Google


normal_post - فلسفه " فلسفه " - متا نویسنده موضوع: فلسفه " فلسفه "  (دفعات بازدید: 2278 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین اجـاقـی

xx - فلسفه " فلسفه " - متا
فلسفه " فلسفه "
« : ۵ دی ۱۳۸۹ - ۱۷:۵۰:۵۵ »

فلسفه " فلسفه "

همانگونه که در مورد هر حوزه معرفتی، علم و رشته‌ای می‌توان از فلسفه آن علم سخن گفت، می‌توان از فلسفه «فلسفه» نیز سخن به میان آورد. در وضعیت کنونی که عمری بیش از دو هزار و پانصد سال بر فلسفه می‌گذرد و نیز سخن از چهل شاخه فلسفی در جهان می‌رود، لازم است تا در مورد تعریف، اوصاف، روش، حدود، ارتباط شاخه‌های فلسفی با هم و با علوم دیگر، ماهیت تاریخ فلسفه، نحوه سیر تاریخ فلسفه، نسبت فلسفه با انسان، ماهیت فهم فلسفی و... که بر روی هم مربوط به فلسفه فلسفه می‌شوند، تحقیقات مستقل و عمیقی صورت بگیرد. نوشتار حاضر با عنایت به اندیشه و ایده فوق، در دو بخش اقدام به پاسخ‌دهی اولیه و البته نه کامل، به دو پرسش در فلسفه فلسفه کرده است. پرسش نخست مربوط به بیان برخی ویژگی‌های اساسی فلسفه و فلسفه‌ورزی است و پرسش دوم در ارتباط با بیان تعدادی از شاخه‌ها و حوزه‌های فلسفی است.

مسعود امیدی (عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز)

 

همانگونه که در مورد هر حوزه معرفتی، علم و رشته‌ای می‌توان از فلسفه آن علم سخن گفت، می‌توان از فلسفه «فلسفه» نیز سخن به میان آورد. در وضعیت کنونی که عمری بیش از دو هزار و پانصد سال بر فلسفه می‌گذرد و نیز سخن از چهل شاخه فلسفی در جهان می‌رود، لازم است تا در مورد تعریف، اوصاف، روش، حدود، ارتباط شاخه‌های فلسفی با هم و با علوم دیگر، ماهیت تاریخ فلسفه، نحوه سیر تاریخ فلسفه، نسبت فلسفه با انسان، ماهیت فهم فلسفی و... که بر روی هم مربوط به فلسفه فلسفه می‌شوند، تحقیقات مستقل و عمیقی صورت بگیرد. نوشتار حاضر با عنایت به اندیشه و ایده فوق، در دو بخش اقدام به پاسخ‌دهی اولیه و البته نه کامل، به دو پرسش در فلسفه فلسفه کرده است. پرسش نخست مربوط به بیان برخی ویژگی‌های اساسی فلسفه و فلسفه‌ورزی است و پرسش دوم در ارتباط با بیان تعدادی از شاخه‌ها و حوزه‌های فلسفی است. این گام اولیه سبب می‌شود تا دورنمایی از ماهیت فلسفه و کار فلسفی و برخی شاخه‌های آن، برای دانشجویان فلسفه آشکارتر گردد تا در گزینش و ادامه راهی که در پیش گرفته‌اند، آگاهانه‌تر گام بردارند. به علاوه این نوشتار مختصر و اولیه می‌تواند تا حدی بر برخی از بدفهمی‌ها در میان برخی غیر اهل فلسفه که تصوری از امکان مسایل خاص و وجود شاخه‌هایی ویژه برای فلسفه ندارند، مؤثر افتد و زمینه تصحیح این نوع برداشت‌ها گردد.

منبع :نگرش نو به مهندسی

  ادامه دارد....

Linkback: https://irmeta.com/meta/b2036/t6010/
mahak2 - فلسفه " فلسفه " - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - فلسفه " فلسفه " - متا
پاسخ : فلسفه " فلسفه "
« پاسخ #1 : ۷ دی ۱۳۸۹ - ۰۰:۱۶:۱۲ »
  ادامه مطلب قبل...


