Google


normal_post - روانشناسي رشد نوجواني - متا نویسنده موضوع: روانشناسي رشد نوجواني  (دفعات بازدید: 5652 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
روانشناسي رشد نوجواني
« : ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ - ۱۹:۰۷:۰۷ »
تعريف نوجواني

روانشناسان در زمينه تعريف نوجواني اتفاق نظر ندارند، اما به طور کلي مي توان گفت که نوجواني دوره اي است بين کودکي و بزرگسالي که طول مدت آن بر حسب فرهنگها و محيطهاي مختلف، متفاوت است و حدوداً از ١١ تا ٢٠ سالگي ادامه دارد.


  ويژگيهاي دوره نوجواني

بتدريج که دوره کودکي پشت سر گذاشته مي شود و فرد وارد دوره نوجواني مي شود، در ارتباط خود با والدين، مربيان و اطرافيان بازنگري مي کند. در نتيجه اين بازنگري و بازسازي روابط، فرد نوجوان در رفتار و نگرش خود نيز بررسي هايي انجام مي دهد و ارتباط جديدي را به عنوان يک نوجوان با ديگران برقرار مي کند، زيرا در دوره کودکي، معمولاً تفکر کودک قالبي بوده و مطيع دستوارت ديگران است، در حالي که در اين دوره به دليل افزايش سطح آگاهي، شناخت و رشد تفکر مي تواند به طور انتزاعي فکر کند و استدلال داشته باشد و باورها و ارزشهاي موجود در خانواده و جامعه را با استفاده از توان جديد خود، بازسازي نمايد.

نوجواني، دوره انتقال از کودکي به بزرگسالي است که در همه زمينه ها بروز مي نمايد: رفتارهاي کودکانه را بتدريج از دست مي دهد، خواهان استتقلال است، مي خواهد همه چيز را خود تجربه کند، افکار انقلابي دارد، طغيانگر است، تمايل به تنهايي دارد، رابطه با همسالان براي او ارزش بسياري دارد و در برابر دستورات بزرگسالان مقاومت مي کند.

نوجواني، دوره نوسان بين عواطف است، يعني در عين حال که شاد است احساس افسردگي مي کند، گاهي اوقات رفتار خشن و گاه رفتاري ملايم دارد.

نوجواني، دوره نوسان رفتاري نيز هست، يعني نوجوان مدام در حالت رفت و برگشت بين حالات کودکي و نوجواني است. با توجه به شناختي که از خود، تواناييها، شرايط و امکانات کسب نموده، خواستار رفتار بزرگسالانه است، در حالي که تجربه لازم را ندارد. 


  ميرننونش شش ويژگي را براي دوره نوجواني مطرح مي کند :

رشد سازمان عصبي:
نوجوان با ورود به دوره نوجواني، به بازسازي در افکار و عقايد خود مي پردازد و اين امر نشان مي دهد که بايد از نظر سيستم عصبي به ظرفيت بالايي دست يافته باشد.

2-رشد جسماني

3-رشد اندام جنسي

4-رشد احساس خود که همان بازسازي ارزشها: نگرشها و باورها مي باشد.

5-کسب موقعيت بزرگسالي: نوجواني، دوره تمرين و کسب مهارتهاي بزرگسالان است. 


  6-رشد کنترل رفتار خود:

نوجوان خواستار تغيير رفتاري است ، يعني نمي خواهد رفتار کودکانه داشته باشد و سعي مي کند از رفتار بزرگسالان الگو برداري کند. او همچنين خواستار اين است که بر رفتارهاي خود کنترل کافي داشته باشد ( بر خلاف دوره کودکي که فرد بر رفتار خود کنترل ندارد) .

به طور کلي مي توان گفت که دوره نوجواني، حدفاصل بين کودکي و جواني يا دوره انتقال از کودکي به بزرگسالي است و اين انتقال در تمامي زمينه هاي رفتاري، اخلاقي، عاطفي و اجتماعي صورت مي گيرد و فرد خواستار تغيير حالات و خلق و خوي کودکانه است. در عين حال، گاهي برگشت به دوران کودکي نيز وجود دارد و فرد به حفظ حالات کودکانه خود تمايل دارد، اما خواستار ورود به دوره بزرگسالي که داراي مسووليت پذيري، استقلال، کنجکاوي، پيشرفت و سازندگي مي باشد نيز هست.

" استانلي هاي "، پدر روانشناسي نوجواني و بلوغ ، دوره نوجواني را دوره فشار و طوفان مي داند. همانگونه که طوفان به يکباره و بدون خبر، اثرات شديد و مخربي به جاي مي گذارد، دوره نوجواني نيز به طور ناگهاني با بلوغ شروع مي شود و اثرات شديدي بر رفتار و حالات نوجوان به جاي مي گذارد. والدين بايد نوجوان را پذيرفته و او را هدايت کنند تا بتواند به درستي اين انتقال را انجام دهد.

اطلاق واژه فشار و طوفان به دليل افزايش اطلاعات سياسي، تحصيلي، جنسي، اجتماعي، افزايش توانمنديهاي مختلف فرد و تغيير حالات رواني – عاطفي و رفتاري نوجوان مي باشد که موجب تنش در نوجوان مي گردد. تنش در نوجوان به اين دليل است که تمايل دارد رفتاري همانند بزرگسالان داشته باشد، مسووليت هاي بزرگسالان را بپذيرد، در حالي که هنوز تجربه کافي براي انجام اين امور کسب نکرده است ، زيرا در دوره کودکي با مسأله اي مواجه نمي شده، فعاليت و مهارتي انجام نمي داده و والدين، مسائل کارهاي او را حل مي کردند و انجام مي دادند.

بنابراين، فرد در دوره نوجواني در عين استقلال و کم تجربگي، نياز به کسب مهارتهاي مختلف دارد و در اين راستا، والدين و مربيان بايد هدايت و راهنمايي وي را به عهده بگيرند.

دوره نوجواني به عنوان پلي بين کودکي و بزرگسالي است. در واقع، ظرفيتهاي شناختي و آگاهانه نوجوان اين پل را ساخته و او را وارد دنياي بزرگسالي که خواستار مسووليت پذيري، اجتماعي شدن و همسر گزيني است، مي کند.

بنابراين، چون بين رفتارهاي کودکانه و بزرگسالانه نوسان دارد، گاهي به دليل محبت و توجه اطرافيان در دوره کودکي و دلهره و نگرانيهاي فعلي خود، تمايل به نشان دادن رفتارهاي کودکانه دارد و در نتيجه دچار تعارض مي شود. اين تعارض از ويژگيهاي رفتار کودکانه و لذت مسووليت پذيري و رفتارهاي بزرگسالانه ناشي مي شود و براي رفع تعارض، نوجوان نيازمند آموزش و راهنمايي اطرافيان است.

والدين نيز نقش مهمي در حل تعارضات نوجوان بعهده دارند. آنها بايد بدانند که نوجوانان نياز به فاصله گرفتن از آنها دارند، نيازمند برقراري ارتباط با همسالان هستند، در عين حال نياز، به اطمينان نسبت به والدين دارند و راهنمايي هاي آنها را مي پذيرند. اينها در صورتي امکان پذير است که والدين بتوانند اعتماد فرزندان خود را جلب نموده و در يک فضاي اطمينان متقابل، بتوانند مسائل خود را حل نمايند. 

Linkback: https://irmeta.com/meta/b376/t1114/
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #1 : ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ - ۱۹:۰۹:۰۲ »
جلسه دوم
مراحل رشد دوره نوجواني

دروه نوجواني از ١١-١٢ تا ٢٠ سالگي ادامه دارد
1- فاصله گرفتن ( ١٢ تا ١٤ سالگي )
2-جدايي تدارکاتي ( ١٥ تا ١٧ سالگي )
3- ورود مجدد به مناسبات اجتماعي ( ٢٠ – ١٨ سالگي )


  1-مرحله اول در واقع شروع دوره نوجواني است .

نوجوان در اين مرحله با کودکي فاصله مي گيرد . رفتارهاي دوره کودکي را تغيير مي دهد ، رفتار کودکانه ندارد، به تنهايي علاقمند است، مسائل خود را مهم مي داند و به صورت راز و رمز مطرح مي کند، در مورد تغييرات بدني بلوغ با خود صحبت مي کند، از والدين فاصله مي گيرد و با دوستان تماس برقرار مي کند ، جمع دوستان گرمتر مي شود و با هم راجع به تغييرات جسمي – رواني – ذهني خود صحبت مي کنند .

اين فاصله گرفتن گاهي براي نوجوان مشکل ساز است به ويژه در مواقعي که والدين رابطه عاطفي شديدي با نوجوان دارند و فاصله گرفتن او را نمي پذيرند .

والدين بايد به نوجوان فرصت فاصله گرفتن را بدهند زيرا اين مرحله کاملاً طبيعي است . ميدان دادن والدين موجب استقلال ، کسب تجربه و رهايي از وابستگي در نوجوان خواهد شد . زيرا نوجوان در اين مرحله از والدين زياد فاصله نمي گيرد و فاصله گرفتن او با بازگشتهايي همراه است . نوجوان بايد به حدي از والدين فاصله بگيرد که از نظر رفتاري، اخلاقي و تربيتي دچار مشکل نشود .

مسئله مهم در اين دوره ، هدايت و راهنمايي نوجوان توسط والدين و مربيان است. زيرا نوجوان به دليل بي تجربگي و عدم کسب مهارتهاي کافي در اين مرحله بسيار آسيب پذير بوده و نياز به راهنمايي دارد . البته ميزان فاصله گرفتن نوجوان بستگي هب بافت خانواده نيز دارد . چنانچه بافت خانوادگي منسجم باشد، فاصله گرتفن براي او مثبت و مفيد است ، در حالي که بافت خانوادگي از هم گسيخته ، طلاق و عدم تفاهم بين والدين مي تواند فاصله گرفتن را خطرناک سازد و نوجوان ، زمينه اي براي خلاف ، بزهکاري و ... پيدا مي کند. 


