تصميم پذيرش صاحبكار
علياصغر عرباحمدي
حسابرسان دستهاي از افراد هستند كه مردم با اتكا به نظر آنها در مورد وضعيت مالي و نتايج عمليات واحدهاي تجاري، تصميم به سرمايهگذاري ميگيرند.
از اين رو، حسابرسان بيشتر از سايرين در معرض شكايات افراد زيان ديده قرار ميگيرند. از سوي ديگر با افزايش احتمال طرح دعاوي حقوقي عليه مديران و ساير افراد و گروههاي حرفه اي فعال در عرصه امور مالي واحدهاي اقتصادي، انتظار ميرود كه تقاضاي بيمه (Insurance Demand) براي حسابرسي نيز افزايش پيدا كند.
طبق فرضيه بيمه(Insurance Hypothesis) كه يكي از مباني منطقي پشتوانه تقاضا براي خدمات حسابرسي است، طلبكاران، اعتبار دهندگان و مديران شركتهايي كه در حال توقف يا ورشكستگي هستند، در جستوجوي عاملی بهعنوان سپر بلا هستند تا به محض اشتباه حسابرس، همه تقصير را بر گردن وي بيندازند و زياني را كه به آنها وارد شده، از وي طلب كنند.
از طرفی، حسابرسان مسووليت عمومی خود را در یک محيط حقوقی مملو از ابهام انجام ميدهند. تقاضاهای جامعه، ابهامات قانون و پيشرفت فنآوری اطلاعات و ارتباطات، تغيير فرايند گواهی(شهادت دهی) را ممكن ساخته است. از طرف ديگر، با افزايش روز افزون موسسات حسابرسي، رقابت بين موسسات براي جذب صاحبكار تشديد خواهد شد. در پاسخ به این تغييرات رخداده در حرفه، موسسات حسابرسی بايد ريسکهاي موجود در هر کار حسابرسی را شناسايی و کنترل كنند. موسسات حسابرسی ميتوانند ريسک موجود در انجام هر کار حسابرسی را بهوسيله بهکارگيری رويههاي موثر پذيرش و استمرار فعاليت با صاحبکار، آموزش مداوم، نظارت و ترديد حرفهای، بهکارگيری آيين رفتار حرفهای و عدم پذيرش کارهايي که واجد شرايط انجام دادن آنها نيستند، مدیریت كنند. بررسیهاي به عمل آمده نشان ميدهد که شرکتها نسبت به تصمیمات مربوط به انتخاب حسابرس خویش حساس هستند، درنتیجه حسابرس نیز که در سمت دیگر این معادله است، باید آگاهانه صاحبکار متقاضی را پذیرش كند.
اولين مرحله در پذيرش صاحبكار، ارزيابي ريسكهاي موجود است. تحقیقات موجود نشان ميدهند که حسابرسان در زمينه تصميمات پذيرش صاحبكار با سه نوع ريسك مواجه هستند؛ ريسك كسب و كار صاحبكار (Client Business Risk)،ريسك حسابرسي (Audit Risk)، و ريسك كسبوكار حسابرس (Auditor Business Risk).
ريسك كسبوكار صاحبكار را ميتوان به عنوان ريسك ناشي از وخيم تر شدن شرايط اقتصادي نامساعد يك صاحبكار در كوتاهمدت يا بلندمدت بيان كرد كه معيارهاي آن شامل سودآوري، وضعيت تجاري (در بازار و نسبت به رقبا)، توانايي مالي، قدرت نقدينگي و غيره است. طبق تحقیقات صورت گرفته، تاثير ريسك كسبوكار صاحبكار در ايجاد دعاوي حقوقي قابل ملاحظه نيست؛ چرا كه ريسك مالي توسط چند شاخص نمايان ميشود. ضمنا، موسسات حسابرسي ميتوانند با انتشار يك اظهار نظر حاوي بند تداوم فعاليت در مورد رويدادهاي قريبالوقوعي كه وضعيت مالي را به مخاطره مياندازند، خود را در برابر ريسكهاي ناشي از منبع ابهام بيمه كنند. همچنین هزينه مورد انتظار دعاوي حقوقي عليه موسسه حسابرسي در مورد صاحبكاران ورشكسته نسبتا پايينتر از هزينه دعاوي حقوقي ناشي از تقلبهاي مالي است.