الف ـ تأملی در مختصات دانش فلسفه و فلسفه‌ورزی

 

یکی از پرسش‌هایی که برای طالب دانش فلسفه و هرآنکه بدنبال فلسفه‌ورزی است مطرح می‌باشد این است که دانش فلسفی یا پژوهش فلسفی و نیز فلسفه‌ورزی دارای چه ویژگیها و اوصافی است؟ کار فلسفی یک فیلسوف یا یک محقق فلسفه چه مختصاتی دارد؟ یک پژوهشگر فلسفه در امر تفلسف خود به چه شرایطی و نکاتی توجه داشته و آنها را در امر پژوهش در نظر گرفته و مراعات می‌کند؟ مختصات نگاه فلسفی به اشیا چیست و یا این نظر و نگرش به اشیاء چگونه و برچه مبنایی صورت می‌گیرد؟ تمام این پرسشها به نوعی ناظر به سئوال از مختصات و اوصاف علم فلسفه و کار فلسفی است. با تأمل در دانش فلسفه و پژوهش‌های فلاسفه و تأملات فیلسوفان می‌توان به برخی از مختصات مهم این نوع از دانش و نیز فعالیت‌های آنان دست یافت. این مختصات و اوصاف را که در فلسفه و پژوهش‌های فلسفی به چشم می‌خورد، می‌توان بدین ترتیب برشمرد:

 

1ـ استفاده از دانش انتزاعی

 

مفاهیمی که در فلسفه از آنها استفاده می‌شود و نیز گزاره‌هایی که در فلسفه و پژوهش‌های فلسفی بکار برده می‌شود، دارای ویژگی خاصی هستند. مفاهیمی که در فلسفه و کار فلسفی از آن استفاده می‌شود و به عنوان مواد اولیه معرفتی فلسفه‌ورزی است، بطور عمده حالت انتزاعی، غیرتجربی و مشاهده‌ناپذیر دارند. بخشی از این مفاهیم را می‌توان بدین‌ترتیب بیان داشت: اصالت، اعتباریت، علت، معلول، وجود، ماهیت، عدم، ذهن، شناخت، زبان، دلالت، جبر، اختیار، ارزش، باید، نباید، حسن، قبح، اخلاق، کمال، معنا، غایت، عدل، آزادی، وحدت، کثرت، تغییر، حقیقت، حق، روان، نظم، خدا، امکان، احتمال، قانون، قدرت، ایدئولوژی، اراده، وظیفه و... باید توجه داشت که در عین حال که برخی از این مفاهیم با زمینه‌سازی امور محسوس و مشاهده‌پذیر حاصل شده است، لیکن مفهوم تشکیل یافته، حالت انتزاعی داشته و در ازای آن از ادراک حسی برخوردار نیستیم. از طرف دیگر قضایا و گزاره‌هایی که فلاسفه بکار می‌برند مرکب از مفاهیم انتزاعی بوده، حالت «پیشین» دارند یعنی در صدق و کذب خود متکی به مشاهده و تجربة بی‌واسطه و مستقیم نیستند. این گزاره‌ها بگونه‌ای هستند که اگر چنانکه در برخی از آنها نیز برای کشف صدق و کذب گزاره‌ها، به امور مشاهده‌پذیر و محسوسات رجوع شود، لیکن حکم به صدق یا کذب آنها بطور مستقل از زمینه‌های حسی صورت می‌گیرد و متکی بر تحلیلها و مقایسه‌های عقلانی خاصی می‌باشند. نظری به قضایای بکار رفته در فلسفه روشن می‌کند که این گزاره‌ها دارای چنین اوصافی هستند. برای مثال می‌توان به این گزاره‌ها اشاره داشت: جهان دارای مبدیی غیر مادی است، جهان غایتی متعال دارد، زندگی دارای معنا است، اصالت با وجود است، هستی محکوم قانون علیت است، ذهن مجموعه‌ای اعتباری از معلومات است، ارزش همان تناسب با کمال است و زبان محدودة شناخت انسان است و...

