را بدهید که شکست بخورید.
▪ پس انداز کنید...
یکی از موفق ترین سیاست مداران، اندرو یانگ، می گوید: "تاثیر گذاری مثل یک حساب پس انداز است. هرچه کمتر از آن بردارید، سود بیشتری رویش می آید." بدانید که قدرت خود را کجا و چطور استفاده کنید. با کمی تمرین خواهید توانست که خیلی خوب تصمیم گیریهای افراد تاثیر گذاشته و آنها را متقاعد کنید. 
 
سایت مردمان
 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی13
« پاسخ #12 : ۲۷ آذر ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۰:۰۸ »
۱۶ مهارت صحبت در جمع
 
در زندگی همه ما مواقعی وجود دارد که باید در حضور چند نفر راجع به مساله‌‌ای صحبت کنیم. ممکن است این صحبت در جلسه یا کنفرانسی باشد که رسمیت داشته باشد و ممکن هم هست که در یک جمع خانوادگی یا در محیط کار بخواهیم برای دوستان یا همکارانمان صحبت کنیم. اگر مهارت‌های لازم را در این زمینه داشته باشیم، قطعاً روند کار با موفقیت بیشتری انجام می‌شود و به نتایج بهتری می‌رسیم.
یکی از مباحث مهمی‌که اکثر صاحب نظران درباره آن اتفاق نظر دارند، مقدمه‌ای است که ما برای گفتار خود انتخاب می‌کنیم. برخی می‌گویند اصل مطلب مهم است و مقدمه تأثیر چندانی در روابط ندارد، در صورتی که اگر مقدمه جالب و دلنشین نباشد، دنبال کردن بقیه صحبت از جانب شنوندگان چندان قطعی نیست.
پس سعی کنید صحبت خود را همیشه با یک مقدمه آغاز کنید و سپس به اصل بحث بپردازید.
● ۴ نکته درباره مقدمه‌چینی
بسیاری افراد حتی در دوران تحصیل و برای نوشتن انشاء نیز برای پرداختن به مقدمه دچار مشکل می‌شوند. با توجه به نکات زیر حداقل از اصول کلی مقدمه آگاه خواهند شد:
۱) مقدمه باید مختصر باشد، اما در عین حال هدف از بیان آن را مشخص کند تا شنونده بداند که قرار است به چه موضوعی پرداخته شود.
۲) مقدمه نباید تنها اطلاعات خاصی را به شنونده منتقل کند، بلکه باید شنونده را جذب کند و برای پیگیری کلام انگیزه لازم را در او به وجود آورد.
۳) مطالب بیان شده باید مرتبط با یکدیگر باشند، نه‌این که در مقدمه به نکاتی پرداخته شود که در آخر بحث، هیچ نتیجه‌ای از آنها گرفته نشود.
۴) در نهایت با نوع کلام خود سعی کنید ارتباطی میان خود و شنونده‌ایجاد کنید که موج مثبتی ایجاد شود و فضای دلنشین و مطلوبی به بحث شما بدهد.
● ۱۲ نکته درباره جان کلام
و اما در پرداختن به مطالب اصلی کلام، پس از مقدمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
۱) از کلمات قابل درک و با معنی استفاده کنید.
۲) القاب، عناوین و اصطلاحات فوق تخصصی، کمکی به درک بهتر موضوع نمی‌کند. البته هنگام نیاز باید به آنها اشاره کرد. اما موضوع اصلی نباید تحت الشعاع این مساله‌ قرار گیرد، زیرا شنونده خسته می‌شود.
۳) برای پرداختن به موضوع، در صورت امکان می‌توانید از داستان‌های کوتاه، ضرب المثل‌ها و اطلاعات جالب دیگر برای حمایت از موضوع اصلی استفاده کنید و بر جذابیت کلام و درک بهتر آن بیفزایید.
۴) سعی کنید حتماً از موضوع مورد نظر به اندازه کافی اطلاع و آگاهی داشته باشید تا با تسلط کامل درباره آن صحبت کنید.
۵) به یاد داشته باشید هرچه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر خواهید دانست و هرچه بیشتر بدانید و بیاموزید، به جاهای بهتری می‌رسید.
۶) وقتی از جنبه‌های گوناگون یک مساله‌ آگاه باشید، با اعتماد به نفس بیشتری راجع به آن صحبت می‌کنید و این حس مثبت خود را به شنونده نیز منتقل خواهید کرد.
۷) با اشاره به ارزش و اهمیت موضوع، علت انتخاب خود را در پرداختن به آن بیان کنید و در صورت لزوم جزییاتی که مرتبط با مساله‌ باشند را نیز تشریح کنید.
۸) دیگران را در بحث خود وارد کنید و از نظرات آنها نیز مطلع شوید، چرا که اگر تا انتهای بحث پیش بروید، امکان دارد نقاط کور و مبهمی‌برای شنوندگان ایجاد شده باشد و آنها فرصت ابراز عقیده یا سؤال در آن موارد را نداشته باشند.
۹) هرگز فکر نکنید سکوت حضار دقیقاً به معنای تأیید و همراهی با گفته‌های شماست. حتی اگر سکوتی نیز حکمفرما شد، سعی کنید با طرح برخی سؤالات در ارتباط با موضوع آنها را به شرکت در بحث تشویق کنید.
۱۰) از مکث‌های طولانی و توپوق زدن جدا بپرهیزید؛ زیرا این گونه موارد نه تنها حاکی از عدم تسلط و آگاهی کافی شما نسبت به موضوع است، بلکه هماهنگی و ارتباط میان موارد را از میان می‌برد و در ضمن موجب حواس پرتی شنوندگان و خارج شدن رشته گفتار از دست شما می‌شود؛ البته‌این کار نیاز به تمرین دارد، اما ضروری و ممکن است.
۱۱) توجه داشته باشید حتی عامی‌ترین مردم نیز قادر به درک میزان توانایی شما در بیان، کلام و نحوه گفتار هستند. مردم همیشه به خود افراد توجه دارند نه به مدرک و درجه تحصیلی شان. پس اگر عالی ترین مدارک تحصیلی را نیز داشته باشید، اما در انتقال مفاهیم و مقاصد مورد نظر خود ناتوان باشید، موفقیتی کسب نخواهید کرد.
۱۲) موارد فوق، نکاتی ساده اما مهم را به شما یادآوری می‌کنند که با وجود ساده بودن نیاز به تمرین و صرف وقت دارند که ما امیدواریم شما نیز با رعایت آنها در زندگی اجتماعی و کارهای خود، به موفقیت‌های روزافزون دست یابید. 
 
