3.
Magnify /magʹ nə f- i[/o] / IPA /'mægnɪfaɪ /[/color]v
Syn. enlarge; amplify; belittle.
ترجمه: بزرگ جلوه دادن؛ [تصویر] درشت نشان دادن، درشت کردن، بزرگ کردن.
:Examples
میکروسکوپ، نوعی
ذرّه بین (=
درشت نشان دهنده) است.
B. It seems that Mr. Steinmetz magnified the importance of the document- in his possession.
به نظر می رسد آقای "اشتینمتس" اهمیت مدارکی را که در اختیار دارد،
بزرگ جلوه می داد.
C. Some people have a
tendency* to
magnify every minor* fault in others.
بعضی از مردم گرایش به
بزرگ جلوه دادن اشتباهات کوچک دیگران را دارند.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t18825/