 

  2ـ پرسش از کنه و امور و عمق و گوهر اشیاء

 

در پژوهش فلسفی توجه فیلسوف بطور عمده متوجه بنیادها، اعماق و لایه‌های زیرین پدیده‌ها، رویدادها و امور می‌باشد، فیلسوف در پی یافتن علل و دلایل بنیادین و نهایی است. او  از ذات و گوهر و کنه اشیاء پرسش می‌کند، بدنبال زوایای پنهان و پوشیده و نامحسوس اشیا است و آنها را مورد سؤال قرار می‌دهد. خلاصه یک فیلسوف بدنبال طرح پرسشهایی بنیادین است، برای مثال فیلسوف چنین سؤال می‌کند: ماهیت و کنه آزادی چیست یا عدالت، قانون، قدرت، حکومت و... چیست؟ علیت، حرکت، زمان و مکان چیستند؟ ماهیت علم، تاریخ و ارزش چیست؟ رابطة دقیق و نهایی عدالت و آزادی چیست؟ آیا در پس پدیده‌های هستی که در حوزة حواس ما آشکار می‌شوند عنصر بنیادی و غیر مادیی وجود دارد؟ آیا ورای بدن و امور جسمانی، واقعیتی بنام روح موجود است؟

 

3ـ تحلیل و شکافت موضوعات و مسایل مورد پژوهش

 

فیلسوف تا حد امکان درصدد تحلیل و تجزیه عناوین، موضوعات و مسائلی است که مورد پژوهش او قرار گرفته است. در پژوهش فلسفی عناصر موضوع بحث شکافته می‌شود و جوانب مطلب سنجیده می‌گردد. این شکافت و تحلیل مطالب از طریق طرح پرسشها و سؤال صورت می‌گیرد. برای مثال فیلسوف در تحلیل مسأله «انسان» و بحث از آن، به عناصری که در ارتباط با این مسأله است، توجه می‌کند و به اموری مانند: اراده، میل، اختیار، علم، قدرت، حیات، حرکت، من و... می‌رسد. فیلسوف طی پرسشهایی از خود سؤال می‌کند که آیا این عناصر را می‌توان به اولیه و ثانوی یا اساسی و فرعی تقسیم کرد؟ این عناصر مادی هستند یا غیرمادی؟ تقسیم پذیرند یا تقسیم‌ناپذیر؟ از چه زوایایی می‌توان در باب انسان تحقیق کرد: جامعه شناختی، روانشناختی، هستی شناختی، مردم شناختی، معرفت شناختی و... انسان یک کل است یا نه؟ و...

 

4ـ عنایت به دقت در تفلسف

 

در پژوهش فلسفی سعی بر این است که واژه‌ها و تعابیر و مفاهیم و گزاره‌های بکاررفته در پژوهش تا حد امکان با دقت بیان و مطرح گردند، حدود و ثغور مفهومی هر مفهوم بیان گردد و از واژه‌های مبهم و دو پهلو و نمادین و سمبولیک پرهیز گردد. بعلاوه مقدمات دعاوی فلسفی از حیث محتوی و رابطة استنتاجی بین آنها و نتیجة مورد نظر، مورد دقت قرار می‌گیرند. نکتة قابل ذکر اینکه در پژوهشهای فلسفی اخیر (بویژه نزد فیلسوفان تحلیلی) علاوه بر آنکه دقت در فلسفه ورزی مورد عنایت واقع می‌شود به مسأله «وضوح» و روشن‌گویی و واضح‌نویسی نیز توجه می‌شود. این توجه را می‌توان نزد فلاسفه معاصر اسلامی نیز ملاحظه نمود.

