امیر کبیر میرزا تقیخان فراهانی (متولد ۱۱۸۶ – درگذشتهٔ ۲۰ دی ۱۲۳۰) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در دوره ناصرالدینشاه قاجار بود.[۱] اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (۳سال و ۳ماه) بود. وی موسس مدرسه دارُالفُنون بود که برای آموزش علوم و فنون جدید، به فرمان او در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه از جمله اقدامات وی به حساب میآید. امیرکبیر پس از این که با توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد و در حمام فین آنجا به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید.کودکیمیرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در روستای هزاوه اراک متولد شد.[۲]، پدر وی کربلایی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی بود. وی در خانه قائم مقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشیگری قائم مقام را به دست آورد.دوران حضور در دستگاه دولتیوی پس از قتل گریبایدوف در ایران، از جانب دستگاه دولتی ایران ماموریت یافت تا برای عذرخواهی به نزد تزار روسیه برود. وی سپس ریاست هیاتی سیاسی را بر عهده گرفت و مامور حل اختلافات مرزی با دولت عثمانی شد. این ماموریت دو سال به طول انجامید و میرزا محمدتقیخان در این دوران به امیرنظام ملقب گشت.[۳] پس از مرگ محمد شاه قاجار در سال ۱۲۲۷ [۴]، وی در تامین هزینه عزیمت ولیعهد ناصرالدینشاه به تهران نقش مهمی ایفا نمود. وی در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه به مقام صدر اعظمی دست یافت و لقب امیرکبیر را دریافت نمود.[۵] دلیل این انتصاب، حسن انجام وظیفه او در رساندن شاه به تخت پادشاهی بود.[۶] ناصرالدین شاه در آن زمان ۱۶ سال داشت.
امیرکبیر در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ برابر ۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ ق. با عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه ازدواج کرد[۷].عزل
حضور امیرکبیر در دربار ناصرالدینشاه همواره مورد مخالفت تعدادی از نزدیکان شاه از جمله مهد علیا مادر شاه، اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری قرار داشت؛ چنان که تلاشهای این عده سرانجام منجر به صدور حکم عزل امیرکبیر از مقام خود گردید. برخی از درباریان که او را مخالف منافع خود میدیدند، تهمت زدند که امیرکبیر داعیه سلطنت دارد.[۸] تحریکهای مادر شاه و دیگر درباریان باعث ترس شاه شد، از این رو، حکم عزل امیرکبیر در روز ۱۹ محرم سال ۱۲۶۷ هجری قمری به وی ابلاغ شد. چهار روز پس از این، میرزا آقاخان نوری به سمت صدارت منصوب شد.[۹]مرگامیرکبیر، دو روز پس از عزل به کاشان تبعید شد. اما با این وجود، مخالفان امیرکبیر در دربار، احتمال میدادند که امیرکبیر بار دیگر مورد عنایت شاه قرار گیرد و به قدرت بازگردد. بنابراین با کوشش فراوان توانستند حکم قتل وی را از ناصرالدینشاه بگیرند. سرانجام امیرکبیر در ۲۰ دی ۱۲۳۰ (برابر با ۱۰ ژانویه ۱۸۵۲ میلادی) در حمام فین کاشان با بريدن رگ دستهايش به قتل رسید. كالبد امير را ابتدا در همان كاشان دفن كردند. به روايت میرزا محمد جعفر خان حقایق نگار خورموجی در کتاب مشهور حقایق الخبار ناصری روز بعد از قتل جسدش را در گورستان «پشت مشهد» كاشان به خاك سپردند. چند ماه بعد، به پايمردى همسرش عزت الدوله كالبد اميركبير را به كربلا حمل كردند و در اتاقى كه در آن به سوى صحن امام حسين(ع) باز مى شود به خاك سپردند. (ر. ک. به مورخین: فریدون آدمیت و بهرام افراسیابی).[۱۰]مهمترین اقدامات امیرکبیر * تأسیس مدرسه دارالفنون: مدرسه دارالفنون در زمان صدارت امیرکبیر، در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسه جدید ایران بود. شاهزادههای قاجار نخستین دانشجویان دارالفنون بودند. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانشهای مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده میشد و بسیاری از معلمهاب آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناری امیرکبیر، با وجود مخالفتهای میرزا آقاخان نوری، مدرسه کار خود را ادامه داد.[نیازمند منبع].
* انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه: اولین شماره روزنامه وقایع اتفاقیه در سال سوم سلطنت ناصرالدینشاه قاجار در ۱۸ بهمن ۱۲۲۹ خورشیدی (برابر با ۷ فوریه ۱۸۵۱ میلادی) و به کوشش امیرکبیر منتشر شد. به دستور امیرکبیر اشتراک این روزنامه برای هر یک از افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق میگرفتند اجباری بود. در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصبها، اعطای مقامها، نشانها و امتیازات چاپ میشد. در برخی شمارهها نیز اخبار رویدادهای شهرهای ایران به چاپ میرسید. در بخش اخبار خارجی، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی به چاپ میرسید. همچنین این روزنامه دارای صفحه حوادث نیز بود.[۱۱]
* رسیدگی به وضع مالیه: امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه خاست. او دستور داد دریافتیهای بیحساب و قطع مواجب بیجهتی که از دستگاههای دولتی میگرفتند؛ قطع شود. وی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازی کنند. وی مواجب بیحسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد. وی سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد. تیولدارانی که حق دیوان را نمیدادند، امیر تیول آنها را ضبط کرد[۱۲].
او همچنین برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد.
* اصلاحات اجتماعی: امیرکبیر، دستور داد که رسم قمهکشی و لوطیبازی از شهرها و راهها برداشته شود. وی حمل اسلحه سرد و گرم را ممنوع کرد. وی قاعده بستنشینی را لغو کرد. این کار امیرکبیر، مخالفت بسیاری از روحانیون را برانگیخت.[نیازمند منبع]
* سر و سامان دادن به ارتش: امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آنها و برکشیدن صاحبمنصبان بیطرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بیفایده در نظام سازمانی را پایهگذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بیشغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحبمنصبان، شایستگی ایشان گشت.[۱۳] مهماتسازی در زمان او رشد کرد و توپریزی و باروتسازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.[۱۴]
* اصلاح سیاست خارجی: امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسیس سفارتخانههای دائمی در لندن و سنپترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست.[۱۵]
* اصلاحات مذهبی: امیرکبیر، در پی منع قمهزنی و اصلاح امور روضهخوانی برآمد. وی نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد میکرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.[۱۶]
* حذف القاب و عناوین: امیرکبیر، القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیانهای اجتماعی میدانست[۱۷] و در نامیدن دیگران به گفتن واژه «جناب» اکتفا میکرد، حتی نسبت به مقام صدارت.[نیازمند منبع].
* فرمان قتل سیدعلی محمد باب: به دستور امیرکبیر، باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود، در تبریز تیرباران شد.[۱۸]
* فرمان قتل سالار پسر آصفالدوله: سالار والی خراسان که طرفدار تجزیهطلبی و جدایی خاک خراسان از ایران بود، در زمان ناصرالدینشاه شورش کرد. امیرکبیر، سپاهیانی را به خراسان فرستاد. سرانجام، امیر دستور داد که سالار و همراهانش کشته شوند.[۱۹]
* آوردن سیدصالح عرب به ایران: آقاسیدصالح در کربلا با فرستادگان امپراتوری عثمانی روبهرو گردید. وی شش روز با عثمانی جنگید تا این که دستگیر شد و سلطان عثمانی به دستگیر کردن وی فرمان داد. امیرکبیر تلاش کرد تا سید را به تهران برگرداند.[۲۰]امیرکبیر پس از مرگمحمدعلی اراکی می گوید که درخواب امیرکبیر را دیده است که جایگاه رفیعی در عالم برزخ داشته است ، سبب آن را می پرسد و وی پاسخ می دهد :"با اشك گفت: آنگاه كه رگ دو دستم را در حمام فین كاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه كرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه كشید پسر فاطمه؟ او كه از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا كردم ، لب به آب خواستن باز نكردم و اشك در دیدگانم جمع شد آن لحظه كه صورتم بر خاك گذاشتند امام حسین آمد و گفت به یاد تشنگی ما ادب كردی و اشك ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران كنیم."[۲۱]فیلم امیرکبیر
* در فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما، داریوش ارجمند در نقش امیرکبیر بازی کرد.
* در مجموعه تلویزیونی امیرکبیر، سعید نیکپور در نقش امیرکبیر بازی کرد.
* درمجموعهٔ تلویزیونی «سلطان صاحبقران» -کار علی حاتمی- ناصر ملک مطیعی نقش امیر کبیر را بازی کرد.
