Google


normal_post - وفات سلمان فارسى در مدائن  - متا نویسنده موضوع: وفات سلمان فارسى در مدائن  (دفعات بازدید: 1110 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین A.Ehsani

xx - وفات سلمان فارسى در مدائن  - متا
وفات سلمان فارسى در مدائن
« : ۲۶ دی ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۳:۴۶ »

8 صفر 35 - سلمان فارسى از شخصيت هاى اسلامى بلند آوازه و از صحابه معروف پيامبر اكرم (ص) است.
وى با اين كه داراى نژاد ايرانى است ولى در ميان عرب ها و مسلمانان حجاز كه غالباً عرب نژاد بودند به مقامى رفيع و مرتبه اى بلند دست يافت.

الف ـ شخصيت سلمان
1 ـ برخوردارى از دانش و معرفت
در سـال اوّل هـجـرى كـه پـيـامـبـر اكـرم (ص) مـيـان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پيمان بـرادرى بـرقـرار نمود سلمان و ابودردا (عويمر بن زيد) نيز عقد اخوت برقرار شد و پيامبر گرامى اسلام فرمود(ع)
يـا سـلمـان انـت مـن اهـل البـيـت و قـد آتـاك الله العـلم الاول و الاخـر و الكـتـاب الاول و الكتاب الاخر
اى سـلمان تو از اهل بيت ما هستى و خداى سبحان به تو دانش نخستين و واپسين را عنايت كرده است و كـتـاب اوّل (نـخـسـتـيـن كـتـابـى كـه بـر پـيـامـبـران الهـى نازل شده بود.) و كتاب آخر (قرآن مجيد) را به تو آموخته است.
ابوالتجرى روايت كرد(ع) از حضرت على (ع) در باره شخصيت سلمان فارسى پرسش شد آن حضرت فرمود(ع)
((تابع العلم الاوّل و العلم الاخر و لايدرك ماعنده))
سـلمـان ، به دست آورنده و پيروى كننده دانش نخست و دانش واپسين (يعنى تمام معارف) و آن چه در نزد اوست ، بر ديگران پنهان مانده است.
روزى پيامبر اكرم (ص) اين آيه را تلاوت فرمودند(ع)
((و ان تتولوا يستبدل قوماً غيركم ثم لا يكونوا اَمثالكم))
اگـر شـمـا عـرب هـا روى از اسلام برنتابيد، خداوند مردمى را جانشين شما گردانيد كه از شما نيستند و چون شما رفتار نخواهند كرد.
اصـحـاب آن حـضـرت پـرسـيـدنـد(ع) اى رسـول خدا(ص) آن مردم كيانند كه جانشين عرب ها مى گردند؟ پيامبر(ص) دست بر دوش سلمان نهاد و فرمود(ع)
((اين مرد و قوم اويند.))
سپس افزود(ع)
((به خدايى كه جانم در دست اوست ، اگر ايمان را به ثريا آويزند، سرانجام مردمى از فارس آن را دريابند.))

2 ـ زهد و پيش گويى
وى در روزگـارانـى پـيـش از واقـعـه كـربـلا، اين رويداد عظيم عالم اسلام را پيش بينى و پيش گـويـى كـرده بـود و اصـحـاب رسـول خـدا(ص) را بـه يـارى خـانـدان آن حضرت در حوادث و رويدادها تشويق مى نمود.
زهير بن قين كه يكى از ياران فداكار امام حسين (ع) است روايت كرد(ع)
در نـبـرد مـسـلمـانان با روميان در تصرف شهر ((بلنجر)) حضور داشتم با تعدادى از صحابه رسول خدا(ص) پس از فتح ابن شهر سلمان فارسى مى گفت (ع)
((آيـا بـه فـتـحـى كـه خـدا نصيبتان كرد خوش حال و خشنودند؟ در حالى كه شما، آن هنگامى كه جـوانـان آل مـحـمـّد(ص) يـافـته و به آنان مى پيونديد به خاطر كشته شدن با آنان بيشترين خوش حالى را خواهيد داشت.))
به همين جهت بود، هنگامى كه زهير بن قين در ميان راه مكه و كوفه با امام حسين (ع) و هدف هاى او آشـنـا گـرديد سر از پا نمى شناخت و پيوسته در ركابش حضور داشت و در اين راه به شهادت رسيد.
هم چنين سلمان فارسى از بسيارى از حوادث كه در عصر امويان و عباسيان به وقوع پيوست از قبل خبر داده بود.

3 ـ زهد و ساده زيستى
سـلمـان فـارسى در زمان حيات رسول خدا(ص) و بعد از آن حضرت و ايامى كه به حكومت مدائن مـنـصـوب شـد هـمـاره زنـدگـى بـى آلايـش و سـاده اى داشـت آن چـه از بـيـت المال به او مى رسيد صدقه مى داد. و خود از دست رنج هاى خود معيشت مى نمود.
بـه هـمـين جهت مورد سرزنش خليفه وقت عمر بن خطاب قرار گرفت (ع) او در پاسخ خليفه چنين نوشت (ع)
گـفـتـه بـودى كـه مـن حـكـومت خدا را ضعيف و سست كرده و خود را خوار گردانيده و خدمت كار مردم نـمـوده ام بـه حـدى كه اهالى مدائن نمى دانند كه من اميرم ! پس مرا به منزله پلى گردانيده اند كه بر من مى گذرند و بارهاى خود را بر دوش من مى گذارند! و نوشته بودى كه اين ها باعث سستى سلطنت خدا مى شود! پس بدان كه ذلت در اطاعت الهى ، دوستداشتنى تر است در نزد من از عـزّت در مـعـصـيـت و نـافـرمـانـى خـدا و تـو خـود مـى دانـى كـه رسـول خدا(ص) تاءليف دل هاى مردم مى نمود و به ايشان نزديكى مى جست و مردم هم به سوى او تقرّب مى جستند.
روزى عمر بن خطاب به سلمان گفت (ع) اى سليمان ! آيا من پادشاه هستم يا خليفه ؟
سلمان پاسخ داد(ع) آن چه را از سرزمين هاى مسلمانان گردآورى مى كنى چه اندك و چه فراوان ، حـتـى كـم تـر از يك درهم ، اگر آن را در غير حق هزينه نمايى ، در اين صورت پادشاه خواهى بود و خليفه نيستى.
در قـناعت پيشه گى و ساده زيستى سلمان ، همين بس كه گفته اند(ع) پس از درگذشت سلمان ، تمام دارايى او بيش از پانزده دينار ارزش نداشت.