 

5ـ جامع نگری

 

در فلسفه سعی بر این است تا ابعاد متعددی از واقعیت توضیح داده شود و یا واقعیات متعددی تبیین گردد، بگونه‌ای که تبیین فلسفی دارای جامعیت و شمول بیشتری باشد. برخی فیلسوفان درصدد آن هستند تا در باب امور متعددی مانند دین، تاریخ، علم، زبان، هنر، شناخت و غیره معارفی فلسفی را تحصیل کرده و این ابعاد متعدد واقعیت یا امور متعدد را در یک کل واحد گرد هم جمع کنند تا بدین وسیله بر زوایای متعددی از واقعیت اشراف فلسفی داشته باشند و بتوانند به پرسشهای فلسفی خود در باب زوایای متنوع واقعیت پاسخ دهند. خلاصه گرایش معینی نزد برخی فلاسفه بسوی نگرش جامع و شمول‌گرایانه نسبت به واقعیت وجود دارد.

 

6ـ نظام‌سازی

 

برخی از فلاسفه درصدد آن هستند تا نظامهای فکری کاملاً نظری و مفصّلی را از اصول اندک و مبانی خاصی که یقینی تلق می‌شوند، استنتاج کنند. نظامهایی که ابعاد وسیعی از واقعیت را شامل می‌شود و گزاره‌ها و دعاوی انبوهی را در باب امور مختلف مانند: هستی، تاریخ، سیاست، شناخت، ارزش و... فراهم می‌آورد.

 

7ـ سازگاری

 

فلاسفه در پژوهش فلسفی خود بدنبال سازگاری نیز هستند. یکی تحقیق فلسفی باید بین عناصر خود و نیز بین نتایج متعدد حاصل از پژوهش فلسفی، دارای هماهنگی باشد. بعلاوه اگر پژوهش فلسفی در شاخه‌های متعدد و متنوعی صورت می‌گیرد، بایستی حاصل کار در هر شاخه با شاخه‌های دیگر سازگار و حداقل نامتعارض باشد.

 

8ـ روشمندی

 

فلاسفه بطور عمده از روش اصل موضوعی یا قیاسی سود می‌برند. یعنی تحقیق فلسفی آنها دارای مفاهیم بنیادی، اصول متعارفه و موضوعه و نتایج و قضایای حاصل از این مواد اولیّه می‌باشد. برخی از متون فلسفی نیز که از چنین روشی تبعیت نکرده‌اند می‌توانند در این قالب گنجانده شده و ارائه گردند.

 

9ـ اقامه دلیل و برهان

 

فیلسوفان بر این نکته تاکید دارند که آرا و نظرات فلسفی باید بر دلیل و برهان مبتنی باشند نه ترجیحات شخصی یا اعتقادات گروهی، در دانش فلسفه، مطلوب آنست که بر دعاوی فلسفی دلیل یا دلایلی اقامه شود و آنگاه بهترین دلایل پذیرفته گردد.

 

10ـ نقادی

 

از ویژگیهای مهم فلسفه عنایت به نقد است. یک تحقیق فلسفی بررسی نکات مثبت و منفی نظریات فلسفی را دربر می‌گیرد. تأمل در پیش فرضهای پیدا و پنهان در نظریه و ملاحظه و بررسی دیدگاههای بدیل در همان موارد و نیز اعتراضات مطرح شده در باب موضوعات مورد مطالعه، جزو کارهای مرسوم در فلسفه‌ورزی است.


