Google


normal_post - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا نویسنده موضوع: زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران  (دفعات بازدید: 4998 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین امیر شهباززاده

xx - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا
زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران
« : ۲۳ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۴:۰۲ »
زندگی نامه عادل فردسی پور

عادل،تنها پسر فوتبالی خانواده فردوسی پور
رفت؛ هیچ‌وقت پشت سرش رو هم نگاه نکرد. یکی از دوستانش در روزنامه ابرار ورزشی، هنوز هم ناامید نشده و هرازچندگاهی با شماره همراه او تماس می‌گیرد.
اتفاق جدیدی نمی‌افتد، منتهی او دیگر تلفن‌های روزنامه ابرار را جواب نمی‌دهد. کسی نمی‌داند چه بین او و روزنامه‌ای که فعالیتش را در آن آغاز کرد گذشت اما او حالا دیگر جواب نمی‌دهد.

عادل فردوسی‌پور اما هیچ‌وقت نمی‌تواند «90» را دوست نداشته باشد؛ برنامه‌ای که از ذهن او متولد شد و تا آنجا پیش رفت که کمتر علاقه‌مندی در فوتبال وجود دارد که ترجیح دهد دوشنبه شب را در خواب باشد تا جلوی صفحه تلویزیون. او از برنامه‌اش لذت می‌برد؛ شاید بیش از گزارش‌کردن یک بازی؛ «آره! ترسناک‌بودنش هم جالبه. همین که یک چیزی بگیم که دعوا بشه، یک چالشی ایجاد می‌کنه که جالبه. به نظرم، این یک ترس لذتبخشه».

کمی هم کمتر، به گزارش‌کردن روی خوش نشان می‌دهد: «وقتی بازی‌ها خوب باشند، گزارش می‌چسبه. برای من باشگاه‌های انگلیس از همه لذتبخش‌تره. از این کارم لذتی می‌برم که مطمئنم تو رشته‌ای که درسش رو خوندم، نمی‌تونستم این لذت رو ببرم

من قرمزم یا آبی؟
او گزارشگر بی‌طرفی است؟ بسیاری از پرسپولیسی‌ها می‌گویند او استقلالی است. استقلالی‌ها هم بر عکس. هر کدام هم برای خودشان دلیل دارند.

اگرچه به نظر می‌رسد او در دوره‌ای که در دانشگاه شریف درس می‌خوانده پرسپولیسی بوده و آنها که از نزدیک می شناسندش می دانند که زمانی پرسپولیسی تیری بوده است ولی امروز اصلا حاضر نیست به طرف خاصی متمایل شود؛ «واقعا اینجا فضا این‌قدر باز نیست که یه گزارشگر بگه من قلبا طرفدار کدوم تیم هستم. اینجا فوتبال دوقطبی است. بگی قرمزم یا آبی، نصف مملکت با تو بد می‌شن. البته الان دیگه اصلا برام فرقی نمی‌کنه. الان واقعا بی‌طرفم. گزارشگر، یه ذره به یک تیم گرایش داشته باشه، تو کارش تاثیر می‌ذاره».

اما این مورد اصلا شامل حال تیم ملی نمی‌شود. نمی‌توان گفت که او مثل یک تماشاگر می‌تواند به‌راحتی و به هر طریقی ابراز احساسات کند اما بی‌طرفی هم معنایی ندارد؛ «به هر حال در این جور موارد، حتی استرس هم ایجاد می‌شه. اگه بگم در مورد پیروزی یا باخت تیم ملی کشورم بی‌احساس و بی‌طرف هستم حتما دروغ گفته‌ام. مسلما ما باید توی کار گزارش بی‌طرف باشیم ولی آن احساسی که انسان در مورد کشور خودش داره، مانع اصلی کاره».

سوتی‌های عادل
بهتر است کمی هم در مورد اشتباهات عادل فردوسی‌پور در کار گزارش بدانیم؛ چیزی که به قول خودش «سوتی» نام دارد؛ «سوتی زیاد دارم. بهترینش هم این بود که توی برنامه، حدود 2ساعت تموم با آقای حاج‌رضایی بودیم و من موقع خداحافظی گفتم خب من از آقای نصیرزاده که 2ساعت با ما همراه بودن تشکر می‌کنم. اصلا اون شب، هنگ کرده بودم».

با این حال، شاید این مشکل اساسی فردوسی‌پور نباشد. بیشتر، از تندصحبت‌کردن عادل شاکی هستند تا اشتباهاتش. او هنوز هم با وجود اینکه بهتر از گذشته صحبت می‌کند اما گاهی اوقات کنترل از دستش خارج می‌شود؛ «از بچگی این‌طور بودم. خیلی هم تمرین کردم و بازم دارم تمرین می‌کنم که این‌طور نباشم ولی در کل، خیلی تند صحبت می‌کنم».


البته او هیچ‌گاه هیچ تکنیک خاصی را برای گزارش‌کردن نیاموخته است؛ «هنوز خیلی چیزهاست که باید یاد بگیرم، چون هیچ دوره خاصی ندیده‌ایم و همه هنرمون چیزهای ذاتی و بیشتر خلاقانه است. هیچ وقت به طور اصولی بهمون یاد داده نشده که باید چیکار کنیم و هیچ کلاس خاصی زیر نظر مربی‌های داخلی و خارجی برامون نذاشتن».

او حتی می‌تواند آرزو کند که در بازی‌های ملی روی سکوی تماشاگران بود؛ «... و مثل او بالا و پایین بپرم».

انتقاد نمی‌شود
همیشه حسرت انتقاد کردن گزارشگران خارجی را می‌خورد: «این قدر که گزارشگران خارجی به‌راحتی از بازیکنان انتقاد می‌کنن که ما نمی‌تونیم بکنیم. سه سال پیش تو بازی منچستر – رئال وقتی گری نویل دوکارته شد، گزارشگر بازی گفت من مطمئنم خیلی از طرفداران منچستر خوشحال شدن که گری نویل دواخطاره شد. اگر شما چنین چیزی رو در مورد بازیکن x پرسپولیس یا استقلال بگویی، پدرت رو درمی‌یارن؛ حتی اگه بدترین بازیکن زمین باشه».

او بارها چوب همین مساله را خورده است. 2فصل پیش علی پروین حسابی از خجالت عادل فردوسی‌پور درآمد و مسلما او تا مدتی سوژه داغ شعارهای تماشاگران در ورزشگاه کارگران بود. امیر قلعه نویی هم کم، آهن داغ انتقاد را روی تن او نگذاشته و حالا و در آخرین مورد، خداداد عزیزی – مرد همیشه شاکی فوتبال – پس از کسب نتیجه ناخوشایند ابومسلم برابر مس کرمان، چنان از این گزارشگر تلویزیونی انتقاد کرد که گویی او در تمامی بدبختی‌های ابومسلم نقش دارد.

 با این حال، کمتر دیده می‌شود که او در برنامه تلویزیونی90 یا حتی گزارش‌هایش مصحلت‌اندیشی پیشه کند: «خودم سعی می‌کنم هر چیزی به ذهنم می‌رسه بگم و تا جایی که نترسم می‌گم. بعضی‌ها بهشون برمی‌خوره. بعضی‌ها چیزهای دیگری می گن و البته خودسانسوری هم هست».


فقط فوتبال
بی‌طرفی باعث نمی‌شود که او به فوتبال بی‌تفاوت باشد. یکی از علاقه‌مندی‌های اصلی او در زندگی، پرداختن به فوتبال است؛ از فوتبال‌بازی‌کردن و تماشاکردن، تا مجله‌های خارجی فوتبال و اینترنت؛ «می‌شه گفت از 24ساعت، 12ساعت در حال دیدن فوتبال، خواندن اخبار فوتبال و کارکردن روی فیلم‌های فوتبالی هستم.

