Google


normal_post - خصیصه های خانواده معتاد پرور - متا نویسنده موضوع: خصیصه های خانواده معتاد پرور  (دفعات بازدید: 1465 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین mehradclinic

xx - خصیصه های خانواده معتاد پرور - متا
خصیصه های خانواده معتاد پرور
« : ۴ تیر ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۸:۰۵ »

از میان قوانین حاکم برخانواده معتاد کننده ، به طور معمول خصیصه های معین وروش های تعاملی خاصی را دربین اعضای خود می پرورانند ، وجود برخی از این خصیصه ها در خانواده به معنی آن نیست که به اطمینان همه اعضاي خانواده معتاد می شوند یا رفتارهای وسواس گونه ای انجام می دهند . درحقیقت بعضی از معتادان در خانواده هایی بزرگ شده اند که با این تصویر ارائه شده، جور در نمی آیند، اما تعداد آن ها به طور قطع کم است .

 شایع ترین این خصیصه ها عبارتند از:

*روابط غیر معمولی و کژکارانه :

در خانواده های معتادپرور ، افراد به ندرت می گویند که در واقع چه می خواهند. در عوض روابط و ارتباط های آن ها غیر مستقیم وپر از سوء استفاده ، فریب کاری و تهدید است. چرا که شما برای برقرار کردن ارتباطی مستقیم و روشن به این نیاز داریدکه احساس کنید 
1- دارای هویت هستید . به عبارتی بدانید که چه کسی هستید. چطور احساس میکنید. چه فکر می کنید، چه مي خواهيد و چه نمي خواهيد

 2- به حد و مرز وحریم مشخصي نیاز دارید که به معنای این است : شما در روابط بین فردی در کجا و چه وقت به اعمال خود خاتمه می دهید و دیگری کار خودرا آغاز می کند

 3- با رضایت ، مسئوليت روابط و ارتباط های خود را بپذیرید نه آنکه گفته های خود را عوض کنید تا تایید فرد دیگری را به دست آورید یا با تغییر حرف هایتان به دنبال آرامش وصلح متزلزل وبی ثباتی باشید. اعضای خانواده معتاد پرور در هر یک از این سه خصیصه مشکل دارند.

اول: اینکه به طور گسترده ای احساس ها ، ادراک ها و خواسته های خود را نمی شناسند ودر زمانهای خیلی دور یعنی در دوران کودکی ، تمام آنها را در خود مدفون و پنهان کرده اند. ساده است تا زمانیکه شما خودتان را نشناخته اید نمی توانید به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنید.

دوم : اینکه آنها حد و مرزهای معینی ندارند و مایل هستند که با دیگران ، تنها به عنوان اجزای امتداد یافته وجود خود رابطه برقرار کنند. خانواده های معتاد پرور در آموختن نحوه اتکا داشتن به خود ، جرات آموزی و ابراز وجود به فرزندانشان مشکل دارند. آنها به فرزندان خود یاد نمی دهند که چگونه محکم و قاطع صحبت کنند وشیوه فعالانه ای را برای برآوردن نیازهای خود در پیش گیرند. در عوض اين خانواده ها به فرزندان خود می آموزند که منفعل باشند ( هیچ چیز را مستقیم از دیگران نخواهند ولی آنها را به طریقی فریب کارانه طوری برانگیزانند که آن چه را که می خواهند برایشان انجام دهند ) یا پرخاشگر ( از طریق ارعاب و تهدید آنها را تحت کنترل خود بگیرند). اغلب کسانیکه بیشتر اوقات منفعل عمل میکنند وقتی که نمی توانند خشم خود را برای مدت طولانی تري مخفی کنند ، طغیان هایی از خشم از خود بروز می دهند.

سوم : هیچ کس نمی خواهد مسئولیت گفتن آنچه را که در واقع خواهان آن است بپذیرد. اعضای خانواده معتاد کننده اغلب حفظ و بقای تصورذهنی ای را که از خود ترسیم کرده اند مقدم بر صداقت و واقعی بودن می دانندو آنها نمی خواهند خودشان باشند و قوانین و مقررات مربوط به دنباله روی و متابعت از والدین را نقض کنند، چرا که، آنها از حمایت درونی برای ایستادگی در برابر خشم دیگران که خواهان وفاداری آنها به قوانین نا نوشته و ناگفته خانواده هستند، برخوردار نیستند. در نتیجه، روابط ، شکل خود تخریب گرانه ای به خود می گیرند که در زیر به آنها اشاره می شود.


خشونت صامت :

به دلیل اینکه خانواده معتادپرور از نوع سرخورده نمی تواند رویارویی و برخورد سالم را تحمل کند، اغلب احساسات خود را از طریق بد اخلاقی وترش رویی یا به شکلی که آن را خشونت صامت می نامیم ابراز می کند. فرزندان در این خانواده ها احساس می کنند که چیزی ،مادر یا پدر یا خواهر آنان را ناراحت می کند اما نمی دانند آن چه چیزی است . پس بنابراين باید آن را حدس بزنند. شخصی که ناراحت وعصبی است مسئولیت خود یا مسئولیت برطرف کردن آن را نمی پذیرد و در عوض با فریب دادن از طریق ایجاد احساس گناه ، مسئولیت آن را بر دوش آنها می گذارد: « ببین تو با من چه کار می کنی» نوعی وادادن مسئولیت خویش است.

