8.
Pauper /pôʹ pər / IPA /'pɔ:pə(r) / n
Syn. poor person
ترجمه: گدا؛ تهی دست ، فقیر، بینوا، مسکین.
:Examples
A. The fire that destroyed his factory made Mr. Bloomson a pauper
آتش سوزی که کارخانه آقای "بلومسان" را ویران کرد، او را تهیدست ساخت.
B . The richest man is a pauper if he has no friends
ثروتمندترین انسان، اگر دوستی نداشته باشد، فقیر است.
C. Since he was once a pauper him self, Max is willing to help the needy whenever he can
"ماکس" از آنجایی که خودش زمانی فقیر بود، مایل است تا آنجا که می تواند به محتاجان کمک کند.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t15672/