Google


normal_post - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا نویسنده موضوع: راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان  (دفعات بازدید: 36901 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۷:۳۱ »
نقش والدین در مسئولیت پذیری نوجوانان

جامعه شناسان بر این باورند، واگذاری مسئولیت به فرزندان و شركت دادن آنان در دوره نوجوانی در بده بستان های اجتماعی برای تسهیل رشد انسانی و ورود به دوره جوانی و بزرگسالی ضرورتی انكار ناپذیر است. كاركردن نیاز هر انسان سالم و درمان گر احساسی نگری و خیال پردازی نوجوانان است.نوجوانی كه به دنیای كار وارد می شود؛ فشارهای ناشی از هیجانات نوجوانی را بهتر تحمل كرده و رشد اجتماعی، فكری و عاطفی وی تسریع می شود، مهمتر این كه به نوجوانان فرصت داده می شود، ایده های خود را در جریان كار به مرحله آزمایش گذاشته و از این راه رشد خود را به تدریج گسترش دهد، طرح مناسبی برای ایفای نقش های شغلی و اجتماعی خود ریخته و برنامه زندگی خویش را تعیین كنند. محققین معتقدند اگر همه افراد به مسئولیت های خود عمل كنند و خود را متعهد به انجام آن بدانندجامعه با پیشرفت بیشتری روبه رو بوده و از بسیاری جرم و جنایت ها كاسته خواهد شد. در این میان خانواده به عنوان اولین نهادی كه فرد از بدو تولد بسیاری ابعاد شخصیتی خود را از آن می گیرد، نقش مهمی در ایجاد مسئولیت پذیری افراد دارد.در یك سال اول تولد می بایستی سرویس بی قید و شرط به كودك داده شود اما پس از آن یعنی از یك سالگی به بعد بایستی كم كم برخی كارها را به خود كودك واگذار كرد.
به عنوان نمونه شیشه شیر را برای خوردن، خودش نگه دارد و غیره. چون فرد در ۶ سال اول زندگی به قدری هوشیار و حساس است كه هر حرف و عملی را از سوی افراد به خاطر سپرده و در زندگی آینده اش به كار خواهد برد. كودك به دلایلی مانند غذا، پوشاك و غیره به والدین خود وابستگی زیادی دارد، بنابراین آنها را الگوی كارهای خود قرار می دهد و از آنها تقلید می كند و بسیاری از عادتها، گفتار و كردار (پوشیدن لباس آنان و روشی كه در گفت وشنود دارند) را تكرار می كند. برای ایجاد مسئولیت پذیری در كودك و نوجوان بایستی وظیفه ای به آنان واگذار كرد تا آن را تجربه كرده و اشتباه های خود را در حین آن متوجه شوند و باید خاطرنشان كرد بیشترین میزان اعتماد به نفس در نوجوانان و جوانانی دیده می شود كه والدین آنها توجه و علاقه مندی بیشتری به عقاید و فعالیت های فرزندانشان نشان داده و آنها را تشویق كرده تا رفتاری استقلال طلبانه داشته باشند و در امور زندگی خانوادگی فعالانه شركت كنند.فردیت یكی از اصول سازمان دهنده رشد انسان و شامل كوشش مستمر شخص برای شناخت خود و هویت خود در ارتباط با سایر افراد است. برای آن كه فرد بتواند از دوره كودكی به دوره بزرگسالی برسد نیازمند برعهده گرفتن درجه معینی از مسئولیت ها و وظیفه ها است تا از خودمختاری و استقلال در جامعه برخوردار شود.نوجوان و جوانی كه استقلال ندارد نمی تواند رابطه رضایت بخشی را با همسالان خود ایجاد كند و از پس وظایف خود برآید.روانشناسان بر این باورند اگر والدین به فرزندشان مسئولیتی واگذار می كنند باید متناسب با سن، توانایی و استعداد او باشد چون اگر وظیفه ای كه به فرد محول می شود مقتضای توانایی او نباشد، از عهده آن كار به خوبی برنیامده و از آن گریزان خواهد شد. از سوی دیگر مسئولیتی كه به فرزند داده می شود نباید جنبه زور و اجبار داشته باشد چون موجب صدمه جسمی و روحی وی خواهد شد. به عنوان نمونه وقتی والدین به فرزندشان می گویند فلان كار را انجام بده و فرزند می پرسد چرا؟ می گویند چون من می گویم و توضیحی برای آن كار ارائه نمی دهند.نوع مسئولیتی كه به كودك داده می شود باید زود به نتیجه برسد چون در مراحل اولیه واگذاری مسئولیت به كودك یا نوجوان باید وظایفی از سوی خانواده به آنان محول شود تا شخص از آن لذت برده و برای او خسته كننده نشود، از سوی دیگر چنانچه مسئولیت های واگذار شده به نوجوان تمام وقت او را پر كند و فرصتی برای كارهای دیگر نداشته باشد خیلی زود از آن دلسرد و دل زده خواهد شد.جامعه شناسان معتقدند یكی از راههای مهم ایجاد مسئولیت پذیری در نوجوان و جوان درونی كردن آن در ذهن فرد است. شخص اگر انجام وظیفه را جزیی از خود بداند، بدون این كه كسی را ناظر بر اعمال خود بداند آن را انجام می دهد نه از روی ترس والدین، معلم و دیگران. برای این كار لازم است والدین از كودكی مسئولیت های مربوط به هر سن را به شخص القاء كنند. باید خاطرنشان كرد مدرسه یكی از عوامل مهم ایجاد احساس مسئولیت در فرد است. به عنوان نمونه گاه معلمی می خواهد كارهای شاگردانش را به نمایش بگذارد، ممكن است برای بهتر جلوه دادن كار شاگردانش بسیاری از كارها را خود، انجام دهد در نتیجه كاری كه به نمایش درآمده است پیش از آن كه نماینده واقعی كار شاگردان باشد، گویای فعالیت های معلم است اما چون والدین بیشتر با وضعیت كارهای فرزند خود آشنایی دارند، بعید است كه متوجه دخالت های معلم در كار نشوند، نتیجه دیگر این كار این است كه شاگردان می دانند كه كارها متعلق به آنها نیست، بنابراین تمجید دیگران سبب تقویت كوشش آنها نخواهد شد. یكی دیگر از راههای ایجاد مسئولیت پذیری در افراد عدم دخالت های بیش از حد والدین در كارهای فرزندان است. برخی والدین در وظایف فرزندان به آنها كمك كرده تا كارها سریع تر و بهتر انجام شود اما نباید فراموش كرد با این صرفه جویی در وقت، فرزندان غفلت كردن و مسئولیت نپذیرفتن را آموخته و برای كاری كه انجام نداده اند امتیاز می گیرند.به عنوان نمونه اگر كسی به خانه آنها بیاید و اتاق بچه ها را مرتب و تمیز ببیند آنها را مورد تحسین و تشویق قرار می دهد در صورتی كه آن كار را بچه ها انجام نداده اند، در نتیجه در رفتار آینده آنها اثری سوء خواهد گذاشت كه از نمونه های آشكار آن عدم احساس مسئولیت پذیری در زندگی زناشویی آنها خواهد بود؛ به دلیل این كه زندگی زناشویی بر پایه مشاركت استوار است. چنانچه یكی از طرفین از مسئولیت خود شانه خالی كند اختلافهای عمیقی در خانواده به وجود خواهد آمد.پس برای تربیت و پرورش افرادی مستقل و خودمختار، خانواده و مدرسه نقشی اساسی ایفاء می كنند كه توجه به آن از ضروریات به شمار می آید.

Linkback: https://irmeta.com/meta/b229/t2829/
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #1 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۴:۲۰:۵۳ »
مسئولیت اجتماعی نوجوانان


مردمی شدن فعالیت ها و تشکل های اجتماعی هدف نهایی توسعه است و اگر ما خود را کشوری در حال توسعه بدانیم، برای رسیدن به این منظور باید مشارکت اجتماعی دانش آموزان و دانشجویان را از مهمترین گزینه های در دست اقدام قرار دهیم.

با توجه به سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ حدود ۷۰ درصد از جمعیت کشور را جوانان کشور تشکیل می دهند. نوجوانان و جوانان به عنوان سرمایه های اجتماعی می توانند با ایفای کارکردهای مناسب، زمینه های ترقی یا رکود یک جامعه را فراهم کنند. پژوهش های صورت گرفته نشان می دهد هر چه میزان مشارکت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوانان افزایش یابد میزان آسیب هایموجود در جامعه کاهش می یابد.

این نکته که نوجوان باور کند خودش می تواند در تعیین سرنوشت خود دخالت داشته باشد، به او نوعی خودباوری و اعتماد به نفس می دهد که اگر بخواهیم آن را از طریق کتاب های درسی و آموزشی نظری به او یاد بدهیم، تلاش و زمان زیادی لازم است، در صورتی که با تاسیس نهادهایی که جوانان عملاً تمرین مشارکت اجتماعی را به شکل واقعی آن تجربه کنند علاوه بر اینکه از میزان هزینه ها می کاهد، در به کارگیری انرژی فوق العاده جوانان – که اگر در راه درست به کار گرفته نشود، ممکن است به راه های منفی منحرف شود – نقش مهمی دارد.

جوان انرژی سرشاری دارد که به هر حال باید این انرژی به نوعی تخلیه شود. جامعه باید این امکان را برای جوان مهیا کند که انرژی او در راه درستی به کار گرفته شود. با مسئولیت دادن به جوانان و مقید کردن آنان این انرژی راه درست خود را باز می کند.

جوان که به او مسئولیت داده می شود در خود احساس عزت نفس کرده و کسی که چنین احساسی داشته باشد، برای جامعه مفید واقع می شود و دیگران می توانند از جانب او احساس امنیت داشته باشند. چنین جوانی باور می کند که از طرف جامعه مورد توجه قرار گرفته، بنابراین سعی دارد بر حرکات و رفتار خود کنترل بیشتری داشته باشد.

یکی از مواردی که در مشارکت اجتماعی جوانان کارایی خود را به اثبات رسانده در پادگان و سربازخانه هاست. در این محل ها یکی از روش هایی که به عنوان آخرین نسخه استفاده می شود و برای بی نظم ترین و سرکش ترین سربازها که قوانین سربازخانه را رعایت نمی کنند به کار می رود این است که به این قبیل سربازها مسئولیت هایی از قبیل ارشد گروهان و غیره می دهند.

این روش در بسیاری از موارد نتیجه مثبت داده و سربازهای متمرد و بی مسئولیت به یکی از بهترین سربازها تبدیل می شوند. تجربه فوق بیانگر این واقعیت است که کسی که فکر می کند دیگران به او بها می دهند در خود احساس عزت نفس می کند و همین احساس درونی که همیشه همراه اوست به بهترین شکلی او را کنترل و اصلاح می کند.

حال اگر قبول کنیم که مسئولیت پذیر شدن و مشارکت اجتماعی جوانان در احساس عزت نفس و اعتماد به نفس و اصلاح پذیری آنها نقش به سزایی دارد به بررسی راه های مختلف برای دست یافتن به این مهم می پردازیم، راه هایی که در بعضی از آنها گام های خوبی برداشته شده و بایستی ادامه داشته باشد و بعضی دیگر از راه ها نیز یا هنوز شروع نشده یا در مراحل ابتدایی است و باید اقدام های اساسی و زیربنایی در این موارد نیز در دستور کار نهادهای ذی ربط قرار گیرد.

● تشکل های غیردولتی

تشکل های غیردولتی به عنوان راهکاری نو برای مشارکت بخشی جوانان از آن جهت در دنیای امروز اهمیت یافته اند که می توانند به عنوان حلقه واسط بین حکومت و جوانان عهده دار انتقال خواست نهایی جوانان به نظام حکومتی شوند. در همین زمینه ماده ۱۵۷ قانون برنامه سوم توسعه جمهوری اسلامی ایران نیز توسعه، ساماندهی، بازشناسی، تدوین برنامه های جامع ملی، سازماندهی امور جوانان و تبیین مسائل مختلف جوانان را برعهده سازمان ملی جوانان قرار داده است.

اعطای کمک های بلاعوض مادی در قبال ارائه طرح های اوقات فراغت، برگزاری همایش های مختلف و انتشار محدود برخی کتب در خصوص جوانان را از جمله اقدام هایی می توان عنوان کرد که سازمان ملی جوانان در خصوص تشکل های غیردولتی انجام داده است.

رشد و توسعه سازمان های غیردولتی موجب افزایش مشارکت و مسئولیت پذیری جوانان شده و از تجمع امور در دستگاه های دولتی می کاهد. نهادهای دولتی در عصر کنونی دیگر توجیه اقتصادی ندارند و تمامی کشورها در راه کوچک تر شدن هر چه بیشتر دولت گام برمی دارند و به جز در برخی مسئولیت های امنیتی، نظامی، انتظامی و سیاسی که الزاماً باید در اختیار دولت ها باشد، بقیه امور را به بخش خصوصی یا همان سازمان های مردم نهاد (NGO) واگذار می کنند.

وجود سازمان های غیردولتی به جامعه پذیری سریع جوانان کمک کرده و موجب شکوفایی و رشد استعدادها و خلاقیت آنان در محیط های جمعی و عمومی می شود. سازمان های غیردولتی جوانان، به دلیل آن که از مقررات و ضوابط خاصی پیروی می کنند دارای اهدافی مشروع هستند که این امر خود باعث کاهش آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری و غیره می شود.

در اکثر کشورهای جهان گرایش فراوانی برای اصلاح وضعیت جوانان وجود دارد و نظام های سیاسی و اجتماعی در پی آن هستند که هر روز بیش از پیش ابعاد مشارکت این قشر فعال جامعه را گسترش دهند.

در کشورهای در حال توسعه دولت ها در پی بسترسازی برای تحقق بخشیدن به مطالبات اجتماعی نسل جوان هستند و معتقدند که با محقق شدن مطالبات نسل نوخاسته، خواهند توانست لوازم دستیابی به یک جامعه توسعه یافته را فراهم آورند، در کشور ما نیز که جزو جوان ترین کشورهای جهان به شمار می رود توجه و اهتمام به امور جوانان و مطالبات این قشر پویا باید جزو برنامه های کلان و درازمدت کشور باشد.

در کشورهایی مانند ژاپن که به پیشرفت های اقتصادی چشمگیری دست یافته اند زیر بنای توسعه آنها را توجه به جوانان و آموزش این قشر تشکیل می دهد اگر ما نیز خواهان توسعه زیربنایی هستیم باید از تجربه های موفق کشورهای دیگر که عملاً نتایج مثبتی را دربرداشته اند استفاده کنیم و آنها را به کار بریم.

● موسسه های خودگردان

موسسات خودگردان نیز می توانند از گزینه هایی باشند که با مشارکت جوانان راه اندازی می شوند. سازمان ملی جوانان که متولی امور جوانان است و در امر مشارکت جوانان نیز فعال می باشد، می تواند متولی این موسسات باشد.

این گونه موسسات باید بعد از اینکه راه اندازی شدند، با کمک جوانانی که داوطلبانه در این گونه مراکز فعالیت می کنند فعالیت خود را ادامه دهند و نیازی به بودجه دولتی نداشته باشند و حتی خود درآمدزا نیز باشند. برای این منظور چنین موسسات که می توانند آموزشی یا تولیدی باشند، با کمک جوانان داوطلب راه اندازی شده و هر عضو بستگی به تخصص و توان خودکاری را در حد توانایی اش انجام می دهد.

عضوگیری این گونه موسسات باید دارای شرایط ساده ای بوده و از حداقل شرایط برخوردار باشد به طوری که هر جوانی که از حداقل توانایی برخوردار است بتواند به عضویت این موسسات پذیرفته شود. برای اینکه جوانانی که در این گونه مراکز فعالیت دارند از انگیزه بیشتری برخوردار شوند بایستی حتی المقدور از محل درآمد آنها بعد از کسر هزینه های جاری، مابقی آن بین اعضا تقسیم شود که این امر می تواند انگیزه و وجدان کاری را در جوانان افزایش داده و آنها حس کنند که برای خود کار می کنند و در مراقبت از وسایلی که در اختیار آنهاست نهایت دلسوزی را به خرج دهند.

چنین موسساتی اگر بتوانند شکل بگیرند و به مرحله سوددهی برسند علاوه بر اینکه می توانند در کوتاه مدت از بیکاری جوانان بکاهند، مشارکت اجتماعی را در جوانان تقویت کرده و زمینه ورود آنها را به اجتماع فراهم نمایند. در این گونه موسسات جوانان عملاً پذیرش مسئولیت را حس کرده و آن را تجربه می کنند و برای ورود به اجتماع از آمادگی بیشتری برخوردار می شوند.

به هر حال مشارکت اجتماعی جوانان مقوله گسترده ای است و سازمان های مختلفی را دربر می گیرد و یک سازمان به تنهایی می تواند این وظیفه را به انجام برساند. علاوه بر آن نیاز به کار فرهنگی بلندمدت نیز وجود دارد که با فرهنگ سازی حس مشارکت اجتماعی را در جوانان تقویت کرده و آنها خود را به عنوان عضوی از جامعه ای که در آن زندگی می کنند حس می کنند یعنی اینکه در این اجتماع آنها نیز وظایفی دارند که بایستی آن را انجام دهند.

اگر ما بتوانیم این فرهنگ را نهادینه کنیم، می توانیم اطمینان داشته باشیم که جوانان در برنامه های اجتماعی مشارکت فعالی داشته و وظایف خود را به خوبی انجام می دهند و متعاقباً کشورمان نیز با داشتن جوانانی مسئولیت پذیر و فعال از آینده روشنی برخوردار خواهد بود.
      
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #2 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۴:۲۳:۲۷ »
شيوه‏هاي فرزندپروري و مسئوليت‏پذيري نوجوان

بنت‏الهدي هدايتي، مريم‏السادات فاتحي‏زاده

احمد آكوچكيان، فاطمه بهرامي و عذرا اعتمادي1

چكيده

رفتار مسئولانه از شاخص‏هاي انسان سالم است كه تقويت و رشد آن جز با شناسايي عوامل مؤثر بر رفتار مسئولانه امكان‏پذير نخواهد بود. به همين منظور، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به اين سؤال است كه آيا شيوه‏هاي فرزندپروري (سبك‏هاي والديني) تأثيري بر ميزان مسئوليت‏پذيري نوجوانان دارد يا خير؟

     روش تحقيق، توصيفي و جامعه آماري آن دانش‏آموزان دختر و پسر مقطع دبيرستان شهر فريدونكنار بوده است. با استفاده از روش نمونه‏گيري خوشه‏اي 100 نفر (50 دختر و 50 پسر) از جامعه تحقيق انتخاب شده‏اند. براي جمع‏آوري داده‏ها از پرسش‏نامه استفاده شده است. داده‏ها با نرم‏افزار  spssدر دو سطح آمار توصيفي و استنباطي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته‏اند. يافته‏هاي حاصل از پژوهش نشان مي‏دهد كه شيوه‏هاي فرزندپروري بر ميزان مسئوليت‏پذيري نوجوان مؤثر است.

كليدواژه ‏ها: شيوه‏هاي فرزندپروري، سبك‏هاي والديني، مسئوليت‏پذيري، نوجوان.

مقدّمه

از جمله اصول انسان‏شناختي در نگرش اسلامي توجه به اصل مسئوليت و رشد و تكامل آن در انسان است. از سوي ديگر، يكي از روش‏هاي برخورد با مشكلات رفتاري روش «مسئوليت دادن» است. گاهي افراد براي فرار از مسئوليت خطا را به خدا نسبت مي‏دهند. قرآن كريم در اين‏باره مي‏فرمايد: «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفْسِكَ»؛2 هر چه از خوبي به شما برسد از طرف‏خداونداست‏وهرچه‏خطاكنيدازناحيه‏خودشماست.3

    اصل مسئوليت عبارت است از: «افزايش مقاومت فرد در برابر شرايط، تا به جاي پيروي از فشار هاي بيروني از الزام‏هاي دروني تبعيت كند كه احساس مسئوليت يا احساس تكليف ناميده مي‏شود.»4 به عبارت ديگر، معناي مسئوليت اين است كه مددجو ديگران را به خاطر احساسات، افكار، تكانه‏ها و رفتارهاي خود سرزنش نكند و مسئوليت آنها را بپذيرد و بداند آنچه را به ديگران نسبت مي‏دهد (فرافكني‏ها) در واقع متعلق به خود اوست.

     در انسان، دو نوع خود وجود دارد: خودطبيعي و خودمعقول؛ و به تبع آن، دو نوع مسئوليت ايجاد مي‏شود: مسئوليت عمومي و مسئوليت عالي. اولي ناظر بر مسئوليت خود طبيعي است و دومي ناظر بر مسئوليت ايجاد شده در خود معقول. مورد اخير در حيطه ارزش‏هاي عالي قرار مي‏گيرد و ضامن عمل به آن شخصيت انسان است، نه اجبارعوامل‏خارج از شخصيت؛ مانند مقرّرات اجتماعي و كيفر و پاداش‏هاي بيروني.5

    حوزه مسئوليت انسان شامل مسئوليت فردي، خانوادگي، اجتماعي، نزديكان، و مسئوليت در برابر عهد و پيمان الهي است.6 تناسب تكليف با توان فرد و عمل به تكاليف از جمله نكات مهم در جهت افزايش مسئوليت است. تناسب تكليف با ظرفيت و توان نوجوان از بروز احساس شكست در او جلوگيري مي‏كند؛ احساسي كه منجر به تسليم شدن و سلب مسئوليت فرد مي‏شود. در حوزه عمل قرار گرفتن نيز موجب افزايش حس مسئوليت شده، يك احساس ارزشمند و عشق را در دل انسان پديد مي‏آورد، اما قرار گرفتن در دايره «آرزوها»، به بي‏اعتنايي نسبت به پذيرش مسئوليت و سلب اختيار و در نتيجه، «شكست» مي‏انجامد؛ شكستي كه احساس بي‏ارزشي را در پي دارد. امام علي عليه‏السلامدر اين زمينه مي‏فرمايند: «عمل را رفيق خود قرار ده، اما آرزويت دشمن توست.»7

    از جمله روش‏هاي پر كاربرد براي پذيرش مسئوليت در نوجوانان مي‏توان به موارد ذيل اشاره كرد:

     1. روش تكليف به قدر وسع و توان فرد؛8

    2. روش مدارا با خويشتن و اعطاي مسئوليت‏هايي متناسب با علايق و گرايش‏هاي فرد؛

     3. روش مواجهه با نتايج اعمال و تكيه بر قضاوت فرد نسبت به عملكرد خود با استفاده از فن سؤال باز و انعكاس احساسات؛9

    4. روش‏ابتلا و قراردادن فرد در موقعيت‏هاي متفاوت.

     روش‏هاي مزبور بر اساس حب ذاتي و تمايل انسان نسبت به خود هستند؛ تمايلي خودخواهانه، ابتدايي و با كاربردي عمومي. اما روش تحريك ايمان براي افرادي كه ايمان قلبي دارند و براي كسب رضاي الهي تلاش مي‏كنند، كاربرد بيشتري دارد.10

    خانواده از عوامل مؤثر بر تقويت رفتار مسئولانه نوجوان است. اين پژوهش به طور خاص، ميزان تأثير سبك‏هاي والديني (شيوه‏هاي فرزندپروري) را بر مسئوليت‏پذيري نوجوان بررسي مي‏نمايد.

     برخي از تعاريف مربوط به «سبك‏هاي والديني» عبارتند از:

     1.مجموعه‏اي‏ازنگرش‏هانسبت‏به‏كودك‏وايجادمحيطي عاطفي كه در هر يك از رفتارهاي والدين مشهود است.

     2. سبك‏هاي والديني انواعي از پرورش كودك هستند كه بر اساس رفتارهاي استاندارد والديني و واكنش (پاسخ‏دهي) نسبت به‏رفتارهاي‏كودك شكل مي‏گيرند.11

    3. سبك‏هاي والديني ساختاري هستند كه ماهيت روابط والد ـ كودك را منعكس مي‏كنند. ماهيت سبك تربيتي والدين در دوره كودكي تأثير بسيار زيادي بر روابط والدين ـ نوجوانان دارد.12

ابعاد اصلي رفتار والدين ـ كودك

     1. بعد گرمي ـ سردي

والديني كه در تعامل با كودك بر بعد محبت تكيه مي‏كنند داراي نگرش «پذيرا» هستند. والدين پذيرا (والدين اقتدار منطقي) بيشتر به پذيرش رفتار، تشويق، مهرباني، دادن آزادي زياد و داشتن توقع به ميزان توانايي جسمي و رواني خويش گرايش دارند.13 فرزندان اين‏گونه خانواده‏ها به موقع از محبت والدين استفاده مي‏كنند، شخصيت آنها در خانه مورد احترام است و جايشان در گروه خانوادگي مشخص است.

     والدينِ پذيرا روابط كلامي را تشويق و دلايل مخالفت خود را با خواسته‏هاي فرزندشان بيان مي‏كنند. نتايج تحقيقات باوم ريند و باردلي نشان داد كه كودكانِ والدينِ اقتدار منطقي بيشتر خوشحال هستند، خوداتكايي و خودگرايي بيشتري از خود نشان مي‏دهند و عزت نفس بالايي دارند.

     نقطه مقابل پذيرش، عدم پذيرش كودك است كه در وضعيت افراطي به طرد كودك مي‏انجامد. اين نوع سبك، خاص والدين خودكامه و مستبد است. اين‏گونه والدين، تحريك‏پذير، انعطاف‏ناپذير و خشن بوده، نسبت به نيازهاي كودك بي‏توجهند.14 كودكان متعلق به اين نوع تعامل، از عشق و احترام كافي والدين برخوردار نيستند. از اين‏رو، نياز كودك به محبت و امنيت مورد تهديد قرار گرفته و منجر به احساس بي‏پناهي و تنهايي در او مي‏شود. اين رفتار والدين مي‏تواند در اشكال مختلف متجلّي گردد؛ از جمله: بي‏توجهي و بي‏اعتنايي به كودك، جدايي از او، نفي او، تهديد و تنبيه كودك، تحقير او در حضور ديگران و مقايسه غيرعادلانه با ساير كودكان.

     2. بعد آزادي ـ كنترل

بعد مهم ديگر والدين، اقتدار و كنترل در برابر خودمختاري است. منظور از آزادي، كارهايي است كه كودك اجازه دارد به ميل خود انجام دهد و منظور از كنترل، اعمال محدوديت شديد و توقع زياد در طريقه رفتار، لباس پوشيدن، اطاعت، غذا خوردن، و پرخاشگري نسبت به خواهران و برادران، دوستان و والدين از سوي والدين است. والدين ممكن است همراه با رشد كودك به او آزادي‏هاي زيادي بدهند و يا كنترل شديدي بدون در نظر گرفتن رشد وي اعمال كنند.15

    باوم ريند به دو بعد مستقل والديني اشاره مي‏كند: 1. حساسيت (پاسخ‏دهي): درجه‏اي از مهرورزي والدين، گرمي، بيان احساسات و تقويت مثبت رابطه با افكار و گفتار كودكشان؛ 2. سخت‏گيري: رفتارهاي انضباطي، كنترل و سطحي از انتظارات و خواسته‏هاي كودك. با تركيب اين ابعاد، چهار سبك والديني به دست مي‏آيد كه به واسطه ميزاني از حساسيت والديني و سخت‏گيري تعريف مي‏شود:

     1. مقتدر (حساسيت و سخت‏گيري بالا)؛

     2. قدرت‏طلب (سخت‏گيري بالا، حساسيت پايين)؛

     3. سهل‏گير (سخت‏گيري پايين، حساسيت بالا)؛

     4. مسامحه‏كار (حساسيت و سخت‏گيري پايين).16

    والدين قاطع و اطمينان‏بخش، هم بر رفتار مختارانه و هم بر نظم و كنترل اهميت مي‏دهند.17 كودكان اين خانواده در بحث‏هايي كه به رفتارشان مربوط مي‏شود، آزادانه شركت مي‏كنند و حتي ممكن است تصميم‏گيري هم بنمايند ولي اقتدار نهايي در دست والدين است.18 پژوهش اسفندياري نشان داد والدين كودكان بهنجار در مقايسه با والدين كودكان مبتلا به اختلالات رفتاري، در برخورد با كودكان خود از نگرش منطقي‏تري برخوردار هستند؛ اما در عين حال، ميزاني از آزادگذاري و سخت‏گيري را اعمال مي‏كنند كه به نظر مي‏رسد لازمه شيوه اقتدار منطقي است.19

    والدين خودكامه و مستبد به طور مطلق به قدرت خارجي وابسته‏اند و كمتر متكي به خود هستند. آنها نمي‏توانند به تنهايي كاري انجام دهند يا از خود عقيده‏اي داشته باشند.

