corpse / kôrps/ IPA /kɔ:ps / n
Syn: a dead body, usually of a person
ترجمه: جسد- جنازه- مرده، نعش.
:Examplesa- When given all the
data on the
corpse, Columbo was able to solve the murder
زمانی که تمام اطلاعات در مورد
جسد در اختیار کلمبو قرار گرفت، توانست معمای قتل را حل کند.
b- The
corpse was laid to rest in the
vacant coffin
جنازه برای خاکسپاری، در تابوت خالی قرار گرفت.
c- An
oath of revenge was sworn over the
corpse by his relatives
خویشاوندانش بالای سر
جسدش سوگند انتقام خوردند.
خویشاوندان او قسم خوردند که انتقام جسد (= خون او) را بگیرند. Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t9159/