نویسنده : گزینش از وبلاگ مدیریت فناوری اطلاعات
درباره نویسنده:
مترجم:
کلمات کلیدی:
خلاصه : بازار واژهاي است كه امروزه در بسياري مجالس از آن سخن به ميان ميآيد, بدون آن كه در نظر گرفته شود كه در حقيقت بازار چيست و چه تاثيري در تصميمات مهم اقتصادي و اجتماعي و غيره ميگذارد, براي مثال بسيار شنيده مي شود كه بازار تلفن همراه رو به رشد است, بازار فلان اتومبيل كساد است و يا بازار بورس ارزش سهام شركت يا كارخانهاي پايين آمده است, اما واقعيت ين است كه حتي عادت به كار بردن اين كلمات و جملات نيز نياز به اطلاعاتي در اين خصوص دارد.هر چند واژه بازار نمايانگر مفهوم و معناي خود است, اما عالمان علم اقتصاد، بازار را مكان فيزيكي كه خريداران و فروشندگان براي مبادله كالا و خدمات دور هم جمع ميشوند, ميدانند. به عبارت بهتر به معناي كل خريداران (مشتريان اعم از حقيقي و حقوقي) و فروشندگان (شركتها و كارگاههاي توليدي) كالاي خود را مبادله ميكنند. بنابراين بازار اتومبيل شامل فروشندگان اتومبيل (خودروسازان) و خريداران (مشتريان و مصرف كنندگان) است.گاه بازار صورتي بالقوه و گاه بالفعل به خود ميگيرد كه در صورت بالقوه بودن نيز بازار تابع شرايط محيط است.
متن کامل :
بازار واژهاي است كه امروزه در بسياري مجالس از آن سخن به ميان ميآيد, بدون آن كه در نظر گرفته شود كه در حقيقت بازار چيست و چه تاثيري در تصميمات مهم اقتصادي و اجتماعي و غيره ميگذارد, براي مثال بسيار شنيده مي شود كه بازار تلفن همراه رو به رشد است, بازار فلان اتومبيل كساد است و يا بازار بورس ارزش سهام شركت يا كارخانهاي پايين آمده است, اما واقعيت ين است كه حتي عادت به كار بردن اين كلمات و جملات نيز نياز به اطلاعاتي در اين خصوص دارد.هر چند واژه بازار نمايانگر مفهوم و معناي خود است, اما عالمان علم اقتصاد، بازار را مكان فيزيكي كه خريداران و فروشندگان براي مبادله كالا و خدمات دور هم جمع ميشوند, ميدانند. به عبارت بهتر به معناي كل خريداران (مشتريان اعم از حقيقي و حقوقي) و فروشندگان (شركتها و كارگاههاي توليدي) كالاي خود را مبادله ميكنند. بنابراين بازار اتومبيل شامل فروشندگان اتومبيل (خودروسازان) و خريداران (مشتريان و مصرف كنندگان) است.گاه بازار صورتي بالقوه و گاه بالفعل به خود ميگيرد كه در صورت بالقوه بودن نيز بازار تابع شرايط محيط است. در وضعيت اقتصادي شكوفا و در حال رشد بازار بالقوه كاملاً متفاوت از بازار بالقوه در شرايط ركود اقتصادي است, اما در رابطه با شركتها در صورتي كه گفته شود بازار بالقوه است به معناي حد نهايي تقاضا براي محصول است. اين امر زماني حاصل مي شود كه فعاليتهاي بازاريابي شركت نسبت به رقبا افزايش يابد و به بالاترين حد خود برسد. در اين صورت مديريت بازرگاني شركتها نيروي خود را روي بهترين مناطق سرمايهگذاري كرده, بودجه مربوطه را به نحو مطلوب و بهينه ميان اين مناطق تقسيم ميكنند. كه لازمه اين امر تشخيص بازار بالقوه مناطق و ميزان تقاضا براي كل صنعت در اين مكان برآورد ميشود در كشورهاي پيشرفته, براي هر صنعت, سازمانهايي وجود دارند كه سهم هر شركت را براي هر صنعت برآورد ميكند و شركتها بايد طبق آن سهم حركت كرده و بازار خود را نسبت به رقبا حفظ كنند يا حداقل همراه آنها باشند. البته موقعيت كالا در بازار و پايگاهي كه كالا در ذهن مشتريان در مقايسه با رقبا دارد, نيز در اين امر تاثير گذار است.هر كالايي ممكن است از جهت يك يا چند صفت در بازار مشهور شود. به عنوان مثال زماني كه يك اتومبيل در ذهن مصرف كنندگان به عنوان يك خودرو محكم در نظر گرفته شود, اين صفت موقعيت آن كالا را در بازار مشخص ميكند.بازارها هر چند به دو صورت بازار كالا, نوع كالايي كه در بازار به فروش ميرسد و بازار عوامل توليد, بر حسب توليدكنندگان نيز ميتوانند تقسيم بندي شوند, اما به طور كلي بازارها به شكل بازار رقابت كامل, رقابت ناقص, رقابت انحصاري, بازار بينالمللي و بازارهاي چند مليتي تقسيم بندي ميشوند.
