8.
Abuse /ə būzʹ or ə būsʹ / IPA /ə'bju:s /v., n
Syn. make bad use of; use wrongly; treat badly; scold very severely; bad or wrong use; bad treatment
use wrongly
ترجمه: [فعل] بد رفتاری کردن، سوء استفاده کردن؛ بد به کار بردن؛ فحاشی کردن به، دشمنام دادن به؛ [اسم] سوء استفاده، بدرفتاری؛ ناسزاگویی؛ فحاشی.
:Examples A. Those who
abuse the privileges of the honor system will be penalized
کسانی که از مزایای نظام اعتماد (=نظام متکی به اعتماد مقابل و فقدان سرپرستی و مراقبت)
سوء استفاده می کنند، مجازات خواهند شد.
B .The
editor* apologized* for the
abuse we had suffered as a result of his article
سردبیر به خاطر
فحاشی و لطمه ای که از ما در مقاله اش وارد ساخت، عذرخواهی نمود.
c.
Brutal*
abuse of children in the orphanage was
disclosed* by the investigation
سوء استفاده وحشیانه از کودکان در پرورشگاه، با تحقیق برملا شد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t16265/