روزنامه سلامت
 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی14
« پاسخ #13 : ۲۷ آذر ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۰:۴۴ »
رفتار پسندیده اجتماعی
 
۱) سعی کنید نمونه کاملی در پندار دیگران باشید.
۲) برای خشمگین شدن آهسته ، برای متهم کردن آهسته و برای شکیبایی سریع باشید.
۳) نسبت به افراد وقیح گذشت داشته باشید ، زیرا فهم آن ها بیشتر از این نیست.
۴) با کوچکترها طوری رفتار کنید که گویی پدرخوانده یا مادرخوانده آن ها هستید.
۵) چنان رفتار کنید که به شما احترام بگذارند.
۶) سعی کنید بفهمید چرا مردم این گونه رفتار می کنند.
۷) در برابر بدبینی مقاومت کنید.
۸) نمونه خوبی برای مدارا و سعه صدر باشید.
۹) از لطیفه هایی که برای تحقیر و تمسخر دیگران به کار می رود ، پرهیز کنید.
۱۰) به کودکان بیاموزید که به خود و دیگران احترام بگذارند.
۱۱) یاد بگیرید که مجموعه غنی از افراد مختلف کشور را بپذیرید.
۱۲) به لیطفه های مربوط به نژاد پرستی ، اقلیت ها ، ادیان و ملت ها نه بگویید.
۱۳) مواظب خشم خود باشید ، آن را بیان کنید ، بنویسید و پاره کنید.
۱۴) منحصر به فرد بودن خود را قدر بدانید.
۱۵) به کودکان کمک کنید تا نظام ارزشی سالمی را برای خود برگزینند.
۱۶) با کودکان خود چنان رفتا ر کنید که دلتان می خواست با شما رفتار کنند.
۱۷) مشکل را حل کنید نه تقصیر را.
۱۸) از تضاد پرهیز کنید زیرا ارزش مجادله را ندارد.
۱۹) به خود جرائت بدهید تا در امور عمومی دخالت کنید.
۲۰) ناامید نشوید. ( امید جاده ای در روستا ست. زمانی هیچ جاده ای در کار نبود. اما وقتی بسیاری از مردم در مسیر مشابهی راه بروند . جاده به وجود می آید.)