  2-مرحله اصلي نوجواني مرحله جدايي تدارکاتي است .

در اين مرحله ، مشکلات بيشتر مي شود ، رشد بيشتري پيدا مي کند ، ظرفيتهاي شناختي و آگاهي او بيشتر مي شود ، قدرت تجزيه و تحليل مسائل در او افزايش مي يابد ، خود و احساس خود در ذهن وي شکل مي گيرد ، هويت او کاملتر مي شود و به طور کلي مرحله اصلي شکل گيري هويت است . زيرا با توجه به توانايي تحليل مسائل و قدرت انتزاعي مي تواند به سئوالات هويت راحت تر جواب دهد .

عمده ترين مسئله نوجوان در اين مرحله ، شناخت و آگاهي در زمينه خود ، هويت و آينده است . بنابراين نگرش والدين تأثير مثبتي در شکل گيري هويت نوجوان دارد و والدين با راهنمايي و ايجاد زمينه مناسب مي توانند پاسخ مناسبي براي رشد فکري نوجوان باشند تا او دچار مشکل نشود . آنها بايد زمينه اعتماد بنفس را در او ايجاد کنند تا به استقلال دست يابد و به خود باوري و اعتمادبنفس دست يابد و از اين طريق مرحله بلوغ را به خوبي پشت سر بگذارد و هويت او به روشني شکل گيرد .
در صورتي که نوجوان نتواند در خانواده، زمينه هاي مناسبي براي اعتمادبنفس خود بيابد ، به دنبال گروههايي خواهد رفت که به او فرصت اعتمادبنفس را بدهد .

نوجوان در اين حالت به خود جرأت گام برداشتن در جهت کسب مهارت و تجارب زندگي را نمي دهد و دچار حالات ناهنجاري از قبيل نااميدي، خجالت، کمرويي، گوشه نشيني، افسردگي و ... مي رود و در نتيجه به سمت اعتياد و بزهکاري سوق داده مي شود.

در اين مرحله نوجوان به ارزشها و باورهايي دست مي يابد . براي پذيرش ارزشها و باورها، والدين و مربيان نبايد تجارب خود را به او تحميل کنند و به وي فرصت دهند تا با اطلاعات و دانش و آگاهي به اين ارزشها دست يابد و در اين راه از طريق اعتماد متقابل به او کمک کنند. اين جَو عاطفي به نوجوان فرصت اطمينان به والدين در عين ارتباط با همسالان را خواهد داد و آنها مي توانند به حرفها و راهکارهاي والدين نيز فکر کرده و بپذيرد و در نتيجه نقشهاي فعال دوره بزرگسالي خود را تجربه نمايند . 


  3-مرحله پاياني نوجواني ورود مجدد به مناسبات اجتماعي است .

در اين مرحله، نوجوان هويت کامل خود را بدست آورده و نقشهاي بزرگسالي خود را به تدريج تجربه و اجرا مي کند.

آينده شغلي خود را ترسيم مي کند و کم کم وارد جواني مي شود ، ادامه تحصيل مي دهد، ازدواج مي کند، به خدمت سربازي مي رود و به تدريج خود را براي ورود به دوره بزرگسالي و اجتماع آماده مي کند . 
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #2 : ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۲:۲۸:۳۳ »
جلسه سوم
نظريه هاي رشد دوره نوجواني (1)

در زمينه رشد دوره نوجواني ، نظريات بسياري مطرح شده است که در اينجا به چند مورد اشاره مي شود :


     نظريه رواني – اجتماعي اريکسون
نظريه " اريکسون " ، يکي از نظريات روانکاوي است که به جنبه هاي اجتماعي رشد اهميت بسياري مي دهد و معتقد است که روابط اجتماعي در رشد ، اثرات مهمي دارند .
از ديد " اريکسون "، دوره نوجواني دوره کسب هويت در برابر پراکندگي نقش است و جنبه هاي رشد عاطفي، بخصوص تجربه نقشها و رفتارهاي شخص در زمينه هاي اجتماعي حائز اهميت بسياري است. يکي از ويژگيهاي مهم اين نظريه ، وجود تضاد است که فرد در هر مرحله ، دوره بحراني را پشت سر گذاشته و به تحول مثبت دست مي يابد ، در غير اين صورت ، دچار مشکلاتي عديده خواهد شد .

از ديد اريکسون، مهمترين مسأله در دوره نوجواني ، هويت و کسب آن است. نوجوان به منظور کسب هويت، اطلاعات پراکنده ذهني خود را انسجام مي بخشد و هويت منسجمي را براي خود به وجود مي آورد .

در اين دوره، فرد بايد به انسجام هويت دست يابد، وگرنه دچار پراکندگي يا ابهام نقش خواهد شد. افرادي که از نظر رشد عاطفي، رشد بهنجاري داشته، روابط خوبي با والدين و بزرگسالان برقرار کرده و از نظر ذهني داراي انسجام فکري باشند، مي توانند در آينده به هويتي سالم دست يابند، ولي اگر نوجوان نتواند اطلاعات پراکنده ذهني خود را انسجام بخشد و در مورد خود و هويت خود به اطلاعاتي واضح دست پيدا کند، به پراکندگي هويت دچار مي شوند . 


    نشانه هاي پراکندگي نقش در افراد عبارتند از :
الف)داشتن افکار نامشخص
ب)نداشتن هويت
ج)عدم توانايي در تعيين نقش خود در جامعه

شخص در اين دوره با تجربه نقشها و رفتار افراد موفق ، به طور دائم نقشهاي مختلفي را مي پذيرد تا در نهايت به نقش مورد نظر خود دست يابد و هويت او شکل گيرد و چنانچه موفق به اين کار نشود ، دچار پراکندگي هويت خواهد شد . نوجواني که با هر کس راه مي آيد و به نقش خود آگاه نيست ، هر لحظه نقش خاصي را مي پذيرد و رها مي کند و تصوير مشخص از خود ندارد . 


     نظريه يادگيري اجتماعي بندورا
در نظريه يادگيري اجتماعي " بندورا " ، يادگيري از طريق مشاوره و تقليد صورت مي گيرد و در اين ميان ، تعامل بين ويژگيهاي فرد ، محيط و رفتار بسيار مهم است .
براساس نظر " بندورا " ، يادگيري فرد از طريق مشاهده صورت مي گيرد . اگر چيزهايي را که ياد مي گيريم از سوي ديگران تقويت شود ، آنها را به عملکرد تبديل مي کنيم . براي مثال رفتاري را که همه دوست دارند ، مي آموزيم . در غير اين صورت ، چنانچه يادگيريهاي ما تقويت نشوند ، به عملکرد تبديل نمي شوند . 


    يادگيري در اين نظريه با سه مقوله در تعامل است :
1-شخص و ويژگيهاي فردي که به شناخت و آگاهي فرد به مسائل مربوط است .
2-محيط خانواده ، مدرسه و بزرگسالان .
3-رفتار ( شامل پاسخهاي کلامي و غير کلامي )

بنابراين ، يادگيريهاي فرد تحت تأثير تعامل بين اين سه عامل است .
محيط × فرد = رفتار و الگوهايي که فرد از آنها تقليد مي کند و هميشه با شناخت و آگاهي فرد مناسب است . 


    از نظر بندورا ، مراحل يادگيري مشاهده اي عبارتند از :

1-توجه به رفتارها

2-به ياد سپاري آنها

3-بازنمايي رفتارها به صورت عمل . در اين مرحله ، چنانچه رفتارهاي کودک يا نوجوان از طرف والدين تقويت شود ، مجدداً آنها را تکرار مي کند . 


    4-انگيزش :
چنانچه رفتار مطلوب باشد ، انگيزه اجراي آنرا پيدا مي کند و به همين دليل بايد به الگوهاي نوجوانان توجه کنيم .

رسانه هاي گروهي نقش موثري بر رفتار نوجوان دارند و چنانچه جامعه اين رفتارها را تقويت کند ، تکرار خواهند شد ؛ البته الگو برداري ، مناسب با تمايلات فرد صورت مي گيرد. در اينجا نقش باورها ، نگرشها و ارزشهاي نوجوان مهم است که بايد توجه بسياري از سوي والدين و جامعه به آنها شود .

ساختار خانوادگي نيز تأثير مهمي بر الگوپذيري نوجوان دارد. چنانچه نوجوان در محيط خانوادگي آشفته اي قرار بگيرد و نتوانند زمينه يادگيري هاي اساسي را براي او فراهم کنند ، نوجوان قادر نخواهد بود به ساختارهاي لازم دست يابد ، هويت خود را نمي يابد ، نمي داند که چه بکند و در اين زمان است که تحت تأثير رفتارهاي ناپسند جامعه قرار مي گيرد ، زيرا والدين نظارت کافي بر رفتاريهاي او نداشته و تصور مي کنند که رفتارهاي او ، نامناسب نيست.

البته اين احتمال هم وجود دارد که نوجوان به دليل عدم شناخت و آگاهي نسبت به مسائل ، خود به خود به رفتارهاي منفي گرايش پيدا کند .

بنابراين نقش والدين ، مدرسه و جامعه در دوران نوجواني بسيار مهم است، زيرا عوامل اجتماعي و رفتارهاي اجتماعي در رشد و شکل گيري و انسجام هويت نوجوان تأثير بسزايي دارند. نوجوان با هويت کسب کرده خود مي تواند نقشهاي بزرگسالانه را در دوره جواني ايفا نمايد.

