4.
Finance /fə nansʹ pr it/ IPA /'faɪnæns /n., v
Syn. money matters; to privide money for; pay for v; accounts n
ترجمه: بودجه چیزی را تامین کردن، امور مالی، هزینه ... را پرداختن.
:Examples A. The new
employee* boasted of his skill in
financeکارمند جدید در رابطه با مهارتش در
امور مالی لاف زد.
B .Frank
circulated* the rumor that his uncle would
finance his way through college
"فرانک" شایعه کرد که عمویش
هزینه کالج او را
می دهد.
C. Mrs. Giles
retained* a lawyer to handle her
financeخانم "گیلز"، وکیلی را برای انجام
امور مالی خود استخدام کرد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t17154/
1 سپاس