 اصلا فوتبال تمام زندگی منه». همسر عادل فردوسی‌پور شرایط را پذیرفته: «او کاملا پذیرفته که قراره با کی زندگی کنه. من کار خودم رو می‌کنم و برایم خیلی جدیه. هر اتفاقی بیفته من باید فوتبالم رو ببینم. همه هم می‌دونن وقتی فوتبال می‌بینم، نباید کاری به کار من داشته باشن».


فیلم دیدن من

یکی از علاقه‌مندی‌های سابقش سینما بوده. البته الان تنها علاقه‌مندی‌اش«90» و فوتبال است و بس. شاید هم دیگر حوصله‌اش را ندارد که به سینما برود؛ «نه دیگر! اصلا حوصله‌اش رو ندارم. واقعا نمی‌تونم بشینم پای تلویزیون و یه فیلم رو تا آخر ببینم».

کلاس‌های زبان عادل
زبان انگلیسی! علاقه عجیبی به زبان داشت. از کلاس اول دبیرستان در کلاس‌های زبان نام‌نویسی کرد. سال آخر دبیرستان به خاطر کنکور، زبان را رها کرد اما بعدا وقتی برگشت، تا پایان کار را ادامه داد. سال سوم دانشگاه، زبان تمام شد: «کلاس‌های استادی‌اش رو هم قبول شدم اما کارم تو تلویزیون بیشتر شده بود و تصمیم گرفتم نرم».

اغلب کارهای ترجمه‌ای را خودش انجام می‌دهد. زبانش آنقدر خوب بود که در دوره‌ای در دانشگاه تدریس می‌کرد و البته در کلاس‌های زبان. باورتان می‌شود عادل فردوسی‌پور معلم زبان‌تان باشد؟ اما اگر دوست داشته باشید بدانید کلاس‌های زبان عادل چگونه می‌گذرد، یک نفر برای‌تان زحمتش را کشیده: "تا حالا سر کلاس‌های عادل فردوسی‌پور رفتید یا نه؟ خوب اگر نرفتید، هیچ اشکالی نداره و چیز خاصی رو از دست ندادید؛ به جز یک سری اطلاعات فوتبالی."

 از اول جلسه که پسرا می‌پرسن استاد از فوتبال چه خبر و همین سوال کافیه که عادل‌خان شروع کنه به سخنرانی و یک مدت مدیدی پشت سر این بازیکن و اون تیم و اینا بگه و اطلاعات رو کنه. خلاصه بعد از همه این حوادث، جناب عادل‌خان شروع می‌کنن به انگلیسی‌صحبت‌کردن و درس‌دادن که خب صد البته طرز حرف زدنش اصلا به انگلیسی حرف زدن نمی‌خوره ولی جدا از اینها، آدم ذاتا مهربونیه؛ مثلا بعد از کلاس با دقت می‌شینه به همه سوالا جواب می‌ده...».

خودش هم در مورد کلاس‌های زبانش می‌گوید: «بالطبع حرف‌هایی پیش می‌یاد ولی اصولا از یک ساعت و نیم زمان کلاس فقط ده تا پانزده دقیقه!».


زندگی بدون فوتبال
راستش از محله‌ای در غرب تهران شروع شد؛ شهرآرا. مهرماه سال 1353 بود که عادل به دنیا آمد؛ در خانواده‌ای که پدرش مهندس برق بود و یک خواهر و یک برادر داشت. فضای خانه مسلما فضای فوتبالی نبود و او به دلیل علاقه‌اش به فوتبال، بچه سر به راه خانه محسوب نمی‌شد. دبستان را در مدرسه ذوقی، راهنمایی را در مدرسه طالقانی و دبیرستان را... البرز. بچه درس‌خوانی بود؛ آن‌قدر درس‌خوان که با معدل بالای 18 دیپلم گرفت اما فوتبال هیچ‌وقت از سرش نیفتاد. شاید به همین خاطر هم بود که پدر با او کاری نداشت. بعد هم در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی صنایع قبول شد و تا پایان فوق لیسانس ادامه داد.

سال سوم دانشگاه تصمیم گرفت به علاقه‌مندی‌اش یعنی کار خبری بیشتر بپردازد. به دفتر روزنامه ابرار ورزشی رفت: «من علاقه دارم کار کنم؛ مطلب بنویسم». اردشیر لارودی سردبیر آن‌وقت ابرار ورزشی از او در مورد حیطه کاری‌اش پرسید: «ترجمه»! یک متن داد دستش و خداحافظی کرد؛ «فردا صبح اول وقت رفتم دفتر روزنامه. کارم رو تحویل دادم و بعد از چند روز کارم رو شروع کردم».


سال 1372 بود. او کارش را شروع کرد. اما بی‌شک بزرگ‌ترین علاقه‌مندی‌اش حضــــــــور در صداوسیما بود. او به قول خودش «n»دفعه تست داد و در نهایت قبول شد؛ «اوایل هم مثبت بود اما می‌گفتن صدات جوونه؛ پخته نیست. آخرین باری که تست دادم، اواخر سال‌1373 بود». او در تست قبول شد و کار روزنامه را رها کرد و رفت. رفت که رفت...گرچه که الان هنوز هم هر از گاهی کار مطبوعاتی را انجام می دهد...همانطور که بازدیدکنندگان پارس فوتبال هر چند وقت یک بار مطالب جادویی او را روی خروجی اولین پایگاه تخصصی فوتبال ایران می خوانند.        منبع:پارس فوتبال


Linkback: https://irmeta.com/meta/b248/t599/

آفلاین امیر شهباززاده

xx - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا
بیوگرافی علی دایی
« پاسخ #1 : ۲۳ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۹:۱۷ »
                                                                          ***علی دایی در یک نگاه***

(منبع  onlyalidaei.blog.com)


نام:علی دایی

تاریخ تولد:1/1/1348

تحصیلات:

دیپلم ریاضی و فیزیک،مهندس متالوژی از دانشگاه صنعتی شریف،دانشجوی فوق لیسانس تربیت بدنی.

باشگاه ها:

استقلال اردبیل،تاکسیرانی،بانک تجارت،پرسپولیس،السد قطر،آرمینیا بیله فلد،بایرن مونیخ،هرتابرلین،الشباب امارات،پرسپولیس،صباباتری،سایپا.

افتخارات شخصی در فوتبال:

آقای گل باشگاه های تهران 1369،آقای گل جام ملتهای آسیا 1996،آقای گل گروه مقدماتی جام جهانی2004،مرد سال فوتبال آسیا 2000،گلزن ترین بازیکن جهان 1996،عضویت در باشگاه صدتایی های فیفا با 149بازی ملی،رکورد دار گلزنی در تاریخ فوتبال جهان و گلزن ترین بازیکن جهان 2004.

افتخارات شخصی خارج از فوتبال:

نماینده فرهنگی سازمان ملل (یونیسف) در ایران،دارنده مدال شجاعت از رییس جمهور.

افتخارات باشگاهی:

قهرمانی با پرسپولیس در لیگ ایران 1374،حضور در فینال جام باشگاه های اروپا و نایب قهرمانی با بایرن مونیخ در جام باشگاه های اروپا 1999،قهرمانی با بایرن مونیخ در جام حذفی آلمان،قهرمانی با بایرن مونیخ در بوندس لیگا و حضور با هرتابرلین در جام باشگاه های اروپا 2000،قهرمانی جام حذفی ایران با صباباتری در سال 1384،قهرمانی لیگ با سایپا در سال 1386.

افتخارات ملی:

حضور در جام جهانی 1998،مقام سومی جام ملتهای آسیا 1996،قهرمانی بازیهای آسیایی بانکوک 1998و سومی جام ملتهای آسیا 2004.

تعداد بازی های ملی:149

تعداد گلهای ملی:109

رکورد جهانی:

به ثمر رساندن 109 گل ملی و کسب عنوان گلزن ترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان.