نشریه همکلاسی ، فصل نامه هماهنگ دانش آموزی آموزش و پرورش ناحیه دو شیراز
شماره اول / پاییز / ۱۳۸۵ ص ۵
مریم ابدالی 

آفلاین اکبرزاده

xx - روابط فردی - متا
روابط فردی15
« پاسخ #14 : ۲۷ آذر ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۱:۳۴ »
۲۱ راه تضمینی برای فروپاشی رابطه
 
طبق آخرین یافته ها، تداوم و تکرار۲۰ اشتباه درطرز تفکر و برقراری ارتباط که افراد مرتکب آن میگردند، توانایی نابود ساختن هر رابطه ای را دارا میباشد:
۱) سرسختانه همواره خود را حق بجانب دانستن، حتی زمانی که ادله کافی در اختیار نداشته باشید.
۲) هیچگاه عذرخواهی نکردن، حتی زمانی که تقصیر کار بودن شما اثبات گردیده باشد.
۳) بی رحمانه خطاها ی شریک زندگی خود را بازگو کردن.
۴) ادعای متعصبانه از آگاهی داشتن از انگیزه های شریک زندگی بهتر از خود وی.
۵) تصور آنکه شریک شما می باید نیازهای شما را درک کرده و فورا بدون درخواست شما آنها را برآورده سازد.
۶) نادیده گرفتن کامل اولویتهای شریک زندگی و پافشاری بر اولویتهای خود.
۷) تصور آنکه نیازهای جنسی همسر شما و نیازهای جنسی شما یکسان و مشابه میباشند.
۸) عدم اقرار به رنجش و بلافاصله ابراز خشم کردن.
۹) شناسایی عیوب و کاستیهای شخصیتی همسر و اسرار خانوادگی وی، و بهره گیری از آنها برای پیروزی در مشاجرات، زمانی که منطق در میماند.
۱۰) بهره گیری از عذاب وجدان و حس گناه کار بودن برای به بازی گرفتن، دستیابی به اهداف و یا مجازات همسر.
۱۱) در شناسایی و یافتن بدیها و معایب همسر چیره دست بودن، اما هیچگاه خوبیها و محاسن وی را بزبان نیاوردن.
۱۲) کوتاه نیامدن به هیچ قیمتی، و کشاندن مجادله تا جایی که همسر از خانه بگریزد.
۱۳) هیچگاه رها نکردن گذشته، و بازگویی و باز آفرینی آن به کرات.
۱۴) ابراز وابستگی شدید به همسر خود،وادعای آنکه بی وی و یا در صورت بی اعتنایی وی بی شک خواهد مرد.
۱۵) در صورت عدم وابستگی شدید، فاصله گرفتن از لحاظ فیزیکی و احساسی تا حد بی اعتنایی کامل.
۱۶) قول دادن، وهیچگاه عمل نکردن.
۱۷) تا حدی متظاهر و دو رو بودن که همسر نمیداند شما چه زمان جدی هستید.
۱۸) عذرتراشی همیشگی برای عادات ناپسند خود.
۱۹) پافشاری براین عقیده که همواره مطلبی که شما میخواهید بیان کنید مهمتر از مطلبی است که همسرتان میخواهد بگوید، بنابراین حرف وی را قطع میکنید.
۲۰) وانمود میکنید که حرفهای بیان شده همسرتان را کاملا متوجه شده اید، ولو آنکه هیچ چیزی از صحبتهای وی را نفهمیده اید.
۲۱) به گونه ای رفتار میکنید که گویی شما مرتکب هیچکدام از اشتباهات ذکر شده نگردیده اید و این شریک شماست که باید تغییر کند. 
 
بیرتک 


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter