سلام
در 2 بخش مجزا 2 تئوری مطرح شده راجع به حقوق صاحبان سهام بحث شد 1- تئوری مالکانه که از قرن 18مطرح بود و سپس تئوری واحد تجاری که بعد از آن مطرح گردید لذا برای جمع آوری مباحث کلیه موارد را در یک تاپیک جمع آوری کرده تا مورد بحث و استفاده عزیزان قرار گیرد:
نظريههاي حسابداري پيرامون حقوق صاحبان سهامروشهاي حسابداري ميبايست بهگونهاي درست و مناسب رويدادهاي حسابداري را اندازهگيري كنند. حقوق صاحبان سهام در ادبيات حسابداري به طرق متفاوتي تعريف و تئوريزه شده است، بهگونهاي كه هركدام از تعاريف رويكردهايي را ارائه ميكنند كه امكان دارد مباني اندازهگيري و ميزان اهميت اقلام مورد اندازهگيري در شركت را تحت تاثير قرار دهد. بطور كلي 5 نظريه عمده در زمينه حقوق صاحبان سهام وجود دارد كه بشرح زير ارائه ميشود.
1- تئوری مالكيت-proprietorship theories
اين نظريه در اوايل قرن هيجدهم ميلادي مطرح بوده و فرض مينمايد كه مالكان و شركت از همديگر جدا نيستند. بر همين اساس مالكان بنگاه اقتصادي در مركزيت قرار دارند و اندازهگيري سود قابل تقسيم ميان آنها به جاي تعلق سود و سرمايه مشروعيت دارد. در اين نظريه، دارائيها متعلق به مالكان و بدهيها جزء تعهدات آنهاست و سود حاصل شده موجب افزايش خالص دارائيها (يا خالص حقوق صاحبان سهام) ميشود. اصول بكارگيري نظريه مالكيت با اندازهگيري اجزاي سودي كه امروزه براساس سيستم بهاي تمام شده تاريخي انجام ميشود هماهنگي دارد، اگر چه صاحبان سرمايه آنطوريكه نظريه مالكانه پيشنهاد ميكند به حسابهاي حقوق صاحبان سهام كنترل ندارند. برخي از نظريهپردازان اين تئوري، سود قابل توزيع ميان سهامداران را بسيار با اهميت تلقي ميكنند درحاليكه برخي ديگر، ثروت را كه توسط ترازنامه ارائه ميشود با اهميتتر از مفهوم سود ميدانند، به نظر گروه اخير، تعديل ارقام برمبناي قدرت خريد (سطح عمومي قيمتها) يا ارزشهاي جاري، جزء لاينفك نظريه مالكانه است.بطور خلاصه، معادله حسابداري اين نظريه عبارتست از:
حقوق صاحبان سرمايه = مجموع بدهيها – مجموع دارائيها
2- تئوری واحد تجاری یا شخصيت حسابداري-Entity Theory
در اين نظريه شخصيت واحد انتفاعي و صاحبان آن از يكديگر متمايز و تفكيك شدهاند و واحد انتفاعي موجوديتي مستقل و هويتي متمايز از مالك يا مالكان آن دارد. دارائيها متعلق به واحد انتفاعي است، طلبكاران و صاحبان سرمايه نيز سرمايهگذاران در اين دارائيها هستند كه حقوق و ادعاهاي متفاوتي نسبت به آن دارد.
براساس اين نظريه ، حقوق صاحبان سهام و ادعاي اوليه نسبت به سود واحد انتفاعي ماهيتي دوگانه دارد. سهامداران حقوقي نسبت به دريافت سود سهام درصورت تصويب، حق راي در مجامع عمومي شركت و تسهيم خالص دارائيها پس از تسويه تمامي ادعاها دارند، اما حسابهاي حقوق صاحبان سهام معرف حقوق مالكانه سهامداران نيست بلكه ادعاي آنها را به عنوان سهامداران منعكس ميكند. همچنين سود واحد انتفاعي به سهامداران تعلق ندارد، اگر چه مبلغ آن، پس از تأمين ساير ادعاها، به بستانكار حقوق صاحبان سهام منظور ميشود، سود واحد انتفاعي قبل از تصويب سود سهام، به تأمينكنندگان سرمايه تعلق ندارد بنابراين، بهره و سود سهام هيچيك از سود كم نميشود. چنانچه از نظريه شخصيت حسابداري استنتاج منطقي بهعمل آيد (تئوري تعديل شده شخصيت حسابداري) عليرغم وجود ادعاي سهامداران، حساب حقوق صاحبان سرمايه متعلق به شركت است. علاوه بر اين، سود نيز به واحد انتفاعي تعلق دارد بنابراين بهره و سود سهام هر دو از سود كسر ميشود.
بر اساس اين نظريه ميتوان چنين تلقي نمود كه حقوق شركت مترادف با سود انباشته بوده كه سود پرداخت نشده دوره از آن كم ميشود. معادله ترازنامه در اين نظريه بشرح زير است:
مجموع داراييها = حقوق صاحبان سهام + بدهيها
موضوع سودم تئوری مازاد حقوق صاحبان است لطفا" در این زمینه اگر اطلاعاتی دارید مطرح فرمائید.
باتشکر
Linkback: https://irmeta.com/meta/b277/t3194/