* در مجموعه تلویزیونی سالهای مشروطه (1388) به کارگردانی محمدرضا ورزی، محمدصادقی نقش امیرکبیر را بازی کرد.گفتارها در مورد امیرکبیر
اکبر هاشمی رفسنجانی در مورد اقدامات او نوشتهاست:
اقدامهای آن مرد بزرگ، همواره بر آتش حسد رقیبان و دشمنی بیگانگان، که او را مانع دستیابی به اهداف استعماری خود میدانستند، میافزود.[۲۲]
ناظمالاسلام کرمانی هم در مورد او مینویسد:
امیرکبیر، یکی از کسانی بود که سبب شد مردم ایران در راه تمدن قدم گذارند.[۲۳] پانویس 1. ↑ نامعلوم، پایگاه اینترنتی آفتاب، ۱۳۸۶
2. ↑ کتاب "سفرنامه ناصرالدین شاه به عراق عجم"، در صفحه ۶۲ به قلم ناصرالدین شاه آمده: "فردا به مسقطالرأس (زادگاه) ميرزا تقی خان میرویم". انتشارات اطلاعات، شابک ۹۷۸۹۶۴۴۲۸۷۱۱۹ و فريدون آدميت، "اميرکبير و ايران"، تهران، خوارزمي، ۱۳۴۸ ]
3. ↑ نامعلوم، پایگاه اینترنتی یاد یار
4. ↑ نامعلوم، پایگاه اینترنتی iranchamber.com
5. ↑ نامعلوم، پایگاه اینترنتی یاد یار
6. ↑ کرمانی، ص ۳۰
7. ↑ نامعلوم، زنان نامدار در دوران قاجار وبگاه آشنا
8. ↑ کرمانی، ص ۳۰
9. ↑ نامعلوم، «از شاگردی آشپزخانه تا صدارت»، ۱۳۸۴
10. ↑ نامعلوم، «از شاگردی آشپزخانه تا صدارت»، ۱۳۸۴
11. ↑ نقیبی مفرد، «وقایع اتفاقیه»
12. ↑ تاریخ دارایی ایران، ص ۱۴۱
13. ↑ امیرکبیر و ایران ص ۲۹۵
14. ↑ امیرکبیر و ایران، ص ۵۰۱
15. ↑ امیرکبیر و ایران، ص ۴۶۵
16. ↑ امیرکبیر و ایران، ص ۳۳۴
17. ↑ نامعلوم، پایگاه اینترنتی آفتاب، ۱۳۸۶
18. ↑ روزگاران تاریخ ایران، ص ۹۸۸
19. ↑ امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار، ص ۸۸
20. ↑ تاریخ بیداری ایرانیان، ص ۱۱۵
21. ↑ "هدیه امام حسین(ع) به امیر كبیر". .ayandenews.com/news/20677/. Retrieved 2010-11-20.
22. ↑ اکبر هاشمی رفسنجانی، «امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار»
23. ↑ کرمانی، ص ۳۰
منابع * آدمیت، فریدون. امیرکبیر و ایران. ترجمهٔ عبدالله شیبانی. مرتضی وکیلیان. سوم. چاپ چهارم، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۴.
* سعیدیان، عبدالحسین. مشاهیر جهان. چاپ اول، انتشارات علم و زندگی، ۱۳۶۳.
* کرمانی، ناظمالاسلام. تاریخ بیداری ایرانیان. منیژه ربیعی. چاپ چهارم، تهران: ۱۳۸۶، ۱-۵-۹۶۹۱۲-۹۶۴-۹۷۸.
* نامعلوم (در تاریخ ۱۲ آوریل ۲۰۰۸). زنان نامدار در دوران قاجار. وبگاه پیام آشنا. بازدید در تاریخ ۳ مرداد ۱۳۸۷.
* امیرکبیر (مقاله). پایگاه اینترنتی آفتاب (در تاریخ ۲ آبان ۱۳۸۶). بازدید در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۸۷.
* نامعلوم. میرزا تقی خان فراهانی - امیرکبیر. پایگاه اینتنتی یاد یار. بازدید در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۸۷.
* نقیبی مفرد، حسام. وقایع اتفاقیه. یادداشت. پایگاه اینترنتی رادیو گفتگو. بازدید در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۸۷.
* نامعلوم. Amir Kabir) Mirza Taqi Khan) (انگلیسی) (زندگینامه). پایگاه اینترنتی
www.iranchamber.com. بازدید در تاریخ ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۸.
* نامعلوم (در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۸۴). از شاگردی آشپزخانه تا صدارت. مقاله. پایگاه اینترنتی تبیان. بازدید در تاریخ ۳ مرداد ۱۳۸۷.
منبع ویکی پدیاLinkback: https://irmeta.com/meta/b238/t5391/