ريسك حسابرسي عبارت است از: ريسكي كه حسابرس ممكن است نادانسته نظر خود را نسبت به صورتهاي مالي حاوي تحريف با اهميت تعديل نكنند. با مطرح كردن ريسك حسابرسي توسط انجمن حسابداران رسمي آمريكا در اوايل دهه 1983 كه در آن از حسابرسان خواسته شده بود حسابرسي را طوري برنامه ريزي كنند كه اطمينان معقول و منطقي از كشف اشتباهات، تخلفات و تحريف با اهميت در صورتهاي مالي حاصل شود، مدل ريسك حسابرسي در ادبيات حرفه حسابرسي مورد استقبال قرار گرفت. مدل ريسك ارائه شده حاصلضرب سه عامل ريسك ذاتي، ريسك كنترل و ريسك كشف است. با توجه به استانداردهاي حرفهاي و تحقيقات پيشين، براي ارزيابي ريسك حسابرسي در هنگام پذيرش صاحبكار بايد معيارهاي زير را مدنظر قرارداد: ماهيت صنعت، ارتباط گذشته حسابرس و صاحبكار، ميزان قضاوت مورد نياز جهت ارزشيابي حسابهاي مهم، نگرش مديريت نسبت به كنترلهاي داخلي، وضعيت حاكميت شركتي در شركت صاحبكار و وضعيت مالكيت، اداره كنندگان و استفادهكنندگان صورتهاي مالي واحد مورد رسيدگي.
ريسك كسبوكار حسابرس عبارت است از: ريسك تحمل زيان توسط موسسه حسابرسي در نتيجه انجام كار حسابرسي. به عنوان مثال، دعاوي حقوقی احتمالي، از دست دادن اعتبار و شهرت يا فزوني هزينههاي كار بر حقالزحمه آن، برخي از نمونههاي ريسك كسب و كار حسابرس است. براي ارزيابي ريسك كسب و كار حسابرس، بايد معيارهاي ذيل را مدنظر قرار داد: وضعيت صاحبكار در بورس اوراق بهادار، تجربه حسابرس در صنعت صاحبكار، فرصتهاي ارائه خدمات اضافي، رتبه موسسه حسابرسي در ميان ساير موسسات حسابرسي.
برخورد حرفهاي با تصميم پذيرش صاحبكار ممكن است به واسطه فشارهاي متضاد بين حرفهايگري (Professionalism) و سوداگري (Commercialism) متفاوت باشد. با توجه به سیاستهاي کلی هر موسسه حسابرسی در مورد پذیرش صاحبکار، برخی از آنها از پذیرش ریسک بیشتر و در نتیجه ریسکیتر شدن پرتفوي صاحبکاران خود پرهیز ميکنند و برخی دیگر با مدیریت ریسک مناسب برای کسب منافع بیشتر، ریسک اضافی را تقبل ميكنند. حرفهايگري و سوداگري از جمله تنگناهاي حرفهای حسابرسان در پذيرش صاحبكار است. براي مثال، حسابرس ممكن است تصميم به پذيرش صاحبكار احتمالي بگيرد، زيرا كار حسابرسي و ساير خدمات جانبي احتمالي ممكن است براي موسسه در ميان مدت بسيار سودآور باشد (بر اساس سوداگري)، اما اين پذيرش ممكن است عاقبت منجر به لكه دارشدن شهرت حرفه ای و استقلال حسابرس شود (براساس حرفهايگري). مديريت ريسك موثر پرتفوي موسسات حسابرسي در محيط كسبوكار پيچيده و پوياي كنوني بهمنظور موفقيت مالي بلند مدت موسسات حسابرسي و بطور كلي براي منافع عمومي مهم و حياتي است.
در پایان باید گفت که بهرغم نبود تقارن اطلاعاتي (Information Asymmetry) بين حسابرس و صاحبكار (صاحبكار، اطلاعات بيشتر و عميقتري در رابطه با عمليات و وضعيت مالي واحد مورد حسابرسي دارد) كه مشكل گزينش نادرست (Adverse Selection) یعنی پذيرش صاحبكار نامطلوب را پيش خواهد آورد، حسابرس بايد پيش از ايجاد هرگونه رابطه با صاحبكار احتمالي كليه جوانب كار حسابرسي را مورد ارزيابي قرار دهد، زیرا صاحبکار متقاضی که موسسه حسابرسی آنها را خواهد پذیرفت، سرانجام ترکیب صاحبکاران موجود در پرتفوي موسسه را تشکیل خواهند داد و بر روی کیفیت کار و سودآوری موسسه حسابرسی موثرند.
*حسابدار رسمی – کارشناس ارشد حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی
Linkback: https://irmeta.com/meta/b280/t3560/