الگوهاي نوجوان بايد حساب شده باشند و والدين از نظر تربيتي و اجتماعي، الگوهاي اطلاعاتي مهم را به نوجوانان ارائه بدهند تا آنها در اين زمينه دچار مشکل نگردند. 
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #3 : ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۲۴:۳۱ »
    جلسه چهارم

نظريه هاي رشد دوره نوجواني (2)


در اين قسمت ، نظريه رشد شناختي " پياژه " و نظريه فرهنگي – اجتماعي " ويگوتسکي " را توضيح مي دهيم . در نظريه شناختي " پياژه " ، فرد در رشد شناختي خود نقش فعالي ايفا مي کند. دوره نوجواني که پايان دوره رشد شناختي است ، مهمترين دوره تحول رواني است، زيرا در اين دوره ظرفيتهاي محدود شناختي کودک تبديل به ظرفيتهاي نامحدود شده و نوجوان وارد مرحله عمليات صوري يا انتزاعي مي شود. منظور از عمليات صوري اين است که نوجوان در زمينه هاي زير تواناييهايي به دست مي آورد:
مي تواند استدلال کند و در اين استدلال ، از منطق قضايا استفاده کرده و از قياس و استقراء خود بهره جويد . براي مسائل خود ، فرضيه ساخته و آنها را آزمايش کند . به اين عمل در نزد نوجوان ، عمليات فرضي – استنتاجي اطلاق مي شود .

بنابراين در دوره نوجواني، ذهن فرد به يکسري ابزارهاي ذهني پيشرفته مجهز مي شود و توانمنديهاي شناختي به حداکثر رشد خود مي رسند و آخرين ساختارهاي شناختي شکل مي گيرند . بنابراين ، نوجوان براي پاسخ به سوالات خود از تفکر انتزاعي کمک مي گيرد .
به سوالاتي که در زمينه هويت ، نقش و ايفاي نقش و مسائل پيچيده زندگي مثل باورها ، ارزشها و اعتقادات مذهبي پيش مي آيد با استفاده از تفکر انتزاعي پاسخ مي دهد .
ذهن کودک ، ذهن عيني است و تنها قادر به درک مسائل قابل رويت است ، لذا دين و مذهب به دليل محدود بودن ذهن وي مشکل است ، اما فرد در دوره انتزاعي، به ظرفيت لازم براي دستيابي به باورها و ارزشهاي مشخص در زمينه هاي مختلف مي رسد.
نوجوان به ظرفيت تصور مفاهيم انتزاعي در ذهن خود دست مي يابد و مي تواند آنها را استدلال کند . براي مثال در مورد الگوهاي خانوادگي فکر کرده ، عواقب و مزاياي آنها را در نظر گرفته و مورد بررسي قرار مي دهد . بنابراين ، به نوجوان بايد فرصت انتخاب در زمينه هاي مذهبي، اجتماعي و اخلاقي داده شود ، زيرا آنها قادر به درک باورها و ارزشهاي اجتماعي مي باشند و مي توانند اعتقادات مذهبي خود را شکل دهند .

در اين ميان ، نقش آموزشگاه و خانواده در ارتباط با نوجوانان اين است که آموزشهاي لازم در زمينه هاي مختلف را به نوجوانان ارائه دهند تا آنها قادر به درک باورها و ارزشهاي حاکم بر جامعه با توجه به ظرفيتهاي شناختي خود بشوند و به آنها پايبند باشند .

" ويگوتسکي "، نظريه زمينه فرهنگي – اجتماعي را مطرح کرده و به تفاوتهاي زمينه فرهنگي –اجتماعي تأکيدمي کنند. خانه ، اجتماع ، فرهنگ ، محيط جغرافيايي ، وضعيت اقتصادي ، تعداد فرزندان و روابط بين افراد ، تأثير بسزايي در رشد بجا مي گذارند .
" ويگوتسکي " در نظريه خود به مسائل فرهنگي ، بويژه به زبان که يک وسيله مهم ارتباطي در آموزش و يادگيري است ، اشاره مي کند .

البته نظريه هاي " پياژه و ويگوتسکي " در زمينه يادگيري متفاوت هستند . " پياژه " ، عامل رشد را مهم تلقي مي کند و آن را مقدم بر يادگيري مي داند ، ولي " ويگوتسکي " تأکيد بر يادگيري دارد و آن را مقدم بر رشد مي داند . وي معتقد است چنانچه محيط را براي يادگيري افراد مهيا سازيم و عناصر لازم براي يادگيري وجود داشته باشد ، فرد با يادگيري ، رشد مي کند اما به نظريه " پياژه " ، فرد بايد به سطح خاصي از رشد برسد که در آن سطح با توجه به توانمنديهاي ذهني بتواند به يادگيري موارد مختلف دست يابد .

" ويگوتسکي " به منطقه تقريبي رشد اشاره مي کند که در زمينه يادگيري، مي توان از نظر سني ، مطالب را تا حدي جلوتر از سن تقويمي کودک آموزش داد، اما آموزشها نبايد فراتر از ظرفيتهاي ذهني کودک باشند ، زيرا اين امر سبب خواهد شد که فرد به راحتي رشد نکرده و نتواند به مراحل بالاتر دست يابد . بنابراين از نظر ويگوتسکي، يادگيري لازمه رشد است .

اما در نظام پياژه که يک نظام شناختي است، بيشتر به فعاليتهاي ذهني توجه مي شود و فرد، در هر سني از نظر امکانات زيستي، فيزيولوژيکي و ذهني بايد آماده رشد و يادگيري باشد و آموزش فقط بايد در محدوده اي که رشد مشخص مي کند ، صورت بگيرد. " ويگوتسکي " علاوه بر اعتقاد به اين مسأله، معتقد است که يادگيري براي رشد بيشتر فرد، ضروري است و بايد کودک را در مسير يادگيري تقويت نمود تا به رشد لازم دست يابد.
نظريه فرهنگي – اجتماعي ويگوتسکي به زمينه هاي مختلف اشاره مي کند. در زمينه اجتماعي ، نقش جامعه خيلي مهم است و اجتماع بايد دانش و اطلاعات لازم را در اختيار نوجوان قرار دهد .

در زمينه فرهنگي نيز ، فرهنگ غني و محيط مناسب بايد الگوهاي مناسب محيطي را در اختيار نوجوان قرار دهد. در حقيقت ، محيط بايد الگوهاي متنوعي براي تقليد رفتاري به نوجوان ارائه کند تا وي قدرت تفکر پيدا کند ، زيرا در برخورد با الگوهاي متنوع ، نوجوان نقاط قوت و ضعف الگوها را بررسي مي کند تا به مزايا و معايب آنها پي ببرد و سپس ، تفاوت الگوهاي مختلف را بشناسد تا قادر به انتخاب صحيح شود .

با توجه به اينکه نوجوان از نظر ذهني وارد قملرويي وسيع مي شود و ذهن گسترده اي دارد، هر چه الگوهاي متنوع تر و غني تر و اطلاعات و دانش لازم در همه زمينه ها در اختيار وي قرار گيرد ، چون داراي ظرفيت تجزيه و تحليل است و مي تواند ساختار ذهني خود را تشکيل دهد، قادر خواهد بود که به خوبي رشد و پيشرفت نمايد و از جوانب مختلف ، نقش خوبي را ايفا نموده و دچار مشکل نگردد .

بنابراين ، بر اساس اين نظريه هر چه محيط نوجوان از نظر اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي ، سياسي و جغرافيايي غني تر باشد ، نوجوان به رشد بهتري نائل مي گردد و مي تواند براي آينده خود و جامعه فرد مفيد و موثري باشد .

نظريه ديگري که در زمينه دوره نوجواني مطرح شده ، مدل بوم شناختي " براون فن برنر " است .


     اين مدل ، محيط را به چهار نظام تقسيم مي کند :

1-نظام کوچک که شامل خانه و مدرسه است.
2- نظام مياني که شامل محله و محيط زندگي است.
3- نظام بيروني که شامل وسايل ارتباط جمعي و نهادها مي باشد.
4- نظام بزرگ که شامل باورها و ايدئولوژي اجتماعي و فرهنگها مي باشد.

تأثير اين چهار نظام در رشد، از کوچک به بزرگ است. در شهرهاي بزرگ، نقش نظام بيروني و بزرگ مهم است ، ولي در شهرهاي کوچک ، نظامهاي کوچک مياني اهميت فراواني دارد .

سطح ظرفيت شناختي افراد در محيطهاي کوچک برابر با محيطهاي بزرگ است و مي تواند تمام اطلاعات ، مهارتها و دانش لازم را به دست بياورند . يکي از خصوصيات محيط کوچک اين است که نظامهاي چهارگانه را به ترتيب پشت سر مي گذارند ، اما در شهرهاي بزرگ، يکي از مشکلات اين است که جوانان سردرگمند ، زيرا با شکل گيري نظامهاي کوچکي مثل خانه و مدرسه ، به يکباره تحت تأثير وسايل ارتباط جمعي قرار مي گيرند و در نتيجه نمي توانند اطلاعات وارده را تجزيه و تحليل نمايند و دچار اغتشاش فکري مي گردند .

نظامهاي چهارگانه در هر سن ، تأثير خاصي دارند . نظام کوچک مربوط به سن کودکي ، نظام مياني و بيروني مربوط به دوره نوجواني و جواني و نظام بزرگ مربوط به دوران بزرگسالي است . 
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #4 : ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۲۷:۱۱ »
جلسه پنجم
هويت جنسي ، اخلاق جنسي و تربيت جنسي


بلوغ جنسي با عملکرد هورمونهاي جنسي آغاز مي گردد ، تغييرات جسمي را ايجاد مي کند و در زمينه روحي و احساسات ، رفتار جنسي را به وجود مي آورد.