آفلاین maxim354

xx - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا
پاسخ : زندگی نامه عادل فردسی پور
« پاسخ #2 : ۱ تیر ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۸:۳۱ »
خاطرات عادل فردوسی پور

تهیه کننده برنامه نود تاکنون 9 جام جهانی را پشت سر گذاشته که خاطرات زیبایی از این 9 جام دارد.


آفریقای جنوبی: نرفتن ایران به جام جهانی، یاس فوتبالی اهالی فوتبال ، محو شدن لبخند از چهره مردم ،کلمنته، قطبی، جلالی، ذوالفقارنسب، لابی، دایی، اخراج ...


به گزارش «فردا» فردوسی پور در مجله ایده آل کدهای خاطرات خود را از 32 سال حضور جام جهانی در زندگی‌اش منتشر کرد.

این گزارش‌گر جوان تاکنون بازی‌های بسیاری را گزارش کرده که شاید بهترین آنها گزارش دیدارهای فینال جام جهانی بوده باشد.

1978 آرژانتین
4 ساله هستم ....... چیز خاصی یادم نیست ...... فقط نقل قول‌هایی از پدر و مادرم که نیمه‌های شب آنها را بیدار و مجبورشان کردم فوتبال تماشا کنند ...... تنها چیزی که در خاطراتم باقی‌مانده تلویزیون کوچک سیاه و سفیدی است که تشخیص تیم‌ها را برایم سخت کرده.


1982 اسپانیا
کم‌کم با فوتبال آشنا شدم ........ پخش بازی‌های با تأخیر هم برایم جذاب بود ....... بازی آلمان ـ فرانسه و حرکت خشن شوماخر که باتیستون را راهی بیمارستان کرد و پیروزی ناعادلانه آلمان در ضربات پنالتی، نفرتم از تیم ملی آلمان را کلید زد.


1986 مکزیک
جادوی مارادونا، بی‌ذوق‌ترین آدم را هم عاشق فوتبال می‌کرد ....... بازی رویایی برزیل ـ فرانسه و گزارش به یادماندنی بهرام شفیع‌زاده، سرآغازی به علاقه‌ام به این کار شد ....... شکست برزیل در ضربات پنالتی برابر فرانسه، اولین اشک‌های فوتبالی‌ام را سرازیر کرد.


1990 ایتالیا
اولین پخش‌‌های زنده فوتبالی پدیده تلویزیون را بیشتر برایم جا انداخت ..... لذت فوتبال دیدن برای فوتبالی‌هایی که به دیدن بازی با تأخیر عادت کرده بودند و برای لذت بردن از فوتبال و ندانست نتیجه خود را در محاق خبری قرار می‌دادند، تازه معنا پیدا کرده بود ....... اواسط نیمه اول برزیل ـ اسکاتلند ......... همه جا می‌لرزد ....... زلزله ........ ولی مگر می‌شود از لذت دیدن ضربه آزاد برانکو گذشت؟


1994 آمریکا
اولین شب‌نیشینی‌های فوتبالی .......... بازی‌های ساعت 4 صبح، فوتبال دیدن با رفقا ........ ایراد گرفتن از گزارشگران ......... کلید خوردن تلاش برای گزارشگر شدن ............


1998 فرانسه
به آرزویم رسیدم ........ گزارش بازی افتتاحیه برزیل ـ اسکاتلند .......... انگلیس ـ آرژانتین .......... چه می‌کنه این مایکل اوون ....... پیروزی حماسی ایران و شادی مردم در خیابان‌ها ........ حسرت جاه‌طلب نبودن ایران در دیدار برابر ضعیف‌ترین آلمان تاریخ جام جهانی ......... ایویچ، 7 ـ یک، کم‌کاری و .........


2002 ژاپن ـ کره
بازی‌های وسط روز ........ اجرای ویژه برنامه جام جهانی با رضا جاودانی .......... عشق و علاقه ........ گزارش ........ بینندگان، کیک! ......... گزارش فینال ......... دوباره برزیل.


2006 آلمان
حضور در جام جهانی ....... گزارش از داخل ورزشگاه ....... شور و شوق جهانی بین سیاه و سفید، پیر و جوان، دختر و پسر ......... حذف تلخ ایران .......... خداحافظ جام جهانی، خداحافظ برانکو ایوانکوویچ ........ اخراج دادکان در برلین پس از تساوی برابر آنگولا ......... نشستن کف قطار و محرومیت از دیدن بازی‌ها ........ برلین، فینال جام جهانی، زیدان ـ چیپ، زیدان ـ ماتراتزی ........... ایتالیا، فتح جام، جشن قهرمانی باشکوه ....... این کجا و آن کجا.


2010 آفریقای جنوبی
نرفتن ایران به جام جهانی ....... یاس فوتبالی اهالی فوتبال ....... محو شدن لبخند از چهره مردم .......... کلمنته، قطبی، جلالی، ذوالفقارنسب، لابی، دایی، اخراج ....... سکوت ........ هیاهو .......... مایلی کهن، بیانیه، گروهبان قندلی، قطبی، کف دست، نیمه دوم، حسرت ........ خلاء فوتبالی ........ درد مشترک .......