    ادامه دارد....
mahak2 - فلسفه " فلسفه " - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین اجـاقـی

xx - فلسفه " فلسفه " - متا
پاسخ : فلسفه " فلسفه "
« پاسخ #2 : ۱۸ دی ۱۳۸۹ - ۱۲:۵۹:۰۷ »
نکاتی دیگر در باب فلسفه و فلسفه‌ورزی

 

فلسفه و شک

 

شک آغازگاه کار فلسفی است، گامی است نخستین و میمون. لیکن این شک مبارک، شک سوفیستیک نیست که در همه چیز و همواره و بطور مطلق شک کند و دچار تردید مطلق بوده و در تمام مراحل از بیان حکم خودداری کند و گام از گام برندارد. در فلسفه می‌توان از شک آغاز کرد. شک آغازین شک در دعاوی و بیانات موجود نظری و عقلانی است که در باب موضوعات و مسائل گوناگون گفته شده است تا بدین طریق با این شک بدنبال ادعای موجّه و معقول باشیم. این نوع شک مَسکَنْ نیست بلکه پلی است برای گذر بسوی معرفتی معقول و موجّه از طریق تجزیه و تحلیل و... این نوع شک، شخص را آمادة تحلیل و بررسی و تأمل برای کشف دیدگاه موجّه و معقول می‌کند. این نوع شک را می‌توان «شک روشی» نامید.

 

(البته برای فیلسوف این امر محفوظ است که می‌تواند پس از مدتی در سایة تحقیقات و تأملات خویش، در دعاوی نخستین خود تردید نموده و به تأمل و تفحصّ دیگری دست زند و چه بسا این تأمل پسین او را به وادی دیگری غیر از موضع نخستین ره برد.)

 

فلسفه و تعهّد

 

تعهد اساسی یک فیلسوف به روش، موضوع و غایت دانش فلسفه است. تعهدات دیگر فیلسوف نباید موجب حذف و اضمحلال این نوع تعهد اوگردد، بلکه یک فیلسوف بهتر است، و چنین نیز می‌کند، که تا حدّ امکان در تلاش برای سازگار ساختن حوزه‌های متعددی که نسبت به آنها احساس تعهّد می‌کند، باشد.

 

ارزش فلسفه

 

ارزش فلسفه به این است که بی‌واسطه یا با واسطه در خدمت اهداف عالی انسان باشد. فلسفه و فلسفه ورزی به اندازة سهم خود باید در صدد هموار کردن راه انسان برای وصول به غایات انسانی و کاستن از آلام و رنجهای او باشد. فلسفه هنگامی ارزشمند است که در خدمت تعالی و پر کردن خلأهای رنج‌آور انسانی باشد.

 

فلسفه و عدم انحصار موضوعی آن

 

فلسفه و تفلسف در قید و انحصار موضوع خاصّی نیست. موضوعات متعددی در طول تاریخ، موضوع فلسفه ورزی قرار گرفته‌اند و موضوعات جدیدی نیز امروزه و در آینده مورد تأمل فلسفی قرار خواهند گرفت. بنابراین برای یک فیلسوف همواره گذر بسوی موضوعی نو و جدید ممکن است.

 

فلسفه و تحوّل

 

فلسفه می‌تواند از حیث موضوع، روش ـ روش‌های فرعی ـ و غایت ـ غایت‌های جزئی و بعضاً کلی ـ دچار تحوّل گردد. موضوع، روش و غایت تفلسف ممکن است از فیلسوفی به فیلسوف دیگر متفاوت باشد و در مقطع بعدی دچار تغییر گردد. فلسفه مشمول تکامل عرضی است. یعنی کمیت و مقدار قضایا و گزاره‌ها و آگاهی‌هایی که در فلسفه‌ای خاص (با موضوع، روش و غایت خاصّ) در باب موضوع آن تحققّ می‌یابد، در بستر زمان افزایش می‌یابد. بعلاوه یک فلسفة خاصّ در بستر زمان و تأملات آتی، مشمول تکامل کیفی نیز تواند شد. بدین معنی که نظریات و تحلیلهای عمیقتر و دقیقتری می‌تواند در باب موضوع یا مسائل خاصی که پیشتر مورد تحقیق فلسفی بودند، ارائه گردد.