تهدید و ارعاب

در خانواده های معتادپرور از نوع تند وآتشین ، تهدید کردن وترساندن دیگران از طریق مسخره کردن ، خیانت (پشت سر یکدیگر حرف زدن یا پنهانی اعمالی را انجام دادن) وسرزنش های صریح وروشن ، مسئله ای عادی و معمولی است. اعضای خانواده اغلب پشت سر یکدیگر حرف می زنند. بنابراین همه اعضای خانواده احساس می کنند که اگر دیگران با آنها حتی در حضورشان خوب برخورد کنند ممکن است پشت سرشان بدگویی کنند. اگر چه تصور می شود خانه باید جای امن و مکانی برای تقویت حالتهای عاطفی باشد، ولی کسانیکه در خانواده اعتیادی زندگی می کنند ، اغلب با حالت تدافعی در تمام اوقات آماده دفاع از خود در برابر ضربه های روانشناختی هستند. کسی که در خانواده ای بزرگ میشود که مدام تهدید وارعاب درآن اعمال میشود ، در برقراری رابطه صمیمی در بزرگ سالی به شدت مشکل خواهد داشت. چرا که هوشیاری فوق العاده و بیش از حد او به دفاع از خود ، باعث می شود او در روابطش تحقیرها و تهدید هایی را تجربه کند که حتی امکان دارد در آن روابط چنین حالت هایی وجود نداشته باشد.
مثلث بندی: در این شکل از روابط، اعضای خانواده هاي معتاد پرور مایل هستند به جای اینکه به طور مستقیم با یکدیگر ارتباط بر قرار کنند، بیشتر از طریق دیگران با هم ارتباط داشته باشند. اگر مادر مشکلی با پسر خود دارد ، ممکن است این موضوع را به دختر یا همسرش بگوید ، به این دلیل که آنها به گوش پسر خانواده برسانند . میان دو نفر که با هم مشکل دارند ، این نوع رابطه موجب می شود که آنها دچار این خیال باطل شوند که هیچ مشکلی بین آنها وجود ندارد. در خانواده اعتیاد آور و سرخورده ، رویایی و مواجهه رو دررو غیر قابل تصور است. این وضعیت ، صمیمیت حقیقی یا به عبارتی شراکت « خودها» را دست نیافتنی می کند. نتیجه نهایی تمام این ارتباط های  ناسالم این خواهد بود که اعضای خانواده :

1-یاد می گیرند به آنچه که دیگران می گویند اعتماد نکنند
 2- به منظور تلاش برای درک آنچه در اطرافشان میگذرد ، حساسیت بیش از اندازه ای پیدا میکنند تا بتوانند علایم غیر کلامی دیگران را بفهمند.
3- به دلیل اینکه نمی توانند روی صادق بودن ارتباط خود حساب کنند ، آشفتگی وفشار روانی زیادی را تجربه می کنند
 4- بدون احساس آرامش و راحتی در بستری از فریب کاری ، آلت دست بودن وسلطه گری قرار میگیرند
 5- دریادگیری الگوهای ارتباطی سالم دچار مشکل می شوند.

*نبود هیچ گونه الگوی مناسبی که از عهده مشکلات برآید :

خانواده های معتاد پرور برای حفظ وبقای تصور خیالی که از خود به عنوان خانواده خوب دارند ، از دیدن واقعیت خانواده خود باز می مانند. فرزندان خانواده های معتاد پرور احساس می کنند که لیاقت مقابله با چالش ها و درگیریهای زندگی را ندارند. چرا که به نوعی مهارت رویارویی با آنها را کسب نکرده اند. به آنها یاد نداده اند که چطور از پس کشمکش های زندگی برآمده و تدابیر سازنده ای در برابر آنها اتخاذ نمایند. در نتیجه وقتی با مشکلی مواجه می شوند، درحل آن احساس عجز و ناتوانی میکنند. بنابراین تا سرحد امکان سعی می کنند وقتی که با مشکلی مواجه می شوند در حل آن احساس عجز و ناتوانی می کنند. بنابراین تا سرحد امکان سعی میکنند از حل مشکلات دوری کنند. سپس در جایی در طول مسیر زندگی ، زمانی فرا می رسد که نوجوان با مواد مخدر ، الکل ، قمار یا هرنوع تغییر دهنده خلق دیگری روبه رو می شود. چه معجزه ای! تا زمانیکه نشئه و شنگول است ، اجباری نداردکه تنش وناراحتی درونی خود را احساس کند و می تواند مشکلاتی را که با درس ، معلم و نامزد دوست و ...دارد به فراموشي بسپارد.تازه اگر اين نوجوان والديني داشته باشد که آنها نيز از اين طريق با مشکلات خود مقابله کرده اند ، این روش مقابله برای او بسیار مجاب کننده و مناسب به نظر خواهد آمد.