رشد هويت جنسي معمولاً از سنين ۲/۵ تا سه سالگي شروع مي شود ، به گونه اي که کودکان در اين سن تفاوتهاي جسمي شان را تشخيص مي دهند.

به عقيده " فرويد " ، هويت جنسي در سنين سه تا شش سالگي شکل مي گيرد، اما نظريه پردازان ديگر معتقدند که رشد هويت جنسي بعد از شش سالگي نيز ادامه مي يابد، به نحوي که در دوره دبستان مشاهده مي شود کودکان از هم سن و سالان خود الگو مي پذيرند و با هم همانند سازي دارند . در منزل نيز کودکان با کودکان هم سن خود همانند سازي مي کنند. رشد هويت جنسي از اهميت بسياري برخوردار مي باشد ، زيرا در صورت عدم شکل گيري مناسب آن ، فرد در دوره نوجواني و جواني دچار اختلالات هويت جنسي مي شود و ممکن است به انحرافات جنسي نيز دچار شود.

به منظور شکل گيري مناسب هويت جنسي بايد به رفتار والدين، بازي کودکان، لباس پوشيدن و و رفتارهاي آنها اشاره نمود.

پسرها از پدر خود الگو مي پذيرند و مادر الگوي دختر است. والدين بايد روابط واضح و روشني با فرزندان خود داشته باشد.

برخوردها و رفتارها بسيار مهم هستند و در رشد هويت بايد توجه بسياري به آنها شود. مسأله هويت جنسي تا دوره نوجواني نيز ادامه دارد.

نوجوان در دوره نوجواني ، معمولاً هويت جنسي خود را با استفاده از کسب اطلاعات از دوستان کامل مي کنند و والدين و مربيان در اين زمينه نقش چنداني ندارند. معلمين نيز معمولاً زماني که از يک نوجوان رفتار نامناسب جنسي مشاهده کنند، فقط گوشزدهاي تربيتي مي کنند که جنبه تنبيهي دارد ، و اغلب ، آموزشهاي مناسب و مفيدي ارائه نمي شود و همين امر موجب مشکلات بسياري مي گردد . بهتر است که معلمين به جاي والدين اين نقش مهم را در زمينه ارائه آموزشهاي مناسب ايفا نمايند . چنانچه هويت جنسي و شکل گيري آن به صورت هنجار ادامه پيدا نکند ، نوجوان دچار انحرافات جنسي مي شود و از نظر اخلاق جنسي ، رفتار مناسبي ندارد و دچار کارهاي خلاف قانون مي شود .

در زمينه اخلاق جنسي بايد به نقش باورها و اعتقادات جامعه نيز اشاره نمود ، زيرا باورها مشخص کننده صحيح يا غلط بودن رفتارها و انطباق يا اختلاف آنها با عرف مي باشند . بنابراين، نظام آموزشي بايد اين باورها ، هنجارها و ارزشها را از نظر اخلاقي براي نوجوان توضيح دهد.

اخلاق جنسي در فرهنگهاي مختلف ، متفاوت است و در ايران بيشتر بر اساس موازين ديني و شرعي مشخص مي شود .

تربيت جنسي ابتدا از طريق خانواده آغاز مي گردد. والدين بايد اطلاعات کافي را در اين زمينه از سنين کودکي در اختيار فرزندان قرار بدهند .

مربيان نيز بايد مسائل لازم جنسي را بطور واضح براي کودکان و نوجوانان بيان کنند تا آنها دچار مشکل نشوند .

بنابراين ، تربيت جنسي از دوره کودکي شروع شده و در دوره نوجواني کامل مي شود تا يک جوان در دوره بزرگسالي بتواند نقش فعال جنسي خود را براي زندگي زناشويي ، بخوبي ايفا کند .

پيش از نوجواني، بايد اطلاعاتي در حد کودکي به افراد آموزش دهيم تا در دوره بعدي با مشکلات زيادي مواجه نشوند و بتوانند در اين زمينه ، رفتار مناسبي داشته باشند .
فرهنگهاي مختلف، آداب و رسوم متفاوتي دارند و هر فرهنگ بر اين اساس ، اطلاعات جنسي لازم را ارائه مي دهد و بدين ترتيب هويت جنسي افراد جامعه نيز شکل مي گيرد .در صورتي که خانواده و محيط آموزشي نتوانند اطلاعات لازم در مورد هويت جنسي را به دانش آموز ارائه دهند ، دانش آموز از طريق دوستان يا رسانه هاي گروهي ، اطلاعات نادرستي کسب مي کند که آسيبهاي جدي براي او در بردارد .

جامعه و رسانه هاي گروهي در چارچوب موازين بايد از طريق کتاب ، روزنامه و ... اطلاعات کافي در اختيار دانش آموزان قرار بدهند .

نوجوانان هرگز از والدين خود در مسائل جنسي سئوال نمي کنند ، اما والدين بايد کنجکاو بوده که فرزندانشان دچار مشکل و انحراف نشوند و اگر مشکلي وجود دارد ، بتوانند به طور غير مستقيم آنرا بررسي و رفع نمايند .

مشکلي که در دوره نوجواني در ارتباط با بلوغ جنسي مطرح مي شود ، مسأله بلوغ زودرس يا بلوغ ديررس است . عده اي از نوجوانان ممکن است دستخوش بلوغ زودرس شده ، نسبت به هم سن و سالان خود ، تغييراتي در خودشان ببينند که موجب نگراني آنها شود و به دليل نداشتن اطلاعات کافي ، تصور کنند که بدنشان دچار ناهنجاري شده است.

گاهي اوقات ممکن است نوجواني نسبت به هم سن و سالان خود بلوغ ديررس داشته باشد که اين ام موجب تمسخر و تحقير وي از سوي همسالان مي شود . در نتيجه وي را مجبور به جدايي و قطع ارتباط از آنها مي کند و فرد احساس کمبود و کهتري مي کند.

بنابراين ، از آنجا که بلوغ زودرس و ديررس هر دو مي تواند روابط طبيعي نوجوان را با همسالان خود بهم بزند و بر رشد وي تأثيرات منفي به جاي بگذارد ، بايد مورد توجه فراواني قرار بگيرد .

در اينجا بايد از متخصصين کمک گرفته شود تا بتوانند مشکلاتي از قبيل تنش ، اضطراب و افسردگي نوجوان را کاهش دهند تا پس از گذراندن اين دوران ، بتوانند مشابه ساير همسالان خود وارد اجتماع شوند .

بنابراين ، به منظور شکل گيري مناسب هويت جنسي از همان ابتداي دوران کودکي بايد به چند امر توجه نمود :

1-نقش خانواده : به خصوص اسمي که براي افراد انتخاب مي کنند هويت کودک را تحت تأثير قرار مي دهد . 


    2-طريقه لباس پوشيدن کودک :
والدين بايد از همان ابتدا ، رفتارهاي خاص هر جنس را با فرزندانشان انجام دهند و به بازيهاي دخترانه – پسرانه ، اسباب بازيها و لباسهاي هر جنس توجه بسياري مبذول دارند . 


     3-نقش مدرسه و همسالان

4-فرهنگ
فرهنگ نيز مي تواند بر هويت جنسي نوجوان و نحوه آموزش خانواده ها تأثير داشته باشد. چنانچه فرهنگ ، مروج آموزش جنسي باشد، والدين براحتي مي توانند به فرزندان خود آموزش جنسي دهند و در غير اينصورت ، والدين به صورت بسته فکر مي کنند و آموزش نوجوانان نوعي ناهنجاري و زير پا گذاشتن آداب و رسوم تلقي مي شود.

5-هماهنگي فرهنگ خانواده با فرهنگ محله و شهر.

6-هماهنگي رفتار والدين با باورها و اعتقاداتشان .
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #5 : ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۰:۴۴ »
جلسه ششم
رشد خود و رشد هويت


موضوع اين جلسه پيرامون رشد خود و هويت است. به منظور توضيح رشد هويت، ابتدا بايد رشد خود، عزت نفس، خودانگاره تحصيلي، رشد کنترل خود و رشد شناخت ديگران را توضيح دهيم.

شخصيت هر فرد در گرو هويت او مي باشد. چنانچه هويت فرد به خوبي شکل نگيرد يا فرد دچار پراکندگي هويت باشد، دچار پراکندگي شخصيت نيز مي شود. بنابراين، شخصيت بهنجار نيازمند شکل گيري هويت مناسب است.

شکل گيري هويت، از رشد خود شروع مي شود. رشد خودانگاره از شش تا هشت ماهگي که کودک بين خود و محيط تفکيک قائل است، شروع مي شود . از ۱/۵ تا سه سالگي، شکل گيري مجدد صورت مي گيرد و فرد خود را جزء گروه مي داند. در سه سالگي اولين نشانه هاي شخصيت گرايي در کودکان ديده مي شود و در سن هشت سالگي نيز شخصيت گرايي بيشتر مي شود و در دوره نوجواني، خودانگاره، تقريباً کامل مي شود.

در ارتباط با رشد هويت، عزت نفس هم مهم است که از سن هشت سالگي شروع مي شود و با شايستگي هاي جسمي و رفتاري کودک در مسائل تحصيلي مرتبط است و شکل مي گيرد. به عبارت ديگر، موفقيتهاي تحصيلي، موفقيت رفتاري، تواناييهاي جسمي، موفقيت در زمينه خلاقيت و نوآوري نقش مهمي در عزت نفس فرد دارند. عزت نفس در اثر تغيير و تحولات دوره نوجواني کاهش مي يابد؛ البته اين کاهش عزت نفس، موقتي بوده و مجدداً با تقويت خود و اطرافيان بالا مي رود.