آفلاین رز سرخ

xx - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا
پنجاه نکته در مورد کاکا
« پاسخ #3 : ۱۷ تیر ۱۳۸۹ - ۲۲:۵۸:۲۶ »
 1-نام اصلی این نابغه فوتبال یک نام طولانی به این صورت است که ترکیبی از نام پدر و مادر اوست:"ریکاردو ایزکسون دو سانتوس لیتی".
2-نامش در لیست صد چهره مطرح جهان که از سوی مجله تایم 2008 منتشر شد به چشم میخورد.
3-برادر کوچکترش که رودریگو نام دارد هم فوتبال بازی میکند.او در حال حاضر عضو تیم میلان است.
4-در هفت سالگی در تیمی به نام الفاویل بازی میکند البته نه به میل خودش بلکه مدیران مدرسه از شیطنت های او که به جبر خانواده به سائوپائولو امده بودند و مدرسه اش را عوض کرده بودند به ستوه امده و این را تنها راه دور نگه داشتن وی میدانستند.
5-هنگامی که 18 سال سن داشت در اثر شیرجه زدن غیر اصولی دچار اسیب جدی میشود که بسیاری گمان میکردند او باید برای همیشه از فوتبال خداحافظی کند.
6-والدین اش به خاطر سلامتی پسرشان او را مجبور میکردند تا هر یکشنبه به کلیسا برود و به این ترتیب از خدا تشکر کند.
7-طی یک مصاحبه اعلام کرد من فهمیده ام که ایمان به خدا باعث میشود تا شما موفق شوید و اوست که میخواهد شما به جایی برسید یا نه.
8-عادت دارد بعد از هر بازی مستقیم به کلیسا رفته و دعا کند چون این کار را باعث موفقیت هایش میداند و همیشه تی شرتی به این مضمون که من به اراده خدا معتقدم در کمد لباس هایش وجود دارد.
9-انجمنی با عنوان( ورزشکاران خدا) دوست با حمایت او تشکیل شده و در ان از کمک های معنوی سخن میگویند.
10-یکی از علاقمندان جدی موسیقی است که در این زمینه مطالعه شده گام بر میدارد.او علاقه فراوانی به موسیقی سبک گاسپل دارد.
11-تا به حال چندین و چند بار کتاب های مقدس را دوره کرده است.
12-از نوامبر 2004 به عنوان سفیر غذا برای گرسنگان در برنامه های غذایی جهانی برای سازمان ملل فعالیت میکند و به نوعی یکی از جوان ترین اعضای این انجمن است.
13-او از جمله ادم های دو ملیتی است.وی در 12 فوریه 2007 به طور رسمی ساکن افتخاری ایتالیا شد.
14-قرارداد های او به عنوان یک سوپر مدل گران قیمت روز با روز بیشتر میشود.او مدل تبلیغاتی کمپانی ارمانی و ادیداس است
15-همسر او یکی از همسایه های دوران کودکی اش است که کارولین سلیکو نام دارد.ان دو در 23 دسامبر 2005 در یکی از کلیسا های سائوپائولو برزیل ازدواج کردند.
16-فرزند اول کاکا و همسرش که در سائوپائولو در 10 ژوئن متولد شده لوکا سلیکو لیتی نام دارد.
17-لقب کاکا که حالا به یک لقب جهانی تبدیل شده را برادرش رویش گذاشته است.او که برایش سخت بود برادرش را صدا بزند به او کاکا میگفت.
18-رسانه های اروپایی از او با نام عجیب ریکی کاکا نام میبرند که این مسئله بار ها باعث خشم او شده است.
19-چند سال پیش یک گربه به اسم چریکس داشت که یکی از همسایگانش به خاطر اخاذی از وی او را میدزدد و تهدید میکند اگر مبلغ یک میلیون دلار به او داده نشود گربه را خواهد کشت ولی کاکا امتناع میکند و گربه به سر نوشت نا معلومی دچار میشود.
20-او دوستان سینمایی بسیاری دارد که باید در میان ان ها به نام ژان کلود ون دام اشاره کرد.او حتی قرار بود زبان بلژیکی را از این بازیگر یاد بگیرد.
21-در مراسم غسل تعمید فرزندش چهره های سرشناس بسیاری حضور داشتند که از میان انها میتوان به بکام-ون دام-جرج کلونی-بیل گیتس . حتی به رئیس سابق سازمان ملل کوفی عنان اشاره کرد.
22-عاشق تعویض گوشی تلفن همراه است و تاکنون میتوان گفت که همه نوع گوشی را در دست داشته است.خودش در مصاحبه ای این کار را نوعی جنون خرید دانست.
23-در کودکی تصاویر بزرگ و پوستر فوتبالیست های معروف را جمع اوری میکرد که مادرش همه انها را یک روز بیرون ریخت.
24-عاشق ورزش های دیگر است اما کسی نمی داند که او روزگاری میخواسته یک بوکسور حرفه ای شود.هر چند بعد ها به این نتیجه رسید که جثه اش به درد چنین ورزش سنگینی نمیخورد.
25-نوشته های گراهام گرین و پل شریدر را دوست دارد.او یک مجموعه داستان هم در دست انتشار دارد که انها را به همراهی همسرش از افسانه کودکی شان جمع اوری کرده است.
26-طی یک مصاحبه تلویزیونی مجری مراسم گفت که به خنده های او حسودی اش میشود چون انگار از ته دل میخندد و او هم به سرعت جواب داد چه حرف مزخزفی.
27-مبلغ قراردادش برای تبلیغ خمیر دندان اورال انقدر بالا بود که کمپانی از خیر استفاده نام وی در ان محصول گذشت و به جایش تصمیم گرفت تا از توبی مگوایر استفاده کنند.
28-زیدان بار ها و بار ها او را ستوده است و گفته که این پسر در فوتبال روز جهان یک نقطه عطف به شمار میرود.
29-مدتی مو هایش را به دست یک ارایشگر اشپانیایی می سپرد که ارایشگر هنر پیشه های معروفی چون انتونیو باندراس و ونسان کسل است اما این روز ها مدل مو هایش را به خواست همسرش تغییر میدهد.
30-در مدرسه به دلیل ربودن مداد رنگی های دوستش توبیخ شد.ان دوست این روز ها سردبیر یک روزنامه ورزشی است و بار ها این مسئله را در مقالات مختلف عنوان کرده است تا انکه وکلای کاکا ترتیبی دادند که در صورت تکرار این امر به پرداخت جریمه محکوم شود.
31-قرار است در یک مجموعه طنز ایتالیایی که به نوعی مصاحبه عجیب ولی خنده دار با اشخاص معروف است به همراه دخترش شرکت کندو
32-شاید خیلی ها این را ندانند که او در کودکی دچار مشکل لکنت زبان اندکی بود که با رفتن به کلاس های گفتار درمانی ان را درمان نمود.
33-به گفته همسرش او در خانه داری به هیچ جا نمیرسد چون تنها غذایی که از پس درست کردنش بر میاید داغ کردن کنسروهای اماده است.
34-یک دختر 18 ساله برای اینکه بتواند با او عکس یادگاری بیندازد به وی مبلغ 5 هزار دلار پیشنهاد داده بود البته به شرط انکه کاکا اجازه بدهد دختر خانم روی سرش با دست شاخ بگذارد.
35-پدر و مادرش در کودکی برای تنبیه کردنش او را یک بار از درختی اویزان کردند و او مدت یک ربع ساعت در ان حالت باقی ماند که باعث شد همان شب از ترس دچار تب بشود.
36-اگر میخواهید به او یک کادو بخرید بهترین گزینه یک دسته گل است.او بار ها عنوان کرده که عاشق این است که از سوی هوادارانش به او گل هدیه داده شود.
37-به خاطر کاریکاتوری از وی که در حال نامناسبی او را نشان میداد شکایت کرده و از مجله معتبر نبل اشپالتر مبلغ 2 میلیون دلار خسارت دریافت کرد.
38-پسری از اهالی روستایی در زیمباوه طی یک مصاحبه تلویزیونی به او پیشنهاد داد که مسابقه روپایی بزنند و کاکا با اختلاف 83 روپایی مغلوب شد.کاکا هم ترتیبی میدهد تا هزینه های گذراندن کلاس های فوتبال وی تا مدارج عالی توسط او انجام گیرد.
39-به خوردن بستنی شکلاتی علاقه بسیاری دارد.
40-همسرش در خانه او را "کی" صدا میزند چون چندان به اسم کاکا علاقه ای ندارد و بار ها گفته وقتی دوران فوتبالش تمام شود باید نام اصلی خود را همه جا عنوان کند.
41-باغبانی استخدام کرده تا مراقب گل های خانگی اش باشد چون به خاطر مشغله بسیار نمیتواند خودش این کار را انجام بدهد علی رغم انکه بسیار به داشتن گل و گیاه علاقمند است.
42-یکی از طرفداران دو اتشه تیم شیکاگو بولز است و بعد از هر برد برایشان دسته گلی می فرستد و از انها تقدیر میکند.
43-عنوان کرده بسیار دوست داشت به جای بردپیت باشد چون در استانه 50 سالگی چندین برابر از خودش خوش تیپ تر است.
44-اهمیتی به مارک لباس هایی که میپوشد نمیدهد و بیشتر انها را همسرش برایش تهیه می کند و به سلیقه همسرش لباس میپوشد.
45-هنگام خستگی عادت دارد که اب بنوشد و چشم هایش را برای چند دقیقه ببندد و این لحظه کسی نباید مزاحم او بشود چون عصبانیت او را میبیند.
46-عطر مورد علاقه وی عطر های مردانه کمپانی کارتیه است.ولی در کل اصولا" چندان اهل استفاده از عطر و ادکلن نیست.
47-قصد دارد کتابی تحت عنوان راهنمای فوتبالیست شدن برای کودکان زیر 10 سال منتشر کند.
48-عکاس پاپاراتزی مجله پیپل قصد داشت از او به همراه همسرش در مراسم ازدواجشان تصویر برداری کند که توسط نیرو های امنیتی حاضر در مراسم دستگیر شد اما به درخواست خود کاکا روز بعد از عروسی ازاد شد.
49-از ادم هایی که خودشان را برتر از دیگران میدانند متنفر است و انها را خودپسندان بی کله عنوان میکند.
50-می گوید:من شرلوک هلمز فوتبال هستم.چرا که درست مانند او خیلی سریع به حیله دشمنانم پی میبرم و دست انها را رو میکنم
این مهم نیست که شما چه نوشته ای، بلکه مهم این است که دیگران چه برداشتی از آن دارند!