     تحقيقات كاگان و ماسن نشان مي‏دهد كه اگر والدين بسيار سختگير و ديكتاتور باشند، مانع پيشرفت و توسعه كنجكاوي و خلّاقيت كودك مي‏شوند. والديني كه اجازه نمي‏دهند كودك ابراز وجود يا اظهارنظر كند، مانع بروز استعدادهاي بالقوّه كودك مي‏شوند و در نتيجه، اين كودكان در آينده روان‏آزرده و پرخاشگر خواهند شد.20

    كلارك و همكاران بيان كرده‏اند: مادراني كه در روان رنجورخويي يا برون‏گرايي نمره بالايي كسب نمودند، از يك سبك انضباطي قوي استفاده مي‏كنند. رابطه بين برون‏گرايي و اظهار قدرت ممكن است با ويژگي‏هاي برون‏گرايي مانند جرئت و قدرت رابطه داشته باشند.21

    والدين سهل‏گير و بي‏بند و بار (غفلت‏كننده)، تصميم نهايي را در جهت خواسته‏هاي كودك يا نوجوان مي‏گيرند و فرزند آزاد است كه به خواسته‏هاي والدين بي‏اعتنا باشد.22 والدين ظاهرا براي فرديت، درك خود، آمادگي براي تغيير، بالا بردن توانايي انسان و مساوات‏طلبي در خانواده ارزش قايلند، ولي صرفا بدين دليل، به اين ارزش‏ها اعتقاد دارند تا از زيربار مسئوليت شانه خالي كنند. از اين‏رو، سرمشقي از بزرگ‏سال مسئول را ارائه نمي‏دهند. پژوهش نجات‏بخش نشان داد افراد مبتلا به اختلالات اجتماعي داراي مادران سهل‏گير و بي‏بند و بار بوده‏اند. از سويي، سطح ارزش افراد خانواده پايين و روابط اعضاي خانواده آشفته و غيرانساني است. با رشد ناكافي ارزش‏ها و مشخص نبودن معيار خانواده، تمايل به ناپايداري و بي‏ثباتي در برابر مشكلات افزايش مي‏يابد و نوجوان دچار نوعي دوگانگي احساس مي‏شود.23

    در پژوهشي رابطه بين سبك‏هاي والديني (مقتدر، قدرت‏طلب، آسان‏گير) و ارتباط والديني (مثبت، منفي) با افسردگي و استفاده از الكل و بهره‏كشي بررسي گرديد. نتايج نشان داد ارتباط والديني ضعيف با پدر بيشتر پيش‏بيني‏كننده افسردگي و يك شاخص آگاهي‏دهنده خوبي براي استفاده از الكل و مشكلات ديگر در هر دو جنس است. در مقابل، ارتباط والديني مثبت با پدر مقتدر، اثرات مثبتي بر روي افسردگي و كاهش مشكلات استفاده از الكل بر هر دو جنس مي‏گذارد. در زنان، ارتباط والديني منفي با پدر قدرت‏طلب، افسردگي و مشكلات استفاده از الكل را افزايش مي‏دهد.24

    در پژوهشي باتس، بايلس، بنت، ريدگ و براوون (1991) و اولسون، باتس، سندي، لينتنر (2000) بيان كردند، مشاركت و گرمي كم بين والدين ـ كودك و برخي مشابهت‏ها در صفات فطري و اعطاي پاداش‏هاي كم، پيش‏بيني‏كننده بروز مشكلات است. در پژوهش ديگري اريندل، ايمل‏كمپ، مونسما و بريلمان بيان كردند: حمايت مفرط والدين، طرد و كاهش فرصت جلب توجه كودكان ونوجوانان،منجربه‏اختلالات دروني مي‏شود.25

    در پژوهشي برزونسكي (2004) بيان كرد: بين سبك‏هاي هويتي و سبك‏هاي والديني رابطه وجود دارد. براي مثال، نوجواناني با سبك هويتي «گرايشي ـ شناختي» داراي والدين مقتدر با ارتباطات باز مي‏باشند. بين سبك هويت هنجاري با والدين قدرت‏طلب نيز رابطه وجود دارد. معمولاً نوجوانان اين گروه از آزادي بيان محرومند. آدامز، برزونسكي و كيتينگ (2006) بيان كردند كه بين سبك هويتي «پراكنده ـ پراكنده» با قدرت‏طلبي و آسان‏گيري رابطه وجود دارد.26

روش تحقيق و جامعه آماري

روش تحقيق، توصيفي و از نوع همبستگي است كه از دو پرسش‏نامه «مسئوليت‏پذيري» و «محيط خانوادگي» براي گردآوري داده‏ها استفاده شده است.

     جامعه اين پژوهش را كليه دانش‏آموزان دختر و پسر دبيرستان‏هاي شهر فريدونكنار در سال 87ـ86 تشكيل مي‏دهند كه تعداد آنها به ترتيب 700 و 650 نفر بوده است. با استفاده از روش نمونه‏گيري خوشه‏اي، تعداد 100 نفر از آنان (50 دختر و 50 پسر) انتخاب شدند.

ابزار تحقيق

با توجه به ماهيت موضوع و روش تحقيق، از دو پرسش‏نامه براي گردآوري داده‏ها استفاده شد كه در مورد هر يك از آنها توضيح مختصري ارائه مي‏شود:

     الف. پرسش‏نامه محيط خانوادگي

اين پرسش‏نامه توسط نقاشيان در سال 1358 بر مبناي كارهاي شيفر در شيراز تهيه شد. پرسش‏نامه مزبور داراي 76 سؤال بسته‏پاسخ بر مبناي مقياس پنج درجه‏اي ليكرت است كه ابعاد مختلف آزادي ـ كنترل و گرمي ـ سردي‏روابط‏خانوادگي‏والدين‏راموردسنجش قرار مي‏دهد.

     ضريب پايايي و روايي پرسش‏نامه توسط نقاشيان 87 درصد گزارش شده است. در پژوهشي كه توسط يعقوب‏خاني غياثوند انجام شد (1372) ضريب پايايي پرسش‏نامه از طريق آلفا و بازآزمايي محاسبه شد كه به ترتيب براي بعد آزادي ـ كنترل 63 درصد و 74 درصد و براي بعد گرمي ـ سردي روابط 82 و 93 درصد به دست آمد و ضريب پايايي پرسش‏نامه از طريق آلفا و بازآزمايي براي كل پرسش‏نامه به ترتيب 92 و 80 درصد بود. محمدي (1384، به نقل از صادقي 1386)، در پژوهش خود كه آزمودني‏هاي آن را دانشجويان تشكيل مي‏دادند، ضريب پايايي را از طريق آلفاي كرونباخ براي بعد آزادي ـ كنترل 78 درصد و براي بعد گرمي ـ سردي 90 درصد به دست آورد. ضريب پايايي اين پرسش‏نامه در تحقيق صادقي (1386) براي بعد كنترل ـ آزادي 78 درصد و براي بعد گرمي ـ سردي 94 درصد و براي كل پرسش‏نامه 88 درصد به دست آمد. نقاشيان براي تعيين اعتبار پرسش‏نامه از روش اعتباريابي محتوا استفاده نمود. در تحقيق يعقوب‏خاني غياثوند از روش تحليل مؤلفه با استفاده از چرخش واريمكس براي تأييد اعتبار عاملي سؤالات به كار برده شد. نتايج به دست آمده وجود دو بار عاملي را تأييد نمود. براي تعيين چهار محيط خانوادگي، ابتدا ميانگين هر يك از ابعاد محبت و كنترل به طور جداگانه محاسبه شد و بر اساس نمرات به دست آمده، چهار محيط خانوادگي ذيل به دست آمد: 1. كنترل زياد ـ محبت زياد (شيوه والدين موثق جهت‏دهنده)؛ 2. كنترل كم ـ محبت زياد (شيوه والدين بخشنده)؛ 3. كنترل زياد ـ محبت كم (شيوه والدين قدرت‏طلب)؛ 4. كنترل كم ـ محبت كم (شيوه والدين غفلت‏كننده).

     ب. پرسش‏نامه مسئوليت‏ پذيري

بر مبناي اطلاعات حاصل از منابع مربوط به موضوع، پرسش‏نامه‏اي مركب از 36 سؤال بسته‏پاسخ بر مبناي مقياس پنج درجه‏اي ليكرت توسط پژوهشگر تهيه و تنظيم شد كه ابعاد آن شامل مسئوليت فردي، خانوادگي و اجتماعي است. به منظور تعيين روايي محتوا، پرسش‏نامه به پنج متخصص داده شد و پس از دريافت پرسش‏نامه‏هاي تكميل شده با استفاده از نظرات آنان اصلاحات لازم در آن صورت‏گرفت. همچنين‏براي تعيين پايايي پرسش‏نامه از فرمول آلفاي كرانباخ استفاده شد كه مقدار آن با نرم افزار spss، 93 درصد برآورد گرديد.

روش تجزيه و تحليل داده ‏ها

داده‏هاي پرسش‏نامه در دو سطح آمار توصيفي و استنباطي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. در سطح توصيفي از شاخص‏هاي ميانگين و انحراف معيار استفاده شد. در سطح استنباطي، متناسب با نوع داده‏ها، آزمون‏هاي زير مورد استفاده قرار گرفت:

     در ابتدا به منظور مقايسه توزيع نمره‏هاي مؤلفه‏هاي پژوهش با توزيع نرمال، از آزمون كولموگروف ـ اسميرنف استفاده شد. نتايج آزمون نشان داد كه تمامي نمره‏ها از توزيع نرمال يا هنجار پيروي مي‏نمايند. از اين‏رو، براي تحليل آنها از آزمون پارامتريك t با دو گروه مستقل براي مقايسه نظرات پاسخ‏گويان بر مبناي جنسيت استفاده شد و ميزان همبستگي بين دو متغير شيوه‏هاي فرزندپروري و مسئوليت‏پذيري از طريق ضريب همبستگي اسپيرمن محاسبه گرديد.

     همان‏گونه كه اشاره شد، تلاش اساسي اين پژوهش بررسي رابطه شيوه‏هاي فرزندپروري (با توجه به دو بعد آزادي ـ كنترل و سردي ـ گرمي) بر ميزان مسئوليت‏پذيري دانش آموزان بوده است.

1. تأثير شيوه والدين موثق جهت‏ دهنده بر ميزان مسئوليت‏ پذيري: آزمودني‏هايي كه نمره محيط خانوادگي آنها در هر يك از ابعاد بالاتر از ميانگين بود، در اين دسته جاي‏گرفتند. طبق جدول شماره(1)ميزان مسئوليت‏پذيري آزمودني‏هاي مربوط به اين دسته بالاتر از آزمودني‏هاي ديگر بوده است. مقايسه نظرات پاسخ‏گويان دختر و پسر نشان داد تفاوت معناداري بين نظراتشان وجود ندارد و تأثير شيوه والدين موثق جهت‏دهنده بر مسئوليت‏پذيري در ميان دو گروه به يك ميزان است.

2. تأثير شيوه والدين بخشنده بر ميزان مسئوليت‏ پذيري: آزمودني‏هايي كه در بعد گرمي ـ سردي بالاتر از ميانگين و در بعد آزادي ـ كنترل پايين‏تر از ميانگين بودند، در اين گروه قرار گرفتند. طبق جدول شماره (1) ميزان مسئوليت‏پذيري اين دسته از افراد بالاتر از آزمودني‏هاي مربوط به شيوه والدين قدرت‏طلب و غفلت‏كننده پايين‏تر از آزمودني‏هاي مربوط به دسته والدين موثق جهت‏دهنده بوده است. اما با مقايسه نظرات پاسخ‏گويان دختر و پسر تفاوت معناداري بين نظراتشان وجود ندارد.

3. تأثير شيوه والدين قدرت‏ طلب بر ميزان مسئوليت ‏پذيري: آزمودني‏هايي كه نمراتشان در بعد گرمي ـ سردي پايين‏تر از ميانگين و در بعد آزادي ـ كنترل بالاتر از ميانگين بود، در دسته سوم (والدين قدرت‏طلب) قرار گرفتند. طبق نتايج جدول شماره(1) ميزان مسئوليت‏پذيري آزمودني‏هاي مربوط به گروه سوم پايين‏تر از گروه اول و دوم و بالاتر از گروه چهارم بوده است. با مقايسه نظرات آزمودني‏هاي دختر و پسر تفاوت معناداري بين نظراتشان مشاهده نشد.

4. تأثير شيوه والدين غفلت‏ كننده بر ميزان مسئوليت ‏پذيري: آزمودني‏هايي كه نمراتشان در هر دو بعد كمتر از ميانگين بود در محيط چهارم قرار دارند. طبق جدول شماره (1) ميزان مسئوليت‏پذيري آزمودني‏هاي اين گروه پايين‏تر از تمام گروه‏ها بوده است. با مقايسه نظرات آزمودني‏هاي دختر و پسر تفاوت معناداري مشاهده نشد. از اين‏رو، تأثير شيوه والدين غفلت‏كننده ميان دو گروه دختر و پسر يكسان بود.
     ميانگين    انحراف معيار
والدين موثق جهت  ‏دهنده    9259/279    935/2
مسئوليت‏ پذيري    4074/109    5930/1
والدين بخشنده    279    8459/2
مسئوليت‏ پذيري    8077/104    4867/1
والدين قدرت‏ طلب    8750/230    7912/2
مسئوليت ‏پذيري    8750/93    5904/1
والدين غفلت‏ كننده    8667/214    57043/2
مسئوليت ‏پذيري    1935/66    8504/1

جدول شماره (1)
     همبستگي    سطح معناداري    تعداد
آزادي ـ كنترل و مسئوليت ‏پذيري    33/0    01/0    100
سردي ـ گرمي و مسئوليت‏ پذيري    334/0    01/0    100
شيوه‏هاي فرزندپروري و مسئوليت ‏پذيري    1    000    100

جدول شماره (2)

5. تأثير بعد آزادي ـ كنترل بر ميزان مسئوليت ‏پذيري: نتايج جدول شماره (2) نشان مي‏دهد كه بين بعد آزادي ـ كنترل به عنوان يكي از مؤلفه‏هاي شيوه فرزندپروري و ميزان مسئوليت‏پذيري فرزندان رابطه معناداري وجود دارد. مقايسه نظرات پاسخ‏گويان دختر و پسر نشان داد كه تفاوت معناداري بين نظرات آنها وجود ندارد و ميزان اثربخشي آزادي ـ كنترل بر مسئوليت‏پذيري ميان گروه دختر و پسر يك اندازه است.

6. تأثير بعد گرمي ـ سردي بر ميزان مسئوليت‏ پذيري: نتايج جدول شماره (2) نشان داد بين بعد گرمي ـ سردي و

ميزان مسئوليت‏پذيري دانش‏آموزان رابطه معناداري وجود دارد؛ اما مقايسه نظرات پاسخ‏گويان دختر و پسر نشان داد كه تفاوت معناداري بين نظرات آنها وجود ندارد و ميزان اثربخشي آزادي ـ كنترل بر ميزان مسئوليت‏پذيري ميان دو گروه دختر و پسر يكسان است.

7. تأثير شيوه ‏هاي فرزندپروري بر ميزان مسئوليت ‏پذيري: فرضيه اصلي اين پژوهش، بررسي تأثير شيوه فرزندپروري بر ميزان مسئوليت‏پذيري بود كه مورد تأييد قرار گرفت. طبق جدول شماره (2) بين شيوه فرزندپروري والدين و ميزان مسئوليت‏پذيري نوجوان رابطه معناداري وجود دارد؛ اما با بررسي نظرات دو گروه دختر و پسر تفاوت معناداري مشاهده نشد.

نتيجه‏ گيري

طبق نتايج حاصل از اين پژوهش، ميزان تأثير انواع سبك‏هاي والديني (شيوه‏هاي فرزندپروري) بر پذيرش مسئوليت نوجوان به شرح زير است:

     1. شيوه والدين موثق جهت‏دهنده: اين نوع والدين به ميزان زيادي امنيت و محبت فرزندشان را تأمين مي‏كنند، او را آنچنان‏كه هست مي‏پذيرند و ميزان گرمي ـ سردي و آزادي ـ كنترل بالاتر از ميانگين است. كودكان اين والدين مسئوليت‏پذيرتر از گروه‏هاي ديگر هستند.

     2. شيوه والدين بخشنده: اين نوع والدين به فرزندشان ابراز محبت و حمايت عاطفي مي‏كنند و از طرد، خشم، عصبانيت و ابراز نظر منفي نسبت به او خودداري مي‏كنند. والدين بخشنده در بعد كنترل پايين‏تر از ميانگين هستند و انضباط ملايم بر روابطشان حاكم است. ميزان پذيرش مسئوليت فرزندان اين نوع خانواده‏ها كمتر از والدين موثق جهت‏دهنده و بيشتر از دو گروه ديگر بود.

     3. شيوه والدين قدرت‏طلب: اين نوع والدين عمدتا فرزندشان را ملزم به رعايت قوانين و دستورات بي‏چون و چرا مي‏نمايند. انتظار رفتار بالغانه و انضباط پيوسته يكسان از جمله شاخص‏هاي اين نوع خانواده است. براي اعمال كنترل بر فرزندشان از تنبيه بدني استفاده مي‏كنند و نسبت به نيازهاي آنها بي‏توجهند. ميزان پذيرش مسئوليت فرزندان اين گروه كمتر از دو گروه قبلي و بيشتر از گروه چهارم است.

     4. شيوه والدين غفلت‏كننده: اين نوع والدين به ظاهر

ارزش‏ها و خواسته‏هاي كودك را قبول دارند و به او آزادي بيش از حد مي‏دهند. اين آزادي توأم با ناديده گرفتن نوجوان و طرد اوست؛ زيرا بيش از آنكه معتقد به رعايت حقوق نوجوان و قبول نظراتش باشند، از قبول مسئوليت در برابر خواسته‏ها و عقايد نوجوان شانه خالي مي‏كنند. اين نوع خانواده‏ها به خواسته‏ها و نيازهاي خود بيشتر توجه مي‏كنند و نسبت به فرزندشان احساس مسئوليت كمتري دارند. ميزان مسئوليت‏پذيري فرزندان اين نوع خانواده كمتر از انواع ديگر بود.

     در جهت يافته‏هاي پژوهش، پيشنهادهاي كلي مورد كاربرد به شرح زير ارائه مي‏شود:

     1. بررسي و شناسايي مشكلات ناشي از فقدان يا كاهش ميزان مسئوليت‏پذيري نوجوان در موقعيت‏هاي متفاوت زندگي مانند عملكرد تحصيلي؛ اجتماعي، خانوادگي و مانند آن؛

     2. انجام مطالعات و بررسي‏هاي بيشتر در خصوص چگونگي تأثيرپذيري رفتار مسئولانه نوجوان از ديگر عوامل خانوادگي، اجتماعي و فردي؛

     3. انجام تحقيقات نيمه تجربي و ارائه برنامه‏هاي آموزشي و راه‏كارهاي درماني به منظور اصلاح و تقويت رفتار مسئولانه كه معلول‏شيوه‏فرزندپروري‏نادرست است.

     4. انجام مطالعات و بررسي‏هاي بيشتر در خصوص چگونگي تأثيرگذاري شيوه‏هاي فرزندپروري بر متغيرهاي ديگر؛

     5. شناسايي نوع شيوه فرزندپروري والدين، به عنوان يكي از عوامل مؤثر در ايجاد رفتار غيرمسئولانه نوجوان و سپس مداخله در جهت رفع مشكل.
# پى نوشت ها

    1 كارشناس ارشد مشاوره خانواده، استاديار دانشگاه اصفهان، دكتراى جامعه‏شناسى توسعه، استاديار دانشگاه اصفهان،
     استاديار دانشگاه اصفهان.
    2ـ نساء: 79.
    3ـ احمد احمدى، «رويكرد مشاوره از ديدگاه اسلام»، تازه‏ها و پژوهش‏هاى مشاوره 5ـ6، ص 9ـ19.
    4ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعليم و تربيت اسلامى، 1374، ص 44.
    5ـ ماهرخ ساسانى، راهنمايى و مشاوره در نهج‏البلاغه، 1382، ص 89 و 131.
    6ـ رضا فرهاديان، مبانى تعليم و تربيت در قرآن و احاديث، 1378، ص 51ـ52.
    7ـ ماهرخ ساسانى، راهنمايى و مشاوره در نهج‏البلاغه، ص 134.
    8ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعليم و تربيت اسلامى، ص 42.
    9ـ ماهرخ ساسانى، راهنمايى و مشاوره در نهج‏البلاغه، ص 136.
    10ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعليم و تربيت اسلامى، ص 43.
    11- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 588.
    12ـ منصوره سادات صادقى، «بررسى رابطه سبك‏هاى تربيتى و تربيت دينى با ميزان مذهبى بودن والدين»، مطالعات اسلام و روان‏شناسى، ص 14ـ15.
    13ـ ناهيد هواسى، بررسى و مقايسه شيوه‏هاى فرزندپرورى در خانواده‏هايى كه داراى نوجوان معتاد هستند با خانواده‏هايى كه داراى نوجوان عادى هستند، ص 73ـ76.
    14ـ ليلا نجات‏بخش، بررسى رابطه بين شيوه‏هاى فرزندپرورى والدين با سلامت روان بر اساس نظريه ايماگو در ميان دانش‏آموزان دبيرستان‏هاى دخترانه شهر اصفهان، ص 73ـ76.
    15ـ ناهيد هواسى، بررسى و مقايسه شيوه‏هاى فرزندپرورى...،، ص 77.
    16- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 589.
    17ـ ليلا نجات‏بخش، بررسى رابطه بين شيوه‏هاى فرزندپرورى...،، ص 50.
    18ـ ناهيد هواسى، بررسى و مقايسه شيوه‏هاى فرزندپرورى...، ص 78.
    19ـ ليلا نجات‏بخش، بررسى رابطه بين شيوه‏هاى فرزندپرورى...،، ص 52.
    20ـ ناهيد هواسى، بررسى و مقايسه شيوه‏هاى فرزندپرورى...، ص 78.
    21- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 589.
    22ـ ناهيد هواسى، بررسى و مقايسه شيوه‏هاى فرزندپرورى...،، ص 79.
    23ـ ليلا نجات‏بخش، بررسى رابطه بين شيوه‏هاى فرزندپرورى...، ص 51.
    24- Julie peckham, Patock, Antonio A. morgan, College drinking behaviors: Mediational links between parenting styles parental bonds depression and alcohol problems, Psychology of addictive behaviors, 21, 3, 2007, pp. 297-298.
    25- David c Rettew, Catherine Stanger, Laura Mc kee, Alicia Doyle, Jamesj Hudziak, Interaction between child and parent temperament and child behavior problems, Comprehensive psychiatry, 47, 2006, pp. 414-415.
    26- Ilse Smits, Bart Soenens, Koen Luyckx, Bort Duriez, Michael Berzonsky, Luc Goossens, Perceived parenting dimensions and identity styles: Exploring the socialization of adolescents processing, Journal of adolescence, 31, 2008, p. 161.

# ··· منابع
    ـ احمدي، احمد، «رويكرد مشاوره از ديدگاه اسلام»، تازه‏ها و پژوهش‏هاي مشاوره 5و6 (پاييز 1385)، ص 9ـ18.
    ـ باقري، خسرو، نگاهي دوباره به تعليم و تربيت اسلامي، تهران، مدرسه، 1374.
    ـ ساساني، ماهرخ، راهنمايي و مشاوره در نهج‏البلاغه، پايان‏نامه كارشناسي ارشد دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه اصفهان، 1382.
    ـ صادقي، منصوره‏سادات، «بررسي رابطه سبك‏هاي تربيتي و تربيت ديني با ميزان مذهبي بودن والدين»، مطالعات اسلام و روان‏شناسي1 (پاييز و زمستان 1386)، ص 11ـ32.
    ـ فرهاديان، رضا، مباني تعليم و تربيت در قرآن و احاديث، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1378.
    ـ نجات‏بخش، ليلا، بررسي رابطه بين شيوه‏هاي فرزندپروري والدين با سلامت روان براساس نظريه ايماگو در ميان دانش‏آموزان دبيرستان‏هاي دخترانه شهر اصفهان، پايان‏نامه كارشناسي راهنمايي و مشاوره دانشگاه علوم تربيتي و روان‏شناسي دانشگاه اصفهان، 1386.
    ـ هواسي، ناهيد، بررسي و مقايسه شيوه‏هاي فرزندپروري در خانواده‏هايي كه داراي نوجوان معتاد هستند با خانواده‏هايي كه داراي نوجوان عادي هستند، پايان‏نامه كارشناسي ارشد راهنمايي و مشاوره دانشگاه الزهراء تهران، 1386.
    - Desjardins Julie, M.Zelenski john, J Coplan Robert, An investigation of maternal personality styles and subjective well - being, personality and individual differences, 44, 2008.
    - Patock-peckham Julie, A. morgan Antonio A., College drinking behaviors: Mediational links between parenting styles parental bonds depression and alcohol problems, Psychology of addictive behaviors, 21. 3, 2007.
    - Rettew David c, Stanger Catherine, Mc kee Laura, Doyle Alicia, Hudziak Jamesj, Interaction between child and parent temperament and child behavior problems, Comprehensive psychiatry, 47, 2006.
    - Smits Ilse, Soenens Bart, Luyckx Koen, Duriez Bort, Berzonsky Michael, Goossens Luc, Perceived parenting dimensions and identity styles: Exploring the socialization of adolescents processing, Journal of adolescence, 31, 2008.
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #3 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۸:۲۰ »
راه‌های افزایش نظم نوجوانان


رفتارها- عبدالرضا امینی:
هشت روش برای کمک به نظم و انضباط نوجوانان.
شلختگی و رفتار غیر مسئولانه نوجوانان والدین را عصبانی و گاه تا مرز دعوا و جر و بحث با نوجوانان پیش می‌برد، اما عصبانیت چاره کار نیست، مقاله زیر هشت روش برای کمک به نظم و انضباط نوجوانان پیشنهاد کرده است، با هم می‌خوانیم.

۱ – به‌ آنها کمک نکنید: شاهد به مخمصه افتادن نوجوانان بودن سخت است؛ اما بدتر از آن کمک به نوجوانانی است که نمی‌توانند مسئولیت اعمال خود را به عهده بگیرند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند و همیشه منتظرند تا پدر و مادر به یاری آنها بشتابند. این کار وقتی که آنها کوچکتر هستند و پیامدهای کارهایشان جدیت کمتری دارد بسیار آسانتر است.

۲ – به تدریج کارها را به خود آنها واگذار کنید: این گفته که نقش والدین کم‌کم برای بچه‌ها کمرنگ می‌شود صحیح است. هنگامی که نوجوان بالغ می‌شود؛ شما نقش خود را از پدر و مادر و مشاور به یک دوست تغییر می‌دهید. انجام این کار به صورت تدریجی بسیار آسانتر است. این کار را از وقتی که آنها خیلی کوچک هستند شروع کنید و بگذارید در مورد لباس و غیره خودشان تصمیم‌گیری کنند. با این روش آنها از سنین کم تصمیم‌گیری را تجربه می‌کنند.

۳ – بگذارید نتایج اعمال خود را ببینند و از این راه تجربه کسب کنند: این کار را در مواقعی که امکان دارد و البته برای آنها خطرناک نیست انجام دهید. ممکن است برای شما کاملاً واضح باشد که نوجوان شما نمی‌تواند یک انشا را ۲ ساعته در عصر جمعه تمام کند اما غر زدن به او سراسر هفته برای انجام به موقع این کار فقط شما را بداخلاق جلوه می‌دهد. چرا نمی‌گذارید خودش تجربه کند که تمام شب بیدار ماندن برای انجام دادن تکالیف چقدر بد است.