منظور از عزت نفس، باور هر فرد نسبت به ارزشها و تواناييهاي خود مي باشد که براي خود، چه مقدار اهميت و احترام قائل است و موفقيتهاي خود را نشانه تلاش و کوشش خويش مي داند يا خير ؟!

انگيزه پيشرفت، در ادامه رشد هويت بسيار مهم است و در سنين هفت - هشت سالگي در کودکان پديد مي آيد و هر موفقيت تحصيلي، انگيزه اي براي رشد بيشتر خواهد شد.

کودکان به طور طبيعي تمايل به يادگيري و پيشرفت دارند، اطلاعات و دانش بيشتري کسب مي کنند، موفقيت هاي تحصيلي خود را ناشي از تلاش و کوشش خويش مي دانند و در صورت مواجه شدن با شکست تحصيلي، کم کاريهاي خود را عامل اصلي مي دانند.

جنبه ديگر، رشد کنترل خود است. معمولاً کودک کمتر قادر به کنترل رفتار خود مي باشد، اما در دوره نوجواني قادر به درک رفتار خود مي باشد و موقعيتهاي مختلف را بررسي مي کند و در برابر رفتار و عکس العملها، پاسخهاي مناسبي از خود نشان مي دهد. با اين فرايند، فرد کنترل خود را دروني کرده و با توجه به ظرفيتها و تواناييهاي خويش بر خود تسلط دارد.

رشد شناخت ديگران نيز در رشد هويت فرد تأثير بسياري دارد. وارد شدن نوجوان به مناسبات اجتماعي، پذيرفتن مسووليت و يادگيري روابط اجتماعي با ديگران ، رشد شناخت ديگران نام دارد. چنانچه فردي به رشد کافي در اين زمينه ها رسيد ه باشد داراي هويت خوبي است و به سئوالات خود جوابهاي مناسبي مي دهد من که هستم؟ چه کاره ام؟ برنامه آينده ام کدام است ؟ و ... .

شکل گيري مطلوب هويت جوانان نياز به کمال خودانگاره کسب عزت نفس، رشد انگيزه پيشرفت و خودانگاره تحصيلي رشد کنترل خود رشد شناخت ديگران دارد تا فرد بتواند به هويت خويش دست پيدا کند و هويت مناسب و منسجمي بدست آورده و دچار مشکل و پراکندگي نقش نشود.


     عوامل موثر بر شکل گيري هويت نوجواني

در دوره نوجواني، خانواده نقش موثري در شکل گيري هويت نوجوان ايفا مي کند. خانواده بايد به نوجوان احترام بگذارد، فعاليتها و ظرفيتها و تواناييهاي نوجوان را تقويت کند تا او به خود باوري يا همان عزت نفس برسد. بنابراين، با تقويت و ايجاد بستر مناسب براي پيشرفت، به ايجاد عزت نفس و افزايش آن کمک مي کند.

شکل گيري هويت، مستلزم همانندسازي با والدين است، لذا والدين ابتدا بايد به عقايد فرزندان خود احترام بگذارند و فرصت بروز فرديت را به وي بدهند. در صورتي که والدين، نوجوان خود را فراموش کنند، موجب پراکندگي هويت او مي شوند .

بنابراين، نقش خانواده بسيار مهم است و هويت مستحکم نوجوان از عواطف محکم و ميزان آزادي در خانواده سرچشمه مي گيرد.

خانواده ها مي توانند احساس خوب يابد بودن را تقويت کنند. در زماني که نوجوان از بزرگسالان فاصله مي گيرد و براي استقرار خود مبارزه مي کند، کمک والدين به او در زمينه استقرار خود و تقويت آن، اهميت زيادي دارد و موجب افزايش عزت نفس در نوجوان مي شود.

خانواده نبايد د ردوره نوجواني به فکر عزت نفس کودک باشد . زيرا پايه عزت نفس به دوران اوليه کودک برمي گردد. هنگامي که نوزاد در آغوش مادر احساس ايمني کند، زمينه اي براي افزايش عزت نفس وي فراهم مي شود. در غير اينصورت، چنانچه نوزاد احساس ايمني نکند و مادر به او عشق نورزد، عزت نفس نوجوان نيز به طور کامل رشد نمي کند.

عزت نفس در هر دوره اي تقويت مي شود، ولي بايد توجه داشت که يکي از ويژگيهاي نوجواني، آگاهي است و با اين تجربه، فرد مي تواند در دوره هاي بعدي فرصت اقدامات جديدتر و مستقل تري به خود بدهد.

در دوره نوجواني، تواناييها و تجارب خود را با عزت نفس و به طور آگاهانه انجام مي دهد که در دوره جواني بتواند به آساني با مسائل مختلف زندگي مبارزه نمايد و دچار عدم اعتماد به نفس نشود. عزت نفس مجموعه اي از تواناييها، خودباوري ها و ارزش قائل شدن براي خود است و موجب ايجاد اعتماد به نفس مي شود. چنانچه خودباوري فرد کم و شکستهاي او زياد شوند، عزت نفس فرد کاهش يافته و احترام به خود رنگ مي بازد.

به طور کلي، شکل گيري کامل هويت در دوره جواني و مقدمه اين شکل گيري در دوره کودکي است که در دوره نوجواني با افزايش سطح آگاهي، بازنگري و بازشناسي خود تجديد هويت مي شود. هويت کامل هر فرد در دوره جواني بدست مي آيد و مستلزم اين است که شخص در دوره کودکي، در زمينه خودانگاره، پيشرفت و انگيزه پيشرفت، کنترل خود و شناخت ديگران رشد مستمري داشته باشد، در غير اين صورت چنانچه در هر يک از عوامل دچار مشکل شود ، هويت او نمي تواند شکل مناسبي پيدا کند. 
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #6 : ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۳:۰۸ »
    جلسه هفتم
شکل گيري هويت

در دوره کودکي، عناصر لازم براي شکل گيري هويت توسط کودک جمع آوري مي شود و در دوره نوجواني آنها را با توجه به آگاهي و شناخت منسجم مي کند. فرد در پايان دوره نوجواني به ثبات هويت دست مي يابد.


     عوامل موثر بر شکل گيري هويت عبارتند از :

 1-عوامل شناختي :
در دوره نوجواني فرد به تفکر انتزاعي دسترسي پيدا مي کند و قدرت تفکر او افزايش مي يابد. با توجه به اين ظرفيت شناختي فرد مي تواند به سئوالاتي که در زمينه مسائل مختلف براي وي پيش آمده، پاسخ دهد و سئوالاتي که در زمينه خودانگاره و هويت براي او مجهول بوده، پاسخ دهد. 


  2-والدين و رابطه والدين با نوجوان :
سبکهاي مختلف تربيتي والدين و ميزان روابط خانوادگي نقش مهمي در شکل گيري هويت نوجوان ايفا مي کند. در خانواده هايي که آزادي مناسب را در اختيار فرزندان خود قرار مي دهند و به او احترام مي گذارند هويت مناسب و مشخصي در نوجوان شکل مي گيرد. برخي از خانواده ها، نوجوان را رها کرده و در نتيجه هويت او دستخوش پراکندگي مي شود. در خانواده هاي مستبد، هويت تسليم طلبي پيدا مي کند. 


  3- مدرسه و موفقيتهاي تحصيلي در شکل گيري هويت موثر هستند:
بخصوص در پايان نوجواني که نوجوان وارد دانشگاه مي شود، موفقيت تحصيلي کمک بسياري به شکل گيري هويت او مي کند و با کسب آگاهي در دانشگاه مي تواند هويت خود را کامل تر کند. 


4-عوامل اجتماعي – فرهنگي نيز در شکل گيري نوجوان موثر مي باشند:
در جامعه اي که زمينه فعاليت و بروز استعدادها و زمينه خود شکوفايي وجود دارد، در اثر کسب تجربه و مهارتهاي لازم ، هويت نوجوان به خوبي شکل مي گيرد. 


  5- عواملي از قبيل ترتيب تولد نيز در اثر کسب تجربه و مهارتهاي لازم ، هويت نوجوان:
معمولاً فرزندان اول و آخر، تفاوتهايي با ساير فرزندان دارند و والدين برخوردهاي متفاوتي با آنها اعمال مي کنند. فرزندان اول براي والدين، بيشتر جنبه آزمايشي دارند و در زمينه تربيتي، تجربه کسب مي کنند و سختگيري هاي آنها با فرزندان اول بيشتر است. فرزند دوم بيشتر مطيع والدين است. فرزند سوم، بيشتر، فرزند استقلال است، زيرا با توجه به تجارب والدين، به استقلال دست مي يابند. 


 6-ارتباط و رفتار نوجوان با والدين، مدرسه و دوستان:
ارتباط و رفتار نوجوان با والدين، مدرسه و دوستان نيز در شکل گيري هويت او تأثير بسياري دارند. نگرش نوجوان در زمينه اين رفتارها و مسائل مختلف چگونه است. 


    7-گفتگو در مورد تعارضات:
نوجوانان مي توانند با افراد مختلف درباره تعارضات خود بحث کنند. تعارضات نوجوان اصولاً در زمينه هويت، باورها و ارزشها مي باشد. اين گفتگو موجب رفع شبهات نوجوان مي شود و سئوالات خود را بهتر پاسخ مي دهد. 


  8-خيالپردازي موجب خلاقيت نوجوان مي شود.
نوجوان از تفکر انتزاعي براي ايجاد خلاقيت در انديشه و گفتارش کمک مي گيرد و با استفاده از خلاقيت به شکل گيري هويت خود کمک مي کند و به سئوالات مجهول خود در زمينه هويت پاسخ مناسبي مي دهد.

