نویسنده موضوع: 485 - Vertical درس چهل و یک 504 واژه (دفعات بازدید: 567 بار)

اجـاقـی · « : ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۷:۲۲ »

5.

Vertical /verʹ tə kl / IPA /'vɜ:tɪkl /adj, n

Syn. erect; upright

Ant. horizontal

ترجمه: [صفت] عمودی، قائم؛ [اسم] صفحه عمودی، خط قائم.

Examples:

A. It wasn't easy to get the drunken man into a vertical position

عمود (=راست) نگه داشتنِ مرد مست، کار مشکلی بود.

B.The way to vote for your candidate* is to pull the lever from the horizontal position to the vertical position

طریقه رأی دادن به کاندیدای خود، این است که اهرم را از حالت افقی به حالت عمودی در آورید.

C. A circle surrounding a vertical line that ends in an inverted v is the well-known peace symbol

دایره محاط بر یک خطِ قائم که به حرف v وارونه منتهی می شود، نماد شناخته شده صلح است.

Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t19196/