۴ – یادآوری به صورت یک کلمه‌ای باشد: نوجوانان به حواس پرتی و نشنیدن خصوصاً غر زدن والدین خود شهرت دارند. گفتن یک کلمه مثلاً: آشغال‌ها، بسیار مؤثرتر از پنج دقیقه سخنرانی در مورد اهمیت مسئولیت‌پذیری یا تکرار کارهای روزمره‌ای که وقتی شما در سن او بودید انجام می‌دادید است. آنها پس از گفتن اولین کلمه بقیه را نشنیده می‌گیرند؛ بنابر این بهتر است این نکته را درنظر داشته باشید.

۵ – برای موارد کم اهمیت به آنها اطمینان کنید و بگذارید رشد کنند: میل به قابل اعتماد بودن جزو طبیعت انسان است. بنابر این به نوجوانان نشان دهید که به آنها اطمینان دارید و این کار را با دادن فرصت‌هایی به آنها برای اثبات قابل اطمینان بودن آنها انجام دهید. اگر نوجوان شما در گذشته نشان داده که قابل اطمینان نیست؛ این شانس را مجدداً و با شروع از کارهای کوچک و بعد کارهای مهمتر به او بدهید.

۶ – شوخ طبعی خود را حفظ کنید و خیلی جدی نباشید: اگر نوجوان شما فکر می‌کند که شما خسیس‌ترین والدین دنیا هستید؛ ناراحت نشوید. من همیشه به فرزندانم می‌گفتم که در مدرسه خسیس‌ها شاگرد اول بودم. این را با طعنه نمی‌گفتم بلکه با لبخند و لحنی گرم بیان می‌کردم. به طوری که این پیام را القا می‌کرد که من خسیس هستم به هیچ وجه یک توهین نیست.

۷ – به آنها مرتب مسئولیت بدهید: اداره یک خانه مستلزم تلاش گروهی خانواده است و فرقی ندارد که والدین تمام وقت در خانه باشند یا نباشند. با محول کردن کارهای مهمی که نقش زیادی در رفاه خانواده دارد این احساس را به نوجوان بدهید که بازیکن مهمی در این تیم است.

۸ – در مورد هر چیزی جنگ و جدل نکنید: سنین نوجوانی دوران احساساتی عمل کردن است. از هر مسأله کوچکی مشکلی جدی نسازید. مسایل واقعاً مهم‌تر را از مسایل دیگر جدا کنید و نگران مسایل کم اهمیت نباشید.

محبت جایزه‌ای برای درست انجام دادن یک کار نیست بلکه همیشگی بوده و نشانه پذیرفته شدن از طرف خانواده‌ها می‌باشد چه در زمانی که همه چیز خوب پیش می‌رود و چه وقتی که نقاط ضعف و عیوب ما آشکار می‌شوند.
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #4 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۴:۵۰:۱۱ »
کودک مسئولیت پذیر !!!

                         

چگونه میتوانیم کودکان مسئولیت پذیری را تربیت کنیم؟؟؟ این سوال اکثر والدین جوان است .

در پاسخ به این سوال راه های متعددی را می توانیم عرضه کنیم که اهم آنها عبارت اند از :

1 - القاء و تذکر : در این جا مسئولیتی مستقیماً به عهده کودک گذاشته می شود و اجرای آن از کودک خواسته می شود ،‌ این راه،بی دردسرترین و آسان ترین راه برای مربی است ولیتاثیر آن در کودک اندک است .

 

2 - ارائه الگو : والدین در خانه و دیگران در جامعه،همچون الگوهایی برای مسئولیت و حتی مسئولیت پذیری کودکان هستند ، رفتاری را که کودک از آنان می بیند یاد می گیرد و بروز می دهد؛‌خواه رفتار مطلوب باشد و یا نامطلوب؛ استاد عمل کودک، رفتار آنهاست . بدین منظور نه تنها والدین بلکه همه افراد لااقل در برابر کودکان باید رفتار خود را تحت کنترل داشته باشند.

دیدن بی عدالتی ها ، ‌بی تفاوتی ها وخطاهای الگوها دامی خطرناک برای کودک است .

3- تلقین : کودکان شدیداً تحت تاثیر آن هستند مخصوصاً در سنین 16-11،با کمترین پند و اندرزی راه خیر و صلاح در پیش می گیرند و نیز با کمترین تذکری از راه اصیل منحرف می شوند .

چه خوب است که تلقین بر اساس ارائه الگو باشد ، زیرا در کودکان تقلید قوی است. جلوه آن کتاب خوانی کودک چهار ساله است که بر اساس تقلید از رفتار پدر انجام می گیرد . در تلقین، جالب به نظر آمدن برای کودک نقش اساسی دارد.

به همین نظرگاهی کودک نقش آب حوضی ،‌ زمانی نقش لباس فروش ، بقال ،‌ پلیس ، راننده و ...را بازی می کند . او مقلد خوبی است و چه بسیار مسئولیت هارا که به صورت غیر مستقیم میآموزد نه مستقیم، فی المثل بهترین راه واداشتن طفل به مطالعه،سرگرمی خود والدین به مطالعه است .

4- تماس مستقیم و تجربه : برای آموزش مسئولیت تنها ارائه الگو و تلقین کافی نیست باید اجازه دهیم که او با مسئولیت خود تماس پیدا کند و زمینه مورد نظر را تجربه کند. ضمن تجربه و تماس با مسئولیت :

اولاً : روح مسئولیت از راه تجارب قوی می شود .

ثانیاً : مسئولیت در آدمی راسخ و ریشه دار می گردد .

ثالثاً : به مسئولیت عادت می کند .

رابعاً : اشتباهات او در حین عمل،رفع و اصلاح می شود .

خامساً : در ضمن تجربه و تمرین،شغل و مسئولیت آینده فرد معلوم می شود و امکاناتی را که برای موفقیت او در زندگی لازم است فراهم می گردد .

مسئولیت دادن به کودک را با چه کارهایی شروع کنیم
برای این سوال دو پاسخ می توان معین کرد :


1- کاری که به تناسب و برحسب جریانات عادی پیش آید .

2- کار و مسئولیتی که متناسب با مقتضای سنی و امکانات مورد نظر باشد .

در زندگی روزمره کارهایی که برای آدمی پیش می آید بسیار است:از پوشیدن و کندن لباس گرفته تا پهن و جمع کردن رختخواب ، رفع نیازهای اولیه چون خوردن و نوشیدن و پوشیدن کفش ، گذاردن بند و تکمه لباس ، ردیف کردن وسائل و ابزار شخصی و از این قبیل .

در واگذاری نوع مسئولیت ، مقتضای سنی باید رعایت شود ، ‌در هر سنی باید نوعی تکلیف و مسئولیت خاص به افراد داد و توقع خاصی باید داشت.فی المثل از کودک چهار ساله نمی توان توقع داشت که درمجلس چون والدین خود آرام بنشیند .

از کودکان شش تا دوازده ساله نمی توان انتظار داشت که شبهای ماه رمضان چون ما احیاء بدارند.

به طور خلاصه در سال های اولیه هر چند مسئولیت سبک تر و ملایم تر بهتر،و هر چه شیرین تر و دلچسب تر، ارزنده تر .

مثلاً از بچه سه تا چهار سال می توان خواست که کارش را روی نظم و ترتیب انجام دهد ، ‌اسباب بازی خود را ردیف کند و آنها را در جای معینی بگذارد .

از کودک پنج ساله می توان توقع داشت که لباس خود را بپوشد ، بند کفش خود را ببندد ، خودش برای خود آب بیاورد ، تکمه کتش را بیندازد ، وقتی به دستشویی می رود،خودش لباسش را در آورد و…

در همین سن و کمی بالاتر می توان از کودک خواست اطاق یا حیاط را با جارویی کوچک تمیز کند .

از کودک پنج - شش ساله می توان خواست سفره بگستراند ، ‌قاشق و چنگال بگذارد،سطل آشغال را خالی کند ، به گلدان های خانه آب دهد.این کار برای سنین بالاتر در سطحی وسیع تر قابل پیاده شدن است .

کودکان نه – ده ساله می توانند مسئولیت های بزرگتری را عهده دار شوند . فی المثل به منزل همسایه پیامی ببرند ، چیزی را تحویل دهندو یا شیئی را بیاورند .

به کودکان با سفارش قبلی به بقال می توان اجازه داد تا به مغازه سرگذر برود و مثلاً قرقره یا بیسکویتی بخرد و بیاورد . یا قفسه کتاب را منظم کند ، میز و صندلی را گردگیری کند ، کاردستی و حتی کار تولیدیانجام دهد، ‌و نیز از همین گروه کودکان می توان خواست رختخواب خود را پهن و جمع کنند ،‌ زیر پای شان را تمیز کنند ظرفها را با رعایت احتیاط بشویند و …

نوجوانان چهارده ساله باید تا حدود زیادی قادر به انجام کار منزل باشند ، حتی در موقع ضرورت از پزشک محل دعوت کنند که به خانه بیاید؛ در منزل تعمیرات جزیی را انجام دهند، حتی غذا بپزند؛‌ برای مخارج منزل صورت حساب تهیه کنند؛‌ گل بکارند؛ به تعمیرات ساختمان کمک کنند؛ به کشت و کار بپردازند؛‌درخت و گلها را درست کنند و…


نکاتی در واگذاری مسئولیت ها
برای پرهیز از عواقب نامطلوبی که در واگذاری مسئولیت ها ممکن است مطرح باشد ، مربیان و روانشناسان تربیتی نکاتی را پیشنهاد می کنند که اهم آنها عبارت است از :
1- میزان مسئولیت متناسب با توانایی و استعداد کودک باشد؛ زیرا در غیر این صورت کودک از مسئولیت، فراری و به آن بدبین می شود .

2- هرگز سعی نشود که مسئولیت بر کودک تحمیل گردد زیرا ممکن است : اولاً مایه صدمه جسمی گردد و ثانیاً امکان دارد عصیان و مقاومت طفل را برانگیزاند .

3- نوع مسئولیت هایی که به کودک واگذار می شود سریع الوصول باشد؛یعنی به صورتی باشد که طفل هر چه زودتر از عهده انجامش برآید.‌اگر هدف بلندی در پیش است آن را به هدف های جزیی تقسیم کنید تا طفل مرحله به مرحله آن را طی کند؛‌ زیرا وصول به هدف های کوچک مشوقی درونی برای کودک خواهد بود .و باعث افزایش اعتماد به نفس در انها می شود.

4- در انجام مسئولیت،کودکان را یاری دهید. اولین گام در این مرحله آن است که او یادبگیردکه چگونه از عهده انجام مسئولیتش بر آید و چگونه باید به هدفش برسد . آنجا که کمکی لازم باشد سعی کنید این کمک به صورت غیرمستقیم باشد ، ‌زیرا درغیر این صورت کودک متکی به دیگران بار می آید .

5- در دادن مسئولیت میزان فرصت او را در نظر گیرید. تمام وقت او را پر نکنید چون او زمانی را برای بازی خود نیاز دارد و نیز فرصتی را هم برای انجام کارهای مدرسه لازم دارد . غیر از این جنبه، باید فرصتهایی آزاد هم در اختیار داشته باشد تا آن گونه که خود می خواهد برنامه ریزی کند .

6- مسئولیت را کم بدهید و خوب تحویل بگیرید تا او منضبط و حسابگر بار آید .

7- برای این که در موقع تحویل گرفتن مسئولیت دچار مشکلاتی نشوید و مجبور نگردید که او را تنبیه و از او بازخواست کنید لازم است در فاصله  دادن مسئولیت تا تحویل گرفتن آن وظیفه اش را به او گوشزد کنید .

8- با مراعات همه این نکات باز هم ممکن است کودک درانجام مسئولیت دچار قصوری گردد ، در این جا زیاد سخت گیری نکنید ، ‌انعطاف پذیر و با گذشت باشید . از او بخواهید که وظایفش را کامل و درست مجدداً انجام دهد .

کودک در پذیرش مسئولیت آزاد باشد یا محدود ؟
مسئولیت را نمی توان و نباید بر کودکان تحمیل کرد ، ‌بلکه باید روح و میل آن را در کودکان ایجاد نمود . تجارب و بررسی ها نشان می دهد که مسئولیت تحمیلی ریشه دار نمی گردد وبه زودی از میان می رود و حتی گاهی اثر معکوس دارد ، توصیه مربیان در دادن مسئولیت به کودکان این است که در واگذاری آن،دو اصل مورد نظر باشد:
1- اصل آزادی : منظور این است که کودک در پذیرش مسئولیت خود آزاد باشد . امامسئله ای که در این جا مطرح می شود این است که در بسیاری از موارد کودک صلاح وفساد امور را درک نمی کند و دادن آزادی به او ممکن است موجب لطمه ای شود .

در چنین صورت شک نیست که حق رأی ندارد.‌رأی ، رأی والدین اوست؛ولی این امر موجب نمی شود که باز هم مسئولیت به گونه ای تحمیلی باشد . می توان خواسته خود را با زبان کودک اعمال کرد .‌ به صورتی غیر مستقیم طفل را وادار کرد حرف ما را بزند و خواسته ما را بگوید و آزادی او رعایت گردد .

این امر گو این که یک فریب تربیتی است ولی گناه به حساب نمی آید چون در طریق خیر و صلاح کودک است .

اما در صورتی که او فساد و صلاح را ولو بسیار جزئی تشخیص می دهد، به همان میزان باید در پذیرش مسئولیت آزاد باشد وگرنه کودک به صورت یک شیء در می آید .

‌گاهی مسئله صورت سومی هم پیدا می کند و آن این که درست است او صلاح و فساد را تشخیص نمی دهد ولی انتخاب او موجب لطمه ای به خیر و مصلحتش نیست.دراینجا هم آزادی او را محترم می شمریم و او را در انتخاب،آزاد می گذاریم .

بدین سان درهمه حال اصل بر رعایت آزادی است ولی گاه وبی گاه کنترل و مداخله ما هم وجود دارد .

2- اصل رغبت : برای این که مسئولیتی نیکو انجام شود باید خودِ فرد به انجام آن راغب باشد ورغبت به هنگامی است که او در انتخاب،آزاد و در مسئولیت،به نحوی ذی نفع باشد .

برای موفقیت در این زمینه بهتر است که دو یا سه امر اندیشیده و مورد صلاح را در برابرش قرار دهیم و او را در انتخاب یکی از آنها آزاد بگذاریم ، فی المثل بگوییم که این دو کار در پیش است تو هم می توانی ظرفها را بشویی و هم می توانی اطاق را جارو کنی ، کدام یک را می پسندی ؟

خوشبختانه رغبت،امری اکتسابی و از راه تلقین قابلِ اِعمال و نفوذ است و می توان زمینه آن را در کودک ایجاد کرد.

غرض نهایی ما در پرورش مسئولیت :
در این زمینه از مسائل متعددی باید سخن بگوییم که اهم آنها عبارت اند از :


1- در پرورش مسئولیت،کوشش آن باشد که کودک متکی به خود و عمل خود باشد ، آنجا که مقاومت و استقامت،لازم باشد بایستد و آنجا که تسلیم می شود کورمال و نیندیشیده نباشد .

2- مسئولیت در فرد عمیق باشد آن چنان که از پذیرش و عمل آن وجدانش راضی باشد و خود را سر بلند احساس کند . در چنین وضعی نیاز به مراقبت و نظارت دیگران نیست و رفتار از درون و از عمق او سرچشمه می گیرد . به پیامبر گفتند:خدا که نیازی به نماز و عبادت تو ندارد چرا خود را به زحمت می افکنی ؟ فرمود : درست است که خدا نیازی به عبادتم ندارد،آیا من خود بنده شاکر و وظیفه شناسی نباشم ؟ .

3- انجام مسئولیت و وظیفه به صورت عادت در آید بدان گونه که ترک آن عمل رنج آور باشد نه عمل به آن.

4- مسئولیت دارای جهت باشد به گونه ای که بعداً قادر به اجرای یک نقشه و پیاده کردن یک طرح باشد.آن روز که جنبه رهبری برای او مطرح است مایه ای داشته باشد و آن روز که برایش رهروی و تابعیت مطرح است تابعی اندیشمند و عاقل باشد . در جنبه مادی هم مسئله به همین گونه است ، مسئولیت مادی و شغلی او به گونه ای باشد که به یک امر تولیدی منجر گردد .

5- مسئولیت،توأم با آگاهی و ایمان باشد و گرنه خطر می آفریند. چه بسیار تبهکاری ها ، کجروی ها و انحراف ها که ناشی از عدم آگاهی و عدم اعتقاد به عواقب وخیم آن است .

آنها از خیانت و تبهکاری رویگردان نیستند از آن باب که گمان دارند در برابر آن مسئولیتی و عقوبتی نیست ویا اگر هم باشد بسیار ناچیز و قابل گذشت است .

6- مسئولیت را باید به عنوان یک وظیفه به کودک یاد داد ، چطور کودک پوشیدن لباس ، شانه کردن موی سر ،آراستن سر و وضع ظاهر را وظیفه می داند و اگر روزی این وظایف را انجام ندهد گمان دارد همه او را با نظر تحقیر می نگرند ، باید درباره مسئولیت هم چنین باشد ، طوری که اگر روزی از انجام وظیفه کوتاهی کند ، چنان تصور و اندیشه ای برایش پیش آید.

وقتی که مسئولیت به عنوان وظیفه شد فعالیت ها صورت ذاتی به خود می گیرند . دیگر آن کسالت و ناراحتی روحی نیست ، عملِ لذت بخش و دردناک هر دو برایش مطبوع است . امام مجتبی (ع) صلح می کند و با اینک زخم زبان برایش بسیار است از کارش پشیمان نیست . امام حسین (ع) تن به شهادت می دهد و در برابر زخم های بی شمار آه نمی گوید؛ امام سجاد (ع) هم در محاصره دشمن به آنچه که باید، می پردازد . با این که می تواند تملقی بگوید و خود را خلاص کند ؛ ولی هیهات! هیهات!

7- و بالاخره پرورش مسئولیت باید بهگونه ای باشد که فرد ضمن اتکای بهخود به حق متکی باشد ، هم خود تلاش کند و هم از خدا مدد بخواهد ، رضای او را بجوید ، و خواست وایده او را در سر بپروراند . به عبارت دیگر تنها خود را نبیند وفقط در چارچوب عقل و احساس نباشد .

عوامل موثر در ایجاد مسئولیت :
برای ایجاد مسئولیت عوامل متعددی دخالت دارند که برخی از آنها به قرار زیر است:

1- در آموزش واگذاری مسئولیت،عامل محبت نقش اساسی دارد و بسیاری از مشکلات ازطریق آن حل می شود . کمتر مشکلی است که بر اثر صمیمیت ، اخلاص و‌ مهرورزی حل نشود . تحقیقات سوروکین نشان داد که تربیت در دامان والدین مهربان و فداکار مهمترین وسیله برای ایجاد مسئولیت است . تحقیقات دیگر نشان داده است که مسئولیت شناس ترین افراد در خانواده های خوشبخت و متحد به وجود آمده اند .
2- در ایجاد و واگذاری مسئولیت،کودک را تنها نگذارید ، بلکه برایش شریک و همکاری معین کنید و بهتر است این همکار،برادر و خواهر او باشند و این یکی از اسرار توصیه مربیان در داشتن بیش از یک فرزند است. وجود شریک و همکار، تحمل بار مسئولیت را برای طفل آسان می کند و او را از کسالت نجات می دهد .

3- برای ایجاد مسئولیت،خود الگوی درستی باشید ، کار خود را نیکو انجام دهید ، هرگز از سنگینی مسئولیت ننالید، اگر چه کارتان سخت و دشوار باشد .

4- از خطای تربیتی که موجب بدآموزی در زمینه مسئولیت می شود بپرهیزید،یکی از این خطاها آن است که برای دادن مسئولیت،تشریفاتِ سخت قائل شویم . مثلاً بگوئیم کار تو سخت است؛غیر قابل تحمل است . فقط تو هستی که با گذشت و تحمل می توانی از عهده انجامش برآیی ... .

قبل از این گونه تبلیغات ، از خود بپرسید که چرا کار سخت است؟ اتفاقاً کار برای شخصی که وظیفه شناس باشد بسیار آسان است. باید جای استعمال لغت آسان و سخت را عوض کرد؛ باید به نوجوان تفهیم کرد که بی مسئولیتی دشوار است؛ بیکار و بی عار زیستن سخت است؛ بی وظیفه و تعهد بودن ناگوار است و گرنه وظیفه مند و مسئولیت شناس بودن بسیار آسان است ،‌عمل به تعهد ساده است .

به هر حال تلقین این امر که انجام مسئولیت دشوار است آدمی را از پذیرش آنفراریمی دهد و او را همیشه خسته و پژمرده نگاه می دارد و برعکس اگر آن را امری مطبوع و نشاط انگیز معرفی کنیم همیشه با شادی به دنبالش روان می شود.

زمینه های لازم برای پرورش مسئولیت

منظور، وجود زمینه و امکاناتی است که بدون وجود آن مسئولیت پذیری مواجه با مشکلات و دشواری های بسیار می شود ، اهم آن عبارت اند از :

1- مسئولیت شناسی پیوند مستقیم با صداقت و درستکاری دارد ، بدین سان ضروری است که زمینه های راستگویی و درستکاری در فرد به وجود آید تا رعایت حق و ثواب درهمه احوال باشد .

2- انسان مسئول نیاز به تسلط بر نفس دارد و این تسلط در سایه قدرت اراده به دست می آید ، بدین سان به صورت دیگر،ضعف اراده در سایه قدرت اراده به دست می آید. ضعف اراده مانع انجام مسئولیت است و بر مربی لازم است که علیه آن مبارزه کند .

وصول به این خواسته از راه ایجاد یک نیروی باطنی ، تقویت وجدان و مبارزه با هوای نفس و تن پروری امکان پذیرست .

3- انعطاف پذیری ، مهرورزی ، احسان و عدالت پروری از زمینه های فوق العاده مهم برای وصول به هدف ها در طریق ایجاد روح مسئولیت است .

4- ایمان و اعتقاد به یک مبدأ کل که حسابها به نام او واریز شود و احساس شادی یا تاثر با ذکر او پیوند یابد اصلی مهم است.در سایه ایمان می توان به افراد یاد داد که مسئولیت های گوناگون فردی و اجتماعی را بپذیرد و نیکو از عهدهیانجام آن بر آید .

در صورت تخلف از انجام مسئولیت :
ممکن است کودک مسئولیت واگذار شده را انجام ندهد و‌ وضع به گونه ای باشد که برای ما تخلف به حساب آید . در چنین صورتی چه باید کرد؟قبل از پاسخ به این سوال باید ببینیم چرا آدمی در انجام مسئولیت تخلف می کند ؟ برای این سوال سه  پاسخ می توان معین کرد ؟


1 - او نمی داند :به عبارت دیگر نحوه انجام مسئولیت به علت ارتکاب خطا باشد ، در این صورت باید با آرامش،خطای او را اصلاح کرد و او را در مسیر ثواب قرارداد.

شک نیست که هر گونه فحش و ناسزا ، تنبیه و مکافات در باره چنین کودکی یک خطای تربیتی فاحش است .

2 او نمی تواند : یعنی انجام مسئولیت از عهده او بیرون است . مثلاً از کودک چهارساله می خواهیم عکس گلی را روی صفحه کاغذی ترسیم کند. ظرفی را ببرد،تمرین مشق کند و ... پیداست که کودک مزبور از عهده انجام این مسئولیت ها نمی تواند بر آید و فشار وتحمیل ما در چنین صورتی کاملاً ظالمانه و حداقل جاهلانه است .

در واگذاری مسئولیت ها مقتضای سنی اصل است و نیز مسائل امور به تدریج و در سایه تجربه و تمرین باید واگذار شود و کودک به توانستن وادار شود .

3 - او نمی خواهد : یعنی مایل نیست که مسئولیت را بپذیرد و انجام دهد ، ‌در اینجا اولاً باید تا حدودی به او حق داد از آن باب که او هنوز کودک است و گرفتار عالم کودکی خود . پذیرش هر گونه قید و بندی مخالف روح آزادی طلب او و برایش رنجش آور است .

ثانیاً‌ باید علل آن را جستجو کرد و یافت. باید دید آیا علل آن ندانستن و یا نتوانستن است یا تنبلی و تن پروری .

فقط در صورت اخیر است که مسئله تنبیه مطرح می شود . اما آن هم طی صورت و مراحلی که ذکر می شود .

قبلاً باید بدانیم تحمیل مسئولیت از راه فشار هرگز برای والدین پیروزی و موفقیت به همراه نخواهد آورد ، چون آنها همه گاه نمی توانند همراه کودک باشند . هر لحظه که فشار از میان برود طفل به حال اول بر می گردد.

ثالثاً ایجاد فشار ممکن است روح مقاومت و عصیان را در کودک ایجاد و یا زنده کند و باعث روگردانی و فرار همیشگی او از کار و مسئولیت شود.

رابعاً ممکن است یک حالت بی قیدی و بی تفاوتی نسبت به امر ونهی ها در او به وجود آید که نتایج را معکوس و وضع را وخیم تر کند و این خود نقض غرض تربیتی است . و بالاخره درهمه حال لازم است والدین از عهده اداره عواطف و احساسات خویش برآیند و راه و رسمی عاقلانه تر در پیش گیرند .

منبع : تبیان

نقل از: http://www.persianv.com

گرداوری و ویرایش : زندگی موفق
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #5 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۴:۵۳:۱۴ »
راههای مشارکت و مسئولیت پذیری دانش آموزان

مقدمـه

توصيف وضعيت موجـود

پانزده سال است كه با پست مدير و مربي در مقطع راهنمايي مشغول به تدريس هستم. در طول اين مدت در اكثر مدارس توجه چنداني به بحث مسئوليت‌پذيري دانش‌آموزان در انجام امور آموزشگاه نمي‌شد چنانچه مشاركتي هم صورت مي‌گرفت داراي قاعده و قانون و نظم نبود، معمولاً دانش‌آموزان تحت قوانين تدوين شده توسط مدير آموزشگاه به انجام وظايف مي‌پرداختند.

تكرار قوانين و مقررات و اوضاع حاكم بر آموزشگاه باعث كسالت در روحيه دانش‌آموزان مي‌گرديد.

گاهي اوقات بعضي از بچه‌ها با رفتارهاي خوشان به اين قوانين اعتراض داشتند،
و رفتارهاي درستي از آنها مشاهده نمي‌شد. نكته ديگر، مدارسي كه معاون نداشت تقريباً انجام امور براي شخص مدير سخت و دشوار بود، وضعيت موجود براي من رضايت‌بخش نبود بلكه آزار دهنده هم بود، تصميم داشتم تا در زمان مناسب كه شرايط لازم آماده شد، دست به كار شده و تغيير و تحولي به وجود آورم و اين وضعيت را تغيير دهم، در سال تحصيلي جاري مديريت آموزشگاهي را پذيرفتم كه در يكي از مناطق محروم بود و از ابتداي كار تلاش كردم
تا ايده‌ها و روش‌ها و تجربيات سال‌هاي قبل را كه كسب و تجربه كرده بودم جهت تغيير وضعيت موجود به كار برم نظارت دقيق بر عملكرد و رفتارهاي دانش‌آموزان را به عنوان اولين قدم انتخاب كردم و سعي كردم تا ميزان مشاركت دانش‌آموزان را در انجام امور مدرسه فراهم سازم، از آنها مي‌خواستم تا نظرات و پيشنهادات خودشان را راجع به چگونگي مسئوليت‌پذيري
در انجام امور آموزشگاه اعلام كنند، بيان اين مطلب باعث اعتماد به نفس در آنها گرديد و نظرات خوبي به دفتر آموزشگاه ارائه دادند. خلاصه آنها به شرح زير است:

P تا كنون مديري از ما نخواسته بود تا او را در انجام امور آموزشگاه كمك كنيم و اكنون هم فكر مي‌كنيم به نظرات ما توجه نشود. عده‌اي گفته بودند رابطه‌اي بين نظرات دانش‌آموزان و شخص مدير وجود ندارد. چون او تصميم‌گيرنده نهايي است.

P اهميتي به نظرات دانش‌آموزان داده نمي‌شده است.

P دادن مسئوليت به دانش‌آموزان باعث از بين رفتن مرزهاي بين آنها و شخص مدير مي‌شود.

P دانش‌آموزان مي‌توانند عنصر تأثيرگذار بر روند كاري مديريت آموزشگاه باشند.