البته خيالپردازي نوجوان بايد در حد متوسط باشد. زيرا در صورت روياپردازي افراطي، نوجوان از واقعيت دور مي شود، آرمانهاي او با واقعيت همخواني ندارد و دچار شکست و مشکلات عديده مي شود. 
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #7 : ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۴۲:۲۱ »
    جلسه هشتم و نهم و دهم
بحران هويت و رشد اجتماعي نوجوان (1)


مطالعات انجام شده در زمينه هويت نشان مي دهد که هويت و دسترسي به آن براي برخي از نوجوان هم مثبت و مفيد و هم توأم با شادي است. اما برخي از نوجوان در دسترس به هويت دچار يکسري مشکلات و بحرانها مي شوند که در اين زمينه بايد به آنها کمک لازم ارائه گردد .


     انواع هويت عبارتند از :
1-هويت پراکنده:
اين گروه از نوجوانان تصوير مشخصي از هويت خود ندارند، انسجام هويت ندارند و نمي توانند تصوير خوبي از آينده شان داشته باشند.

2- هويت تسليم طلبي:
دسته اي از نوجوانان مطيع افراد بزرگسالان هستند و معمولاً در خانواده هايي رشد مي کنند که اجازه استقلال و کسب تجربه به نوجوانان داده نمي شود.

3-تأخير در شکل گيري هويت:
اين گروه داراي تأخير در شکل گيري هويت خود دارند، که بعد از گذراندن دوره تأخير، راحت تر به هويت خود دست مي يابند.

4-پيشرفت هويت:
نوجواني که در هويت خود پيشرفت کرده، هويت منسجم ، مناسب و کافي را به دست آورده و در دوره جواني، هويت انسجام يافته اي پيدا مي کنند.
با توجه به اين چهار نوع هويت، مسئله بحران و مشکل هويت، اکثراً در گروهي که داراي پراکندگي هويت، تسليم طلب و تأخير يافتگي هويت مي باشند. 


     بحران هويت
در خانواده هاي مستبد، اجازه فاصله گرفتن به نوجوان داده نمي شود و در نتيجه، هويت تسليم طلبي پيدا مي کنند، هويتي که انعطاف پذير نيست و در برابر مشکلات و ناملايمات زندگي دچار بحران و سردرگمي مي شود. اين نوجوانان نمي توانند به استقلال دست يابند.
در جوامع صنعتي و باز، نوجوان بايد به سئوالات بسياري پاسخ دهد و نوجوان براي شناخت خود به زمان زيادي نيازمند است. بنابراين، هويت در اين جوامع ديرتر از جوامع بسته شکل مي گيرد. زيرا در جوامع سنتي، همه امور واضح و مشخص هستند و پيچيدگي خاصي وجود ندارد . به ويژه هويت دختران در اين جوامع، زودتر از جوامع صنعتي شکل مي گيرد.

از طرف ديگر، گرچه ادامه تحصيل و فراگيري علم و دانش مي تواند پاسخي براي سئوالات نوجوان در زمينه شکل گيري هويت ارائه نمايد، اما از طرف ديگر، طول مدت نوجواني را طولاني تر مي کند زيرا فرد از نظر اقتصادي وابسته به خانواده است و وابستگي اقتصادي موجب وابستگي هاي ديگر مي شود. 


    درمان مشکلات هويت نوجوان
به منظور درمان مشکلات هويت ابتدا بايد به شناخت زمينه هاي مشکل و نوع مشکل پرداخت. به عبارت ديگر بايد ديد نوجوان در پاسخ به کدام يک از سئوالات هويت خود دچار مشکل شده، تا آنها را شناسايي و برطرف کنيم. يعني براي درمان مشکلات بحران هويت بايد ابتدا زمينه بحران، وهله آن و سن نوجوان مشخص شود و سپس بر اساس اين اطلاعات، قدامات درماني لازم انجام شود. پس از برطرف شدن مشکلات، روند شکل گيري هويت ادامه پيدا مي کند. 


     جلسه نهم
رشد اجتماعي نوجوان (1)

يکي از ويژگيهاي بارز روند نوجواني، اجتماعي شدن است. نوجوان مراحل مختلفي را طي مي کند تا به اجتماعي شدن دست يابد. اين مراحل عبارتند از : 


     1- فاصله گرفتن از خانواده ، به منظور کسب استقلال:
در اين مرحله، نوجوان در حالت خود ميان بيني قرار مي گيرد و سعي مي کند خود را پيدا کند. در اين مرحله ابتدا از مادر و سپس از پدر فاصله مي گيرد. تواناييهاي ذهني جديدي از خود نشان مي دهد و به سطح خود آگاهي مي رسد. تغييرات گسترده ارتباطي خود را دروني مي کند. نوجواني که ارتباطات عاطفي شديدي دارد و والدين نيز تمايل به فاصله گرفتن او ندارند در زمينه شکل گيري هويت اجتماعي با مشکل مواجه خواهند شد. 


     2-مرحله دوست يابي :
روابط با دوستان هم جنس قوي مي شود که اين آغاز شکل گيري هويت اجتماعي است. دوست يابي و همانند سازي با دوستان موجب شکل گيري مناسبات اجتماعي و کشف هويت اجتماعي است. ارتباط و همانند سازي با بزرگسالان تا حدي براي او مشکل است زيرا در اين روابط نمي توانند استقلال عمل خود را بروز دهند.

نوجوانان در اين مرحله دوستاني را انتخاب مي کنند که در بسياري از زمينه ها به هم وجه مشترک داشته باشند و با آنها راحت بتوانند همانند سازي نمايد، به عبارت ديگر نوجوان در زمينه ارزشها ، باورها ، نگرشها و اعتقادات با دوستان خود همانند سازي مي کند تا با کمترين تضاد با آنها همخواني داشته باشد. از اين طريق نوجوان نشان مي دهد که خواستار فضاي آرام و در محيط دوستانه است. در زمينه سرگرميها و اوقات فراغت نيز با هم وجه مشترک دارند . صميميت و وفاداري نسبت به دوستان در اين دوره از اهميت بسزايي برخوردار است ( بر خلاف دوره کودکي ). نوجوان با بينش و آگاهي با دوستان خود صميميت برقرار مي کند ولي کودک اولاً آگاهي ندارد. دوماً دوستان براي او نقش همبازي دارند.

بنابراين دوستيابي و همانند سازي با دوستان موجب شکل گيري مناسبات اجتماعي و کشف هويت اجتماعي نوجوان خواهد شد. يعني تمرين ارتباط اجتماعي و اجتماعي شدن، از طريق گروه همسالان صورت مي گيرد. هويت اجتماعي بخش مهمي از هويت نوجوان مي باشد. نوجوان از طريق هويت اجتماعي در دوره جواني به موفقيتهاي بسياري دست مي يابد و نداشتن هويت اجتماعي موجب انزوا و عدم توفيق او در دوره جواني خواهد شد.
به طور مثال شخصي که فرصت شغلي بدست آورده مي تواند با هويت اجتماعي خود وارد اجتماع شده، با همکاران ارتباط صميمي برقرار کند، با دوستان و اقوام ارتباط داشته باشد، همکاري مناسبي با ديگران داشته باشد.

در اين مرحله والدين بايد به نوجوان فرصت ارتباط با دوستان را بدهند تا هويت اجتماعي نوجوان شکل بگيرد و به خود ميان بيني نوجوان احترام بگذارند. زيرا نوجوان از طريق خود محوري هويت خود را مي شناسد، تجزبه و تحليل ارتباطات خود با والدين و اطرافيان مي پردازد، به تثبيت موقعيت خود مي پردازد و در نتيجه بر اساس موقعيت خود به برقراري ارتباط با ديگران همت مي گمارد. در اينجا بايد اطلاعات کافي به نوجوان عرضه شود.

از آنجا که رشد شخصيت تأثير بسياري در شکل گيري هويت اجتماعي فرد دارد، بايد به تأثير گروه در شخصيت نوجوان توجه بسياري نمود. مثلاً شخصيت هاي برون گرا به راحتي با دوستان ارتباط برقرار مي کنند و خود را با آنها هماهنگ مي کنند. بنابراين شکل گيري هويت اجتماعي آنها نسبت به ديگران سريعتر شکل مي گيرد. در حالي که شکل گيري هويت اجتماعي افراد درونگرا به کندي صورت مي گيرد.

بنابراين خانواده و مدرسه نقش بسيار مهمي در شکل گيري هويت اجتماعي نوجوان ايفا مي کنند. خانواده بايد اطلاعات کافي در زمينه مسائل اجتماعي را به نوجوان انتقال دهد و مدرسه گامهاي موثري در هويت اجتماعي نوجوان بردارد. 


     جلسه دهم
رشد اجتماعي نوجوان (2)

در دوره نوجواني بخصوص در اواخر اين دوره، احساس عدالت مقايسه اي شکل مي گيرد و فرد علاقمند به رفتار عادلانه افراد نسبت به خود مي باشد. نوجوانان معمولاً در اين رابطه، والدين دوستان خود را براي پدر و مادرشان مثال مي زنند و در اين زمينه با آنها به بحث و گفتگو مي پردازند. مثلاً رفتار آنها، وضعيت اقتصادي، شغلي آنها، وضعيت ظاهري آنها را به رخ والدين خود مي کشانند. يا رفتار والدين خود را با خواهر و برادران و خود وي مقايسه مي کنند و خواهان عدالت و رفتار درست والدين و اطرافيان مي باشند.
به اين ترتيب شکل گيري مفهوم عدالت در محيط خانواده شروع شده و در زمينه هاي ديگر اجتماع رشد مي يابد.