4 ـ مشاور رسول خدا(ص) در جنگ خندق
در سـال پـنـجم هجرى يهوديان مقيم حجاز با اهالى قريش مكه و عرب هاى باديه نشين هم پيمان شده و براى از ميان بردن اسلام به مدينه منوره يورش آوردند.
پيامبر بى درنگ شوراى دفاعى تشكيل داد و از صحابه صاحب راءى و فرماندهان ارشد نظامى نـظـرخـواهـى كـرد نـظـرات و پـيـشـنـهـادهـاى گـونـاگـونـى ارائه شـد ولى مـورد قـبـول پـيـامـبـر نـبـود تـا ايـن كـه سـلمـان فـارسـى ، پـيـشـنـهـاد ايـجـاد كـانـال و خندق در اطراف شهر مدينه را مطرح كرد. وى گفت (ع) ايرانيان هرگاه با سپاه دشمن مـواجـه شـده و قـدرت مـقـابـله را نـداشـتـه بـاشـنـد در شـهـر سـنـگـر زنـده و اطـراف شـهـر را كـانـال هايى به وجود آورده و از عبور دشمن جلوگيرى مى كردند و از اين طريق ، دشمن را وادار به عقب نشينى مى نمودند.
در ايـن هـجـوم نـيـز سـپـاه دشـمـن بى شمار است و جنگيدن ما با آنان در خارج شهر موجب تلفات سـنـگـيـنـى بـراى سـپـاه اسـلام و مـسـلمـانـان مـديـنـه مـى گـردد و اگـر داخـل شـهـر بـاقـى بـمـانيم و از خانه ها و برج ها محافظت كرده و با دشمن درگير شويم ، يا راءى مـقـابـله بـا آنـان را نـداشـتـه و جـلوى تـرك تـازى و طمع ورزى هاى آنان را نمى توانيم بگيريم و متحمل خسارت فراوان خواهيم شد.
پيشنهاد سلمان علاوه بر پذيرش و استقبال رسول خدا(ص) مورد تصويب عمومى قرار گرفت.
بـه هـر تـقـديـر پـيـشـنـهـاد خـردمـنـدانـه سـلمـان و فـرمـانـدهـى بـى مـانـنـد رسـول الله (ص) و دليرى و رشادت حضرت على (ع) در نبرد با مشركان مدينه درامان ماند و دشمن با تحمل خسارات عقب نشينى نمود.

5 ـ رابطه و علاقه طرفينى با پيامبر(ص) و خاندان آن حضرت
سـلمـان سـال هـاى دراز در پـى يافتن حقيقت و پيامبر بود و سرانجام گمشده خويش را در شخص پـيـامبر اكرم يافت تمام عشق و محبت خود را متوجه پيامبر اكرم و خاندانش به ويژه امير مؤ منان و خانواده گرامى آن حضرت مى نمود.
از سـوى ديـگـر سـلمـان هـمـيـشـه مورد محبت پيامبر و خاندانش قرار داشت و اين رابطه و علاقه ، طـرفـيـنى و متقابل بود به همين جهت سلمان ايرانى نژاد و عجم زاده به مقام منيع و منزلت رفيع وابستگى به خاندان پيامبر نايل گرديد و پيامبر درباره وى فرموده است.
((سلمان منا اهل بيت))
بـرخـى از مـورّخـان وفـات سـلمـان را، هـشـتـم صـفـر دانـسـتـه انـد اگـر مـنـظـورشـان صـفـر سـال 35 قـمـرى بـاشـد درگـذشـت او در آخـريـن سـال خـلافـت عـثـمـان روى داده اسـت. و اگـر سال 36 قمرى باشد در اوائل حكومت حضرت على سلمان زنده بوده و استاندارى مدائن را هم چون گـذشـتـه بـرعـهـده داشـته است و پس از پنجاه روز بعد از خلافت حضرت در مدائن وفات يافت حـضـرت آن هنگام در مدينه ساكن بود و به كوفه نرفته بود آن حضرت در عالم غيب به مدائن رفت و بر جنازه سلمان نماز خواند و وى را در همان مكان دفن نمود.
سلمان چه هنگامى كه در مدينه ساكن بود و چه هنگامى كه به كوفه هجرت كرد و چه آن هنگامى كـه از سـوى عمر بن خطاب به حكومت مدائن منصوب شد لحظه اى از محبت و دوستى حضرت على (ع) و خـانـدان آن حـضـرت غـافـل نـشـد. او از يـاران نـزديـك رسول خدا(ص) و خاندان آن حضرت غافل نشد.
هم اكنون مرقد شريفش زيارت گاه شيعيان و شيفتگان حقيقت و معرفت است.

Linkback: https://irmeta.com/meta/b238/t6517/


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter
 

anything