در مورد بند1 مدیران مالی بر اساس روابط توسط مدیریت انتخاب میشوند که مدیریت بدلیل عدم تخصص مالی افراد را بر اساس روابط - ظاهر و سابقه کاری ومیزان حقوق درخواستی انتخاب میکنند. در این شرایط افراد حرفه ای از قلم خواهند افتاد.
كاملا با اين مورد موافقم
متاسفانه چند روز پيش جوياي حال يكي از دوستانم كه فوق ليسانس رشته حسابداري و بسيار كاربلد هستند با 6 سال سابقه كاري شدم متوجه شدم كه جناب مدير شركت مربوطه خواهر زاده گرامي شان را كه هنوز ب را از پ تشخيص نمي دهد و تازه در حال تحصيل در رشته حسابداري مي باشد مسئول رفيق ما در بخش مالي كرده است.... خنده دار سليقه و فرهنگ مديريتي در جامعه ما....
در مورد بند 2 بسیاری از شرکتها بدلیل روابط و شرایط کاری که دارند نیازی به تحلیل و نیز بهای تمام شده ندارند لذا واحد مالی بیشتر تنخواه دار و پرداخت کننده حقوق و رابط با دارائی و بیمه است.
كلا تا جايي اسم حسابدار مياد فكرها به سوي 3 چيز ميره
1- بيمه
2- دارايي
3 حقوق و دستمزد
در صورتي كه به نظر بنده هنر يه حسابدار چيز هاي ديگه اي است و موارد فوق جز كارهاي كوچيك يك حسابداره ... اما كو گوش شنوا...
در مورد بند 3 اخیرا" توی مصاحبه با فارغ التحصلان لیسانس و فوق لیسانس متوجه میشوم که میزان سواد و تخصص و کیفیت بسیار پائین آمده است که حتی سوالات ساده مثل تفاوت پیش پرداخت و علی الحساب رو قادر به پاسخ نیستند.
كلا در تمام رشته هاي دانشگاهي همينه
استاد بنده با مدرك .....در دانشگاه .... معتبر تهران ( اسمش بماند ) به علت نداشتن دانش كافي در يكي از مباحث رشته ام مرا 6 ماه گمراه كرد و بعد تازه بهش فهموندم كه سواد درست حسابي نداره ..... و بعد از 6 ماه كار كردن روي پايان نامه مجبور شدم متودام رو عوض كنم
چه برسه به دانشجو ....
جايي تدريس مي كردم ....
متاسفانه كلا همه چي عوض شده ديگه كسي طالب ياد گيري نيست ... بنده هميشه اساتيدي رو دوست داشتم كه فشار درسي جهت ياد گيري دانشجو اعمال مي كردن
الان طرف فقط مياد دانشگاه مدرك بگيره .... بدتر اينه كه مدرك رو هم كاري نمي تونه بكنه ...( پشت بي ام و ايكس 6 نوشته بود ... عاقبت فرار از مدرسه ...)
اما جداي اين شوخي ها وطنز ها
دانشجو هاي امروزي كلا كم كار هستند و حاضر نيستند اساتيد رو به چالش هاي علمي بكشونند كلا مشكل آموزش ايران بد جور .... بيخيال
در مورد بند 4در هر سازمانی حقوق نفرات مالی کمتر از منشی - سرایدار و... شده است و علت آن وجود فارغ التحصیلان بسیار زیاد حسابداری است. مثلا" اگر شرکت یک آگهی برای تعمیرکار برق بزند 20 نفر مراجعه میکنند برای حسابدار 200 نفر.
به خاطر سياست هاي غلط وزارت علوم و عدم آگاهي و نبود مشاوران خوب براي دانش آموزان دبيرستاني و كار دانش و فني حرفه اي ... مشكل فوق به معزلي بزرگ در اغلب رشته ها شده است...
در موردمدير ها عرض كنم
تا كنون در شركت هايي كه بودم يا بنا بر شرايط كاري برخورد داشتم مديري با فرهنگ مديريت ... علم مديريت ... فهم مديريت و شعور انساني نديدم اغلب دنبال منافع كوتاه مدت و تحميل هر گونه فشاري به كارمندان جهت سود و ... ....سراغ داريد بگيد تا بهره مند شويم
معذرت