در مرحله سوم نوجواني ( ورود مجدد به اجتماع ) نوجوان سعي بر کاهش روابط شديد گذتشه با گروه همسالان را دارد و اين موجب ايجاد ارتباطات ديگري در زمينه هاي مختلف اجتماعي مي گردد و چنانچه اين روند به خوبي پيش برود شاهد هويت منسجمي در پايان نوجواني خواهيم بود و پس از طي مراحل نوجواني، تمرينات زيادي انجام داده، کسب تجربه نموده، مهارتهاي لازم براي برقراري ارتباطات اجتماعي را بدست آورده و مي تواند نقشهاي مختلف اجتماعي از قبيل همسر، دانشجو ، سرباز ، شاغل و ... را ايفا نمايد. 


     مفاهيم ارتباط اجتماعي
نکته مهمي که در شکل گيري هويت اجتماعي، انسجام هويت و فرديت اجتماعي مطرح است يادگيري مي باشد . همه رفتارها ياد گرفته مي شوند و از طريق تمرين تجربه مهارتهاي بسياري را به دست مي آورد. اين يادگيري در تعامل با شخصيت و خلق و خوي فرد قرار مي گيرد و موجب روابط اجتماعي بسياري مي گردد. مثلاً چنانچه نوجوان داراي رفتار شادي باشد ديگران نيز وي را مورد پذيرش قرار مي دهند.

نوجوانان هنگام برقراري روابط اجتماعي، به طرز تفکر و انديشه ديگران در مورد خود اهميت بسياري مي دهند، به همين علت خود را طوري آماده مي کنند تا ديگران بپذيرند. 


     مفاهيمي که در ارتباطات اجتماعي تشکيل مي شود عبارتند از:
مفهوم نقش خود، ترکيب اجزاء خودانگاره، دوستي با همسالان، چگونگي برخورد با جنس مخالف، ايفاي نقش در ارتباط با والدين، مدرسه و ساير بزرگسالان و فعاليتهاي گروهي.

اين مفاهيم تأثير بسزايي بر تصورات نوجوان از پذيرش خود توسط ديگران به جاي مي گذارد. بنابراين در پايان دوره نوجواني، رشد اجتماعي کامل مي شود و نوجوان به عنوان يک جوان اجتماعي وارد اجتماع مي شود در صورتي که اين مفاهيم خوب در ذهن نوجوان شکل بگيرد هويت اجتماعي مناسبي پيدا مي کند.

چنانچه هر يک از مفاهيمي که ذکر شد دچار مشکل باشند و در نوجوان بدرستي شکل نگيرند موجب ايجاد ناهنجاريها و انحرافاتي در نوجوان مي گردند. مثلاً عضويت در گروههاي ضد اجتماعي مي تواند به عنوان رفتار ناهنجاري مطرح گردد که يکي از آثار آن ايجاد فاصله زياد بين والدين و نوجوان است. زيرا عضويت در گروه مستلزم فراموشي خود و جايگزيني خود در گروهي به جاي خو واقعي است.

يا به طور مثال نوجواني که در پايان دوره نوجواني که مي بايد روابط شديد قبلي با گروه همسالان کاهش يابد، سعي بر فاصله گرفتن از والدين و ارتباط شديد با دستان دارد و نمي تواند با افراد د ديگر و والدين ارتباط مناسبي برقرار نمايد، دچار مشکلات بسياري از جمله مشکلات اجتماعي خواهد شد و نياز به استفاده از روشهاي درماني و ارائه راهکارهاي مناسب به وي جهت فاصله گيري از دوستان است.

يا در مورد افرادي که دچار نقص عضو هستند نيز ممکن است مشکلاتي در اين دوره پديد آيند. زيرا همانطور که گفته شد دوره نوجواني دروه اي است که فرد به نظرات و گرايشهاي اطرافيان و جامعه در مورد پذيرش خود اهميت بسياري مي دهد و حساسيت بسياري نسبت به رفتارها و برخوردهاي جامعه نسبت به نقص خود پيدا مي کند.

در اين زمينه بايد افراد را تشويق نمود که نواقص خود را با يکسري تواناييهاي ديگر جبران کنند تا احساس عزت نفس و اعتماد بنفس کافي را به دست آورده، جامعه بتواند آنها را بپذيرد و به هويت اجتماعي دست يابند. نگرش، ديدگاه و فرهنگ مردم نيز نسبت به نقايص بايد تغيير کند و مردم بايد همه را به يک ديد بنگرند و به تواناييهاي افراد توجه کنند نه به نقايص آنها. زيرا در صورت عدم نگرش مثبت اجتماع نسبت به معلوليت فرد قادر نخواهد بود در جامعه ابراز وجود کند و در نتيجه هويت اجتماعي وي با مشکل مواجه مي شود.

مثلاً نوجوانان معلول جسمي مي توانند با تقويت تواناييهاي فکري و ذهني خود، نگرش مثبتي در خود نسبت به توانمنديهايشان ايجاد کنند، به خودباوري برسند و بدون حساسيت بي مورد به نگرش جامعه سعي بر برقراري روابط با جامعه و رسيدن به اهداف خود داشته باشند. 


     راههاي رفع مشکل نوجوانان خلافکار
در مواردي که نوجوانان دچار اشکال در فاصله گرفتن از همسالان بوده و به باندهاي بزهکاري روي مي آوردند راهکارهاي موثر مي توانند به صورت زير باشند :

1-جدا کردن اين افراد از گروههاي بزهکار .
2-تغيير نگرش فردي
3-اصلاح رفتار خانوادگي
4-درمان رواني فرد بزهکار 
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #8 : ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۴۸:۲۸ »
    جلسه يازدهم و دوازدهم
مسائل نوجوانان و جوانان و نظريه هاي رشد جواني ، جواني و شکل گيري هويت



     موضوع : رشد فرهنگي – ديني و اخلاقي نوجوان
دوره نواجواني از 12 سالگي شروع شده و با داشتن تفکر انتزاعي فرد به تدريج در زمينه مذهب کنجکاو مي شود تا به ارزشها و باورهاي قابل قبولي دست يابد. در اين دوره بر خلاف دوره کودکي، نوجوان با شناخت و آگاهي به رشد اخلاقي و قضاوتهاي ارزشي مي پردازد و مسائل مذهبي و معنوي را درک مي کند و به همين دليل با آگاهي مي تواند با ديگران به بحث و گفتگو بپردازد.

در اولين مرحله نوجواني( ٣ سال اول - مرحله فاصله گيري ) فرد دچار شک و ترديد در ارزشها و باورهاي خانه، مدرسه و جامعه مي شود، اطلاعات مختلفي را دريافت مي کند با خودانگاره هايش هماهنگ مي کند.

در مرحله دوم( دوره جدايي تدارکاتي )
که تفکر انتزاعي کاملتر مي شود، توجه بيشتري به نظام ارزشي و اعتقادي مي کند و به بحث و مشاجره با والدين، معلمين و دوستان خود مي پردازد تا به نتيجه اي برسد.

بالاخره در مرحله سوم نوجوان به ارزشها و باورهاي مورد قبولي دست مي يابد و دوره تجربه ارزشهاست. بنابراين رشد اخلاقي – ديني – فرهنگي در دوره نوجواني کامل مي شود. 


     سطوح رشد از ديد کولبرگ
از نظر کهلبرگ رشد اخلاقي در سه سطح صورت مي گيرد :

الف) اخلاق پيش قراردادي ( دوره کودکي )
ب) اخلاق قراردادي ( دوره دبستان )
ج) اخلاق فوق قراردادي ( دوره نوجواني و جواني ) 


     که در دو مرحله شکل مي گيرد :
1- مرحله تشخيص حقوق اساسي و قرارداد اجتماعي :
در اين مرحله نوجوان بر خلاف دروه هاي قبلي که فقط خود را مي ديد و با خود محوري تصميم مي گرفت، قانون و قضاوتهاي ديگران را هم مدنظر قرار مي دهد. 


     2-مرحله تشخيص اصول اخلاقي جهاني :
در اين مرحله نوجوان از درون گرايي خارج مي شود و به جهان بيني وسيع تري دست مي يابد.

از آنجا که نوجواني دوره بحران است، بحران در همه زمينه ها از جمله مسائل معنويصورتمي گيرد. نوجوان به طور طبيعي دچار شک و ترديد در باورها، ارزشها، مسائل اخلاقي و مذهبي مي گردد. والدين بايد با اين رفتار نوجوانان برخورد طبيعي داشته و به وي اجازه و فرصت ابراز عقيده، نظريات و سئوالات خود را بدهند تا از اين طريق نوجوان بتواند توسط تجربه و تحليل مسائل به شناخت و آگاهي لازم در زمينه مسائل اخلاقي – مذهبي دست يابد.

بنابراين به منظور نيل و دستيابي نوجوان به ارزشهاي قابل قبول، علاوه بر ظرفيتهاي شناختي نياز به همکاري و هماهنگي خانه – مدرسه و جامعه مي باشد.

در محيطهاي اجتماعي بايستي باورهاي ديني و ارزشها اجرا شده، پايبند به ارزشها مطرح باشد، اصول اخلاقي رعايت شوند تا نوجوان از نظر معنوي و ارزشي رشد کافي داشته باشد. 


    جلسه دوازدهم
نظريه هاي رشد جواني ، جواني و شکل گيري هويت

در اين جلسه جواني و انسجام هويت تعريف مي شود و ويژگيهاي دوره جواني را توضيح مي دهيم. 


     ويژگيهاي عمده دوره جواني
جواني دوره اي است که از 20 سالگي شروع شده و تا ٣٠ سالگي ادامه دارد. در اين دوره هويت جوان تثبيت شده، در زمينه هاي فرهنگي– اجتماعي وارد قلمرو جديدي مي شود، داراي چهان بيني مشخصي شده، انتخاب شغل مي کند و سرانجام بر اساس موقعيتهاي خود تشکيل خانواده مي دهد.