آفلاین saeed.

xx - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا
دیگو آرماندو مارادونا(فوق ستاره فوتبال دنیا)
« پاسخ #4 : ۱۸ دی ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۲:۳۷ »
دیگو آرماندو مارادونا

اوان زندگی

مارادونا هنگامی که کودکی هشت ساله بود با انجام حرکات نمایشی با توپ فوتبال در اماکن عمومی سعی می‌کرد بخشی از خرج خانواده فقیرش را تامین کند. مارادونا در دوران جوانی درخشش خود را با تیم بوکاجونیورز آرژانتین آغاز کرد و پس از آن به بارسلونای اسپانیا رفت. و با این تیم به مقام قهرمانی جام حذفی اسپانیا رسید. در جام جهانی ۱۹۸۲ علی رقم انجام بازیهای دیدنی به دلیل یک حرکت غیر ورزشی در دیدار برابر برزیل در دور دوم از زمین اخراج شد و بدون مارادونا آرژانتین از جام جهانی خداحافظی کرد. چهار سال بعد در جام جهانی ۱۹۸۶ در مکزیک مارادونا فوتبال زیبای خود را به نمایش گذاشت. در اوج حساسیت‌های این جام دو تیم آرژانتین و انگلستان در مرحله یک چهارم نهایی در برابر هم قرار گرفتند. جنگ جزایر فالکلند در میدان ورزشی به منصه ظهور رسید. مارادونا با به ثمر رساندن دو گل تاریخی موجب پیروزی آرژانتین شد. نخستین گل مسابقه را مارادونا در ابتدای نیمه دوم با دست به ثمر رساند و چند دقیقه بعد در حالی که در میانه‌های میدان صاحب توپ شده بود با دریبل زدن هفت بازیکن انگلیسی توپ را وارد دروازه پیتر شیلتون (دروازه بان انگلستان) نمود.

هنرنمایی خارق العاده مارادونا آرژانتین را به قهرمانی جهان در سال ۱۹۸۶ می‌رساند. مارادونا همچنین توانست باشگاه ناپل ایتالیا را دوبار در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۹ به مقام قهرمانی لیگ ایتالیا برساند.و در سال ۱۹۹۰ نیز به همراه این تیم جام یوفا را فتح نمود. در جام جهانی ۱۹۹۰ که به میزبانی ایتالیا برگزار می‌شد تیم آرژانتین توانست به کمک مارادونا ایتالیای میزبان را در مرحله نیمه نهایی در ورزشگاه شهر ناپل شکست دهد.

پس از جام جهانی درگیری مارادونا با سران باشگاه ناپل که با سازمان مافیای حاکم براین شهر نیز چندان غریبه نبودند آغاز شد. ناگهان در پایان یک مسابقه لیگ ایتالیا اعلام شد آثار استفاده از کوکائین در بدن مارادونا یافت شده‌است. فیفا او را ۱۵ ماه از شرکت در رقابت‌های فوتبال محروم کرد. ولی مارادونا دردسرهای بیشتری را نیز برای خود خرید. در شهر ناپل شایع شد که پلیس این شهر متن ضبط شده ماکلمات تلفنی مارادونا و یکی از مقامات مافیارا در اختیار دارد که ثابت می‌کند او در یک شبکه گسترده خلافکاری و توزیع مواد مخدر دست داشته‌است. مارادونا که ظاهرا به بوئنوس آیرس پناه برده بود در خانه خود مورد هجوم پلیس آرژانتین واقع می‌شود و باز اعلام می‌شود در خانه اش مقادیر زیادی مواد مخدر کشف شده‌است. مارادونا دیگر نمی‌توانست به ناپل بازگردد. او پس از پایان دوره محرومیتش مدتی را در باشگاه سویل اسپانیا گذراند و سپس به نیوولز در آرژانتین رفت . زمانی که قصد خداحافظی از فوتبال را داشت به سفارش آلفیوباسیله(سرمربی تیم ملی آرژانتین در جام جهانی ۱۹۹۴) در آستانه جام جهانی ۱۹۹۴ باردیگر پیراهن تیم ملی را به تن کرد تا به تیم بحران زده آرژانتین روحیه بدهد. با شروع مسابقات جام جهانی ۱۹۹۴ تماشاگران بار دیگر توانایی‌های مارادونا را به چشم دیدند و آن را تحسین نمودند. هنگامی که در بازی برابر یونان گلی زیبا را برای تیمش به ثمر رساند کمتر کسی تصورمی نمود که این تیم شکست پذیر باشد ولی در پایان بازی آرژانتین و نیجریه (که مارادونا به عنوان بهترین بازیکن زمین شناخته شده بود) آزمایش دوپینگ مارادونا مثبت از آب درآمد. فیفا در همان روز مارادونا را دوسال از شرکت در مسابقات فوتبال محروم کرد. آرژانتین پس از از دست دادن کاپیتانش چیزی برای گفتن نداشت و در دور یک هشتم نهایی توسط رومانی از گردونه رقابت‌ها خذف شد .

دیدگاههای سیاسی

در سالهای اخیر، مارادونا، نسبت به ایدئولوژیهای دست چپی سمپاتی نشان داده‌است. او زمانی که در کوبا تحت درمان بود با فیدل کاسترو رهبر کوبا دوست شد. او تصویری از فیدل کاسترو را بر بازوی چپ و چه گوارا را بر بازوی راست خود تاتو کرده‌است.او اتوبیوگرافی خود ال دیگو را به اشخاص و گروههای زیادی از جمله فیدل کاسترو تقدیم کرده، او نوشت "تقدیم به فیدل کاسترو و ، از طریق او به همه مردم کوباً.

مارادونا همچنین از هواداران هوگو چاوز رییس جمهور ونزوئلا ست کسی که از او در میرافلورس استقبال کرد. مارادونا پس از این ملاقات مدعی شد با هدف ملاقات با یک مرد بزرگ آمده بوده ولی به جای آن با کسی ملاقات کرده که از آن هم بزرگتر بوده‌است. «من به چاوز ایمان دارم، من چاویستا هستم. هرچه فیدل می‌کند، هرچه چاوز می‌کند، برای من بهترین است.»

او مخالفت اش را با آن چه امپریالیسم می‌داند، در نشست کشورهای آمریکایی در ماردل پلاتا در ۲۰۰۵ اعلام کرد. او در آنجا با پوشیدن تی شرتی با برچسب «بوش را متوقف کنید» و اشاره به بوش به عنوان آشغال انسانی با حضور جرج دابلیو بوش در آرژانتین مخالفت کرد.

در سال ۲۰۰۷، او با حضور در برنامه هفتگی تلویزیونی چاوز فراتز رفت و گفت: «من از هرچه از آمریکا می‌آید متنفر ام. با تمام توان از آن متنفر ام.»

در دسامبر ۲۰۰۷، مارادونا پیراهنی با پیام حمایت از مردم ایران را امضا کرد: این پیراهن قرار است در موزه وزازت خارجه ایران به نمایش در آید.
آخرین سنگر سکوته

                       خیلی حرفا گفتنی نیست

آفلاین saeed.

xx - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا
ناصر حجازی (عقاب آسیا)
« پاسخ #5 : ۵ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۰:۲۴:۱۲ »

ناصر حِجازی

(۲۸ آذر ۱۳۲۸ در تهران-۲ خرداد ۱۳۹۰ در تهران) مربی و بازیکن فوتبال ایرانی بود. او دروازه‌بان اول تیم ملی فوتبال ایران در دهه ۱۳۵۰ بود و ۲ قهرمانی در جام ملت‌های آسیا، ۱ قهرمانی در بازی‌های آسیایی و شرکت در المپیک و جام جهانی فوتبال را در کارنامه دارد. او همچنین به همراه تیم تاج قهرمانی در جام تخت جمشید و جام باشگاه‌های آسیا را تجربه کرده‌است.

فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار فوتبال حجازی را دومین دروازه‏‌بان برتر قرن بیستم قاره آسیا پس از محمد الدعایه عربستانی معرفی کرده‌است. دليل دوم شدن حجازي در اين آمار گيري ، تنها به علت همدوره بودن الدعايه با دوره آمارگيري فدراسيون بين المللي آمار فوتبال بوده و مطمئناً اگر حجازي در اين دوره بازي ميکرد ، عنوان برترين دروازهبان قرن را از آن خود ميساخت.

حجازی در دوران مربی‌گری هم تیم استقلال تهران را به نایب‌قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا و قهرمانی لیگ آزادگان و جام حذفی ایران رساند.

وی در روز دوم خرداد ۱۳۹۰ پس از تحمل مدت‌ها رنج ناشی از بیماری سرطان ریه در بیمارستان کسری تهران درگذشت وی در چهارشنبه سوم خرداد ماه سال1390 در قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

زندگی

ناصر حجازی در یک خانواده اذربایجانی .همراه پدر ومادر و ۴ خواهر و یک برادر زندگی می‌کرد. پدرش متولد منطقه لاله تبریز بود و آژانس املاک داشت.در دوره مربیگری تیم ماشین سازی تبریز منطقه لاله تبریز (زادگاه پدرش) پاتوق تفریحی ناصر حجازی بود. وی دوره دبستان را در دبستان هخامنش و دوره دبیرستان را در دبیرستان‌های ابومسلم، سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد. وی در تیم فوتبال دبیرستان ابومسلم در پست گوش راست و دروازه بانی بازی می کرد.همچنین در تیم بسکتبال این دبیرستان حضور مستمر داشت. دبیرستان ابومسلم در خیابان ابوسعید در نزدیکی میدان منیریه تهران،حوالی منزل سابق وی واقع شده بود. در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و در سال ۱۳۵۶ لیسانس خود را دریافت کرد.

زندگی ورزشی


خود حجازی گرایشش به فوتبال را این گونه تعریف می‌کند:
«    من فوتبال را فقط به صورت تفریحی دنبال می‌کردم و رشته اصلی من بسکتبال بود و حتی برای تیم جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شدم و ماجرا از اینجا شروع شد که روزی با دوستان به تماشای بازی آموزشگاهی که تیم مدرسه ما هم در آن شرکت داشت رفتیم.

در همان روز دروازه‌بان تیم مدرسه ما آسیب دید مربی تیم مرا صدا زد و گفت ناصر بیا درون دروازه بایست من هم گفتم آقا اصلا من نمی‌توانم من فقط گاهی فوتبال بازی می‌کنم اون هم هافبک تیم نه دروازه‌بانی!! مربی دست بردار نبود و می‌گفت تو قد بلند داری و بسکتبالیست هم بودی حتما می‌توانی چند توپ هوایی رو بگیری. خلاصه با اصرار مربی و با ترس و لرز و دلهره رفتم درون دروازه. آن روز برای من یک روز بیاد ماندنی و خاطره‌انگیز است. خودم هم باورم نمی‌شد که چرا با وجود آن‌که برای اولین بار درون دروازه ایستاده بودم اینقدر خوب توپ می‌گرفتم. بازی که تمام شد همه تماشاگرانی که برای دیدن مسابقه آماده بودن تشویقم کردند.
    »

باشگاهی

تیم فوتبال نادر در دسته دوم باشگاه‌های تهران اولین باشگاه حجازی بود و از همان تیم به تیم ملی جوانان و تیم ملی بزرگسالان رسید. در سال ۱۳۴۸ به تاج پیوست و در همان سال اول، قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا و جام تخت جمشید را با این تیم به دست‌آورد. وی تا پایان دوران بازیکنی خود به‌جز یک سال و نیم در بین سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۸ که برای تیم شهباز بازی کرد و مدت کوتاهی پس از جام جهانی ۱۹۷۸ که با تیم منچستر یونایتد تمرین می‌کرد و ۵ بازی برای تیم ذخیره‌های یونایتد انجام داد، در بقیه این مدت توپچی تاج و استقلال تهران بود و با این تیم چندین دوره قهرمانی در لیگ کشور، جام باشگاه‌های تهران، جام حذفی ایران و جام باشگاه‌های آسیا را جشن گرفت.

حجازی در پایان دوران بازیکنی خود به بنگلادش رفته و پس از مدت کوتاهی دروازه‌بانی در تیم محمدان، سرمربی این تیم شد و در سال ۱۳۶۹ بازی خداحافظی خود را در همین تیم انجام داد.

ملی

حجازی اولین بازی ملی خود را در ۲۲ شهریور ۱۳۴۸ در آنکارا در مقابل تیم ملی پاکستان انجام داد که با نتیجه ۴ بر ۲ به نفع ایران پایان یافت. آخرین بازی او هم در سال ۱۳۵۹ و در بازی ایران- کویت انجام گرفت و بعد از آن به دلیل قانون عجیبی معروف به «قانون ۲۹ ساله‌ها» که حضور دروازه‌بانان بالای ۲۹ سال در تیم ملی را ممنوع می‌کرد از تیم ملی کنار گذاشته شد.

ناصر حجازی در دهه ۱۳۵۰ دروازه‌بان اصلی تیم ملی ایران بود و با این تیم دو بار قهرمان جام ملت‌های آسیا (۱۹۷۲ و ۱۹۷۶) و یک بار قهرمان بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ تهران شد و در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و المپیک ۱۹۷۲ مونیخ هم شرکت کرد و سهمیه حضور در المپیک ۱۹۷۶ مونترآل و مقام سومی جام ملت‌های آسیا ۱۹۸۰ را هم به‌دست آورد.

دوران مربی‌گری

اولین تجربه مربیگری حجازی در محمدان بنگلادش بود، نقطه اوج این باشگاه در سال ۱۳۶۷ با پیروزی بر پرسپولیس و صعود به یک‌چهارم‌نهایی جام باشگاهای آسیا رقم خورد. حجازی در مورد آن مسابقه می‌گوید: «رئیس باشگاه گفت می‌خواهم بیایم رختکن بگویم کمتر گل بخورید آبرویمان نرود! گفتم می‌خواهی بیایی روحیه بچه‌ها را تضعیف کنی؟ لازم نکرده! خودم به رختکن رفتم و گفتم بچه‌ها من پرسپولیس را می‌شناسم اصلا تیم نیست! خلاصه به داخل زمین رفتیم. در نیمه اول با گل کرمانی از ما جلو افتادند. در بین دو نیمه حسابی به بچه‌ها توپیدم. چشمتان روز بد نبیند با گل بیژن طاهری بازی را مساوی کردیم. بعد از آن گل خیلی فشار آوردیم چون برای صعود نیاز به برد داشتیم. بازی طوری شده بود که فنونی‌زاده کاپیتان پرسپولیس می‌گفت بچه‌ها بزنید زیرش ۱-۱ هم می‌ریم بالا! در دقیقه ۸۸ سانتری شد و مهاجم خارجی و سرعتی ما توپ را از زیر دستان سلطانی وارد دروازه کرد ۲-۱ بردیم! این برد در تاریخ محمدان بنگلادش بی‌سابقه بود. بعد از بازی جشنی گرفتند که باورنکردنی بود. تمام مردم شهر بیرون آمده بودند. در جشن شهردار و وزیر امور خارجه هم حضور داشتند.»

او در دوران سرمربیگری موفق شد استقلال را به مقام نایب قهرمانی باشگاه‌های آسیا و قهرمانی در لیگ و جام حذفی ایران برساند. در تیم‌های سپاهان اصفهان، ذوب آهن اصفهان، استقلال رشت، ماشین‌سازی تبریز، استقلال اهواز، ابومسلم خراسان، نساجی قائمشهر نیز به مربیگری پرداخت که موفقیت چندانی نصیب وی نشد. او در سال ۱۳۸۷ پس از انتخاب مجدد علی فتح‌الله‌زاده به سمت مدیرعاملی، مجدداً سرمربی باشگاه استقلال تهران گردید.

