6.
estimate /esʹ tə māt/ IPA /'estɪmeɪt / v., n
Syn. compute; calculate v. estimation; judgement n.
ترجمه: [فعل] برآورد کردن، تخمین زدن؛ برآورد قیمت/ هزینه کردن؛ حدس زدن؛ ارزیابی کردن، قضاوت کردن، اظهار نظر کردن؛ [اسم] قضاوت، داوری؛ ارزیابی، تخمین، برآورد.
:Examplesa. A.J. Foyt
estimated that the auto race would
commence* at nine o'clock
"ای.جی.فویت"
حدس زد که مسابقه اتومبیل رانی ساعت 9 شروع خواهد شد.
b. Itry to
avoid* making
estimates on things I know nothing about
سعی می کنم از
قضاوت در مورد چیزهایی که نمی دانم بپرهیزم.
*?c. In your
estimate, who will be
victorious* in this
conflictبنا به
برآورد شما، چه کسی در نبرد پیروز خواهد شد؟
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t15027/