مطالب گفته شده از طرف آنها مرا بر اين داشت كه پاسخ‌هايي براي گفته‌هاي آنها
و نظرات‌شان ارائه دهم و تصميم اين شد كه براي بهبود وضعيت موجود راهها و روش‌هاي مناسب پيدا كنيم تا به نتيجه برسيم.

آنچه جالب بود اين است كه دانش‌آموزان نياز به نشان دادن حسن تفاهم و اعتماد به صورت متقابل دارند لذا براي پيدا كردن راه حل مناسب لازم شد از منابع آگاه و مطمئن اطلاعاتي كسب كنم.

گردآوري اطلاعات (شواهـد 1)

براي اينكه بتوانم پل استحكامي براي اين خواسته دانش‌آموزان باشم نياز بود اطلاعات دقيق به دست آورم، لذا سعي كردم علاوه بر دانش‌آموزان موضوع را با همكاران
و صاحب‌نظران در اين زمينه مطرح سازم.

لذا در جلسه شوراي دبيران موضوع را با همكاران مطرح ساختم عكس‌العمل‌ها، متفاوت
و قابل تأمل و بررسي بود، عده‌اي دادن مسئوليت به دانش‌آموزان را باعث اخلال در امور مدرسه دانسته و باعث از بين رفتن حريم معلم و دانش‌آموزان مي‌دانستند و عده‌اي نظرات ممتنع داشته و عده‌اي از همكاران موافق با تفويض اختيارات به دانش‌آموزان بودند با چند مدير ومربي ديگر كه چندين سال سابقه مديريتي داشتند مسئله را مطرح ساختم نظرات آنها نيز جالب بود.

در جلسه آموزش خانواده نيز موضوع را مطرح ساختم. نظرات متفاوت و قابل توجهي ارائه گرديد و آنها از اين طرح استقبال خوبي كردند.

اتفاقاً مقالاتي هم در اين زمينه در اختيار داشتم مجموع نظرات همكارات و اولياء
را جمع‌بندي كردم و دانش‌آموزان را از نتايح آن مطلع ساختم.

 

تجزيه و تحليل اطلاعـات

پس از  جمع‌آوري اطلاعات، اطلاعات حاصله تجزيه و تحليل شد و اشكالات و كاستي‌ها
تا اندازه‌اي مشخص گرديد و اصول حاكم بر نحوه مسئوليت‌پذيري و مشاركت دانش‌آموزان در امور آموزشگاه تعيين شد، راهها و روشهاي متنوع و متناسب تدوين شد كه خلاصه‌اي از آنها به شرح ذيل مي‌باشد.

 

خلاصه يافته‌هاي اوليـه

برخي دلايل جهت انجام عدم مسئوليت‌پذيري دانش‌آموزان در امور مدرسه به اين شرح بود.

P عدم تعريف درست و صحيح از واژه مشاركت و عدم آشنايي بچه‌ها به اين واژه

P فرصت ندادن به دانش‌آموزان در مورد بروز توانايي‌هايي از طرف مدرسه

P عدم توجه به توانايي‌ها و علايق دانش‌آموزان در مدارس

P آموزش نديدن و تجربه نداشتن مديران و مربيان مدارس  در اين زمينه

P نبودن رابطه قوي روانشناسي و روان‌شناختي بين دانش‌آموزان و مديران و مربيان

P متخصص نبودن برخي از مديران و مربيان در حيطه شغلي

P بي‌رغبتي برخي از دانش‌آموزان به انجام امور مدرسه

P عدم همكاري بين معلمان و دانش‌آموزان در رابطه با مسئوليت‌ محول شدة به دانش‌آموزان.

P برخي از همكاران اين امر را نوعي دخالت دانش‌آموزان و كم رنگ شدن احترام از طرف آنها مي‌دانستند.

اصول و مباني مشـاركت

در اصل مشاركت و اعطاء مسئوليت بايد اصول و قوانين را مد نظر داشت از آن جمله.

P تقويت اعتماد به نفس و پرهيز از داوري ريزبينانه در امر مشاركت

P تقويت نقاط قوت و برطرف‌سازي نقاط ضعف به صورتي كه منجر به يك جريان
مثبت شود.

P چنانچه مسئوليتي به بچه‌ها داده شود كه قادر به انجام درست آن نباشد موضوع باعث اضطراب و عدم خودباوري خواهد شد.

P تنها استعداد كافي نيست بلكه مجموعه قواعد و آيين مشاركت هم است.

P براي هر كار بايد طرح داشت، براي هر هفته ، هر ماه متناسب با مقطع تحصيلي ، سن و پايه‌ي تحصيلي دانش‌آموزان.

P نبايد ميزان مسئوليت‌پذيري را محدود كرد بلكه گستره مشاركت بسيار وسيع و راهها
و روشهاي گوناگون دارد.

P به مسئوليت پذيري دانش‌آموان و قبول مسئوليت از طرف آنها نبايد صرفاً
به ديد يك وظيفه محض نگاه كرد بلكه بايد نگرش‌ ما يك نگرش ساختار گونه و روش مدار
 و چارچوب قواعد كلي موضوع باشد.

P هر كس نمي‌تواند مدير آموزشگاه باشد، بلكه او بايد خودش ابتدا آموزش كافي، و تجربه كافي كسب كرده باشد و قدرت اجرايي و مديريتي بالا داشته باشد.

P براي ارزيابي ميزان مسئوليت‌پذيري و مشاركت بايد معيارهاي علمي و عمل داشت.

درجه‌بندي مشاركت‌ها و سطـوح آن

1ـ درك متقابل بين افراد

2ـ مشورت

3ـ تصميم‌گيري مشاركتي

4ـ به وجود آوردن گروه‌هاي خود گردان

 

راه‌هاي پيشنهادي براي واگذاري مسئوليت به دانش‌آموزان در امور مدرسه:

آنچه كه در اطلاعات گردآوري كرده بوديم تجزيه و تحليل كردم و دريافتم كه مسئوليت‌پذيري داراي تنوع بوده كه اين تنوع باعث افزايش ميزان موفقيت در امور مدرسه است، بهترين راه افزايش ميزان مشاركت را انتخاب كردم.

 

چگونگي اجراي راه جديـد

در ابتدا دانش‌آموزان را با وظايف آنها و سطح توقع خودم از آنها به عنوان مدير مشخص كردم و از آنها خواستم تا در اجراي اين طرح مرا ياري كرده و طبق اصول و مقررات به انجام وظيفه بپردازند. جهت تعيين نماينده كلاس و نماينده بهداشتي ملاك را معدل و نمره انضباط سال قبل قرار دادم. نماينده كلاس كار حضور و غياب نظم كلاس، و به عنوان معلم يار بود
 و حق اظهار نظر در رابطه با نمره انضباط پايان نوبت را داشت، نمايندگان بهداشتي امور بهداشتي كلاس را عهده‌دار بودند كه هر كدام از آنها  نيز تعدادي زيرمجموعه انتخاب كرده بودند و كار نظارت بر امور بهداشتي آموزشگاه را عهده‌دار بودند. از جمله توزيع شير نظارت بر مصرف و ارتباط مستمر با بهورز روستا جهت انجام معاينات ماهيانه.

تعدادي از بچه‌ها مسئوليت اجرايي كتابخانه را عهده‌دار شده بودند كه از جمله وظايف آنها تحويل و دريافت كتابها و ثبت‌نام عضويت بود.

از آنجا كه مدرسه مستخدم نداشت، تعدادي كار نگهداري از فضاي سبز مدرسه را عهده‌دار شده بودند، شوراي دانش‌آموزان با كميته‌هاي تحت نظارت آنها وظايف محوله را انجام مي‌دادند، عده‌اي از دانش‌آموزان به عنوان رابط مدرسه با اولياء بودند كه حلقه اتصال مدير
 و اولياء به شمار مي‌رفتند كار توزيع مجلات نوجوان و توزيع آنها هم وظيفه عده‌اي بود
كه به كار حسابداري علاقه داشتند، مسئوليت آزمايشگاه كه البته وسايل محدود داشت در دست دانش‌آموزاني بود كه توسط دبير علوم انتخاب شده بودند كار اقامة نماز آموزشگاه توسط دانش‌آموزان ستاد اقامه نماز صورت مي‌گرفت، مجريان مراسم آغازين وظيفه مراسم آغازين
و اجراي آن را عهده‌دار بودند. عده‌اي از بچه‌ها هم كه علاقه‌مند در كارهاي خدماتي بودند
در سطح محدود كارهاي خدماتي آموزشگاه را بر عهده داشتند، مسئول امور ورزشي آموزشگاه تعدادي از دانش‌آموزان علاقه‌مند به ورزش بودند در مدرسه ما كسي بدون وظيفه نبود. به عنوان مدير آموزشگاه نظارت دقيق بر روند كار داشتم و مرتب آن را ارزيابي مي‌كردم،
كه رضايت‌بخش بود. از صحبت‌هاي همكاران، مشخص بود كه از اين وضع اظهار رضايت دارند چرا كه خيلي از چيزها به جاي خودش برگشته بود و همكاراني كه از سال قبل در مدرسه بودند اين امر را تأييد مي‌كردند، از طرف ديگر هر كس مطابق ميل و علاقة خودش كار مي‌كرد
و اين امر در آموزش و پرورش بچه‌ها تأثير فراواني گذاشته بود و علامت تأييد آن هم رشد نمودار آموزشي و پرورشي آموزشگاه نسبت به وضع مشابه سال قبل بود.

اكنون بچه‌ها خودشان با وظيفه محول شده آشنا شده‌اند و به ايفاي آن مي‌پردازند. من هم به عنوان مدير خيلي راحت انجام وظيفه مي‌نمايم. البته مرتب دانش‌آموزان تشويق مي‌شدند
و هر كس به مقدار تلاش خودش مورد تقدير و تشكر قرار مي‌گرفت. من رضايت كامل از اجراي طرح داشتم و از اينكه توانسته بودم اين تحول را ايجاد كنم لذت مي‌بردم. 

 

گردآوري اطلاعات (شواهـد 2)

رفتار بچه‌ها معرف رضايت آنها بود لذا تصميم گرفتم ميزان موفقيت طرح را بسنجم. فرمهايي تدوين كردم و در اختيار دانش‌آموزان، اولياء، معلمان گذاشتم تا ميزان پيشرفت اين طرح معلوم گردد نتايج حاصله از مجموع فرمها نشان دهنده موفقيت و كاربردي بودن طرح بود مقداري از كاستي‌ها هم مشخص شد كه در صدد رفع آن برآمدم، در بازديدهاي مسئولان اداره هم طرح را با آنها در ميان گذاشتم و آنها كارهاي انجام شده را مناسب و موفقيت‌آميز ارزيابي كردند، در كلاسهاي آموزش خانواده گفته‌هاي اولياء از اين قبيل كه فرزند ما امسال متفاوت
با سال‌هاي گذشته است و به عنوان يك فرد مسئوليت‌پذير در آمده، از اثرات مطلوب اين طرح بود كه رضايت آنها را به دنبال داشت. و طرح اجرا شده  داراي اعتباري پذيرفتني بود.

نتايـج

ـ ايجاد حس و روحيه مسئوليت‌پذيري در دانش‌آموزان

ـ فعال شدن بچه‌ها در ساعات رسمي آموزش

ـ ايجاد اين باور كه ما مي‌توانيم

ـ رضايت همكاران و مدير و برداشته شدن مقداري از حجم كاري آنها

ـ رضايت اولياء دانش‌آموزان

ـ پرورش حس گذشت، ايثار، تعاون و اعتماد به نفس در بچه‌ها

ـ ايجاد زمينه رشد اجتماعي و تقويت آن

ـ عادت به قبول و پذيرش مسئوليت از طرف آنها

ـ استفاده از تخصص و مهارت دانش‌آموزان

ـ ارتقاء سطح علمي و عملي دانش‌آموزان

ـ گسترش روحيه مدرسه محوري

منابـع

1ـ بيابانگرد، اسماعيل، روان‌شناسي نوجوانان، چاپ چهارم، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، 1379.

2ـ حجر، سراج‌الدين، مشاركت و مديريت مشاركتي، انتشارات آگاهاني ايده، چاپ اول، 1380.

3ـ سيف، علي‌اكبر، روان‌شناسي پرورشي، آگاه 1375.

4ـ وايت ، ويليام فوت (گردآورنده) (1378) پژوهش‌ علمي مشارك و ترجمه محمدعلي حميد، تهران،  دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي.

5ـ محجوري، عبدالله، چرا تشويق انتشارات اسلامي.

6ـ فرهنگ دخدان
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #6 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۴:۵۶:۱۶ »
قسمتهايی از اساسنامه سازمان پيش آهنگی ايران

فصل اول كليات و اهداف :
ماده 1 :
نام: نام سازمان پيشاهنگي ايران است و در اين اساسنامه بلحاظ رعايت اختصار پيشاهنگي ناميده مي شود.

ماده 2 :
نوع فعاليت : كليه فعاليت هاي سازمان پيشاهنگي, غير سياسي، غير انتفاعي, آموزشي و داوطلبانه براي افراد نوجوان و جوان و بدون تمايز در تبار ، نژاد يا اعتقادات و برطبق اهداف و اصول و روش كه در ذهن بنيانگذار آن تكوين شده و در ذيل آمده است و با رعايت كامل قوانين جمهوري اسلامي ايران دقيقا طبق اين اساسنامه فعاليت مي نمايد. ضمنا پيشاهنگي از موسسات مذكور در بند الف ماده 2 آئين نامه اصلاحي ثبت تشكيلات و موسسات غير تجاري مصوب 5/5/1377 موضوع مواد 584 و585 قانون تجارت تلقي مي گردد و آئين نامه شماره 12608/ت 27367ه-9/11/81 مصوب هيئت وزيران مي باشد .

ماده3 :
محل : مركزاصلي پيشاهنگي در استان تهران ، شهرتهران بنشاني خيابان وليعصر , خيابان ميرداماد ,زيرپل ميرداماد پلاك 301 واحد 9 واقع است و درصورت لزوم مي تواند برابر مقررات در ساير نقاط داخل يا خارج كشور شعبه نمايندگي يا دفتر داير نمايد.

ماده 4 :
تابعيت: پيشاهنگي تابعيت جمهوري اسلامي ايران را دارد وكليه اعضاي آن التزام خود را به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اعلام مي دارند .

ماده 5 :
مدت : فعاليت پيشاهنگي از تاريخ تاسيس براي مدت نامحدود مي باشد .

ماده 6 :
دارايي اوليه پيشاهنگي اعم از منقول و غير منقول مبلغ 000/000/20 ريال مي باشد كه توسط بنيانگذار و طراح آقاي محسن زنجاني تماما پرداخت شده و در اختيار خزانه دار قرار گرفته است .

ماده 7:
هيات موسس بعد از تاسيس و معرفي هيات امنا تحت عنوان موسس مسئوليتي در پيشاهنگي نخواهد داشت.

ماده 8 : اهداف و آرمان ها و روش اجرا
اهداف و آرمان ها : احيا سازمان پيشاهنگي ايران، پيشاهنگي نهضتي است براي تربيت جوانان و نوجوانان ،آموزشي است براي زندگي ،مكمل مدرسه و خانواده ، همگاني ، داراي تفريحاتي سالم و سرگرمي هدفمند، داوطلبانه ، تجربه ارزشمند و تحولي براي خوب زندگي كردن جوانان بنحوي كه آنان بتوانند با برخورداري از اين تربيت , اعضا مفيدي براي جامعه بشوند و هر يك جاي مناسبي در آن اشغال كنند و جامعه بشري را از مسالمت و رفاه برخوردار سازند .
به منظور :
1- مشاركت در رشد نوجوانان و جوانان براي تبلور استعداد هاي جسمي , فكري , اجتماعي و معنوي آنان
2- ارتقا سطح اطلاعات و مهارت هاي فني، علمي، اجتماعي , ورزشي, اخلاقي , مذهبي , هنري و گردشگري
3- استفاده از پتانسيل نيروي جوان در جهت اجراي طرح ها و برنامه هاي سازنده و عام المنفعه
4- تربيت و هدايت نوجوانان و جوانان درجهت خدمت رساني و پيشرفت جامعه و داشتن يك زندگي مفيد و سازنده
با ارائه تعليمات پيشاهنگي

روش پيشاهنگ سيستم تماما خودآموز تدريجي مي باشد كه از طريق محورهاي ذيل به انجام مي رسد:
پيروي از اصول مذهبي و معنوي و وفاداري و الزام به اعتقادات مذهبي و پذيرفتن وظايفي كه از آن منتج ميشود.
• وفاداري نسبت به كشورخود و سازگاري و ترويج صلح و درك همكاري در سطوح محلي,ملي, منطقه اي و بين‌المللي
• مشاركت در رشد جامعه از طريق احترام و قدرداني و تجربه اندوزي از پيشكسوتان علمي، معنوي، اداري در سطوح محلي، ملي، منطقه اي و بين المللي
• خود را مسئول پيشرفت خويش دانستن و شناسايي و احترام به ارزشهاي دروني، وظيفه شناس بودن, سعي در مثبت كردن امور ، وفاداري نسبت به يك سوگندنامه و قانون وآئين نامه هاي داخلي پيشاهنگي كه به زبان ساده بازتاب اعتقادات مذهبي و فرهنگ و تمدن و آداب و رسوم كشور عزيز ايران ميباشد.
• ترويج منش هاي پيشاهنگي
1. شرف و امانت
2. پاكي و راستي
3. ياري و مدد كاري
4. برادري و خواهری
5. ادب
6. حفظ محيط زيست
7. اطاعت
8. خوشرويي
9. صرفه جويي
10. پرهيزگاري
11. پاسداري
12. شجاعت
• تشويق به انجام (روزي يك كار نيك)

5- تقويت اعتماد به نفس و روحيه مسئوليت پذيري و ايجاد زمينه مناسب براي اشتغال جوانان
روش اجراي اهداف :
1- برگزاري دوره هاي آموزشي جهت ارتقا سطح اطلاعات علمي وفني و مهارت هاي ورزشي جوانان
2- ترويج آداب , روش ها ، سوگند ، منش ها و تعليمات پيشاهنگي با بهره گيري از اساتيد پيشاهنگي
3- تربيت مربي پيشاهنگي و برگزاري اردوهاي مختلف گروهي و ارائه آموزش هاي اردويي و ورزشي
4- ايجاد خانه هاو پايگاه هاي پيشاهنگي در سراسر كشور جهت جذب جوانان پس از كسب مجوز از مراجع ذيصلاح
5- جذب حمايت هاي مالي و معنوي افراد ، موسسات و ساير علاقمندان در جهت توسعه فعاليتهاي پيشاهنگي
6- برگزاري همايش ها ، جمپوري ها و جشنواره ها ، نمايشگاههاي مختلف و مسابقات علمي و مهارتي و ورزشي

اهداف
هدف از مكتب پيشاهنگي , مشاركت در رشد نوجوانان وجوانان براي تبلور استعدادهاي جسمي ,فكري اجتماعي و معنوي خود به عنوان افراد و شهروندان وظيفه شناس و اعضاي جوامع محلي و بين المللي خود است و ارتقا سطح اطلاعات مهارت‌هاي فني , علمي اجتماعي , ورزشي , اخلاقي هاي مذهبي، هنري و ايجاد زمينه مناسب براي اشتغال جوانان با اهداف ذيل :
1- آشنا سازي نوجوانان و جوانان با جاذبه هاي طبيعي، فرهنگي , هنري ,تاريخي و اجتماعي ايران و جهان
2- تربيت نيروي انساني در زمينه هاي مختلف بخش خدماتي و تسهيلاتي به عنوان مشاور , مدير مربي پيشاهنگي و تربيت پيشاهنگ جوان
3- آگاه سازي بخش هاي دولتي و غيردولتي و تشويق آنان به حمايت هاي مادي و معنوي و ايجاد زمينه مشاركت
4- تامين بخشي از نيازهاي جامعه براي حضور و مشاركت جوانان در عرصه هاي مختلف اجتماعي فرهنگي ، هنري ، اقتصادي در راستاي سياست هاي دولت جمهوري اسلامي ايران
5- فراهم كردن زمينه براي حضور موثر جوانان در موقعيت هاي ملي و بين المللي بويژه طرح گفتگوي تمدنها
6- ايجاد امكانات و شرايط مناسب براي كسب تجربه ,تقويت روحيه مسئوليت پذيري , وظيفه شناسي ,پيشتازي جامعه پذيري سازگاري اجتماعي جوانان و تقويت قوه ابتكار آنان
7- ايجاد يا هماهنگي با مراكز تفريحي، اردويي، اقامتي، سياحتي براي ارائه خدمات به اعضا
8- مشاركت با مراجع ذيربط براي ارتقا كيفيت و هره وري در صنعت گردشگري ملي و بين المللي و ميراث فرهنگي
9- تعيين هفته هاي معيني مانند هفته نيكوكاري، هفته كار و خدمت، هفته ارزشيابي و غيره
10- مشاركت و همكاري و همياري در تمامي وقايع و حوادث و عوامل طبيعي و غير طبيعي ناگهاني نظير زلزله و سيل ,باد و طوفان و ساير آسيب هاي اجتماعي و ملي

مكتب

پيشاهنگي يك مكتب تربيتي است كه كمبود تربيت كنوني جوانان و نونهالان را تكميل وآنان را براي آينده خوب آماده و در مقابل مبارزات حيات پيروز مي گرداند .
مكتب پيشاهنگي , جنبشي آموزشي , غيرسياسي , غير انتفاعي و داوطلبانه جهت فراهم كردن زمينه مناسب براي حضور موثر جوانان در موقعيت هاي ملي و بين المللي وآگاه سازي آنان براي تقويت و رشد سطح معلومات است . پيشاهنگي يك روش عملي تربيتي براي نوجوانان و جوانان است كه نيازهاي حقيقي آنان و جوامع آن ها را برآورده مي سازد. پيشاهنگي مكمل مدرسه، دانشگاه و خانواده است و نيازهايي كه در هريك از اين نهادها برطرف نمي گردد پرمي‌كند .پيشاهنگي شناخت از خويشتن، نياز به تفحص ,كشف و ميل به دانستن را تحول مي بخشد پيشاهنگي دنياي فراترازكلاس درس را در مي نوردد و مهارتهاي سايرين براي يادگيري و دانش آن را به ديگران منتقل مي كند
پيشاهنگي جنبش و حركتي است درجريان تكامل و سازگاري در هر مكان مطابق با شرايط محلي و در خدمت به نيازهاي محلي پيشاهنگي نماينده هيچ حزب يا تشكيلات سياسي نيست و نبايد باشد ، بااين وجود، پيشاهنگان را تشويق مي كند تا مشاركت سازنده اي در جامعه خود و كشور داشته باشند.
انتخاب روحيه و رويه پيشاهنگي بايد با دليل وعقيده كامل بوده و از اعماق روح و روان برخيزد تا ارزش مكتب پيشاهنگي را دانسته و با كمال ميل و رغبت رويه آن را ادا كند.
 
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #7 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۰:۰۹ »
   
مقاله اجتماعی

نظام های اجتماعی و انگیزه های تربیت ( motivation )

جهت گیری های عمده نظام اجتماعی ما در تربیت چیست ؟
تربیت یکی از مباحث مهم روانشناسی و علوم تربیتی نیز هست و روانشناسان و مربیان ، توصیه های زیادی به والدین و معلمان ارائه می کنند . با وجود این همه توجه و توصیه ، چه اتفاقی می افتد ؟
صرف نظر از مباحث کلی درباره تربیت ، با نگرش کاربردی و معطوف به فرهنگ ایرانی ، وضعیت ما در این خصوص چگونه است ؟ جهت گیری های عمده نظام اجتماعی ما در تربیت چیست ؟ خانواده ها و مدارس ایرانی ، در تربیت کودکان و نوجوانان چقدر جدیت دارند و اهداف و ایده آل های آنان چیست ؟

بازار ارائه توصیه های تربیتی در ایران بسیار گرم است . و بخصوص در دهه اخیر ، این بازار رونق خاصی پیدا کرده است . در صدا و سیما و بویژه تلویزیون ، روانشناسان و مشاوران و به تعبیری کارشناسان مختلفی به ارائه رهنمود ها و توصیه های گوناگونی می پردازند .

در انواع مجله های خانوادگی و تربیتی هم بخش های زیادی برای مباحث فرزند پروری و مشاوره ای در نظر گرفته می شود . در مورد کتاب ها وضعیت بسیار آشفته و پیچیده تر است و همه به دنبال ارائه کلید هایی برای تربیت هستند . از کتاب های کوچک و نکته ای گرفته تا کتاب های مفصل و تخصصی ، همه می خواهند راه خوشبختی و سعادت در زندگی را نشان دهند . جالب و عجیب است که بخش عمده ای از کتاب های تربیتی ، زناشویی و روانشناسی سلامت ، ترجمه ای هستند و عملا به ماهیت فرهنگی تربیت ، توجه چندانی نمی شود . آیا والدین و معلمان به این همه توصیه نیاز دارند ؟ آیا این رهنمود ها و توصیه ها ، واقع خوشبختی و سعادت را به ارمغان می آورند ؟ آیا با چنین گفته هایی می توان به زندگی دلخواه رسید ؟

« تربیت » موضوعی دشوار و پیچیده است اما نباید با گفته ها و توصیه های پراکنده و بدون ماهیت فرهنگی ، این دشواری و پیچیدگی را بیشتر کرد . شاید نکته ها و گفته ها در تلویزیون ، مجله ها و کتاب ها ، والدینی را تحت تاثیر قرار دهد . اما به نظر نمی رسد این تاثیر چندان ماندگار و عمومی باشد .
به مثابه جنبه های دیگر زندگی ، در تربیت هم اعم از والدینی و مدرسه ای ، موضوعاتی در بورس مورد توجه قرار گرفته و بعد از طی طول عمر مشخصی ، از دور خارج می شوند . به عنوان نمونه در دو دهه اخیر در آموزش و پرورش مباحثی به صورت دوره ای وارد مدارس شده اند ، از جمله : فراشناخت ، خلاقیت ، پژوهش ، هوش هیجانی مهارت های زندگی ، روش های مشارکتی و غیره .
در زمینه تربیت در مدرسه جامعه اگر چه تنوع موضوعات به گستردگی تربیت نبوده ولی مباحثی چون : افزایش آزادی عمل فرزندان ، خطرات تهدیدکننده سلامت ، خانواده متعادل ، تفاهم و گفتگو در خانواده و غیره مطرح بوده اند ، اما از این همه آمد و رفت سوژه های بورسی چه بهره ای برده ایم ؟ کدام دانش آموز پژوهشگر یا خلاق را تربیت کرده ایم ؟ تا چه حد در تغییر نگرش والدین نسبت به مسائل تحصیلی فرزندان موفق بوده ایم ؟ تا چه اندازه آمادگی های کودکان و نوجوانان را برای مواجهه با چالش های زندگی افزایش داده ایم ؟
به نظر می رسد ما هم در نظام اجتماعی خودمان به غیر از بیان نکته ها و توصیه ها ، به تحولی تاثیرگذار و اساسی در تربیت دست نیافته ایم .

همان گونه که اشاره شد نباید دشواری ها و پیچیدگی تربیت را با تنوع و آشفتگی توصیه ها افزایش داد . امروز والدین و معلمان ایرانی بسیار بیشتر ، به رهنمود هایی نیاز دارند که
اولا مبتنی بر ویژگی های فرهنگی باشند ؛
ثانیا بر نقاط حساس و ضروری نیاز ها تمرکز نمایند و
ثالثا در تغییر نگرش ها و رفتار ها با مقاومت مواجه نشوند و به عبارتی تا حد امکان ، به سادگی عمل کنند .

والدین و معلمان ، افراد سازنده معنای دنیای یک کودک هستند .
فقط از طریق یک چارچوب معنایی معین است که کودک واکنش های معنادار خود به جهان را می سازد ، پردازش می کند و توسعه می دهد . فرهنگی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود معنا و نیروی حیاتی برای یادگیری ارائه می دهد . محرکی که قرار است تبدیل به یک تجربه یادگیری شود باید حامل اهمیت فراوان و معنای مرتبط با حوزه گسترده تر فرهنگ کودک باشد .