از نظر اريکسون، دوره جواني مرحله ديگر آميزي در برابر مردم گريزي است. يعني دوره اي است که برخي از جوانان در آن، بسيار اجتماعي شده و با دوستان و بزرگسالان ارتباطات قوي و مطلوبي برقرار مي کنند و برخي به علت عدم انسجام هويت و ساير علل، رفتار مردم گريز از خود نشان مي دهند. 


     ويژگيهاي دوره جواني عبارتند از
دستيابي به کمال رشد بدني، ورود به مرحله جديدي از زندگي به نام بزرگسالي، فارغ التحصيلي از دبيرستان و راهيابي به دانشگاه و يا ورود به خدمت سربازي، يا مشاغل و يا ازدواج، جستجو براي انتخاب شغل، ويژگيهاي اصلي دوره جواني، دروني است مانند توانايي تجزيه و تحليل مسائل، درک موقعيت خود و ديگران، انسجام و تثبيت و هويت و در واقع رسيدن به تعهد اجتماعي در جامعه.

دوره جواني با تثبيت موقعيت جوان در جامعه به اتمام مي رسد.
معمولاً از ديدگاه مردم، جوانان افرادي هستند که به وظايف نوجواني سنتي خود عمل کرده، از خانواده جدا شده و شغلي را براي خود انتخاب کرده، از نظر روابط اجتماعي، افرادي آرام بوده و سرکشي و طغيان ندارند، به صورت پايدار و ثابت به تمامي مفاهيم جواني دست مي يابند، در همه مسائل زندگي در چارچوب مشخصي عمل مي کنند و بدون هيچگونه مشکلي بايد قادر به اداره زندگي باشند.

در حالي که در تعريف علمي جواني، اين دوره را دوره انسجام و تقويت هويت جوانان مي دانند که حتي بعد از اين دوره نيز ادامه مي يابد.

منظور از تثبيت هويت جوان، افزايش عزت نفس و داشتن نگرش مثبتي از خود، مهم دانستن خود، باور داشتن بر توانايي انجام کار ها، تکامل رشد شخصيت است. در صورتي که جوانان با مشکل مواجه گردند مي توانند از بزرگسالان يا مشاورين کمک بجويند.

مهمترين مسائل دوره جواني عبارتند از رشد شخصيت، تثبيت و انسجام هويت، شغل و ازدواج. 
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - روانشناسي رشد نوجواني - متا
پاسخ : روانشناسي رشد نوجواني
« پاسخ #9 : ۱۷ آذر ۱۳۸۹ - ۱۸:۱۴:۵۴ »
روانشناسي رشد نوجواني


    جلسه سيزدهم و چهاردهم
رشد اخلاقي و اجتماعي جواني و انتخاب و راهنمايي شغلي در دوران جواني

رشد اجتماعي جواني با رشد اجتماعي نوجواني متفاوت است. جوان از حالت درونگرايي خارج شده، روابط اجتماعي خود را با ديگران بهبود بخشيده و سعي بر نزديک نمودن موازين و هنجارهاي اجتماعي با ايده آلهاي اجتماعي دارد.


     در شکل گيري افکار و استدلالهاي اجتماعي جوانان سه عامل بسيار موثرند که عبارتند از:

1-ايده آلهاي اجتماعي
2-ادراک انتزاعي مسائل اجتماعي
3-واقعيتهاي زندگي اجتماعي

جوانان به منظور استحکام روابط اجتماعي خود و شکل گيري شخصيت اخلاقي، دائماً معيارهاي اخلاقي را با خود مرور مي کنند و به منظور قضاوتهاي اخلاقي، معيارهاي مناسب اجتماعي و هنجارها را در نظر مي گيرند.

رشد اجتماعي در دختران و پسران متفاوت مي باشد. البته اين تفاوت به موقعيتهاي افراد نيز بستگي دارد. چنانچه پسر يا دختري قصد ادامه تحصيل را داشته باشد، نسبت به کسي که خواستار ورود به بازار کار است، رشد اجتماعي متفاوتي خواهند داشت. در واقع سطح فرهنگي وي افزايش يافته، به اطلاعات و آگاهي هاي بيشتري دست مي يابد و به مراتب توقع وي از جامعه نيز بيشتر خواهد شد.

دختران بيشتر به مسائل عاطفي، صميميت و دوستي توجه مي نمايند و پسران بيشتر به مسائل شغلي، مسئوليت پذيري و مسائل واقعي زندگي اهميت مي دهند.
رشد اخلاقي و اجتماعي جوانان تابع عوامل گوناگوني مي باشد. 


    از جمله اين عوامل مي توان موارد زير را نام برد :
هوش، تفکر انتزاعي، ميزان رشد اخلاقي – اجتماعي دوره هاي قبلي فرد، ميزان تجارب، رشد عقلاني در مسائل اجتماعي ، موقعيتهاي قبلي و بعدي قرد، اهداف، ميزان دستيابي فرد به آزادي در تفکر و تصميم گيري، ميزان اطلاعات، مهارتها، نوع شغل، محل زندگي، انگيزه، شخصيت و هويت فرد، علائق و رغبتها، خانواده، مسائل اجتماعي – فرهنگي – سياسي – اقتصادي.

البته تمامي عوامل فوق با يکديگر ارتباط متقابل داشته و تأثير متقابل آنها تعيين کننده رشد اخلاقي – اجتماعي افراد مي باشد. 


    جلسه چهاردهم
انتخاب و راهنمايي شغلي در دوران جواني



     هويت شغلي
هويت شغلي از دوره کودکي بتدريج شکل گرفته و کودک در ابتدا با الگوهايي از قبيل والدين و سپس با مربيان خود ( در زمينه شغلي ) همانند سازي مي کند. در دوره جواني، جوانان در زمينه انتخاب شغل به خيالپردازي هايي روي مي آورند و در عالم خيال، خواستار کسب تمامي مشاغل مورد علاقه خود بوده و در آن زمينه ها شاغل مي گردند.
منظور از آزمايش ذهني مشاغل، مرور ذهني ويژگيهاي مشاغل گوناگون در ذهن با استفاده از تفکر انتزاعي مي باشد .

در پايان دوره نوجواني، مي بايستي افراد بتوانند به واقع بيني شغلي در زمينه مشاغل دست يافته باشند.

نوجوانان پيش از مرحله جواني نيازمند هدايت و راهنمايي شغلي مي باشند. در مشاوره شغلي به فرد کمک مي شود تا بتوانند تواناييها، استعدادها و علائق شغلي خود را در يابد، مشاغل گوناگون و نيازهاي آنها به او معرفي مي گردد و با استفاده از مشاوره، سعي مي گردد هماهنگي مناسبي بين تواناييها و علائق و استعدادهاي فرد و مشاغل برقرار شود و فرد قادر به انتخاب شغلي خاص متناسب با تواناييهاي خود گردد.

در مشاوره شغلي بايد به رغبتها و نيازهاي جامعه نيز توجه نمود، زيرا نيازهاي جامعه مشخص کننده مشاغل متفاوت و نيازهاي آنها مي باشد و اين مسئله در راهنمايي شغلي به جوانان کمک مي نمايد و استعدادهاي خود فرا گيرند. تا در نتيجه بتوانند خود را براي مشاغل خاص آماده کرده و قادر به ادامه زندگي گردند.

در گذشته، از آنجا که تعداد مشاغل بسيار محدود بود نياز به راهنمايي شغلي آنچنان محسوس نبود، اما امروزه بدين گستردگي بالاي مشاغل و تعداد بسيار زيادي از افراد که داوطلب مشاغل خاص هستند نياز به هدايت و مشاوره شغلي بسيار بالا رفته است. جوانان مي بايستي ويژگيها و نيازهاي مشاغل مختلف را بدانند، از تواناييها، استعدادها، علائق و رغبتهاي خود و نيازهاي جامعه نيز آگاهي داشته تا بتوانند شغل مفيد و متناسبي را انتخاب نمايند و در نتيجه رضايت شغلي بدست آورده و داراي سازش شغلي باشند در اينجا بايد اشاره نمود که مشاوره شغلي محدود به سنين بالا نمي باشد و در تمامي مقاطع کودکي، نوجواني و جواني وجود آن مورد نياز است. در دوره دبستان، مربيان مي بايستي اطلاعات کلي در مورد مشاغل به کودکان ارائه نمايند. در مرحله نوجواني نيز از آنجا که عده اي از افراد به حرفه هاي مختلف روي مي آورند، اطلاعات گسترده تر مي شود و مي بايستي اطلاعات کافي در زمينه تحصيل و شغل به نوجوانان ارائه گردد تا از اين طريق افرادي که قصد ادامه تحصيل ندارند بتوانند حرفه مناسب خود را انتخاب نموده و به رضايت شغلي دست يابند. در نيمه دوم دوره نوجواني، حدود ١٦ سالگي به بعد، بايد به افراد کمک نمود تا علائق و رغبتهاي شغلي خود را دريافته، و مشاغل گوناگون را بشناسند و به انتخاب درستي دست يابند. 


     عوامل موثر بر انتخاب شغل
در آخر ، مي بايستي به عوامل موثر بر انتخاب شغل اشاره نمود که عبارتند از :
1- رغبتها
2-استعداد
3-هوش
4-نيازهاي جامعه
5-گرايشهاي اجتماعي
6- آرمان گرايي اجتماعي 

شبکه آموزش[/colorl]
mahak2 - روانشناسي رشد نوجواني - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter

xx
تعريف و ویژگیهای نوجواني از نظر دايره المعارف بريتانيکا

نویسنده اجـاقـی

0 پاسخ ها
3028 مشاهده
آخرين ارسال ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۲:۴۱:۴۴
توسط اجـاقـی