حادثه یا ضربه عاطفی :
اغلب ، فرزندان خانواده های اعتیاد آور ، به شکلی با حادثه ای در زندگی خود مواجه می شوند. حادثه ، تجربه ای منفی یا شوکی است که تاثیر روانشناختی ، پایدار و عمیقی بر فرد میگذارد. یکی از شایع ترین حادثه ها ، داشتن والدین معتاد است. بروز بیماری خطرناک یا مرگ درخانواده ، حادثه دیگری است. خشونت بدنی هم حادثه شرم آوری است که به رشد اعتیاد در فرد کمک می کند. مثل زمانی که کودک در برابر دیدگان مردم در مکانی عمومی کتک می خورد. بالاخره ، بچه هایی که به لحاظ جنسی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند ، در بزرگسالی به میزان بسیار بالایی در گیر اعتیاد می شوند. هنگامی که فرزندان در خانواده با ضربه یا حادثه ای عاطفی روبرو می شوند،اغلب علایم مشابه با علایم فشار روانی پس از حادثه را از خود نشان می دهند : افسردگی ، دیدن خوابهای وحشتناک ، کرخی  وبی حسی عاطفی ،  حالت انفعالی ، تحریک و ستیزه جوئی و عنان گسیختگی . تجربه حادثه و ضربه عاطفی در دوران کودکی به معنای واقعی کلمه ، کودک را آماده معتاد شدن می کند. چرا که فرد برای اینکه از عهده خجالت و شرم و، ترس ونا امیدی ، یاس وخشمی که حادثه عاطفی آن را به بار آورده است برآید ، استعداد و میلی در خور می پروراند که خواهان کرخ کردن احساسات است. یعنی همان کاری را که مواد شیمیایی وفعالیتهای اعتیادی به خوبی از عهده آن برمی آیند.

کمبود نشاط وبازی گوشی :

در نظام معتاد پرور، شادی و خود جوشی اندکی وجود دارد. اغلب ، این نظام تعبیرهای خاصی را از نشاط ، به اعضا القا می کند. مثل این نوع شادی که خانواده ، به حالت تشریفاتی و کلیشه ای به دور هم جمع می شوند، به قصد آن که افسانه خانواده شاد و خوشبخت را قوت بخشند یا جشن ها و مراسم وسواس گونه تکراری برگزاری می کنند که ادامه آن به سفره رنگارنگ و نوشیدن و خوردن فراوان وابسته است. فرد شخصیت اعتیادی خود را از جائی به دست نمی آورد. بلکه تجارب معین و مشخص دوران کودکی از طریق آشنایی با باورها وشیوه های زندگی اعتیاد آور و استحکام بخشیدن به آنها ، او را به طرف اعتیاد سوق می دهد.
تا زمانیکه ما جریان الگوهای خانواده پدید آورنده نسل معتاد را متوقف نکنیم ، مشکلات اعتیاد خود را به نسل آینده انتقال خواهیم داد و تازمانیکه ما به فرزندان خود بگوئیم ، که آنها آدم های با عرضه وشایسته ای نيستند ، آموزش خطر مواد اعتیادی یا این هشدار که فقط    « نه بگویند » بی فایده است . ما هنگامی می توانیم به واقع فرزندان خود را از خطر اعتیاد محافظت کنیم که آنها را همانگونه که هستند ، به عنوان افرادی مجزا و یگانه بپذیریم و حمایت کنیم و تلاش نکنیم که شخصیت آنها را مانند اشیایی بسازیم که قرار است اعتماد به نفس سست و متزلزل ما را استحکام و ارتقا بخشند


Linkback: https://irmeta.com/meta/b2047/t15298/
*Link Removed*


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter

xx
نامه يک معتاد به خانواده اش

نویسنده کمال حقیقی

0 پاسخ ها
2550 مشاهده
آخرين ارسال ۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۰:۴۱:۱۱
توسط کمال حقیقی
xx
نقش خانواده در درمان معتاد

نویسنده کمال حقیقی

0 پاسخ ها
3014 مشاهده
آخرين ارسال ۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۱:۴۴:۵۱
توسط کمال حقیقی
xx
نظام اعتقادی معتاد کننده

نویسنده mehradclinic

0 پاسخ ها
874 مشاهده
آخرين ارسال ۴ تیر ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۶:۳۹
توسط mehradclinic
xx
بایدها و نبایدها در خانواده های اعتیاد

نویسنده کمال حقیقی

0 پاسخ ها
1453 مشاهده
آخرين ارسال ۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۰:۵۸:۲۵
توسط کمال حقیقی
xx
بايد ها ونبايدهاي فرزندان خانواده اعتیاد

نویسنده کمال حقیقی

0 پاسخ ها
1909 مشاهده
آخرين ارسال ۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۰:۵۰:۵۳
توسط کمال حقیقی