« تجارت » و بهره مندی از نگاه اقتصادی بد نیست ولی نباید تربیت به صورت موضوعی کاملا تجاری در بیاید و سوژه های آن به ابزاری صرف برای کسب سود و درآمد تبدیل شود . اگر واقعا از این همه نکته ها و گفته ها کمتر به نتیجه رسیده ایم باید زمینه ها و شرایط آشفتگی های موجود را کاهش دهیم و به دنبال ایده های جدید و آسان باشیم .
با شناخت جامعه ایرانی و ویژگی های فرهنگی آن ، چه موضوعاتی می توانند به عنوان اولویت های تربیت مدنظر قرار گیرند ؟ بر اساس آنچه در خانواده ها و مدارس ما می گذرد بر سه نکته تاکید می کنیم : انگیزه ، تفکر و جسارت . در بیانی کلی ، والدین و مربیان باید مراقب باشند که در درجه اول در این سه مورد رفتار تخریبی و مخل نداشته باشند و در درجه بعدی با نگرش ها و رفتار هایشان در تقویت آنها بکوشند . اینکه چرا این همه مباحث تربیتی را در سه نکته خلاصه می شود جای بحث و توجیه دارد . اما این عمل به معنای نادیده گرفتن اهمیت سایر عوامل نیست .
به اعتقاد نگارنده تقویت های انگیزشی ، آموزش روش های تفکر و ایجاد زمینه های جسارت ورزی در کودکان و نوجوانان ایرانی ، بنیادی ترین مسائل حال حاضر تربیت هستند .

تقویت های انگیزشی
« انگیزه » محوری ترین موضوع زندگی انسانی و سازنده نیاز های ماست . انگیزه را موتور و محرک فعالیت های انسان می دانند و بسیاری از تلاش ها در حوزه های مختلف زندگی با انگیزه ارتباط پیدا می کنند .

چرا ایجاد و تقویت انگیزه ها مسئله ای مهم در نظام تربیتی ایران محسوب می شود ؟ دلایلی چند برای این امر وجود دارد :

1. تنوع امکانات و موضوعات در زندگی امروزی موجب عدم تمرکز در مسائل می شود . تنوع طلبی انسان امروزی اگر چه باعث سرعت و تحرک بیشتر در زندگی می شود اما در مقابل عجله و کم حوصلگی نیز به بار می آورد . این چنین است که انگیزش و روش های ایجاد انگیزه به موضوعی پیچیده و دشوار در تربیت تبدیل شده است .

2. تعلل های نظام اجتماعی ایران در کمک به افراد برای هویت یابی فرهنگی ، انگیزه های فردی و اجتماعی را دچار تزلزل می کند . پاسخ چیستی ها چرایی ها و ابهام های زندگی را باید در فرهنگ جستجو کرد و هرگونه کاستی در این زمینه ، پویایی و تحرک انسان ها را کاهش می دهد . اگر در گذشته آرزوی معلم ، مهندس و دکتر شدن ، انگیزه ای کلی در کودکان و نوجوانان برای درس خواندن و ارتقای تحصیلی به وجود می آورد ، امروزه آرزو ها حال و هوای دیگری دارند و افراد به جای تعهدات شغلی ، به دنبال راه های در رو و میانبر برای کسب ثروت و شهرت هستند . نسل گذشته وقتی انگیزه های خود را برای زندگی با انگیزه های نسل امروز مقایسه می کند دشواری شرایط انگیزش موجود را بیشتر در می یابد .

3. ضعف دانش تربیتی در والدین و معلمان موجب می شود آنان نادانسته و ناخواسته به روش هایی در تربیت روی آورند که در عمل مانع و مخل انگیزه محسوب می شوند . تحلیل علمی بنیاد های تربیتی بسیاری از روش های والدین و مدارس نشان می دهد که اشکالات جدی در برنامه های مختلف وجود دارند .
هر کس که قابلیت ایجاد انگیزه و تحرک داشته باشد به خوبی می داند که ایجاد خودانگیختگی در دیگران ، به کیفیت رابطه بستگی دارد . فرد انگیزه دهنده کارآمد ، هر جا که امکان داشته باشد به کودک اعتماد می کند ، احترام می گذارد ، گوش فرا می دهد ، مسئولیت پذیری را تشویق می کند به او اجازه انتخاب می دهد ، شایستگی را در وی پرورش می دهد و در گرفتاری ها ، نگرانی ها ، تلاش ها اقدامات ، موفقیت ها و شکست های او مشارکت می ورزد .

4. بسیاری از رفتار های فرهنگی ما مانند : تمایل به ایجاد محدودیت و کنترل ، غلبه احساسات بر منطق ، آسان گیری و عدم جدیت ، استمرار وابستگی ها و امثال آن ، آشفتگی و افت در انگیزه ها را به همراه می آورد .

5. هنوز هم در فرهنگ ما جهت گیری عمده روش های انگیزشی ، بیرونی است و در ایجاد و تقویت انگیزش درونی ضعف ها و کاستی های فراوانی داریم . تلاش در جهت تقویت انگیزه های بیرونی ، موجب تزلزل و ناپایداری انگیزه ها می شود .

آموزش روش های تفکر
با توجه به اینکه یکی از اهداف آموزش و پرورش باید ایجاد روحیه تفکر در دانش آموزان باشد این سوال مطرح می شود که آیا آموزش و پرورش روش فکر کردن را به دانش آموزان یاد می دهد ؟
پاسخ این سوال در نظام تربیتی ما از اهمیت بسیاری برخوردار است و آنچنان که شواهد آموزشی و اجتماعی و فرهنگی نشان می دهند وضعیت نامطلوبی در این مورد داریم . روش های کلیشه ای ارزشیابی ، نتایج طرح هایی چون تیمز و پرلز ، وضعیت خلاقیت و پژوهشگری در مدارس و غیره نشان می دهند که ما در آموزش مهارت های تفکر در بعد تحصیلی بسیار ضعیف کار کرده ایم . در بعد اجتماعی نیز ، مسائلی چون اعتیاد ، رفتار های جنسی و نحوه مواجهه با خطرات مختلف نشان می دهند که کودکان و نوجوانان در توانایی های شناختی و مهارت های تفکر ، وضعیت چندان مطلوبی ندارند .

جسارت ورزی
در آموزه های روانشناسی سلامت ، جسارت ورزی و جرات ابراز وجود بسیار مورد تاکید قرار می گیرد . جسارت و تبعات آن مانند افزایش قدرت ریسک پذیری و خطر کردن ، عاملی مهم در توفیق های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و سایر زمینه ها است . ویژگی های فرهنگی نظام اجتماعی و بخصوص تمرکز بر انگیزه های بیرونی ، مانع عمده ای برای جسارت نشان دادن و خطر کردن است . تلاش عمده والدین برای شیرین کردن زندگی و به اصطلاح تربیت بادکنکی و همچنین تمایل عمده مدارس در ایجاد رفتار های کلیشه ای و محدود ، زمینه های جسارت ورزی را از بین می برند یا کاهش می دهند . جرات و جسارت در شرایطی تقویت می شود که انگیزه های درونی ، اختیار تصمیم گیری و قدرت عمل مورد توجه قرار گیرند . والدین و مدارس ما تا چه اندازه اجازه جرات کردن و جسارت را به کوکان و نوجوانان می دهند ؟ هنوز شائبه های مترادف قلمداد کردن جسارت با گستاخی و بی ادبی بین ما رواج دارد . اگر چه جسارت را می توان در طیفی شامل دو قطب مثبت و منفی مورد بررسی قرار داد اما از نگاه روانشناختی ، جسارتی که منجر به خروج از کلیشه ها و پویایی و نوآوری در زندگی می شود قابل تائید است .

به سوی تربیت آسان تعادل و منطقی خواهد شد .
مدارس امروز ما ، بیش از هر چیز به فضایی شاداب برای تجربه کردن و لذت بردن از زندگی نیاز دارند . نباید سوژه هایی مانند خلاقیت ، پژوهش هوش هیجانی و غیره به صورت ابزار هایی برای نشان دادن تمایل به پیشرفت مورد استفاده قرار گیرند .

« تربیت » مانند همه موضوعات انسانی ، بر بستری فرهنگی شکل می گیرد و به این ترتیب ارزش ها و نگرش ها نقش موثری در تربیت رسمی و غیررسمی دارند .
علی رغم پیچیدگی های تربیت ، با اصلاحات و تغییراتی در نگرش ها ، می توان به جای افزودن بر پیچیدگی ها ، راه های آسان تری در پیش گرفت . اگر والدین و مدارس ، تقویت انگیزه های درونی را با اهمیت تلقی کنند ، به آموزش روش های تفکر بهای لازم را بدهند و زمینه های جسارت ورزی برای کودکان و نوجوانان را فراهم آورند ؛ هم احتمال خطاهای تربیتی کاهش خواهد یافت و هم تربیت در مسیر متعادلی پیش خواهد رفت .
نمی توان مبنای همه دیدگاه های تربیتی جدید را در سه مولفه یاد شده جستجو کرد . به عنوان مثال در پرورش خلاقیت هر سه مولفه نقش اساسی دارند . اگر بخواهیم دانش آموزانی پژوهشگر تربیت کنیم باز هم جایگاه و اهمیت انگیزه های درونی ، روش های تفکر و جسارت ورزی در این فرآیند قابل مشاهده است . به همین گونه ، مهارت های زندگی ، بهداشت روانی ، تعادل جویی در خانواده و مسائل دیگر ، هر کدام با یک یا دو و یا هر سه مولفه مورد نظر ارتباطی مستقیم دارند .

با مروری به آنچه گفته شد و برای حرکت در مسیر تربیت آسان ، توجه به نکاتی توصیف می شود :
در تربیت ، شفاف بودن اهداف بسیار مهم است . هر چه می توانید با ارزیابی باور ها و نگرش هایتان درباره انگیزه ، روش های تفکر و جسارت ورزی ، به دیدگاه های شفاف و واضحی در این خصوص برسید . هر چه با شک و تزلزل فکر و عمل کنید پیچیدگی ها ادامه داشته و بیشتر خواهد شد .
همان گونه که کودکان و نوجوانان به انگیزه ، روش تفکر و جسارت ورزی نیاز دارند والدین و مدارس نیز باید تمرین هایی را در این مورد آغاز کنند . شادابی و پویایی نسل جدید در گرو حوصله و تحرک والدین و مدارس است .
با پذیرش اصل « حق انتخاب » در زندگی ، باید زمینه های تفکر کنترلی و محدود کننده را کاهش دهیم . هر چه تمایل به تسلط و کنترل در ما بیشتر باشد انگیزه ها و جسارت ورزی کودکان و نوجوانان افت خواهد کرد . ما مسئولیت زندگی فرزندان را بر عهده داریم . اما تعیین کننده همه چیز زندگی آنها نیستیم و باید مسیر حق انتخاب را از کودکی برایشان هموار سازیم .
نباید بر اساس برداشت های خودمان از زندگی مسیر موفقیت و پیشرفت را محدود کنیم . اینکه تنها راه خوشبختی ، درس خواندن است و یا برای یافتن راه سعادت باید مطیع محض والدین باشد افکاری محدود هستند که به طور معمول به بن بست می رسند . اگر ما راه های دیگر پیشرفت را تجربه نکرده ایم دلیلی ندارد که فرزندان مان را از رفتن در آن ها منع کنیم . با چنین نگاهی به زندگی و خوشبختی ، حساسیت ها و دل نگرانی های والدین ، مین است که مدیران ، معلمان و متولیان آموزش و پرورش به بستر های فرهنگی تربیت توجه کنند و زمینه های تقویت هویت فرهنگی را در دانش آموزان فراهم آورند . تقویت انگیزه ها ، آموزش روش های تفکر و اجازه جسارت ورزی در مدارس ، شرایط و امکانات مناسبی برای تربیت فرهنگی فراهم خواهند آورد .

نویسنده: امیرعباس میرزاخانی
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #8 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۴:۰۹ »
پول توجیبی

 و تجربه های شیرین مستقل شدن نوجوانان


دیروز؛ یادم هست هفت ساله كه بودم و تازه به مدرسه می رفتم، پدرم هر روز پنج تومان به من می داد و در هفته جمعاً ?? تومان می توانستم داشته باشم. آن وقت ها اگر بچه ای به آن سن و سال در هفته این قدر پول می گرفت، خیلی احساس پادشاهی می كرد.

هر سال كه بزرگ تر می شدم اندكی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می كردم. تا اینكه یك وقت دلم خواست كه یك دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز كردم و كمی هم به ازای انجام برخی كارها در خانه و كمك كردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه كنم و آن وقت بود كه تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش كرد

هر سال كه بزرگ تر می شدم اندكی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می كردم. تا اینكه یك وقت دلم خواست كه یك دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز كردم و كمی هم به ازای انجام برخی كارها در خانه و كمك كردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه كنم و آن وقت بود كه تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش كرد

ضرورت وجود مبلغی به عنوان پول توجیبی بحثی است كه همواره در میان خانواده ها وجود دارد. اینكه هر خانواده با توجه به توان مالی و نیازهای فرزندان خود در هر سنی مبلغ معینی را ماهانه یا هفتگی در اختیار آنها قرار دهد، برای برآوردن نیازهای ثانویه فرزندان امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.

كارشناسان بر این باورند كه چنین مبلغی به هر حال باید به فرزندان تا زمانی كه بتوانند نیازهای خود را مستقلاً برآورده سازند، پرداخت شود. اما همین پرداخت هم نباید شكل بی رویه و نادرست داشته باشد و سبب وابستگی و عدم استقلال فرزندان شود. به علاوه كارشناسان بر این امر تأكید دارند كه دادن پول توجیبی باید به صورتی باشد كه سبب كاهلی در فرزندان نشود.

دكتر فربد فدایی- روان پزشك- برآوردن نیازهای اولیه كودك در سال های نخستین زندگی را یك ضرورت حتمی می داند و می گوید: «این نیازها باید بی چون و چرا برآورده شود، اما در سال های بعد باید برای كودك محدودیت هایی در نظر گرفت و از سوی دیگر به هنگام تهیه لوازمی كه مربوط به اوست، از وی نظر خواهی كرد تا بدین وسیله با خرید و پول آشنا شود.»

كودك معمولاً پس از سن سه سالگی واژه من و مالكیت را می آموزد و مفهوم واژه پول به عنوان جنسی اعتباری كه عامل خرید محسوب می شود، از پنج سالگی شكل می گیرد. در سال های پیش از پنج سالگی ذهن فرد آن قدر رشد نیافته كه معنای پول را بداند و نیازی هم به پول دادن به كودك نیست.

پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی به هر میزان ضمن آنكه باید پاسخگوی مقداری از نیازهای فرزندان باشد،باید به آنها می آموزد تا برای به دست آوردن آنچه می خواهند بكوشند و در مقابل آنچه دارند احساس مسئولیت كنند.

دكتر رضا دولتیار باستانی، پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی را یك ضرورت دانسته و بر این باور است كه به دو دلیل باید به فرزند پول توجیبی داد، یكی آموختن میزان مصرف به كودك و كنترل آن كه معمولاً كودكان ?-? ساله مصرف بالایی دارند و در صورت در اختیار داشتن پول، همه را تنقلات و چیزهای غیر ضروری می خرند و اگر والدین از این مسأله ساده بگذرند، علاوه بر تأثیر روانی بد ِ آن سبب نامحدود شدن خواسته های فرزند می شوند.

این روان شناس و استاد دانشگاه، دلیل دیگر را آموختن مفهوم محدودیت در زندگی می داند و توضیح می دهد: «به پایان رسیدن یك امكان یا موقعیت، به فرزند می آموزد كه منابع محدودی در اختیار دارد و باید با پس انداز كردن و برنامه ریزی درست از آنها به بهترین نحو استفاده كند. در نهایت هم می آموزد كه اگر برآوردن نیاز امروز را به تأخیر بیندازد، سود خواهد برد.»

میزان پول توجیبی فرزندان با توجه به تمكن مالی هر خانواده متفاوت است و كم یا زیاد بودن آن، گاه نتایج ناخوشایندی را برای فرزندان به ویژه جوانان به دنبال دارد.

جامعه شناسان درباره اثرات دریافت پول توجیبی بیشتر یا كمتر از حد نیاز، بر این باورند كه دریافت پول توجیبی در حد نیاز متوسط مسلماً بسیار مؤثر بوده و اگر بیشتر یا كمتر از حد نیاز باشد، سبب انحرافات و مشكلاتی برای خانواده و فرزندان خواهد شد.

براساس بررسی هایی كه برروی خانواده های مرفه انجام شده، هنگامی كه فرزندان این خانواده ها پول زیادی در دسترسشان قرار می گیرد، بیشترشان به اسراف و كارهای نادرست روی می آورند. علت آن است كه میزان پولی كه به آنها داده می شود، بیش از آن است كه نیاز دارند و در نهایت فرصتی برای مصرف این پول در راه های نادرست پیدا می كنند.

در مقابل، پرداخت پول توجیبی به میزان كم هم سبب به خطا انداختن فرزند شده و او را تشویق می كند تا از طرق دیگری _ حال هر چند نادرست باشد- این كمبود را جبران كند و بدین ترتیب، وی به نوعی به سوی كارهای ناشایست برای ارضای نیازهایش سوق داده می شود.

بنابراین، درباره پول توجیبی یك تعریف بهتر هم می توان ارائه داد و آن اینكه بگوئیم: «نوعی عادت دادن فرزندان به وابستگی های مالی به خانواده .» در حقیقت پول توجیبی بیشتر از آنكه باعث برطرف شدن نیازهای مادی فرزندان شود، سبب اتكای فرزند به منبع درآمد مالی خانواده می شود. هنگامی كه با خانواده ها در این باره صحبت می شود، همگی بر تعیین مبلغی به عنوان پول توجیبی تأكید می كنند و آن را امری ضروری در تربیت فرزندان می دانند. به گفته یك مادر خانواده كه خود شاغل بوده و دارای تحصیلات دانشگاهی نیز هست، ضرورت وجود مبلغ معین به عنوان پول توجیبی امری است اجتناب ناپذیر و میزان آن بستگی به سن فرزندان دارد، چرا كه با افزایش سن، نیازها هم افزایش می یابد.

در مقابل این گفته، یك پدر به عنوان سرپرست خانواده بر این باور است كه معمولاً این طور چیزها نسبی بوده و فرزندان بیشتر تحت تأثیر محیط اجتماعی و گروه همسالان خود هستند. وی در این باره می گوید: «اصولاً پول توجیبی و نوع مصرف آن باید تعیین شده باشد، از این نظر كه هم خانواده ها و هم فرزندان بدانند كه وجود چنین مبلغی دقیقاً به چه منظور است. به یاد داشته باشیم كه چنین پولی باید نه كم باشد و نه زیاد. چون بیش از حد آن سبب ضایع شدن شخصیت فرزند به ویژه اگر در سنین حساس نوجوانی و جوانی باشد می شود و میزان كم آن هم سبب كمبودهایی در او می شود».

 یك پیشنهاد خوب به خانواده ها این است كه بچه ها پیش از هر چیز باید ارزش پول و آنچه در اختیار دارند را به خوبی بدانند و یاد بگیرند كه در كنار خرج كردن، پس اندازی را هم باید كنار گذاشت. پیشنهاد بهتر هم اینكه به جای كمك های مالی بی مورد، راه های درست كسب درآمد را به آنها بیاموزند. در حقیقت مصداق این ضرب المثل به ذهن می آید كه به جای اینكه برای كسی ماهی بگیری، به وی ماهیگیری بیاموزی. همیشه داشتن هنری یا تسلط به حرفه ای كارآمد، حتی در حد تسلط به یك زبان خارجی می تواند راهی برای یافتن شغلی شرافتمندانه باشد.

در كل همه این موارد به شخصیت و نوع تربیت و گرایش های فرزندان باز می گردد و میزان پرداخت پول توجیبی در مقابل نوع شخصیت و تربیت كودك آن قدرها هم تفاوت نمی كند، چرا كه همه اینها به شخصیت، تربیت و چگونگی برخورد والدین با فرزندان بستگی دارد. اگر فرزندی قانع بودن را نیاموزد، دیگر میزان كم یا زیاد بودن پولی كه دریافت می كند، برایش تفاوتی ندارد.

اگر خانواده ها پولی را به عنوان پول توجیبی به فرزندان می دهند، باید بدانند كه افراط و تفریط در این زمینه، به هر حال به ضرر فرزندان است. فرزندی كه پول زیادی دریافت می كند، علاوه بر اینكه امكان بزهكاری وی بیشتر می شود، كم كم دوستان نابابی هم به طرف او می آیند و با منظورهای گوناگون از وی سوءاستفاده می كنند و به طور كل این گونه افراد كمتر دوست خوب پیدا می كنند.

بنابراین، می توان گفت كه پول توجیبی باید متناسب با نیازهای تأمین نشده فرزند در خانه باشد، چه در غیر این صورت ایجاد بزه می كند و در این زمینه چگونگی برخورد با فرزندان جایگاه بسیار مهمی دارد. پدران و مادران می توانند به گونه ای با فرزندان خود برخورد كنند كه در وهله نخست، همیشه مقدار متناسبی پول در اختیار فرزندان خانواده باشد و در عین حال هم صمیمیتی میان خود و فرزندان ایجاد كنند كه آنها به آسانی درباره نیازهای خود با والدین گفت و گو كنند.

دكتر دولتیار باستانی دادن پول بیشتر را در مواقع خاص، ضروری دانسته و می گوید: «دادن پول بیشتر در موارد استثنایی كاملاً بجاست، اما نه در سال های نخستین زندگی. برای نمونه فرزند پس از ورود به مدرسه، به خاطر اینكه گاه برخی نیازهایش برآورده نمی شود، از والدین پول بیشتری به عنوان وام یا قرض می خواهد و آنها در صورت منطقی بودن خواسته او با آن موافقت كرده و در عوض آن مبلغ را از پول ماه یا هفته بعد وی كم می كنند. ضمن اینكه در این زمینه باید مسأله بازپرداخت را جدی گرفت و به صورت غیرمستقیم او را كنترل كرد كه برای چه چیز به این پول نیاز دارد».

وی تأكید می كند كه حتی اگر فرزند شما به دردنخورترین چیز را خرید، هرگز نباید مستقیماً با دخالت شما رو به رو شود. در عین حال در سال های آخر دبستان و راهنمایی باید چیزهایی كه وی می خرد را غیرمستقیم كنترل كرد. وی باید معنی ضرر دادن را بیاموزد و در تهیه آنچه برایش پول پرداخت كرده دقت كند تا متحمل ضرر نشود.

در این میان، عقاید جوانان را نیز نباید از نظر دور داشت، چرا كه بیشتر آنها به داشتن استقلال از جنبه های گوناگون، به ویژه استقلال مادی اصرار می ورزند. در جامعه امروز كه دختران و پسران جوان، به هر حال هر یك برای كسب درآمد و داشتن یك آینده بهتر تلاش می كنند، پسران به دلیل اینكه در آینده سرپرست یك خانواده خواهند بود به این مسأله اهمیت بیشتری می دهند. در كل بیشتر جوانان وجود مبلغ معینی با عنوان پول توجیبی را تا سنی كه جوان بتواند منبع درآمد برای خود داشته باشد، ضروری می دانند. از سویی هم اصولاً فرزندان با افزایش سن و نیازهای روزمره زندگی و نیز به دلیل علاقه مند بودن به داشتن استقلال مالی، نیاز به پول توجیبی دارند.

به هر حال مبلغ پول توجیبی اگر به اندازه باشد، فرزندان تدبیر چگونه درست خرج كردن را می آموزند. اگر خانواده ها ببینند كه جوان پولی كه از آنها دریافت می كند، در راه درست به كار می گیرد، باید به این امر بها دهند و در مقابل جوان ها هم به تدریج باید به فكر پذیرفتن بخشی از مسئولیت های زندگی بوده و پس از فراغت از تحصیل به دنبال منبع درآمدی بروند و بیاموزند كه در مقابل پولی كه دریافت می كنند، خدمتی هم باید ارائه دهند و كم كم به استقلال برسند و متوجه باشند كه خانواده آنها هر قدر هم دارای توان مالی خوبی باشد، تا سن خاصی می تواند از آنها حمایت مالی كند.

برخی پول توجیبی را یكی از ترفندهای ایجاد احساس مسئولیت در فرزندان از سنین كودكی می دانند و می گویند كه از این طریق می توان سیاست چگونه خرج كردن را با تدابیر ویژه ای به بچه ها آموزش داد. بدین ترتیب این مبلغ تنها كمكی برای رشد عقلی جوان و پرورش حس مسئولیت پذیری وی بوده و بهتر است كه این پول از حدود ?? سالگی كم كم قطع شود تا جوان از همان ابتدا مشغول به كاری برای كسب درآمد شده و زمینه استقلال و مسئولیت پذیری برایش فراهم آید.

یك دانشجوی پزشكی كه در آستانه به پایان رسانیدن تحصیلات خود در این رشته بوده و برای گذران زندگی فعلاً به كارهای متفرقه مشغول است، اختصاص مبلغی از سوی خانواده به عنوان پول توجیبی را تا سنی كه فرزندان آمادگی اشتغال پیدا كنند، امری ضروری دانسته و می گوید: «فرزندان باید از ابتدا بیاموزند كه درباره زندگی آینده خود برنامه ریزی كنند و دادن پول توجیبی باید ضمانت اجرایی داشته باشد. بدین معنا كه پرداخت آن بی رویه نبوده و فرد براساس روال مشخصی این مبلغ را دریافت كند. پرداخت این مبلغ اگر معقول باشد و خانواده ها به فرزند بیاموزند تا با استفاده از پول توجیبی بخشی از نیازهای ثانویه خود را برآورده كند، این رفتار سبب می شود تا وی برنامه ریزی كرده و پس انداز كردن را یاد بگیرد.»

در این میان بحث انتظارات جوانان از زندگی را نیز نباید از نظر دور داشت، به طور معمول جوانانی كه در خانواده خود به صورت بی رویه پول در دسترس دارند، علاوه بر اینكه برخی ممكن است به كارهای ناشایست روی آورند، سبب بالا رفتن انتظارات آنها از زندگی، همسر و اطرافیان می شود. چه بسیار دخترانی كه به دلیل همین انتظارات بیش از حد، زندگی مشترك خود را نابود كرده اند؛ زندگی كه می توانست با اندكی قناعت و صرفه جویی از بهترین زندگی ها باشد.

با توجه به آنچه تا اینجا گفت شد، شاید بتوان یكی از عوامل فرار برخی از دختران را از خانه همین امر دانست، به طوری كه براساس پژوهشی كه برروی ???-??? دختر فراری انجام شده، طبق گفته خود آنها برخی كمبودها و عدم موفقیت در رسیدن به امیال و خواسته های گوناگون، دست به دزدی و فرار از خانه زده اند. یك نمونه بسیار خوب برای این امر، دختر سرایدار مدرسه ای بود كه از بوفه مدرسه خوراكی می دزدید و بین بچه های مدرسه بذل و بخشش می كرد تا این طوری به آنها پز بدهد!

این روزها با توجه به این واقعیت كه بیشتر مردم كشور در وضعیت مالی چندان مرفهی قرار ندارند و قادر به تهیه برخی اسباب و لوازم لوكس و گاه غیرضروری در خانه نیستند، باید كوشید تا فرزندان و به ویژه جوانان طوری بار بیایند كه عاقلانه درباره هزینه خانوار بیندیشند. متأسفانه در كشور ما به دلیل پاره ای از چشم و هم چشمی ها و رقابت ها، به ویژه در میان گروه همسالان، بر سطح انتظارات جوانان افزوده می شود.

بنابراین باید از خانواده ها خواست تا در درجه نخست، در نظر بگیرند كه در چه جایگاهی قرار دارند و سپس امكانات زندگی برای فرزندان خود را همسو و همشكل با فرزندان سایر خانواده ها فراهم آورند.

در این راستا، آموزش این امر به جوانان كه چگونه از راه درست كسب درآمد كنند، بسیار حائز اهمیت است، چرا كه متأسفانه در كشور ما شیوه تربیت جوانان به شدت نادرست است. خانواده ها باید بدانند كه اگر به فرزندان پولی می دهند، در كنار آن به آنها بیاموزند تا خود جوان به وسیله ای از راه درست كسب درآمد كرده و رفته رفته به سوی استقلال گام بردارند.