زندگی شخصی

همسر حجازی بهناز شفیعی نام داردو حجازی از او دارای دو فرزند به نام‌های آتوسا و آتیلا است که هرد و فوتبالیست بوده‌اند. آتیلا چند سال در تیم استقلال تهران بازی می‌کرد و آتوسا هم اولین کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران بود. داماد او (همسر آتوسا) سعید رمضانی هم بازیکن حرفه‌ای فوتبال است و فرزند آنها نیز امیرارسلان نام دارد.

فعالیت سیاسی

حجازی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۴ ثبت نام کرد و گفته بود که اگر تأیید صلاحیت شود ۳۰ میلیون رأی می‌آورد.و اعلام کرده بود که در صورت پیروزی در انتخابات احمد نیک‌کار را به معاون اولی برمی‌گزیند ولی شورای نگهبان صلاحیت او را برای شرکت در انتخابات رد کرد. حجازی پس از رد صلاحیت در اطلاعیه‌ای از نامزدی هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. او پس از ثبت نام به روزنامه خبرورزشی گفت:
«    چه ایرادی دارد ورزشی‌ها هم کار سیاسی انجام بدهند؟ الان که در ورزش ما سیاستمداران فعالیت دارند حالا چه ایرادی دارد مثلاً حجازی کار سیاسی کند؟! من شرایط اولیه را که برای ثبت نام دارم. اگر صلاحیت‌مان را تایید کردند که شرکت می‌کنیم و فکر نمی‌کنم ایرادی داشته باشد.    »
موضع‌گیری در مورد هدفمندسازی یارانه‌ها

در ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۰، ناصر حجازی در مصاحبه‌ای که با پرتال شخصی خود انجام داد ضمن اعتراض به وضعیت اقتصادی موجود در ایران، نسبت به سیاست‌های اقتصادی دولت از جمله هدفمندی یارانه‌ها، شدیداً اعتراض خود را اعلام کرد و شرايط بيماري اش را ناشي از آن دانست همچنین وی در بخشی از این مصاحبه در مورد پرداخت ماهیانه یارانه‌ها به مردم توسط دولت گفت:
«    دولت می‌گوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک می‌کنیم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ایران روی گنج خوابیده‌اند، نفت، گاز و... دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت باید کار کند، خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دودستی تقدیم آنها نماید. چهل هزار تومان در ماه به مردم می‌دهند و بعد چند برابر آن را از جیب مردم برداشت می‌کنند و سپس ادعای خدمت به مردم دارند. از دید مسئولین خدمت دولت به مردم یعنی کار کردن مردم برای دولت و اینکه مردم کار کنند و پولشان را تقدیم دولت نمایند! برای من گاز می‌آمد چهل هزار تومان و حالا می‌آید یک میلیون تومان. گاز به کشور همسایه با مبلغی به‌مراتب کمتر از آنچه از جیب مردم برداشت می‌کنند، صادر می‌شود. با دیدن این شرایط نباید عصبانی شوم؟ نباید حرص بخورم و شرایط جسمانی‌ام مثل امروز شود.    »
مرگ

ناصر حجازی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ در حین تماشای دیدار تیم فوتبال استقلال مقابل پاس همدان در روز آخر لیگ برتر به‌دلیل وخامت حالش به کما رفت و در حالی که از بیماری سرطان ریه رنج می‌برد، در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۵۵ صبح، در بیمارستان کسری در تهران درگذشت.


غم قفس به کنار،آنچه عقاب راپیر می کند پرواززاغ های بی سروپاست
آخرین سنگر سکوته

                       خیلی حرفا گفتنی نیست

آفلاین saeed.

xx - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا
پاسخ : ناصر حجازی (عقاب آسیا)
« پاسخ #6 : ۵ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۰:۲۶:۲۳ »


افتخارات به عنوان بازیکن

   * قهرمانی جام باشگاه های تهران- تیم تاج ( ۱۳۴۸ )
    * قهرمانی جام میلز هندوستان- تیم تاج ( ۱۳۴۸ )
    * نایب قهرمانی جام باشگاههای تهران- تیم تاج ( ۱۳۴۹ )

    * نایب قهرمانی جام حذفی تهران- تیم تاج ( ۱۳۴۹ )
    * قهرمانی باشگاههای ایران- تیم تاج ( ۱۳۴۹ )
    * قهرمانی جام باشگاه های آسیا- تیم تاج ( ۱۳۴۹ )

    * قهرمانی جام میلز هندوستان- تیم تاج ( ۱۳۴۹ )
    * مقام سوم جام باشگاههای آسیا- تیم تاج ( ۱۳۵۰ )
    * قهرمانی جام چهار جانبه فوتبال تهران - تیم تاج( ۱۳۵۰ )

    * مقام سوم جام باشگاههای ایران- تیم تاج ( ۱۳۵۰ )
    * نایب قهرمانی جام باشگاه های تهران- تیم تاج ( ۱۳۵۰ )
    * قهرمانی جام باشگاه های تهران- تیم تاج ( ۱۳۵۱ )

    * قهرمانی جام دوستی- تیم تاج ( ۱۳۵۱ )
    * نایب قهرمانی جام میلز هندوستان- تیم تاج ( ۱۳۵۱ )
    * قهرمانی جام اتحاد- تیم تاج ( ۱۳۵۲ )

    * نایب قهرمانی جام تخت جمشید- تیم تاج ( ۱۳۵۲ )
    * نایب قهرمان جام علم- تیم تاج ( ۱۳۵۲ )
    * قهرمانی جام تخت جمشید- تیم تاج ( ۱۳۵۳ )

    * نایب قهرمانی جام باشگاههای تهران- تیم استقلال( ۱۳۶۱ )
    * قهرمانی جام باشگاه های تهران- تیم استقلال( ۱۳۶۲ )
    * قهرمانی جام باشگاه های تهران- تیم استقلال( ۱۳۶۴ )

    * حضور در بازیهای المپیک مونیخ ۱۹۷۲ ( ۱۳۵۰ )
    * قهرمانی جام ملتهای آسیا ۱۹۷۲ ( ۱۳۵۰ )
    * قهرمانی در مسابقات جام ایران ( ۱۳۵۱ )

    * قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ ( ۱۳۵۲ )
    * قهرمانی جام ملتهای آسیا ۱۹۷۶ ( ۱۳۵۴ )
    * کسب سهمیه حضور در بازیهای المپیک ۱۹۷۶ ( ۱۳۵۴ )

    * حضور در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین ( ۱۳۵۶ )
    * مقام سومی جام ملتهای آسیا ۱۹۸۰ ( ۱۳۵۸ )

افتخارات به عنوان مربی

    * نایب قهرمانی جام باشگاههای تهران – تیم استقلال (۱۳۶۱)
    * صعود به جمع ۸ تیم برتر آسیا - تیم محمدان بنگلادش
    * مقام چهارم جام در جام باشگاههای آسیا - تیم استقلال( ۱۳۷۵ )

    * قهرمانی جام خزر- تیم استقلال ( ۱۳۷۶ )
    * نایب قهرمانی جام دوستی امارات - تیم استقلال ( ۱۳۷۶ )
    * قهرمانی جام پرچم ترکمنستان- تیم استقلال ( ۱۳۷۶ )

    * قهرمانی جام چهار جانبه کیش – تیم استقلال (۱۳۷۶)
    * قهرمانی جام آزادگان- تیم استقلال ( ۱۳۷۶ )
    * نایب قهرمانی جام باشگاه های آسیا۱۹۹۹ - تیم استقلال(۱۳۷۷)

    * نایب قهرمانی جام آزادگان - تیم استقلال(۱۳۷۷)
    * صعود به مرحله نیمه نهایی جام حذفی کشور اسلواکی - تیم دی استرادااسلواکی ۲۰۰۹ (۱۳۸۸)

آخرین سنگر سکوته

                       خیلی حرفا گفتنی نیست

آفلاین saeed.