 

فلسفه و پرسش

 

نیروی درونی برای پویایی و جریان فلسفه از طریق پرسش و سؤال ایجاد می‌شود. سؤال‌ها و پرسشها سبب جریان مستمر فکر فلسفی و ورود اندیشة فلسفی به فضاهای نو و مراحل جدید می‌گردد. فلسفه‌ورزی خود موجد سؤالات متعددی می‌گردد و سؤالات به نوبة خود زمینة استمرار فلسفه و یا پایه‌گذاری فلسفه‌ای نو را ایجاد می‌کنند. یک فیلسوف، ذهنی مسئله‌ساز و سؤال‌آفرین دارد.

 

اکتشافی بودن فلسفه

 

از فلسفه و تفلسف می‌توان برای دفاع، تحلیل، تفسیر، تغییر و ... در حوزه‌های متعدد دیگر سود برد، لیکن باید بدین نکته توجه داشت که مقوّم فلسفه و فلسفه‌ورزی و از عناصر اساسی آن همانا اکتشافی بودن آنست. فلسفه، اکتشاف واقع‌بینانه، محققانه و منصفانة حقایق است. فلسفه در یک حد معینی می‌تواند اطلاعاتی را در باب پدیده ها عرضه دارد و حداقل، از اضلاع و اطراف واقعیات غبارزدایی کند.

 

فلسفه و قضیة ناتمامیت

 

فلسفه و فلسفه‌ورزی را در هر حوزه‌ای در نظر بگیریم، در حکم پروژه‌ای ناتمام است و بگونه‌ای است که دائماً ره به سوی آینده می‌برد و مباحث آن بدون آنکه به تمامیت مطلق برسد، در آینده امتداد می‌یابند. مراد از تمامیت در اینجا عبارت از امکان و توانایی دادن پاسخهای مناسب و مقبول به پرسشهای بالفعل و بالقوه دربارة یک ادّعا است. فلسفه را نمی‌توان بدین معنا دارای تمامیت دانست. دلیلی که بر این مدعا می‌توان اقامه کرد اینکه:

 

1ـ هر ادعای فلسفی در معرض پرسشها و سؤالات بالفعل (موجود) وبالقوه‌ای است که میل به بی‌نهایت داشته و در بستر حال و آینده ظهور می‌یابند.

 

2ـ از طرف دیگر یک ادعا هنگامی مورد «پذیرش مطلق» قرار می‌گیرد که بتواند به همة پرسشهای بالفعل و بالقوة مربوط به آن پاسخ دهد.

 

3ـ لکن چنین امکانی برای معرفت فلسفی بشر مقدور نیست چرا که اولاً تمام پرسشهای مربوط به یک ادعا ظهور نیافته‌اند و ثانیاً این پرسشها میل به بی‌نهایت دارند. پس می‌توان گفت فلسفه و فلسفه‌ورزی یک جریان ممتد و مستمر است برای تقرّب به تمامیت مطلق در عین داشتن تمامیت نسبی (= ناتمامیت). به بیان دیگر براساس این استدلال، فلسفه و فلسفیدن در باب موضوعات متعدد، همانند پروژه‌ای است که در بستر تاریخ بسط می‌یابد و مانند طوماری در حال گشودگی است، آنهم پروژه و طوماری ناتمام. باید توجه داشت که حتی اگر موضوع فلسفه و تفلسف ما در بستر تاریخ، موضوعی واحد باشد و فلسفه‌ورزی در حول آن انجام گیرد، باز فلسفه ورزی ما ناتمام است. در عالم فلسفه نمی‌توان سخن از پایان سخن در باب مساله، مبحث و موضوعی داد، سپهر سخن، تحلیل و تامل و تعمیق همواره به روی فیلسوف باز است.