اگر امروز فرزند شما به تازگی در محلی مشغول به كار شرافتمندانه ای شده و از كارش هم به نسبت راضی است اما درآمد كافی ندارد، وی را به ادامه این تلاش تشویق كنید و به یاد داشته باشید چندان مهم نیست كه این جوان در حال حاضر نمی تواند همه مخارج خود را تأمین كند، اما همین كه بداند برای به دست آوردن همین حداقل هم باید تلاش كند، اثر تربیتی بسیار مهمی بر روی او خواهد داشت.

دكتر فربد فدایی نیز ضمن تأكید بر این نكته كه باید به فرزندان فهماند پرداخت پول توجیبی یكی از وظایف حتمی والدین نیست، می گوید: «شیوه دیگر اینكه دادن پول توجیبی به فرزندان، در قبال كارهای كوچكی باشد كه آنها به عنوان خدمت برای خانواده انجام داده اند. اگر به فرزندان پولی به عنوان توجیبی داده می شود، حداكثر تا ?? سالگی به صورت بلاعوض و سپس با سپردن مسئولیت های كوچك، حس خوداتكایی و استقلال طلبی را در فرزندان تقویت كرد. به هر حال پول توجیبی برای فرزندان بالای ?? سال اگر در ازای انجام برخی از كارهای كوچك نباشد و به صورت بلاعوض پرداخت شود، وابستگی شدید فرزندان را به خانواده ها به دنبال خواهد داشت. نوجوانان و جوانانی كه مرتباً از خانواده پول طلب می كنند و آن را وظیفه والدین می دانند، متأسفانه والدینشان مفهوم حقیقی ارزش پول و احساس مسئولیت را به آنان نیاموخته اند و همین امر فرد را زیاده خواه و مصرف گرا بار می آورد».

به باور كارشناسان مسائل خانواده، ایجاد استقلال مالی و حس مسئولیت پذیری بسیار مهم تر از آن است كه ما به عناوین گوناگون به ویژه در زمینه مالی دائماً به بچه ها كمك كنیم. یك پیشنهاد خوب هم به خانواده ها این است كه بچه ها پیش از هر چیز باید ارزش پول و آنچه در اختیار دارند را به خوبی بدانند و یاد بگیرند كه در كنار خرج كردن، پس اندازی را هم باید كنار گذاشت. پیشنهاد بهتر هم اینكه به جای كمك های مالی بی مورد، راه های درست كسب درآمد را به آنها بیاموزند. در حقیقت مصداق این ضرب المثل به ذهن می آید كه به جای اینكه برای كسی ماهی بگیری، به وی ماهیگیری بیاموزی. همیشه داشتن هنری یا تسلط به حرفه ای كارآمد، حتی در حد تسلط به یك زبان خارجی می تواند راهی برای یافتن شغلی شرافتمندانه باشد.

با توجه به آنچه كارشناسان می گویند و آنچه خود فرزندان و خانواده ها هم بر آن تأكید دارند، تا زمانی كه جوان پول توجیبی دریافت می كند، استقلال مالی نخواهد داشت. البته این نكته را هم نباید از یاد برد كه در یك مقطع سنی خاص، پول توجیبی حس استقلال خوبی به فرزند می دهد و این سن خاص معمولاً تا ?? سالگی است كه فرزند با دریافت مبلغی از خانواده به صورت ماهانه یا هفتگی یك حس استقلال دارد، اما به راستی مستقل نیست و به مرور با افزایش سن و با توجه به نوع تربیت خانوادگی به این نكته مهم پی خواهد برد و این خود مقدمه ای است برای ایجاد حس مسئولیت و آینده نگری در هر فرد.

امروز

حدود هفتاد ماه می شود كه با بكارگیری كلیه توانایی ها و معلوماتم یك شغل ثابت، آبرومند و راضی كننده پیدا كرده ام و مدتی است كه از لحاظ مالی تا حدی مستقل شده ام و به قول معروف، دخلم كفاف خرجم را می دهد. اما هنوز هم برای پیشرفت كردن در این حرفه و داشتن درآمد بیشتر و بهتر، تلاش زیادی می كنم و برایم خیلی اهمیت دارد اینكه امروز می توانم به پدر، مادر و سایر اطرافیانم بگویم كه من هم دیگر بزرگ شده ام، من هم دیگر می توانم گلیم خودم را از آب بیرون بكشم و مستقل باشم...

مانا لقمانی- نسرین دانایی
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #9 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۷:۳۱ »
كودكان و نوجوانان چرا دروغ مي‌گويند
 


اگرچه راست گويي صفت پسنديده اي است،اما دروغگويي صفتي است كه موجب زوال آن مي شود

اگرچه راست گویی صفت پسندیده ای است،اما دروغگویی صفتی است كه موجب زوال آن می شود .هیچ فرد دروغگویی از ابتدا دروغگو نبوده بلكه این صفت دربرهه ای اززندگی او (بیشتر اوقات دوران كودكی)،از سوی یك سری مسائل كه جای بحث دارد( ودر زیر تحت عنوان دلایل دروغگویی به آنها اشاره شده) به او القا گردیده و همراه با رشد فیزیكی شخص؛این صفت نیز رشد كرده و بزرگ شده است وحتی ممكن است درمحیط خانواده ودر كل اجتماع نیزمشكلاتی را بوجود آورد.گاهی اوقات این خود ما والدین ودركل بزرگسالان هستیم كه دروغ را به نحوی به فرزندانمان آمورش می دهیم وجالب اینكه وقتی كودك به دروغ عادت كرد ؛از زمین وزمان شكایت می كنیم كه چرا فرزندمان دروغگوست؟ و...

امّّّا دركل دروغ گفتن كودكان ممكن است دلایل گوناگونی داشته باشد :

ترس : یكی از دلایل دروغگویی كودكان ؛ترسیدن آنهااست.گاهی اوقات والدین كودك تصور می كنند كه با رفتار تند وخشن خود وهمچنین با تنبیه كردن بدنی كودك،میتوانند جلوی انحرافات و رفتار بد اورابگیرند.امّّّّا این كارنه تنها تأثیرخوبی در پرورش كودك ندارد بلكه باعث می شودگاهی اوقات به اصطلاح ترس اوریخته وتمام كارهای بد خودرابا حس گستاخی بیشتری انجام دهد و یا اینكه به علت ترس از تنبیه شدن به دروغ پناه ببرد.همچنین این رفتار باعث می شود كه كودك كم كم خود را جدا از والدین فرض كند و به اشتباه به این مسئله پی ببرد كه اگر راست بگوید باز هم تنبیه می شود .در واقع بهتر است والدین به جای بوجود آوردن این حس دركودكان وتنبیه یا مجازات كردن آنها ، قبل از اینكه دستور انجام دادن یا ندادن كاری را به كودك خود بدهند ؛ به نحوی میل انجام دادن یا ندادن همان كار را در آنها تقویت كنند.در كل شدت این تنبیهات ومجازاتها با ترس كودك و اصرار او به دروغگویی رابطه مستقیم دارد .امّّّا برای درمان دروغگویی ؛والدین باید با عطوفت و مهربانی بیشتری با كودك رفتار كنند وحس آرامش را بین اعضای خانواده بوجود آورند .مسلماًً در خانواده ای كه به نظرات و عقاید و حس استقلال كودكان اهمیت بیشتری داده می شود ،هیچ گاه كودكان به دروغ متوسل نمی شوند همچنین بهتراست جلوه بد دروغگویی و پیامدهای بد آن را به كودكان آموزش داد. احساس حقارت: یكی دیگر از عوامل دروغگویی كودكان احساس حقارت آنهاست .زمانی كه كودك مورد تحقیر و توهین قرار می گیرد در واقع به شخصیت و روح لطیف او ضربه وارد می شود. همچنین هنگامی كه در محیط خانواده به كودك اهمیّّّت داده نمی شود وهمیشه او به نحوی از سوی اعضای خانواده وسایر افرادی كه به نحوی با آنها ارتباط دارد مورد تحقیر وتوهین قرار می گیرد؛ باخود تصمیم می گیردكه كاری كند تا همه به شخصیت او احترام گذاشته و به نحوی محبوب همگان شود در نتیجه به هر راهی از جمله دروغگویی متوسل می شود . گاهی اوقات ممكن است حتی عمق این دروغها خیلی زیاد یا به اصطلاح دروغهایی بزرگ وهیجانی باشند كه كودك بخواهد باگفتن این دروغها درون خانواده هیجان وجوش وخروش ایجاد كند و از اینكه رفتار آنها را به تلافی كرده وآنها را مورد تمسخر قرار داده احساس لذت می كند . امّّّّا بهتراست همه ی اعضای خانواده وسایر افراد مرتبط باكودك ، به شخصیتش احترام بگذارند وهیچگاه او را مورد تحقیر وتوهین قرار ندهند تا اینكه كودك برای جبران كمبودهای خود به دروغگویی متوسل نشود.همچنین بهتر است علاوه براینكه كودكانمان را مورد تشویق واحترام قرار دهیم ، به عقاید وسخنان آنها نیز توجه كنیم . محیط خانواده: خانواده محیطی است كه علاوه براینكه كودك در آن محیط پرورش می یابد راستگویی وسایررفتار درست را در این محیط می آموزد ودركل محیط خانواده مدرسه اول كودك است .مسلماًًً خانواده ای كه درآن همه ی افراد عادت به راستگویی دارند ؛كودك نیز این روش را انتخاب می كند وهمچنین درخانواده ای كه افراد خانواده دچار انحرافات اخلاقی هستند و همچنین خلق وخوی ناپسند ودروغ بر كانون خانواده حاكم است،كودك نیز با همین خلق وخو وانحرافات رشد می كند وشخصیت او بر همین مبنا شكل می گیرد(چرا كه همان طوركه می دانیم كودكان تقلید گران خوبی هستند وبدون اراده وتوجه خود رابا محیط وفق می دهند.)امّّا این والدین هستند كه باید زمینه ی راستگویی وصداقت را درفرزندان خود بوجود آورند. چرا كه همانگونه كه گفته شد خانواده مدرسه اوّل كودك است. همچنین بهتر است حس مسئولیت پذیری در كودك تقویت شود. پس به كودكتان مسئولیت های كوچك بدهید وحتی اگراز پس آنها برنیامدید به او مسئولیت دیگری بدهید، اورا تشویق كنید وبه نحوی حس مسئولیت پذیری را در او تقویت كنید وبه طور غیر مستقیم ازدروغگویی كودك به علت جبران كمبودها وعقده هایش جلوگیری شود. علاوه بر این والدین نباید به هیچ دلیلی بادروغگویی به اصطلاح كودك را گول بزنند وبا او با خشونت رفتار كنندبلكه باید با كودك خود صادق بوده وبا رفتار وتربیت صحیح، فرزند خود را برای حاضر شدن در اجتماع آماده كنند.

داشتن توقع زیاد وتحمیل تكالیف سنگین: توقع بیش ازحد وتحمیل تكالیف سنگین می تواند یكی دیگر ازعوامل دروغگویی كودكان باشد. بهتراست بدانیم همیشه باید به اندازه توان كودكان از آنها انتظار داشت ونباید با سختگیریهای بی جا و توقع بیش ازحد و واگذاری تكالیف طاقت فرسا به كودكان آنها را به دروغ وادار كرد وباعث رشد بد بینی در آنها شد. والدین ومربیان همیشه بایستی توان وقدرت كودك رادر نظر بگیرند زیرا اگر كودك احساس كنددر نظر دیگران فردی كم توان وتنبل است وبه نحوی باعث رنجش دیگران می شود سعی می كند با دروغگویی دیدگاه افراد رانسبت به خود تغییر داده وشخصیت خود راحفظ كندواین تكرار دروغ نیز عملاًًًًباعث عادت به دروغگویی می شود وعلاوه بر آن بسیاری دیگر از انحرافات اخلاقی وخلقیات ناپسند در شخصیت اوپدیدار می شود .همچنین در سنینی كه كودك هنوز ارزش راستگویی را نمی دانند والدین نباید كودكان خود را واداربه راستگویی كنند؛چراكه كودك عملاًًًً هنوز راه فریب كاری ودروغ را نمی داند واحتمالاًًََ نیازی به این كار نداشته است .امّّّا والدین كودك با این كارخود وسختگیریهای بیش از حد واندازه كودك را به سمت دروغگویی سوق داده و همچنین كودك نیز برای رهایی از توقعات بیش از حدواندازه والدین وفراراز فرمانهای مستبدانه وسختگیرانه آنها به دروغگویی متوسل شده و عملاًًً به فردی دروغگو تبدیل می شود .
منبع : ماهنامه کودک- شبنم حیرانی - کارشناس ارشد علوم تربیتی
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #10 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۱:۰۴ »
نظام هاي اجتماعي و انگيزه هاي تربيت (ایجاد انگیزه در کودکان)

اجازه جسارت ورزي در مدارس


تربيت يكي از مباحث مهم روانشناسي و علوم تربيتي نيز هست و روانشناسان و مربيان ، توصيه هاي زيادي به والدين و معلمان ارائه مي كنند . با وجود اين همه توجه و توصيه ، چه اتفاقي مي افتد ؟
صرف نظر از مباحث كلي درباره تربيت ، با نگرش كاربردي و معطوف به فرهنگ ايراني ، وضعيت ما در اين خصوص چگونه است ؟ جهت گيري هاي عمده نظام اجتماعي ما در تربيت چيست ؟ خانواده ها و مدارس ايراني ، در تربيت كودكان و نوجوانان چقدر جديت دارند و اهداف و ايده آل هاي آنان چيست ؟
بازار ارائه توصيه هاي تربيتي در ايران بسيار گرم است . و بخصوص در دهه اخير ، اين بازار رونق خاصي پيدا كرده است . در صدا و سيما و بويژه تلويزيون ، روانشناسان و مشاوران و به تعبيري كارشناسان مختلفي به ارائه رهنمودها و توصيه هاي گوناگوني مي پردازند .
در انواع مجله هاي خانوادگي و تربيتي هم بخش هاي زيادي براي مباحث فرزند پروري و مشاوره اي در نظر گرفته مي شود . در مورد كتاب ها وضعيت بسيار آشفته و پيچيده تر است و همه به دنبال ارائه كليدهايي براي تربيت هستند . از كتاب هاي كوچك و نكته اي گرفته تا كتاب هاي مفصل و تخصصي ، همه مي خواهند راه خوشبختي و سعادت در زندگي را نشان دهند . جالب و عجيب است كه بخش عمده اي از كتاب هاي تربيتي ، زناشويي و روانشناسي سلامت ، ترجمه اي هستند و عملابه ماهيت فرهنگي تربيت ، توجه چنداني نمي شود . آيا والدين ومعلمان به اين همه توصيه نيازدارند؟ آيا اين رهنمودها وتوصيه ها، واقع خوشبختي و سعادت را به ارمغان مي آورند ؟ آيا با چنين گفته هايي مي توان به زندگي دلخواه رسيد ؟
(( تربيت )) موضوعي دشوار و پيچيده است اما نبايد با گفته ها و توصيه هاي پراكنده و بدون ماهيت فرهنگي ، اين دشواري و پيچيدگي را بيشتر كرد .شايد نكته ها و گفته ها د رتلويزيون ، مجله ها و كتاب ها ، والديني را تحت تاثير قرار دهد . اما به نظر نمي رسد اين تاثير چندان ماندگار و عمومي باشد .
به مثابه جنبه هاي ديگرزندگي، درتربيت هم اعم از والديني ومدرسه اي، موضوعاتي دربورس مورد توجه قرار گرفته وبعد ازطي طول عمرمشخصي، از دور خارج مي شوند . به عنوان نمونه در دو دهه اخير در آموزش و پرورش مباحثي به صورت دوره اي وارد مدارس شده اند ، از جمله : فراشناخت ، خلاقيت ، پژوهش، هوش هيجاني مهارت هاي زندگي ، روش هاي مشاركتي و غيره . در زمينه تربيت در مدرسه جامعه اگر چه تنوع موضوعات به گستردگي تربيت نبوده ولي مباحثي چون : افزايش آزادي عمل فرزندان ، خطرات تهديدكننده سلامت ، خانواده متعادل ، تفاهم وگفتگو در خانواده و غيره مطرح بوده اند ، اما از اين همه آمد و رفت سوژه هاي بورسي چه بهره اي برده ايم ؟ كدام دانش آموز پژوهشگر يا خلاق را تربيت كرده ايم ؟ تا چه حد در تغيير نگرش والدين نسبت به مسائل تحصيلي فرزندان موفق بوده ايم ؟ تا چه اندازه آمادگي هاي كودكان و نوجوانان را براي مواجهه با چالش هاي زندگي افزايش داده ايم ؟
به نظر مي رسد ما هم در نظام اجتماعي خودمان به غير از بيان نكته ها و توصيه ها ، به تحولي تاثيرگذار و اساسي در تربيت دست نيافته ايم .www.zibaweb.com
همان گونه كه اشاره شد نبايد دشواري ها و پيچيدگي تربيت را با تنوع و آشفتگي توصيه ها افزايش داد . امروز والدين و معلمان ايراني بسيار بيشتر ، به رهنمودهايي نياز دارند كه اولامبتني بر ويژگي هاي فرهنگي باشند؛ ثانيا بر نقاط حساس و ضروري نيازها تمركز نمايند و ثالثا د رتغيير نگرش ها و رفتارها با مقاومت مواجه نشوند و به عبارتي تا حد امكان ، به سادگي عمل كنند .


والدين و معلمان ، افراد سازنده معناي دنياي يك كودك هستند .


فقط از طريق يك چارچوب معنايي معين است كه كودك واكنش هاي معنادار خود به جهان را مي سازد ، پردازش مي كند و توسعه مي دهد . فرهنگي كه از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود معنا و نيروي حياتي براي يادگيري ارائه مي دهد . محركي كه قرار است تبديل به يك تجربه يادگيري شود بايد حامل اهميت فراوان و معناي مرتبط با حوزه گسترده تر فرهنگ كودك باشد .
(( تجارت )) و بهره مندي از نگاه اقتصادي بد نيست ولي نبايد تربيت به صورت موضوعي كاملاتجاري در بيايد و سوژه هاي آن به ابزاري صرف براي كسب سود و درآمد تبديل شود . اگر واقعا از اين همه نكته ها و گفته ها كمتر به نتيجه رسيده ايم بايد زمينه ها و شرايط آشفتگي هاي موجود را كاهش دهيم و به دنبال ايده هاي جديد و آسان باشيم .
با شناخت جامعه ايراني و ويژگي هاي فرهنگي آن ، چه موضوعاتي مي توانند به عنوان اولويت هاي تربيت مدنظر قرار گيرند ؟ بر اساس آنچه در خانواده ها و مدارس ما مي گذرد بر سه نكته تاكيد مي كنيم : انگيزه، تفكر و جسارت . در بياني كلي ، والدين و مربيان بايد مراقب باشند كه در درجه اول در اين سه مورد رفتار تخريبي و مخل نداشته باشند و در درجه بعدي با نگرش ها و رفتارهايشان در تقويت آنها بكوشند . اينكه چرا اين همه مباحث تربيتي را در سه نكته خلاصه مي شود جاي بحث و توجيه دارد . اما اين عمل به معناي ناديده گرفتن اهميت ساير عوامل نيست .
به اعتقاد نگارنده تقويت هاي انگيزشي ، آموزش روش هاي تفكر و ايجاد زمينه هاي جسارت ورزي در كودكان و نوجوانان ايراني ، بنيادي ترين مسائل حال حاضر تربيت هستند.


تقويت هاي انگيزشي

(( انگيزه )) محوري ترين موضوع زندگي انساني و سازنده نيازهاي ماست. انگيزه را موتور و محرك فعاليت هاي انسان مي دانند و بسياري از تلاش ها در حوزه هاي مختلف زندگي با انگيزه ارتباط پيدا مي كنند .
چرا ايجاد و تقويت انگيزه ها مسئله اي مهم د رنظام تربيتي ايران محسوب مي شود ؟ دلايلي چند براي اين امر وجود دارد : 1. تنوع امكانات و موضوعات در زندگي امروزي موجب عدم تمركز در مسائل مي شود . تنوع طلبي انسان امروزي اگر چه باعث سرعت و تحرك بيشتر در زندگي مي شود اما در مقابل عجله و كم حوصلگي نيز به بار مي آورد . اين چنين است كه انگيزش و روش هاي ايجاد انگيزه به موضوعي پيچيده و دشوار در تربيت تبديل شده است .
2. تعلل هاي نظام اجتماعي ايران در كمك به افراد براي هويت يابي فرهنگي ، انگيزه هاي فردي و اجتماعي را دچار تزلزل مي كند .پاسخ چيستي ها چرايي ها و ابهام هاي زندگي را بايد در فرهنگ جستجو كرد و هرگونه كاستي در اين زمينه ، پويايي و تحرك انسان ها را كاهش مي دهد . اگر در گذشته آرزوي معلم ، مهندس و دكتر شدن ، انگيزه اي كلي در كودكان و نوجوانان براي درس خواندن و ارتقاي تحصيلي به وجود مي آورد ، امروزه آرزوها حال و هواي ديگري دارند و افراد به جاي تعهدات شغلي ، به دنبال راه هاي در رو و ميانبر براي كسب ثروت و شهرت هستند .نسل گذشته وقتي انگيزه هاي خود را براي زندگي با انگيزه هاي نسل امروز مقايسه مي كند دشواري شرايط انگيزش موجود را بيشتر در مي يابد .
3. ضعف دانش تربيتي در والدين و معلمان موجب مي شود آنان نادانسته و ناخواسته به روش هايي در تربيت روي آورند كه در عمل مانع و مخل انگيزه محسوب مي شوند . تحليل علمي بنيادهاي تربيتي بسياري از روش هاي والدين و مدارس نشان مي دهد كه اشكالات جدي در برنامه هاي مختلف وجود دارند .
هر كس كه قابليت ايجاد انگيزه و تحرك داشته باشد به خوبي مي داند كه ايجاد خودانگيختگي در ديگران ، به كيفيت رابطه بستگي دارد . فرد انگيزه دهنده كارآمد ، هر جا كه امكان داشته باشد به كودك اعتماد مي كند ، احترام مي گذارد ، گوش فرا مي دهد ، مسئوليت پذيري را تشويق مي كند به او اجازه انتخاب مي دهد ، شايستگي را در وي پرورش مي دهد و در گرفتاري ها ،نگراني ها ، تلاش ها اقدامات ، موفقيت ها و شكست هاي او مشاركت مي ورزد .
4. بسياري از رفتارهاي فرهنگي ما مانند : تمايل به ايجاد محدوديت و كنترل ، غلبه احساسات بر منطق ، آسان گيري و عدم جديت ، استمرار وابستگي ها و امثال آن ، آشفتگي و افت در انگيزه ها را به همراه مي آورد .
5. هنوز هم در فرهنگ ما جهت گيري عمده روش هاي انگيزشي ، بيروني است و در ايجاد و تقويت انگيزش دروني ضعف ها و كاستي هاي فراواني داريم . تلاش در جهت تقويت انگيزه هاي بيروني ، موجب تزلزل و ناپايداري انگيزه ها مي شود .


آموزش روش هاي تفكر


با توجه به اينكه يكي از اهداف آموزش و پرورش بايد ايجاد روحيه تفكر در دانش آموزان باشد اين سوال مطرح مي شود كه آيا آموزش و پرورش روش فكر كردن را به دانش آموزان ياد مي دهد ؟
پاسخ اين سوال در نظام تربيتي ما از اهميت بسياري برخوردار است و آنچنان كه شواهد آموزشي و اجتماعي و فرهنگي نشان مي دهند وضعيت نامطلوبي در اين مورد داريم . روش هاي كليشه اي ارزشيابي ، نتايج طرح هايي چون تيمز و پرلز ، وضعيت خلاقيت و پژوهشگري در مدارس و غيره نشان مي دهند كه ما در آموزش مهارت هاي تفكر در بعد تحصيلي بسيار ضعيف كار كرده ايم .در بعد اجتماعي نيز ، مسائلي چون اعتياد ، رفتارهاي جنسي و نحوه مواجهه با خطرات مختلف نشان مي دهند كه كودكان و نوجوانان در توانايي هاي شناختي و مهارت هاي تفكر ، وضعيت چندان مطلوبي ندارند .


جسارت ورزي

در آموزه هاي روانشناسي سلامت ، جسارت ورزي و جرات ابراز وجود بسيار مورد تاكيد قرار مي گيرد . جسارت و تبعات آن مانند افزايش قدرت ريسك پذيري و خطر كردن ، عاملي مهم در توفيق هاي اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي و ساير زمينه ها است . ويژگي هاي فرهنگي نظام اجتماعي و بخصوص تمركز بر انگيزه هاي بيروني ، مانع عمده اي براي جسارت نشان دادن و خطر كردن است . تلاش عمده والدين براي شيرين كردن زندگي و به اصطلاح تربيت بادكنكي و همچنين تمايل عمده مدارس در ايجاد رفتارهاي كليشه اي و محدود ، زمينه هاي جسارت ورزي را از بين مي برند يا كاهش مي دهند . جرات و جسارت در شرايطي تقويت مي شود كه انگيزه هاي دروني ، اختيار تصميم گيري و قدرت عمل مورد توجه قرار گيرند . والدين و مدارس ما تا چه اندازه اجازه جرات كردن و جسارت را به كوكان و نوجوانان مي دهند ؟ هنوز شائبه هاي مترادف قلمداد كردن جسارت با گستاخي و بي ادبي بين ما رواج دارد . اگر چه جسارت را مي توان در طيفي شامل دو قطب مثبت و منفي مورد بررسي قرار داد اما از نگاه روانشناختي ، جسارتي كه منجر به خروج از كليشه ها و پويايي و نوآوري در زندگي مي شود قابل تائيد است .


