هم -وابستگي يا(Co-dependence) بيماري خود گمشده، شكلي از زيستن است كه در آن توجه افراد، بيش از اندازه به
دنياي بيرون از "خود حقيق ي"شان (يعني تنها جايگاه تبلور معنويت و حضور قدرت مطلق جها ن ) معطوف مي گرد د . اين
توجه بيش اندازه يا به عبارتي مشغوليت فكري فوق العاده ناشي از يادگيري اين باور است كه چيزي در خارج از خود حقيقي
فرد مي تواند شادي، خوشبختي و كمال را برايش به ارمغان آورد و از در د و رنج هاي او بكاه د .چنين شيوه اي از زندگي
موجب مي شود تماس فرد با دنياي درونش مختل و حتي قطع شود؛ يعني تماس با باورها، افكار، احساس ها، انتخاب ها،
نيازها، تجربه ها و حتي شاخص هاي حياتي جسمش كه به طور كلي هويت و زندگي دروني اورا تشكيل مي دهند و بخش
اصلي هوش ياري هستند . غافل شدن از خود حقيقي و عدم ارتباط با دنياي دروني، موجب احساس خلاء و پوچي مي شود و
فرد هم وابسته مي كوشد اين خلاء و پوچي را با وابستگي هاي ناسالم به ديگران، هدف ها، مكان ها و رفتارها يي پر كند كه
در نهايت چيزي جز توسل به عادت هاي مخرب عايدش نم ي شود . زيرا تنها راه پر كردن خلاء دروني، از طريق پرداختن به
خود حقيقي و ايجاد تعادلي سالم بين آگاهي از زندگي دروني و زندگي خارج از خود اس ت . بنابراين هم وابستگي نه تنها
شايع ترين نوع اعتياد، بلكه مساعدترين بستر پيدايش انواع ديگر اعتيادها و وسواس ها، بيماري ه اي قلبي -عروقي،
. خستگي مزمن و همچنين ايدز است (وايتفيلد، 1991)
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2044/t6241/