سلام وقت خوش جناب مهندس .
در مورد هاگ باید بگویم که هاگ نماد تمام انسان های است که هیچ وقت به ارزش واقعی خود پی نمیبرند. زیرا همیشه خود را در نگاه دیگران میجویند .
هاگ الماسی گران بهاست که میلیاردها می ارزد ولی احساس پوچی و بی ارزشی میکند.
این تضاد حاصل باورهایی است که از بیرون به او تزریق شده.
هیچ کس به هاگ نگفته که چقدر با ارزش است، همه به او گفتند که اگه بچه "خوبی" باشی،(که این "خوبی" هم هرگز تعریف نشد که یعنی چی!)
و یا اگه فلان کار و بکنی یا نکن ،ما دوستت خواهیم داشت.همه به دنبال این بودند تا از او آن چیزی را بسازند که خود دوست داشتند، هیچ کس نخواست تا او خودش باشد.
همه میخواستند او شیطنت نکند،درس بخواند، خود خواه نباشد(!!) دروغ نگوید و خیلی چیز های دیگر ،در صورتی خودشان خود خواه ،تنبل،بی فکر و ناصادق بودند.
و هاگ ساده دل چون به بزرگتر ها بینهایت اعتماد داشت تصور میکرد که حتما به اندازه کافی خوب و با ارزش نیست زیراکه دیگران به او میگفتند باید کار خاصی را بکند تا دوستش داشته باشند.و چون هرچه قدر تلاش میکرد آنی نمیشد که دیگران می خواستند(زیرا اساسا آنچه دیگران میخواستند نه روشن و واضح بود و نه ممکن. در این رابطه حکایتی وجود دارد : روزی از کودکی می پرسند اسمت چیه ؟ جواب میده تا وقتی به مدرسه نرفته بودم فکر میکردم اسمم "نکنِ" ولی حالا فهمیدم اسمم جرج است!! چقدر مادر های را سراغ دارید که به بچه های خود میگویند "نکن" ، "خوب باش" ، "بی تربیت نباش" ، "فرهنگت و حفظ کن" و حتی خودشون نمیدانند دقیقآ چه از کودکشان می خواهند و یا اصلآ کودک چه کاری باید انجام دهد. و کودک گیج و سر در گم نمیداند که چه کند و هر کاری که میکند مورد انتقاد قرار میگیرد به این نتیجه می رسد که اشکالی در درونش وجود دارد.و در واقع هر چه که هست خوب نیست.) و نتیجه همه اینها این شد که هیچ گاه جرات نکرد به درون خود نگاه کند و همیشه باور داشت که به درد نخور، بی ارزش، پست و بی عرضه است.و برای رهایی از این احساس به مواد، س .. ک.. س، غذا، کار، پول، ورزش افراطی، خرید وسواسی، و هزاران رفتار اجباری دیگر روی می آورد تا شاید کمی احساس ارزش بکند.