مجددا سلام
دوست خوبم
اینکه شما در کار اجرا تجربه کمی دارید هیچ ایرادی نداره من هم 13 سال پیش در وضعیت شما بودم.ان شا الله همونطور که خداوند ناظر ، دیگران رو واسطه آموزش به من قرار داد ، من هم بر حسب وظیفه و اشتیاق بتونم اونچه که شما دوستان نیاز دارید رو فراهم کنم تا فرا رسیدن روزی که شما و امثال شما هم در تولید این کشور سهمی داشته باشید و واسطه ای باشید برای روزی رسانی به کارگران عزیز و خانواده هاشون. بنابراین اگر من اشاره به برخی از قسمت های سئوال شما میکنم هدف زیر سئوال بردن نیست که هدف کمک به درک این مطلبه که ما یاد بگیریم که همیشه به سرعت به سراغ جواب پیدا کردن نریم.بلکه در برخی مواقع اصلاح سئوال باعث صرفه جوئی در منابع میشه.بنابر این هر سئوال دیگری هم داشتید بفرمائید.
اما جواب سئوال شما.
در یک نگاه کلی ، گفته شما صحیح و منطقیه.بالاخره باید بین توان و ظرفیت تولید و تقاضای بازار به شیوه ای همخوانی ایجاد کرد.اما در عمل بسته به وضعیت سرمایه گذاری شما در تولید حالت های مختلفی پیش میاد.
حالت اول اینه که شما در نتیجه امکان سنجی بازار (که توضیح چگونگی تهیه اون موضوع بحث ما نیست) تصمیم به تولید و فروش محصولی خاص به طور جدی کنید.در نتیجه امکان سنجی صورت گرفته ، بازار هدف رو تحلیل کردید و به طور مثال یک بازه زمانی مشخص برای دستیابی به سهم مورد نظرتون در بازار تعیین کردید.به زبان خیلی ساده تصمیم میگیرید در بازه زمانی 10 سال 50% سهم بازار رو مال خود کنید.در فاز اول به اتکا برنامه فروش جامعی که باید تهیه کرده باشید سهمی از بازار هدف رو که قصد دست یابی به اون رو دارید تعیین میکنید(بخشی از اون 50% هدف).در اینجا ما معمولا بسته به شرایط مدیر و فرصت های سرمایه گذاری موازی که در اختیار داره و نیز با در نظر گرفتن وضعیت تورمی اقتصاد پیشنهاد میدیم که به چه میزان ماشین آلات خریداری و خط تجهیز بشه.اگر فرض بر این باشه که مدیر فرصت سرمایه گذاری جایگزین نداشته باشه و نوع فرآیند تولید اجازه بده ، ما کل خط رو برای دستیابی به 50% سهم بازار نهائی تجهیز میکنیم اما به مبزان فروش فاز اول ، تولید رو استارت میزنیم و از طرق مختلف مثل تقبل امور پیمانکاری از سایر بخش های خط که ظرفیت خالی نام داره استفاده میکنیم تا برنامه فروش بالاتر بره.پس در این شرایط ابتدا مقدار فروش متناسب با استراتژی و بودجه سازمانی تعیین میشه و سپس متناسب با اون ظرفیت خاصی از ماشین آلات طی تنها یک شیفت کاری شروع به فعالیت میکنه.
اما حالت دوم شرایطیه که ما به عنوان تیم مشاوره وارد سازمانی میشیم که راه اندازی خط رو از قبل انجام داده.اینبار ما با کمک تکنیک های ظرفیت سنجی ابتدا توان تولید رو برآورد میکنیم و سپس متناسب با شرایط برای تولید و فروش هدف گذاری میکنیم.
و در نهایت اونچه که در متناسب سازی ظرفیت تولید با فروش مد نظر قرار میگیره موارد زیره که البته شما به یکی از اونها اشاره کردید.
تهیه کارت ظرفیت تولید هر ماشین: اسمی - عادی - واقعی مورد انتظار و ...
تعیین تعداد ماشین آلات و تجهیزات
تعیین شیفت مناسب کاری: تک شیفت کار - دو شیفت کار - سه شیفت کار - لانگ شیفت کاری و ...
ادغام کردن زمان های تولید (یعنی دقیقا در زمان عبور نیمه ساخته الف از ایستگاه 1 ، نیمه ساخته دیگری وارد ایستگاه 1 میشه)
امکان برون سپاری برخی از op های بد قلق و آزاد سازی اونها برای بالا بردن تولید سایر op ها و مواردی دیگه که بسته به مورد از سوی ما به مدیر پیشنهاد میشه.
موفق باشی دوست من
وبلاگ تخصصی علیرضا محمدی:
https://sites.google.com/site/smairteh