xx - زندگینامه و بیوگرافی ورزشکاران - متا
پاسخ : ناصر حجازی (عقاب آسیا)
« پاسخ #7 : ۵ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۰:۳۰:۲۰ »

واکنش‌ها به مرگ ناصر حجازی

جامعه ورزش

    * سپ بلاتر رئیس فیفا با ارسال نامه‌ای به علی کفاشیان ابراز تاسف نموده و به طرفداران ناصر حجازی تسلیت گفته‌است.
    * کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران: «امروز، روز غمگینی برای فوتبال ایران است. درگذشت یکی از بزرگ‌ترین بازیکنان فوتبال ایران را تسلیت می‌گویم. به دلیل درگذشت حجازی تمرین را با یک دقیقه سکوت آغاز کردیم».
    * حشمت مهاجرانی، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران: «من با ناصر زندگی کردم. او یکی از مفاخر فوتبال ایران است».
    * باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس : «فقدان اسطوره فوتبال ایران غم بزرگی را در دل خانواده ورزش به جای گذاشت. باشگاه فرهنگی ورزشی پیروزی (پرسپولیس) به همین مناسبت درگذشت دروازه‌بان اسبق تیم ملی و استقلال را به جامعه ورزش کشور و خانواده حجازی تسلیت گفته، از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم مغفرت الهی و برای خانواده گرانقدر ایشان آرزوی صبر می‌نماید.»

    * حبیب کاشانی سرپرست تیم فوتبال پرسپولیس : «خبر فراق جانسوز درگذشت ناصر حجازی دروازه‌بان اسبق تیم ملی و استقلال بر ما نیز گران آمد و فقدان ایشان ضایعه بزرگی برای جامعه ورزش کشور خواهد بود.بدینوسیله ضمن عرض تسلیت به جامعه ورزش کشور، از درگاه خداوند سبحان برای آن مرحوم مغفرت الهی و برای خانواده محترم شان صبر و شکیبایی مسئلت می‌نمایم.روحش شاد و یادش گرامی باد.» تسليت كاشاني و باشگاه پرسپوليس به مناسبت درگذشت ناصر حجازي
    * افشین قطبی سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران: «از درگذشت ناصر حجازی بسیار متاسفم و با خانواده‌اش ابراز همدردی می‌کنم. حجازی اسطوره ورزش ایران و یکی از الگوها و اخلاق ورزشی‌ام در دوران کودکی بود. متاسفم که او فوت کرد و همه ما را تنها گذاشت. امیدوارم قدر پیشکسوتان را بیشتر بدانیم و تا زمانی که زنده‌اند برایشان ارج و منزلت قائل شویم».
    * علی دایی، سرمربی تیم پرسپولیس و کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران: «ناصر حجازی به گردن من حق دارد و من خودم را مدیون او می‌دانم. وقتی کسی علی دایی را نمی‌شناخت، ناصر حجازی من را کشف کرد».
    * علیرضا منصوریان، بازیکن سابق تیم فوتبال استقلال و تیم ملی فوتبال ایران: «من شاگرد مرحوم حجازی بودم و درگذشت این پیش‌کسوت بزرگ فوتبال ایران را باور نمی‌کنم. او محبوب مردم بود و در دل مردم جا داشت و امروز همه ورزش دوستان در فقدان چنین مرد بزرگی داغدار هستند».
    * علی کریمی، بازیکن تیم فوتبال شالکه ۰۴ و کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران: «اصلا دوست ندارم فقدان ناصرخان حجازی را باور کنم».
    * رحمان رضایی، بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران: «ناصر حجازی شخصیتی منحصر بفرد، چه از لحاظ شخصیتی، چه از لحاظ ورزشی و چه از لحاظ علمی بود».
    * کریم باقری، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران:نمی‌دانم چرا تا زمانی که اسطوره‌ها و پیشسکوتان زنده هستند به فکرشان نیستیم؟عزاداری مردم ایران و حضور در این مراسم نشان داد که امثال حجازی‌ها زنده هستند و هرگز نام آنها از یاد مردم پاک نخواهد شد.

علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال ایران:مردم نه تنها در زمین بازی بلکه در زمان مرگ نیز با اسطوره‌های خود هستند. این موضوع برای ما درس باشد و تلاش کنیم تا برای مردم بیشتر کار کنیم.

    * عادل فردوسی‌پور مجری برنامه نود در مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی در استادیوم آزادی:« ما استاد چنین کارهایی هستیم، وقتی کسی مرحوم می‌شود برای ما عزیز می‌شود، باید زمانی که آنها زنده هستند قدرشان را بدانیم.جمعیت بسیار زیادی برای بدرقه ناصر حجازی به ورزشگاه آزادی آمده‌اند که همه آنها مشکی‌پوش هستند. به نظر من حیف بود و حجازی زود از میان ما رفت.»

سیاست‌مداران


    * محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران: «آن مرحوم اسطوره فوتبال ایران و از مردان نیک‌نام و خوش اخلاق ورزش کشور بود که خدمات ماندگاری برای ورزش ملی انجام داد و بی‌تردید در قلب ملت ایران جاودانه خواهد ماند».
    * علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی: «ناصر حجازی یکی از پر افتخارترین چهره‌های ورزشی کشور بود».
    * هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام:خبر درگذشت آقای ناصر حجازی موجب تأسف و تأثر خاطر گردید.مصیبت وارده را به جامعه ورزشی ایران بویژه خانواده آن مرحوم تسلیت، می‌گویم
    * رضا پهلوی، ولیعهد سابق ایران: «از دریافت خبر درگذشت شادروان ناصر حجازی بی‌نهایت متاثر شدم. به یاد خاطرات شیرینی از جوانی خود می‌افتم که ناصر حجازی، هم‌راه با دیگر اعضای تیم ملی فوتبال ایران، گاهی به میدان فوتبال سعدآباد می‌آمدند و با هم تمرین فوتبال می‌کردیم. به عنوان یک دوستدار فوتبال، به خانوادۀ وی، به هم‌بازی‌های ناصر و جامعۀ ورزشکاران ایران، تسلیت می‌گویم».
    * محمد رضا رحیمی معاون اول ریاست جمهوری: درگذشت ورزشکاری برجسته و پیشکسوت مرحوم ناصر حجازی که سال هادر میادین ورزشی برای کشور افتخار آفرید موجب تاسف و تاثر شد..
    * رامین مهمان پرست سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در نشست خبری خود در روز سوم خرداد درگذشت ناصر حجازی را تسلیت گفت.

برنامه نود

بیش از ۴،۵ میلیون پیامک به یاد ناصر حجازی به برنامه ۹۰ ارسال شد

    * در برنامه نود (۲ خرداد ۱۳۹۰) یک مسابقه پیامک پس از درگذشت حجازی برگزار شد و بر اساس آن شرکت کنندگان در مسابقه با فرستادن عدد ۱ یاد حجازی را گرامی داشتند. به این برنامه بیش از چهار و نیم میلیون اس‌ام‌اس رسید. این تعداد پیامک یک رکورد جدید از لحاظ ارسال پیامک در یک برنامه تلوزیونی در ایران می‎باشد.

هنرمندان

    * ابراهیم حامدی (ابی)، خواننده ایرانی: «امروز با اینکه ساعتی از شنیدن این خبر جانگداز می‌گذرد, من همچنان در ناباوری به سر می‌برم. یاد عقاب بلند پرواز فوتبال ایران، همیشه در قلب ملت مان جاوید خواهد ماند.»
    * جمشید مشایخی، بازیگر باسابقه سینما : «حجازی همیشه برای من زنده است. یکی از بزرگانی بود که بزرگی‌اش را به امضای مردم رساند. من عاشق او بودم چون رک حرف می‌زد و چاپلوس هم نبود.»
آخرین سنگر سکوته

                       خیلی حرفا گفتنی نیست


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter
 

anything