به سوي تربيت آسان

(( تربيت )) مانند همه موضوعات انساني ،بر بستري فرهنگي شكل مي گيرد و به اين ترتيب ارزش ها و نگرش ها نقش موثري در تربيت رسمي و غيررسمي دارند .
علي رغم پيچيدگي هاي تربيت ، با اصلاحات و تغييراتي در نگرش ها ، مي توان به جاي افزودن بر پيچيدگي ها ، راه هاي آسان تري در پيش گرفت . اگر والدين و مدارس ، تقويت انگيزه هاي دروني را با اهميت تلقي كنند ، به آموزش روش هاي تفكر بهاي لازم را بدهند و زمينه هاي جسارت ورزي براي كودكان و نوجوانان را فراهم آورند ؛ هم احتمال خطاهاي تربيتي كاهش خواهد يافت و هم تربيت در مسير متعادلي پيش خواهد رفت.
نمي توان مبناي همه ديدگاه هاي تربيتي جديد را در سه مولفه ياد شده جستجو كرد . به عنوان مثال در پرورش خلاقيت هر سه مولفه نقش اساسي دارند . اگر بخواهيم دانش آموزاني پژوهشگر تربيت كنيم باز هم جايگاه و اهميت انگيزه هاي دروني ، روش هاي تفكر و جسارت ورزي در اين فرآيند قابل مشاهده است . به همين گونه ، مهارت هاي زندگي ، بهداشت رواني ، تعادل جويي در خانواده و مسائل ديگر ، هر كدام با يك يا دو و يا هر سه مولفه مورد نظر ارتباطي مستقيم دارند .
با مروري به آنچه گفته شد و براي حركت در مسير تربيت آسان ، توجه به نكاتي توصيف مي شود :
در تربيت ، شفاف بودن اهداف بسيار مهم است . هر چه مي توانيد با ارزيابي باورها و نگرش هايتان درباره انگيزه ، روش هاي تفكر و جسارت ورزي ، به ديدگاه هاي شفاف و واضحي در اين خصوص برسيد . هر چه با شك و تزلزل فكر و عمل كنيد پيچيدگي ها ادامه داشته و بيشتر خواهد شد .
همان گونه كه كودكان و نوجوانان به انگيزه ، روش تفكر و جسارت ورزي نياز دارند والدين و مدارس نيز بايد تمرين هايي را در اين مورد آغاز كنند . شادابي و پويايي نسل جديد در گرو حوصله و تحرك والدين و مدارس است . www.zibaweb.com
با پذيرش اصل (( حق انتخاب )) در زندگي ، بايد زمينه هاي تفكر كنترلي و محدود كننده را كاهش دهيم . هر چه تمايل به تسلط و كنترل در ما بيشتر باشد انگيزه ها و جسارت ورزي كودكان و نوجوانان افت خواهد كرد . ما مسئوليت زندگي فرزندان را بر عهده داريم . اما تعيين كننده همه چيز زندگي آنها نيستيم و بايد مسير حق انتخاب را از كودكي برايشان هموار سازيم .
نبايد بر اساس برداشت هاي خودمان از زندگي مسير موفقيت و پيشرفت را محدود كنيم . اينكه تنها راه خوشبختي ، درس خواندن است و يا براي يافتن راه سعادت بايد مطيع محض والدين باشد افكاري محدود هستند كه به طور معمول به بن بست مي رسند . اگر ما راه هاي ديگر پيشرفت را
تجربه نكرده ايم دليلي ندارد كه فرزندانمان را از رفتن در آن ها منع كنيم . با چنين نگاهي به زندگي و خوشبختي ، حساسيت ها و دل نگراني هاي والدين ، متعادل و منطقي خواهد شد .
مدارس امروز ما ، بيش از هر چيز به فضايي شاداب براي تجربه كردن و لذت بردن از زندگي نياز دارند . نبايد سوژه هايي مانند خلاقيت ، پژوهش ، هوش هيجاني و غيره به صورت ابزارهايي براي نشان دادن تمايل به پيشرفت مورد استفاده قرار گيرند . به جاي همه اينها ، كار آسانتر اين است كه مديران ، معلمان و متوليان آموزش و پرورش به بسترهاي فرهنگي تربيت توجه كنند و زمينه هاي تقويت هويت فرهنگي را در دانش آموزان فراهم آورند . تقويت انگيزه ها ، آموزش روش هاي تفكر و اجازه جسارت ورزي در مدارس ، شرايط و امكانات مناسبي براي تربيت فرهنگي فراهم خواهند آورد.نويسنده: اميرعباس ميرزاخاني
منبع:
1. هارتلي برونز ،اليزابت . ايجاد انگيزه در كودكان . ترجمه احمد نياهيوي (1384. ) تهران : جوانه رشدhttp://www.magiran.com/npview.asp?ID=1684647
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #11 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۴:۴۷ »

نوجوانی؛ گذر از کودکی



مقدمه:
یکی از دوره‌های حساس که نقش بسیاری در سرنوشت افراد ایفا می‌کند، سنین پس از کودکی یعنی شروع نوجوانی است. نوجوانی و تغییراتی که در آن برای نوجوان رخ می دهد، یکی از مسایلی است که توجه والدین و مربیان آموزشی را به خود معطوف کرده است. این دوره که حد فاصل کودکی و بزرگ‌سالی قرار دارد بنا به تحولاتی که در جسم و روان نوجوان روی می‌دهد دارای اهمیت است. مدت این دوره در جوامع و در سطح گوناگون اقتصادی – اجتماعی یک جامعه متغیر است و حتی طول آن نیز در یک جامعه و در بین خانواده های مختلف ممکن است در نوسان باشد. بنابراین ماهیت این دوره نه تنها بیولوژیکی بلکه اجتماعی است و آغاز آن با تغییرات بیولوژیکی بلوغ در دختران و پسران مشخص می شود. اغلب نوجوانان خود را با کودکان کم سن و سالتر در خانواده و والدین و معلمان و حتی دیگر اعضا جامعه خود در تعارض عاطفی می یابند. یک نوجوان دیگر نمی‌خواهد مانند یک کودک با او رفتار شود و می خواهد دیگران بدانند که بزرگ شده. او احساس می‌کند که اطرافیانش او را درک نمی‌کنند. آن‌ها تنها در مقابل دوستان همسال خود، احساس راحتی می‌کنند و مایلند که بیشتر اوقات خود را با دوستان سپری کنند. روی عقاید و نظرات همسالان خویش حساسیت خاصی دارند و به داوری و قضاوت آن‌ها بیش از بزرگ‌سالان اهمیت می دهند. به همین دلیل در این دوره توجه والدین به دوستان و ارتباط فرزندشان با دوستان و نظارت بر اعمال و رفتار آن‌ها ضروری است. ممکن است نوجوان تن به خواسته دوستان بدهد و با مشارکت یکدیگر دست به اعمال ضد اجتماعی بزنند. مخصوصاً نوجوانانی که در محیط های خانوادگی نامساعد و شرایط اقتصادی – اجتماعی پایین قرار دارند بیش تر از سایرین در معرض توجه دوستان ناباب قرار می گیرند. به همین دلیل توجه به نیازها و خواسته های نوجوان و آموزش و آگاهی دادن درباره مسایل این دوره و تغییراتی که در فرد روی می- دهد، می‌تواند تنش و شکاف بین والدین و نوجوان را از بین ببرد. از سوی دیگر به لحاظ فقدان یا کمبود مؤسسات و مراکزی برای هدایت و راهنمایی خانواده ها در زمینه پرورش فرزندان و چاره جویی هنگام مواجه با مشکلات ، نقش مدارس و آموزشگاه‌ها و معلمین شاغل در آن، به مراتب دشوارتر می‌شود. لازم است مسؤولین بیش‌تر به این دوره و مسایل مربوط به آن در مدارس بپردازند تا همگان حتی خود نوجوان با آگاهی ، این دوره را پشت سر بگذارند.

تعریف نوجوانی
نوجوانی دوره ای از زندگی فرد است میان پایان کودکی و آغاز بزرگ‌سالی. این دوره با تغییرات فیزیولوژیک که در فرد روی می‌دهد شناخته می‌شود و این تغییرات با بسیاری از حالات عاطفی و رفتاری در فرد همراه است. تغییرات بلوغ جنسی نیز بسیار مهم است که ظرف مدت چند سال ، بدن کودک دبستانی به بزرگسالی بالغ تغییر شکل می یابد و همین تغییرات زمینه ساز اضطراب و نگرانی در فرد می‌شود و به خصوص هنگامی که نوجوان از ویژگی‌ها و تغییرات مربوط به این دوره آگاهی چندانی نداشته باشد. اغلب آن‌ها سؤالات زیادی در مورد مسایل مربوط به خود دارند و می‌توانند پاسخ آن‌ها را از والدین و مربیان و معلمان خود بپرسند اما این در حالی است که بسیاری از والدین راحت نیستند در مورد این مسایل با فرزند خود صحبت کنند. در نتیجه آن‌ها بیشتر با دوستان همسال و همکلاسی‌های شان در مورد این مسایل صحبت می کنند وگاهی اوقات به اشتباه یکدیگر را راهنمایی می‌کنند. بسیاری از نوجوانان احساس ناامنی می‌کنند و قرار گرفتن در میان دوستان را بر والدین و در کنار آن‌ها بودن ترجیح می دهند و هر زمان که فرصت یابند به دوستان پناه می‌برند. بنابراین اهمیت دوستان در این دوره بسیار زیاد است. آن ها دارای مشکلات ویژه‌ای هستند که در دوره کودکی کمتر مشاهده می شود. ماهیت این مشکلات با مشکلات دوره بزرگ سالی متفاوت است. اگر والدین و معلمان مایلند که نوجوانان به راحتی این دوره را طی کنند، باید مشکلات نوجوانان را به خوبی بشناسند. به هر حال نوجوانی یک دوره ی مشکل و نامتعادل و غیر قابل پیش بینی و دارای مشکلات بسیاری است که باید به شیوه‌ای رضایت بخش هم برای نوجوان و هم برای والدین و افراد جامعه حل و فصل شود. زیرا نوجوانی برای خود فرد نیز مشکل زاست و نوجوان با نقش جدید خود در زندگی سازگار نشده و در نتیجه سردرگم و پرخاشگر و مضطرب است.

اهمیت نوجوانی
نوجوانی یکی از مراحل زندگی است که از چند بعد دارای اهمیت می باشد. نوجوان اغلب برای سازگاری با این ابعاد تلاش می کند. در ادامه به بعضی از موارد اشاره می کنیم:
1- شروع نوجوانی: بسیاری از افرادی که وارد این دوره می‌شوند از دنیای کودکی فاصله می‌گیرند و در دنیایی سرشار از خیالات و توهمات سیر می کنند. آن‌ها در این سال ها تغییرات بسیاری را در جسم و روان خود تجربه می کنند.
2- تفکر انتزاعی: در این دوره، تفکر نوجوان نسبت به کودکی رشد یافته و او اینک دارای تفکر انتزاعی است و می تواند بسیاری از مسایل را درک و به موضوع های مختلف فکر کند و بسیاری از مشکلات خانوادگی و مشکلات مربوط به خود را با آگاهی حل نماید.
3- تغییرات عاطفی: تغییرات عاطفی نوجوان آشکار و او نسبت به اتفاقات و مسایل پیرامون خود حساس است. بسیاری از هیجان- های مثبت چون شادی ، بر خود بالدین و افتخار کردن، آسودگی خیال، هیجانات منفی چون اضطراب و نگرانی، پشیمانی ، غم و اندوه و عصبانیت و خشم و ... باعث تغییرات عاطفی و رفتاری در نوجوان می شود. احساساتی که نوجوان تجربه می کند بسیار متفاوت تر از احساسات یک کودک یا بزرگ سال است و در مقایسه با بزرگ‌سالان، احساس نوجوان افت و خیز بیشتری را نشان می دهد. البته والدین نباید نگران باشند زیرا این احساسات طبیعی و زودگذر است.
4- تغییرات اجتماعی: در این دوره نوجوان از لحاظ اجتماعی دیگران را بر والدین و خانواده ترجیح می‌دهد و بیشتر مسایل خود را با هم سالان حل و فصل می‌کند. آن ها در گروه‌های دوستانه به دنبال نشان دادن قدرت و استقلال رای هستند و در میان آن‌ها سازگاری بیشتری نشان می دهند. این در حالی است که در محیط خانواده سرکش و پرخاشگر می شوند. والدین و مربیان با برخورد مناسب و دادن مسؤولیت و احترام به استقلال آن ها در انجام وظایف مربوط به خودشان می توانند روحیه پذیرش مسؤولیت و انجام وظایف محوله را در آن ها تقویت کنند.
5- هویت: بسیاری از نوجوانان به دنبال کشف هویت و شخصیتی جذاب هستند تا در چارچوب آن شخصیت قرار گیرند. آن ها هم چنین در مورد فلسفه زندگی و مرگ ابهامات بسیاری در ذهن دارند که پاسخ به این ابهامات از سوی والدین و خصوصاً معلمان دینی در مدارس صورت می‌گیرد. تقویت روحیه خداجویی و رسیدن به کمال نیز از وظایف اساسی والدین و معلمین است تا با تکیه بر این روحیه معنوی مانع لغزش‌های نوجوانان شوند.

عوامل مؤثر در اختلال رفتاری نوجوان
عوامل خانوادگی شامل موارد زیر است:
الف) وضعیت روانی و عاطفی که مجموعه روابط و تعاملاتی است که بین اعضای خانواده جریان دارد و تحت تأثیر آموزش های اخلاقی، شناختی و عاطفی و یا تقلید از رفتار والدین و فرزندان دیگر صورت می‌گیرد.
ب) کارکردهای تربیتی نامناسب خانواده که شامل مواردی چون تربیت نادرست، طرد کودک، تنبیه شدید، عدم توجه به خواسته ها و نیازهای فرد، عدم توجه به عواطف و احساسات، انتظارات نا به جا از نوجوان، مراقبت و نظارت بیش از حد و ... می شود. همه این عوامل و یک یا چند مورد از آن ها می تواند در بروز اختلالات رفتاری مؤثر باشد.
ج) فقدان والدین و به ویژه مادر چنان چه با کمبود ارضای نیازهای عاطفی همراه شود اثرات جبران ناپذیری در رشد روانی، عاطفی و اجتماعی فرزندان به جا خواهد گذاشت. به ویژه آن که فرزند نوجوان نیز باشد. البته اگر جای فرد غایب به گونه ای مناسب پر شود، مشکلات کم رنگ تر خواهد شد.
د) قوانین و معیارهای اخلاقی: چنان چه در خانه یا مدرسه اصول اخلاقی معین حاکم و یا این که مقررات و قوانین، همیشگی و ثابت نباشد و برای دانش آموز معین نشود، مشکلات رفتاری ایجاد می کند. البته قوانین سرسختانه والدین در محیط خانوادگی و ملزم نمودن فرزندان به رعایت همه آن ها می تواند در بروز این رفتارها تأثیرگذار باشد.

عوامل اجتماعی
الف) طبقه اجتماعی : طبقه اجتماعی والدین و میزان سواد آن ها، شغل والدین و وضعیت اقتصادی و فرهنگی حاکم بر خانواده، آداب و رسوم و اعتقادات مذهبی، هر کدام به نحوی در بروز اختلال رفتاری مؤثر است.
ب) گروه هم سالان: بهترین الگوی نوجوان پس از والدین، دوستان هم سال هستند که به خوبی می توانند تأثیر اخلاقی مطلوب یا نامطلوبی بر رفتار کودک داشته باشند. گروه هم سالان در موقعیت های مهمی چون طرد نوجوان از سوی والدین و جلب او با محبت و توجه دوستانه نقش به سزایی دارد. بنابراین توجه به شخصیت نوجوان و احترام به آن و شناخت نیازها و تمایلات او می تواند زمینه پرورش مطلوب را فراهم کند و اختلال رفتاری نوجوان را کاهش دهد.

نوجوان و اعمال ضد اجتماعی
اعمال ضد اجتماعی عمدتاً توسط نوجوانان ناسازگار انجام می شود و از میان این اعمال ، اعتیاد به سیگار و مواد مخدر شایع تر است و اغلب در پسرها بیش تر دیده می شود. عوامل این اتفاق به درون خانواده ها و حتی در بعضی مواقع به اجتماع برمی گردد. دانش آموزان ناسازگار از مدرسه فرار می کنند و با کنجکاوی مواد مخدر را نیز تجربه می کنند. آن ها از سوی دوستان تشویق می شوند و الکل ، سیگار و قرص های روان گردان را در گروه های دوستانه استفاده می کنند و در مواردی به بی بند و باری و اعمال غیر اخلاقی نیز می پردازند. این نوجوانان تمایل زیادی دارند که دیگر دوستان خود را در رفتار ناهنجار خود شریک نمایند. چنان چه سیگار کشیدن نوجوان مورد توجه قرار نگیرد و ادامه یابد؛ ممکن است به مسایل خطرناک تری نظیر اعتیاد به مواد مخدر و یا الکل تبدیل شود. اغلب نوجوانان در سه مرحله به اعتیاد روی می آورند:
مرحله اول؛ آشنایی و آغاز
در این مرحله فرد به دوست یا شخص معتاد برخورد می کند و با همراهی وی با مواد مخدر آشنا می‌شود و مصرف آن را آغاز می‌کند.
مرحله دوم؛ تردید
در این مرحله فرد با خود جنگ و ستیز دارد. رفتن در عالم خیال و فرار از واقعیات باعث روی آوردن مجدد به مواد مخدر می شود و از طرف دیگر نمی خواهد گرفتار شود.
مرحله سوم؛ اعتیاد
و بالاخره در این مرحله با مصرف دنباله دار مواد مخدر و تجربه پی در پی آن، معتاد می شود. در زمینه پیش گیری و درمان اعتیاد نوجوانان لازم است که اولاً توجه والدین و اولیای مدارس و رسانه های جمعی بر مسایل نوجوانان خصوصاً بحث اعتیاد آن ها معطوف شود. در مرحله بعد، نظارت بر اعمال آن‌ها خصوصاً رفتارهای مشکوک و آگاه کردن آن ها از عواقب احتمالی مصرف مواد مخدر ضروری است. آموختن مقاومت در برابر فشارهای هم سالان و ... می تواند به عنوان راه کارهایی برای پیش‌گیری مطرح باشد. در مراحل درمانی نیز ابتدا باید خانواده را از وضعیت فرزندشان آگاه نمود و قبل از فرد معتاد به خانواده و مشکلات آن ها رسیدگی نمود و به آن ها یادآوری نمود که یکی از علت های روی آوردن فرزندان به مصرف مواد، محیط نامساعد خانواده است. در مرحله بعد، اگر نوجوان معتاد باشد به سرعت بستری شود تا با تجویز داروهای مختلف ، او را وادار به ترک کرد. در مرحله آخر پس از ترک باید روی عزت نفس و اضطراب نوجوان کار شود و حتی فرصت های شغلی و تحصیلی مناسب برای او فراهم و حس استقلال و مسؤولیت پذیری او تقویت شود. با توجه به موارد ذکر شده می توان گفت که توجه والدین و معلمان مدارس. خصوصاً کسانی که ارتباط دوستانه تری با نوجوان دارند. می تواند مانع ارتکاب اعمال بزهکارانه باشد. بسیاری از نوجوانان ناآگاهانه مرتکب جرم می شوند و بسیاری از نوجوانان ناآگاهانه مرتکب جرم می شوند و بسیاری تحت تأثیر شرایط نامساعد قرار می گیرند و در صورت فراهم بودن آن، راحت تر از قبل به اعمال خلاف کارانه می پردازند.اکثریت نوجوانان در این دوره با مشکلات خاصی مواجه می شوند اما هیچ دلیلی وجود ندارد که در شرایط مطلوب و با راهنمایی و کمک والدین و مربیان آگاه نتواند این دوره را بدون فشار و تنش زیاد سپری کنند. معلمان و مربیان در موقعیت مطلوب و مناسبی هستند تا نوجوانان را در جهت رفع نگرانی ها و برنامه ریزی های عملی جهت ارضای نیازهای آنان یاری دهند. نوجوانان دوست ندارند با آنان همانند کودک رفتار شود و والدین و معلمان باید در زمینه دادن مسؤولیت و آزادی هماهنگ و متناسب با رشد آنان کوشش نمایند. والدین و معلمان وظیفه دارند نوجوانانی را تربیت کنند که از ادراک ، دانش و مهارت بهره مند باشند و بتوانند خود را با شرایط مطلوب سازگار کنند و اندیشه ها و نظرات خود را با استدلال های دقیق ارزیابی و مشکلات جدید را حل کنند.

منابع:
1.روان شناسی رشد، ج2، لورا. ای برک، ترجمه یحیی سید محمدی، 1380.
2. رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و نوجوانان و راه های پیش گیری درمان نابهنجاری ها، دکتر شکوه نوابی نژاد ، 1380.
3. خدمات راهنمایی و مشاوره ، حمید اصغری پور، 1380.
4. سلامت نوجوانی، وزارت آموزش و پرورش ، ربابه نوری.
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #12 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۸:۲۹ »
چگونه برای نوجوان انگیزه ایجاد کنیم؟

دلایل زیادی برای انگیزه نداشتن نوجوانان وجود دارد، البته نوجوانان برای انجام كارهایی كه والدین شان از آنان می خواهند ، انگیزه ندارند اما برای كارهایی كه خودشان دوست دارند (مثل گفت وگوی تلفنی با دوستانشان ، مهمانی دوستانه ، بازی با دوستان) با انگیزه عمل می كنند. در اینجا به بعضی از دلایل بی رغبتی نوجوانان به پیروی از دستورات والدین اشاره می كنیم...

دلایل زیادی برای انگیزه نداشتن نوجوانان وجود دارد، البته نوجوانان برای انجام كارهایی كه والدین شان از آنان می خواهند ، انگیزه ندارند اما برای كارهایی كه خودشان دوست دارند (مثل گفت وگوی تلفنی با دوستانشان ، مهمانی دوستانه ، بازی با دوستان) با انگیزه عمل می كنند.
 در اینجا به بعضی از دلایل بی رغبتی نوجوانان به پیروی از دستورات والدین اشاره می كنیم :
 ۱) پدر و مادرها وقتی كاری را از نوجوان خود می خواهند عجول و عصبی رفتار می كنند، در نتیجه فرزند خود را دعوت به مقاومت می كنند.
 ۲) نوجوانان احساس می كنند عشق والدینشان به آنان عشقی مشروط است (اگر مطابق خواسته های آنان عمل كنم مرا دوست دارند). این حس آسیب زننده است و نوجوان را دچار سرخوردگی و مقاومت بیشتر می كند.
 ۳) پدر و مادر اجازه نمی دهند فرزندشان چیزهایی را كه به خودش مربوط می شود و برایش اهمیت دارد كشف كند.
 ۴) والدین به فرزندان خود اجازه نمی دهند از شكست خود درس بگیرند. یكی از راههای آموزش مسؤولیت پذیری به نوجوانان ، بی مسؤولیتی آگاهانه است. به آنان اجازه دهید كاری را شروع كنند ، در آن شكست بخورند ، سپس با آنان همدردی نشان دهید ، به آنان كمك كنید بفهمند چه اتفاقی افتاده ، اشكال كار در كجاست ، چه درسی از آن گرفته اند و در آینده چه باید بكنند كه در چنین موقعیتی موفق شوند.
 ۵) والدین در اكثر موارد به جای آنكه از فرزند خود بخواهند با منطق و استدلال صحیح ، راه حل مسأله را پیدا كند ، به فرزند خود «می گویند» چه باید بكند. نوجوانان بیشتر دوست دارند برنامه ای را كه در طراحی آن كمك كرده اند دنبال كنند.
 ۶) والدین انتظار دارند فرزند نوجوانشان فراموش نكند كارها و وظایف شخصی خود را در منزل انجام دهد، گویی این كار نشان دهنده مسؤولیت پذیری اوست. نوجوانان حتی وقتی خودشان در طراحی برنامه ای همكاری كرده اند بازهم فراموش می كنند برنامه را به طور منظم و مستمر دنبال كنند ، چون این كارها در فهرست اولویتهای آنان مقام اول را ندارند. این به معنی بی مسؤولیتی آنان نیست. بلكه به این معناست كه آنان نوجوان هستند. یك یادآوری دوستانه مشكل بزرگی ایجاد نمی كند. از حس شوخ طبعی خود برای این كار استفاده كنید و سعی كنید زیاد بحث نكنید. مثلاً یادداشتی بنویسید. اگر مجبور شدید حرف بزنید می توانید فقط از او بپرسید : «چه قراری باهم داشتیم؟»
 ۷) لازم است والدین در عین قاطعیت، مهربان باشند. در فضایی به دور از عصبانیت و ایجاد تنش ، همه بهتر و راحت تركار می كنند.
 ۸) والدین معمولاً «مهارتهای حل مسأله» را به فرزندان خود آموزش نمی دهند. این مهارتها را می توان درحین ملاقاتهای خانوادگی و صحبتهای فردی با نوجوان به وی انتقال داد.
 ۹) مهارتهای «مدیریت زمان» را با انجام كارها و فعالیتهای روزانه به كودكان و نوجوانان یاد دهید. كلید موفقیت شما در «مشاركت» نهفته است.
 ۱۰) وظایفی بیش از حد توان به فرزند خود واگذار نكنید. حواستان به تعداد وظایف محوله و سنگینی آنها برای نوجوانتان باشد.
 ۱۱) اكثر والدین نمی دانند چگونه به فرزند نوجوان خود بگویند : «دوستت دارم. اما با این خواسته ات موافق نیستم.»
 ۱۲) والدین بیشتر به دنبال نتایج كوتاه مدت و سریع هستند تا نتایج درازمدت و ماندنی. مثلاً ، نوجوان را وادار می كنند در همان لحظه تكالیف خود را حتی با بی دقتی و عجولانه انجام دهد. به جای اینكه به او فرصت دهند پس از استراحتی كوتاه ، با دقت و علاقه بیشتر به انجام كارها یا تكالیف مدرسه خود بپردازد.
 چرا بچه ها با والدین خود همكاری نمی كنند؟
 اكثر والدین این طور فكر می كنند نوجوانانشان حس همكاری ندارند. اگر این والدین به جای راهنمایی كردن فرزندشان به استفاده مفید از قدرت خود ، الگویی خشن و عصبی برای آنان طراحی كرده اند ، پس حق دارند ، فرزندشان حس همكاری ندارد! «همان كاری را بكن كه من می گم!» این حرف جایی برای همكاری باقی نمی گذارد. برعكس ، نوجوان را دعوت به شورش می كند.
 وقتی بچه ها نمی خواهند همكاری كنند به این معنی است كه والدین یا معلمان محیط همكاری برای مشاركت حقیقی آنان در برنامه ریزی ، راهكارها و ایده های خلاق فراهم نكرده اند. بسیاری از نوجوانان به جای استفاده از حس خویشتنداری و همكاری با بزرگترها ، با مقاومت و شورش در برابر كنترل والدین ، انرژی زیادی صرف محافظت از «حس اعتماد به نفس» خود می كنند.
 تا وقتی به جای فرزند خود تصمیم می گیرید ، برنامه ریزی می كنید و مسؤولیت كارهای او را قبول می كنید ، نوجوانتان انگیزه ای برای همكاری و مسؤولیت پذیری ندارد. شاید پرسش واقعی این باشد : «چگونه می توانیم برای والدین انگیزه استفاده از روشهای ایجاد انگیزه برای نوجوانان ایجاد كنیم؟»
 
 
 نوشته: جین نلسون
 ترجمه: فرح شیلاندری

سایت:www.hamparvaz.com
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #13 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۲۱:۱۸ »
پرورش مسئولیت در کودکان

وجود انسان های سرد و بی تفاوتی که در تمدنی بی بند و بار و بی هدف غوطه می خورند ناشی از تربیتی است که در آن احساس مسئولیت مطرح نبوده است .

با اندک تعمقی می توان دریافت که علت اساسی بی توجهی به دردها و نابسامانی ها ، عدم نظارت عمومی، ‌وجود تکیه  گاه های فکری خطرناک چون عیسیبهدین خود و موسی بهدین خودنیست ،بلکه ناشی از بی مسئولیتی و بهتر بگوییم  فرار از مسئولیت و شانه خالی کردن از زیر بار آن است .

حقیقت این است که ما مسئولیت خود را در برابر مسائل و واقعیت ها فراموش کرده ایم،آن چنان کهگویی اصلاً ما را تعهد و وظیفه ای نیست .

آن کس که دور از مردم و تنهای تنها سرگرم مکاشفات و استغراقات خویش است فردی بی تعهد است،اگر چه یکانسان وارسته  و یا یک عارف بنام باشد .

آن کس  که در برابر دردها سرگرم ظاهر سازی خویش و گرفتار درد" به من چه و به تو چه" است  بیمار است ، بیمار بی تعهدی و بی مسئولیتی.

آن کس که ایده های عالی را فدای ایده های شیطانی کرده و برایبهچاه انداختن دیگران و نجات شخص خود نقشه می کشد هم گرفتار است ،‌ گرفتار بی تعهدی .

امروزه چه بسیار افرادی را شاهدیم که از خود سلب مسئولیت می کنند تا از کشمکش های ذهنی ، خود رارهایی بخشند و از قید تلاش ها و فعالیت های خسته کننده،خویش را نجات دهند  .

و بالاخره در جهتی نباشند که منجر بهمُنقّص (تیره) شدن عیششان گردد . فرار از مسئولیت بهجلوه های گوناگون است و در عین حال برای خود آدمی بدون علت و بهتربگوییم بدون دلیل تراشی نیست .

بعضی مردم از  مسئولیت می گریزند  تحت این دلیل تراشی که زمینه مساعد نیست؛ بعضی به این عنوان که اکنون مصلحت نیست و بالاخره  عده ای تحت این عنوان که دیگر تلاش هامؤثر نیست .

بههرحال غرض، شانه خالی کردن از زیر بار تعهد است و گرنه آن کس که دید و بینش انسانی  دارد نمی تواند با هیچ بهانه ای آنی خود را از مسئولیت دور و بر کنار بداند .

دامنهیاین بی مسئولیتی حتی والدین را در زمینه تربیت فرا گرفته و پدر و مادر از این که فرزندان مسئول و متعهد نمی پرورندمتأثر هستند. آنها معیارها را در سلامت و نقص کودکاناشتباه  گرفته اند ، کمبودهای جسمی  را به حساب می آورند ولی کمبودهای اخلاقی و روانی را نقص به حساب نمی آورند . اگر مادری فرزند خود را بر اثر حادثه ای دست و پا عاجز و یا کور و کر ببیند،بیتابی می کند ونالهسر می دهدوهمیشه اندوهگین  و دلشکسته است ؛ولی همین مادر از این که فرزندش دچار ورشکستگی اخلاقی است و از لحاظ مسئولیت و تعهددچارنارسایی،متأثر نیست و این در جنبهیارزیابی درک و فهم والدین و طرز برداشت و تلقیآنها دردناک است.