 

ب ـ درآمدی بر آشنایی با شاخه‌های فلسفه

 

1ـ فلسفه‌ورزی یکی از ویژگی‌های مهم انسانی است و یکی از وجوهی است که سبب امتیاز انسان از حیوانات و... می‌گردد. البته جای این پرسش همواره باقی است که انسان چرا  فلسفه می‌ورزد؟

 

آیا فلسفه‌‌ورزی یک میل و گرایش در انسان است یا حاصل و برآیند و نتیجة مجموعة چند میل است؟ آیا ساز و کار خاص دستگاه ذهن و تعین خاص فاهمه و جهت‌گیری ذاتیِ عاقله اوست؟ آیا فلسفه‌ورزی پیامد و دنبالة زیست دنیایی و لازمة بودن در ساحت خاصی از وجود و مرتبة معینی از هستی است؟ آیا این نفس زیستن و بودن در شبکه‌ای از هستی‌هاست که پرسش فلسفی را برای انسان ببار می‌آورد؟ آیا انسان در طرح پرسش فلسفی فعال است یا منفعل؟ پرسش فلسفی از درون و ابتدا به ساکن برمی‌خیزد یا حاصل دخالت عواملی چند از بیرون است و یا محصول تعامل دوطرفه است؟‌آیا توجه به فلسفه و فلسفه‌ورزی حاصل دخالت و تاثیر و عنایت ماوراء طبیعت است؟ و... در هر صورت، هر پاسخی به این پرسشها داده شود، بطور قطع نمی‌توان وجود جریان فلسفی را در تاریخ بشر انکار کرد. این تاریخ جریان فلسفی که قرنهایی متمادی از آن بصورت مکتوب در دست ما قرار گرفته است، میوه‌های پربار و ثمرات متعددی را ببار نشانده است و شاخه‌ها و گرایشهای متنوعی یافته است. تنوع شاخه‌های فلسفه در دو قرن اخیر باز چشمگیرتر شده است. در این میان رشد روزافزون این شاخه‌ها سبب غفلت طالبان فلسفه از این تنوع و تعدد گردیده است، بگونه‌ای که امروزه بخش قابل توجهی از دوستداران فلسفه به سبب محدودة مطالعاتی یا انحصار گرایشی در فلسفه، توجهی به این تعدد و تنوع ندارند. این نوشتار درصدد آن است، تا بعنوان گام نخستین، بخشی از این شاخه‌ها را مطرح ساخته و برخی از مسائل مهم مورد بحث در آن شاخه‌ها را متذکر گردد تا بدینوسیله دانشجویان و دوستداران فلسفه با گوشه‌ای از حوزه‌های فلسفی و مسائل مهم مورد بحث در آنها آشنا شوند.

 

2ـ بعنوان یک تعریف اجمالی و آغازین، فلسفه را بررسی عقلانی، تحلیلی، انتزاعی و پیشینِ امور و حقایق می‌دانیم. در این نوشتار برای بیان تمام شاخه‌های فلسفه و حوزه‌های پژوهشی فلسفی، اصطلاح فلسفه بصورت مضاف بکار برده می‌شود مانند فلسفه اخلاق، فلسفه هستی، فلسفة ... و در هر قسمت نیز مراد بررسی عقلانی، تحلیلی، انتزاعی و پیشین همان مورد و مصداق و حقیقت می‌باشد. فلسفه در حالت مضاف خود به دو دسته از امور اضافه می‌شود:

 

الف: غیرعلوم، یعنی حقایق واقعیاتی مانند هستی، اخلاق، دین، زبان و...

 

ب: علوم، مانند علوم طبیعی، اجتماعی و...

 

براساس این تقسیم‌بندی می‌توان شاخه‌ها و حوزه‌های پژوهشی فلسفه و مسائل آنها را بدین ترتیب در نظر گرفت.

منبع :نگرش نو به مهندسی

.......
mahak2 - فلسفه " فلسفه " - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter

xx
انواع فلسفه های مضاف

نویسنده اجـاقـی

0 پاسخ ها
2762 مشاهده
آخرين ارسال ۲۳ آذر ۱۳۸۹ - ۱۷:۱۲:۴۶
توسط اجـاقـی
xx
قلمــــرو فلسفه مضـــاف

نویسنده اجـاقـی

0 پاسخ ها
2328 مشاهده
آخرين ارسال ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۲:۵۶
توسط اجـاقـی