در طریق ایجاد مسئولیت

قبل از بررسی مسئولیت  باید ببینیم زندگی چیست و رابطه اش با وظیفه و مسئولیت کدام است ، آیا زندگی با فکر بی تعهدی و بی مسئولیتی  سازگاری دارد یا نه ؟

در باره زندگی تعاریف و اظهارنظرهای بسیاری شده است .

گروهی آن را خواب و سراب خوانده اند .

عده ای آن را جریانی بی هدف ذکر کرده و کوشش ها را بر اساس هر چه پیش آید،خوش آید استوار می دانند .

بعضی آن را برنامه ای توأم با رنج و شکنجه که آدمی مجبور به تحملآن باشد ذکر کرده اند .

ولی اگر بخواهیم زندگی را با بینش اسلامی تعبیر و از آن تعریف کنیم بایدبگوییم  زندگی چیزی جز وظیفه نیست ، وظیفه ای که آدمی در برابر  خود و دیگران دارد و آن از زندگی و حیاتش هرگز جداشدنی نیست .

وقتی  زندگی وظیفه باشد  آدمی نه به هنگام قدرت و دارائی از خود بی خود است ونهدر موقع تهیدستی،بیقرار . نه در برابر مشقات،دلشکسته است و نه در برابر دردها و نابسامانی ها،بی تفاوت .

وقتی زندگی وظیفه باشد تلاش های انسانی جهت دارد.آدمی حاضر است با حفظ امانتداری در عین فقر زندگی کند وآقایی با خیانت را که نوعی بردگی  است نپذیرد .

مسئولیت ناشی از این احساس است که زندگی را وظیفه ای بدانیم، در آن صورت است که مفهوم موقعیت ، سعادتو پیروزی در انجام وظیفه و یا مسئولیت خلاصه می شود .
دو نکته مهم در ایجاد مسئولیت :

۱- تعالیم مربوط به مسئولیت،اکتسابی است و رمز ارسال رسل در آوردن این همه تعلیمات ، هدایت بشر به انجام وظیفه خویش خلاصه و تعیین می شود.

۲- انجام مسئولیت،تلاشی پیگیر و مداوم ، ‌مجاهدت و عملی همیشگی لازم دارد و انسان با کوشش دو یا چند روزه یخودرها از مسئولیت نمی شود .
پرورش مسئولیت

بر این اساس که تصویر شد مسئولیت مهمترین شغل و وظیفه ماست . وظیفه ای که از بدو زندگی تا مرگ با ما همراه است و هیچ گاه از ما جداشدنی نیست،بدین سان بایدبهگونه ای با ما همراه باشد  که درآن احساس رنج نکنیم و یا کمتر احساس درد کنیم و این،نیاز به عاملی بهنام تربیت دارد .

تربیت به مفهوم تعالی و رشد و نمو دادن،از هدف های عمده هر مربی است و ما را از این تعالی دو مفهوم و مقصود است .

۱- هدایت فرد بهسوی غایاتی اندیشیده و اهدافی که سزاوار مقام و طبیعت انسانی باشد .

۲- همراهی و معاونت کودک ، بدین گونه که دست او را بگیریم و پای او را به نقطهیمورد نظر برسانیم . بهعبارت دیگر در رساندن طفل  به هدف، مداخلهیمستقیم نداشته باشیم ، بلکه شرایط و امکانات رشد او را فراهم آوریم .

شک نیست که از مهمترین غایات ، پرورش  و ایجاد روحمسئولیت در فرد است ، امری که انسانبهشرط واجد بودن آن،انسان نامیده می شود و بار آن،چنان سنگین است که دیگر آفریده های خداوندی از پذیرش آن سرباز زده اند.

این که گفتیم تعالیم مربوط بهمسئولیت یاد گرفتنی و اکتسابی است سخنی است روشن. انبیاء‌ الهی می آیند و خطوط اصلی این مسئولیت  را ترسیم می کنند و آن را به وی می آموزند ( یعلمهم الکتاب و الحکمه ) و وی را وادار به رعایت آن می کنند .
ضرورت پرورش مسئولیت

بحث این است که آیا لازم است مسئولیت بهعنوان یکی از غایات تربیتیبهافراد آموخته شود یا نه ؟ گمان می کنم با آنچه که گذشت پاسخ اینسؤال مثبت باشد ولی ما ذیلاً ضرورت آن را ازدیدگاه های گوناگون نیز مورد بررسی قرار می دهیم .

از لحاظ فردی :

پرورش مسئولیت از لحاظ فردی ضروری است، ازاین نظر که هر کودکی برای سلامت زندگی حال و آینده اش نیازمند است به مسئولیت ها و تعهداتی پایبند باشد.  بر اساس آنچه کهمی بینیم و مشهود ماست،بی بند و باری اگر چه همراه با خوشگذرانی باشد سعادت آفرین نیست. گذران زندگی با این روش که دلم می خواهد ، نمی تواند ما رابهخوشبختی سوق دهد. کودک نیازمند استکهاز همان دوران کودکی خود را به مقرراتی پایبند و بهاصولی وابسته و بهانجام اموری متعهد بداند واین ضروری زندگی حال و آینده اوست .

از لحاظ اجتماعی:

افراد هر جامعه همچون پیچ و مهره های ماشین اجتماع اند که اگر هر کدام در چهار چوب خودوبر اساس  نقش محولیا محقق کار نکنند،چرخ جامعه نیکو نمی گردد .  ارتقاء هر کشور بسته به مسئولیت شناسی اعضای ملت است. در کشوری که مردم وظیفه خود را ندانند و عمل نکنند امیدی به خیر و سعادت آن کشور نیست .

از سوی دیگر مسئولیت شناسی درهر جامعه باعث تنظیم  روابط اجتماعی و انسانی می شود . بر اساس  آن،افراد خود را نسبت به هم وابسته احساس می کنند و بهگونه ای سالم و انسانی بهادامه حیات می پردازند .

از لحاظ مذهبی :

  زندگی را وظیفه معرفی کردیم بدین سان آنچه را که خود به عنوان مسئولیت پذیرفتیم باید به فرزند خود منتقل کنیم .

اساس فکر ما در ایجاد و پرورش مسئولیت این است که :

اولاً کودک ملک خدا و امانتی از او در دست ما و خود و دیگران است.در جهت دادن این امانت بهسوی مدارجی که صاحب امانت  خواسته است کودکان را حقی و والدین و دیگران را تکلیفی است .

ثانیاً اطفال اگر چه امروز کودک اند ولی جزو جامعه ای هستند که باید روابط و اصولی برای همزیستی و بهزیستی  بر آن حاکم باشد و طفل باید برای عضویت در آن جامعهیمذهبی و الهی و حتی بهتر بگوییم  جامعه ایدئولوژیکی آماده گردد .

بهطور خلاصه باید بگوییم پرورش مسئولیت ضروری است،از آن باب که در جامعه بدون احساس مسئولیت نه صداقتی است و نه فداکاری ، نه امانت است و نه جانبازی؛نه پاکدامنی است ،‌ نه عشقو نه احساس .
منشاء تعالیم مربوط به مسئولیت

ریشهیمسئولیت پذیری فطری است؛زیرا آدمی به حکم عقل و وجدان،خود را موظف به انجام برخی از اعمال و رفتار در طول حیات می بیند و این خود زمینه ای برای احساس و پذیرش مسئولیت است .
اما تعالیم مربوط به مسئولیت را از کجا اخذ کنیم؟

عده ای قائلند که باید از علم و تجربه اخذ شود . پس در بررسی های مربوط به این نظر در می یابیم که این امر عقلانی  و علمی نیست زیرا :

اولاً:علوم در طریق  تکامل اند وعلوم ثابتیکه لااقل  برای یک دوره حیات آدمی  قابل اعتماد و اتکا باشد در دست نیست .

ثانیاً: علوم برمبنای حس و تجربه اند و بسیاری از مسائل مورد نیاز و استناد انسان او را از دسترسی به ادراک مخصوصاً  به مفاهیم مجرد و جنبه های متافیزیکی دور می دارند،ضمن این که باید خطای ادراک هم مورد نظر باشد .

ثالثاً: برداشت ها،تلقی ها و دریافت های علمی عالمان ، صورت واحدی ندارد و بنابراین تبعیت از نظر یکی از آنها نمی تواند قانع کننده و اجتناب ناپذیر باشد و در نهایت نتیجهیآن دوری و پراکندگی است .

رابعاً: آینده نگری علوم بهمانند آگاهی آن از قبل ، جای تردید است و اظهار نظرها در حدود احتمال و شک است .

و دلائل دیگری هم از نارسایی علم  و تجارب-چون محدودیت جولانگاهش ،  و دوری از انعطافش-مطرح است که ذکر همهیآنها در این بحث امکان پذیر نیست .

اما نظرات فلاسفه و صاحبان مکاتب هم نمی توانند قابل اعتماد باشند؛از آن بابت که آگاهی اغلب آنها از طرق فوق و یا مبتنی بر مبانی استدلالی قیاسی است، امری که در مسائل انسانی کمتر قابل ارزش است . صاحبان مکاتب اشتباه کارند ، بینش فلسفی آنها آن چنان عمقی ندارد که  آینده را آن چنان ببیند که گذشت زمان نتواند بر آن انگشت بگذارد ، و نیز در دیدن ابعاد وجود آدمی دچار اشتباهات بزرگ شده اند و نتیجه همین است که می بینیم . مکتبی مکتب دیگر را می بلعد و بافته های آنها را رشته و نخ می کند .

تعالیم مربوط  به مسئولیت باید از سوی خدا باشد ، خدایی که آفریدگار بشر است.این امر مورد تأیید عقل و فطرت است؛ زیرا این دو می گویند سازنده ماشین به اظهار نظر دربارهیآناولیاست . وجود ما را خدا ساخته،پیچ و مهره های  وجود ما را او به وجود آورده است ، و او در تعیین وظایف  این مهره ها صاحب نظرتر است  و نظر و دستورش بیشتر قابل تبعیت است .

بخشی از تعالیم ربانی در زمینه اخلاق است که موضوع آن بحث و بررسی در باره تعهدات فردی و جمعی انسان ، خیر و شرّ وظایف  و مسئولیت هاست. جهت این تعالیم، خیر و صلاح بشریت و برای احترام به انسانیت است .

بر این اساس بحث در باره مسئولیت از یک سو بحث مذهبی است و از سوی دیگر بحث اخلاقی و از جهت سوم بحث تربیتی و روانی .

اظهار نظر در باره آن باید از سوی کسی  باشد که ضمن آینده نگری و عمق  در آن بدخواه نباشد و به گفته ی انیشتین،زیرک باشد و حسود نباشد و چنین وجود جز خدا نیست . پس منشاء تعالیم مربوط به مسئولیت باید از سوی خدا باشد و بس .
نوع مسئولیت ها

کودکی در کنار ما و تحت مسئولیت و سرپرستی ماست،چه نوع مسئولیت و تعهدی بدو بیاموزیم ؟

برای پاسخ به این سؤال لازم است ببینیم که بر اساس بینش اسلامی برای حال و آینده جامعه خود بهچه نوع انسانهایی نیازمندیم ؟ ما برای داشتن یک جامعه  انسانی نیازمند به انسانی هستیم که لااقل در جنبه فردی :

-خود را بشناسد و به ارزش خویش واقف باشد .

-خود را دوست بدارد و برای خود شخصیت و احترامی قائل باشد.

-زندگی اش را بر اساس یک ایدئولوژی راستین بنا نهد .

-راه خوب زیستن را بداند و زندگی راارزان از دست ندهد.

-به پای خویش استوار باشد نه بهپای دیگران.

-بار زندگی  خود را شخصاً بر دوش کشد .

-خود  را مسئول حفظ آزادی و عقیده خود بداند .

-قانون شناس و عامل به قانونو مقررات حق باشد .

-در راه هدف،استقامت و ایستادگی به خرج دهد .

-در مسابقهیانجام وظیفه کوتاه نیاید .

-استقلال فکری و عملی خود را از دست ندهد.

-قدر خود و گفتار و وعده های خود را بداند.

-اگر اندیشیده"آری" گفت یا"نه" در پای آن تا حفظ جان بایستد.

-عفیف ،‌ وفادار،با حمیت ، فداکار ، با عاطفه و احساس و جوانمرد و … باشد .
پرورش مسئولیت از چه سنی ؟

در پرورش مسئولیت باید حدود سنی را در نظر داشت و رعایت کرد ،  از آن باب که هر سنی مقتضایی دارد . فی المثل ممکن است طفلی از زیر بار مسئولیتی که بر عهده اش گذارده شده شانه خالی کند و این امر والدین را عصبانی نماید و طفل را متهم به بی ثباتی ، بی تعهدی و وظیفه شناسی کنند . در حالی که اگر بهخصایص مراحل سنی کودک آشنا باشند ، درمی یابند که این امر ناشی از اَغراض معیّن نیست بلکه گاهی شئون سنی کودک ایجاب می کند که طفل در پذیرش  مسئولیت بهگونه ای معیّن و خاص باشد . در چنان وصفی تنبیه  نمی تواند او را درست کند و سرسختی والدین نمی تواند نقشی سازنده برای کودک  داشته باشد .

دربارهیآغاز پرورش مسئولیت  در کودک باید بگوییم که از نظر علمی نمی تواند وقت و سن معینی را که اجتناب ناپذیر باشد  برای او معین کرد و یا لااقل این که تا حال،نظر صریحی در این باره اعلام نشده است ولی آنچه را که تجارب و توصیه ها به دست می دهند این است که پرورش مسئولیت از همان سال اول زندگی ، ‌باید شروع شود و کودک در این سن آماده پذیرش آن است؛ مسائلی چون میل کودک به استقلال در خوردن غذا و نوشیدن آب ، خودداری ازخیس کردن رختخواب ، صبرکردن برای فراهم شدن غذا ، دست نزدن به اشیاء ممنوعه ، خودداری از جیغ و فریادها که به دستور والدین انجام می گیرد ، و… ،جلوه هایی از مسئولیت پذیری کودک در همان سال اول زندگی است .

مربیان توصیه می کنند کودک در هر سنی به محض که آمادگی یافت باید مسئولیت در اختیارش قرارگیرد و هرگز به این بهانه که کار و فعالیت معینی برای کودک زود است نباید او را از پذیرش مسئولیت محروم کرد . مثلاً طفل از حدود ۱۵ ماهگی و شاید  هم زودتر سعی دارد که غذای خود رابه تنهایی  بخورد و کسی مراقبش نباشد، این جلوه ای از مسئولیت پذیری است. پس چه بهتر که والدین هم با رعایت احتیاط هایی از این آمادگی استقبال کنند و بدو اختیاراتی تفویض کنند . گو این که این امر ممکن است باعث آلودگی لباس و فرش و اشیای خانه شود و زحمت مادر را دو برابر کند ، ولی تجارب نشان داده است  که بازده آن بیش از این لطمه و ضرر است .

بررسی ها نشان داده است که اگر طفل مسئولیت ها را تا سنهفت سالگی فرا نگیرد ، بعد به دشواری قادر خواهد بود که مسئولیت بپذیرد. بدین سان این فاصله سنی نقش حیاتی برای زندگی حال و آتیه کودک ، خواهد داشت .
مراحل سنی در پذیرش مسئولیت ها

تحقیقات روانشناسان رفتاری نشان می دهد که آمادگی پذیرش مسئولیت در برخی سنین بیشتر و در برخی کمتر است  و هر سنی خصوصیتی دارد که آگاهی به آن،راه و روش مربی را در واگذاری مسئولیت به کودک جهت می دهد مثلاً :

سن ۵/۱ سالگی:سن منفی بافی و مخالفت است – به کودک می گوییم :" بیا اینجا". او ممکن است عقب عقب برود ،‌ می گویید برو و آشغال را در ظرف خالی کن  – ممکن است او بر عکس،آشغالها را جای دیگر بریزد و آشغال دانی را هم خالی کند . در این سن او کلمه"نه"  زیاد بهکار می برد،رابطه اش با دیگران  بر اساس گرفتن است،نه تحویل دادن و کلاً وارونه کار می کند .

سندو سالگی : بیشترمسئولیت می پذیرد ، حاضر است خود لباس بپوشد ، ظرفی را جا بهجا کند.دستوری را اجرا نماید ، ‌چیزی را به کسی بدهد ، بیاوردو ببرد. دادن مسئولیت های سریع الوصول و فوری برای او مناسب است .

سنسه سالگی :‌ مسئولیت پذیری در او قوی است ، استقلال طلبی دارد ،‌ می گوید : خودم می کنم ، خودم می پوشم ، خودم به حیاط می روم. مسئولیت کوچک را می توان به او واگذار کرد ،‌ مثلاً جا سیگاری خالی کند ، ظرف شسته را خشک کند. تمایل این که کار را به صورت کامل انجام دهد در او بسیار است.  می شود به او گفتکهحرف نزند ، نخندد ، نرود و …

سن چهارسالگی : می تواند مسئولیت هایی را بپذیرد ، ‌لباس بپوشد ، بند کفشش راببندد ، صورتش رابشوید ، از دستورات تخلف می کند؛ مایل به تماس با دنیای خارج است؛حاضر است به خانه همسایه برای انجام رسالتی برود ؛ از مغازه همسایه خرید کند و ….

سن پنج سالگی : کاری که در قدرت اوست خوب انجام می دهد ، به قدرت خود مطمئن است.عجله دارد ؛ می خواهد از والدین جلو بزند؛ می تواند سفره غذارا پهن کند، لباس خود را منظم کند  و از انجام کار،احساس رضایت نماید . در این سن می توان حقوق دیگران را به او آموخت .

سن شش سالگی : سن توسعه است و طفل آمادهیهر چیز وهر کار ، مایل به فعالیت اجتماعی است. علاقه به کار در او پرورش پیدا می کند ، می خواهد او را به حساب آورند ، تا حدودی از وظایف خود  شانه خالی می کند ، طفره می رود ،‌ بهانه تراشی می کند ، زیر قولش می زند .

سن هفت سالگی : سن اعتماد است ، سن استقلال طلبی است ، می خواهد اطاق مخصوص ، قفسه مخصوص داشته باشد ، از خودش بسیار متوقع است ، اگر مسئولیتی را بهاو بسپارند نسبتاً خوب انجام می دهد و از این باب قابل اعتماد است.

سن هشت سالگی : هیچ کاری را مشکل نمی داند ، تصور او از قدرت،فوق واقعیت است،به همین نظر دو چیز برای او خطرناک است :

۱- دستزدن به هر شیئی

2- سرزنش بسیار در حین شکست که ممکن است او را از زندگی مأیوس  و وادار به انتقام گیری های سخت کند .

سن نهسالگی : میل به استقلال دراو قوی می شود ، می تواند تا حدودی به کارهای آشپزی کمک کند ؛فرمان های کوچک را انجام دهد؛‌ مراقب خانه باشد؛ می خواهد عضو هیئت ها باشد،‌ درعین حال نافرمان است؛ بدبین است؛ طاغی و خود رأی است؛از امر و نهی نگرانو تنوع طلب است مخصوصاً در مسئولیت .

سن ده سالگی : سخن والدین  برای او چون قانون است ، روح پذیرش مسئولیت در او قوی است؛خواهان انجام کارهای مهم تر است مثل آشپزی برای همه؛ می تواند کار کند؛ می تواند مأموریتی را بپذیرد و انجام دهد؛‌مسئولیت دینی را بپذیرد واز عهده بر آید .

سن یازدهسالگی : قدرت و رشد او زیادتر می شود.کم کم با روابط علت و معلولی وسیع تری آشنا می گردد. به وظایف اجتماعی پی می برد ولی کمتر بدان تن در می دهد .  بلند پرواز است ، کمتر می خواهد خود را در قید و بند گرفتار کند ، در عین حال به مسئولیت اجتماعی علاقهمند است .

سن دوازدهسالگی : مایل است عضو انجمن هایی باشد ، ‌انجمن ادبی ، ورزش ، ‌و .. در مجالس حاضر گردد و شرکت کند و رعایت آداب و رسوم را بنماید ، خودش ناخن بگیرد ،‌ مراقب لباس پوشیدنو حفاظت کودک دیگر باشد ، در امور خانه شرکت کند و در این کار بی میل نیست  ، باید مسئولیت به او داد و کنترل کرد .

سن سیزدهسالگی : مسئولیت می پذیرد ولی قید و بند نمی پذیرد .

سن چهاردهسالگی : مسئولیت های متعددی را می تواند  بپذیرد ولی تصمیم گیری در انتخاب  برای او مشکل است.

سن پانزدهسالگی : کاملاً می تواند بهخود برسد ، مواظب خود باشد ، ‌زمینه تخصصی معینی را برای خود بپذیرد.

پانزدهسالگی سن مهم و پر معنی است ، نوجوان قادر به تحلیل و تفسیر مسائل است ، می توان اجازه اش داد در اتخاذ تصمیم و مذاکرات  خانوادگی شرکت کند و وظائف معمولی خانه را انجام دهد.

به طور خلاصه می توان گفت در سنین نوجوانی مسئولیت پذیری در کودک قوی است ، اگر آن را پذیرفت  انجام می دهد اگر چه به قیمت جانش تمام شود .

از حدودچهارده سالگی ،وضع واگذاری مسئولیت باید به گونه ای باشد که آدمی بتواندازخودمراقبت کند ، ‌زبان و دست و پایش  را تحت مهار آورد و قادر به انجام کاری مفید باشد .
پرورش مسئولیت درکجا انجام گیرد :

برای پرورش مسئولیت ، مخصوصاً در سنین کودکی دو مرکز عمدهیخانه و مدرسه وجود دارد ، گو این که مراکز اجتماعی دیگر هم گاهی هشدار دهنده و پرورنده است؛ولی هرگز تأثیر و نفوذ آنها به اهمیت مدرسه نیست و نیز هرگز نفوذ و تأثیر مدرسه به اهمیت خانه نیست .

خانه : کارهای خانه هر قدر هم فنی و اتوماتیک باشد باز هم بهگونه ای هست که کودک بهصورتی در آن سهیم گردد . فی المثل طفل می تواند مسئولیت آب دادن گلدانها ، دانه دادن به پرندگان ،‌ ردیف کردن اسباب بازی ها را به عهده گیرد . هرگز به این بهانه که این مسائل کوچک و غیر قابل ذکرند نباید از واگذاری مسئولیت به کودکان خودداری کرد .

مدرسه : گو این که همکاری طفل  در خانه به ایجاد روح مسئولیت در کودک کمک می کند ولی نقش مدرسه هم در این زمینه اندک نیست ، کودک در مدرسه می تواند اجرای مسئولیت هایی را به عهده گیرد که در آینده بهنحوی  او را به کار آید؛مثل مسئولیت  نظم و انضباط کلاس ، ‌نظم حیاط مدرسه ، مسئولیت حضور و غیاب دانش آموزان ، مسئولیت جمع کردن نمرات هفتگی کلاس ، ‌کمک به کارهای دفتری اداره فروشگاه ، عضویت دادگاه کودکان، همکاری با شاگردان ضعیف ، حفظ حدود و حقوق همکاران و …

در برخی از کشورها کودکان مدرسه،هفته ها و گاه  ماههایی از سال تحصیلی را عملاً به انجام کار و مسئولیتی می پردازند و حتی کاری تولیدی را بر عهده می گیرند ولی مسئله این است که  برای یک کلاس چهل نفری در مدرسه باید چهل گونه مسئولیت تراشید و کودکان را بهنوبه عهده دار آنها کرد .
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان - متا
پاسخ : راه های تقویت مسئولیت پذیری در نوجوانان
« پاسخ #14 : ۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۲۳:۴۸ »
تقسیم وظایف و تقویت مسئولیت پذیری کودکان


مسئولش کنید تا بزرگ شود.


هیچ کاری نمی‌کند. حتی تختش را هم مرتب نمی‌کند؛ تمام اسباب‌بازی‌هایش به هم ریخته‌اند؛ همه کارها را خودم باید انجام دهم...

مسئله تقسیم کارهای منزل از جمله مسائلی است که جایگاه مهمی را در زندگی خانوادگی به خود اختصاص داده و در اغلب موارد، به ویژه در میان زوج‌ها، باعث بروز تنش می‌شود. جالب است بدانید که مادران در بسیاری از موارد، همکاری فرزندان را رد می‌کنند. چون معتقدند هماهنگ شدن با فرزند انرژی زیادی می‌گیرد و بهتر است خودشان به جای فرزندانشان کارهای خانه را انجام دهند.

اما وقتی خستگی عارض می‌شود به ناچار وظایف به فرزند سپرده می‌شود. البته به این موضوع توجه داشته باشید که به‌طور حتم، سپردن وظایف به دیگری در هر خانواده، متفاوت و عوامل فرهنگی در آن بسیار موثر است. این عقیده شاید در بسیاری از خانواده‌ها نیز جا افتاده باشد که کارهای خانه و مراقبت از فرزندان کوچک‌تر وظیفه دختر بزرگ است. اما به طور کل سپردن وظایف به فرزند، به معنی «بردگی کشیدن» از کودکان نیست.
کودکان و نوجوانان نیاز به امنیت دارند. اگر آنها حس کنند که مادر در کنار آنها نیست و خودشان مسول انجام تمامی وظایف‌اند، رابطه مادر و فرزند تخریب خواهد شد.

بین کم و زیاد، مطمئناً باید حد اعتدال را انتخاب و رعایت کرد. کودکان و نوجوانان نیاز به امنیت دارند. اگر آنها حس کنند که مادر در کنار آنها نیست و خودشان مسئول انجام تمامی وظایف‌اند، رابطه مادر و فرزند تخریب خواهد شد ؛ اما این موضوع که مادر تمامی وظایف را نیز بر عهده بگیرد کار صحیحی نیست. کودکان بر حسب سن و سالی که دارند، می‌توانند مسولیت‌پذیر باشند. بدون ترس باید از آنها بخواهیم کارهایی را انجام دهند.

به این ترتیب آنها را نیز در زندگی خانوادگی دخیل می‌کنیم. این موضوع سبب می‌شود آنها خستگی مادر و پدر را درک و در عین حال خود را جزیی از خانه و خانواده محسوب کنند. فراموش نکنید هرگز کار در منزل را نباید به عنوان تنبیه به کودکان تحمیل کرد. از سنین پایین، کارهای لذت‌بخش مثل شیرینی پختن را به فرزندانتان بسپارید و در عین حال در کنارشان باشید. اجازه دهید آنها این موضوع را در ذهنشان بپرورانند که به لطف آنها، خانواده شیرینی می‌خورند.

آموختن وظایف شهروندی یعنی مسئول بودن در قبال خود و دیگران، از خانواده آغاز می‌شود. جایگاه فرزند در خانواده و وظایفی که بر عهده می‌گیرد، در آینده‌اش تاثیر می‌گذارد. جالب است بدانید بسیاری از والدینی که وظایف را بر دوش کودکان و نوجوانان نمی‌گذارند و ترجیح می‌دهند خود به جای آنها کار کنند، به طور ناخود‌آگاه تمایل دارند فرزندان را وابسته به خود نگاه دارند.
دخالت دادن آنها باعث می شود خستگی مادر و پدر را درک و در عین حال خود را جزیی از خانه و خانواده محسوب کنند.

تقسیم وظایف و نقش‌ها، همیشه ساده نیست. ممکن است باعث بروز تنش میان خواهر و برادرها شود و حتی حسادت برانگیزد. به‌طور معمول وظایف بیشتر به دختران و فرزندان اول سپرده می‌شود. مثلا در نوجوانی، فرزندتان انجام کارها را رد می‌کند. حقیقت این است که نوجوان نمی‌داند باید از کجا شروع کند، پس بهتر است وظایف را به او یادآوری کنید.


تقسیم وظایف خانوادگی، نوعی گفت و گو می‌باشد. گفت‌وگویی که به جایگاه و نحوه رفتار هر فرد با دیگری بستگی دارد.

بهترین روش آن است که هر گاه وظیفه‌ای را به فرزندانتان می‌سپارید سوالی را نیز از خود بپرسید. به‌طور مثال: «اگر به او بگویم جوراب‌های کثیفت را بشور، به من چه خواهد گفت؟ اگر من (مادرش) در 25 سالگی او مجبور باشم همچنان جوراب‌هایش را بشویم، او به من چه خواهد گفت؟ »


منبع: ماهنامه آموزشی کودک

سایت تبیان

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter
 

anything