بازار رقابت كامل:
در اين گونه بازار تعداد زيادي از فروشندگان, كالاهاي مشابهي را به تعداد زيادي از خريداران عرضه ميكنند. از نظر اقتصادي هر گاه مبادلهاي انجام مي شود, يك نوع بازار ايجاد شده است. در بازار آنچه كه بسيار داراي اهميت است و پايه و اساسي براي ايجاد بازار است وجود عرضه و تقاضا است. عرضه و تقاضا تعيين كننده قيمت كالا به شمار مي روند. هر چند كه قيمت كالاها از نظر مشتريان بسيار مهم است و از ديد آنها پوشيده نيست و بر حسب ميزان و تعادل قيمتها كالاها از سوي مشتريان خريداري ميشوند. اگر مصرف كننده قادر به پرداخت هزينه كالا نباشد در حقيقت تقاضاي او در بازار ناديده گرفته مي شود و به عبارت ديگر تقاضايي براي اكتساب كالا نميتواند داشته باشد. بنابراين مصرف كنندگان تقاضاي خود را بر حسب قيمت تغيير ميدهند. توليدكنندگان نيز براي اين كه روند توليداتشان مقرون به صرفه باشد بايد عوامل توليد در دسترس خود را طوري با يكديگر تركيب كنند كه بيشترين ميزان توليد را با حداقل هزينه به دست آورند تا با فروش توليدات خود سود قابل توجهي به دست آورده و بازار را در دست گيرند. در اين بازار عواملي موثرند كه از آن جمله همگن بودن كالاهاست. به اين معنا كه كالاهاي واحدهاي توليدي در يك صنعت خاص در بازار كاملاً مشابه هستند به طوري كه خريد از هر واحد توليدي براي مصرف كنندگان بي تفاوت است. از آنجا كه كالاهاي توليدي مشابه هستند, هيچ خريداري حاضر به خريد كالا با قيمت بالا نسبت به ساير واحدهاي توليدي نيست.
تعداد زياد توليدكننده
تعداد فروشندگان و يا توليدكنندگان بسيار زياد است كه مقدار فروش هر كدام از آنها نسبت به كل ميزان فروش بازار ناچيز است لذا فروشندگان به تنهايي قدرت در تعيين و يا تغيير جهت بازار ندارند.
تعداد زياد مصرف كننده
در بازار رقابت كامل تعداد خريداران و مشتريان زياد است, اما خريد آنها در مقايسه با خريد در بازار ناچيز است و لذا مصرف كنندگان و مشتريان نيز به تنهايي تاثيري در تعيين و يا تغيير قيمت كالا در بازار ندارند.
البته اين عوامل در بازار رقابت كامل بسيار اهميت دارند. براي كاملتر شدن اين عوامل ميتوان از سيال بودن عوامل و صنايع توليدي در بازار, شفافيت بازار و حداكثر سود مطلوبيت در بازار را نيز نام برد.
بازار انحصاري:
بازارهاي انحصاري نيز داراي شرايطي خاص هستند و اين بازار براي كالاهايي همگن تنها يك فروشنده وجود دارد، قيمتي براي فروش كالا تعيين شده است كه ورود براي ساير واحدهاي توليدي به بازار سود آور نيست و يا واحد توليدي موجود عرضه و فروش مواد اوليه اساس براي توليد كالا را كنترل ميكند. گاه نيز با روش توليد و تكنولوژي لازم براي توليد، كالا را در انحصار خود درميآورد. همچنين گاهي از طرف دولت اجازه توليد انحصاري كالا را داشته يا به وسيله مقررات بازرگاني به وسيله دولت از واحد توليدي حمايت ميشود. البته قيمت كالا در بازار انحصاري براي انحصارگر به دليل وجود يك عرضه كننده ثابت نيست. در اين بازار واحد توليدي انحصارگر در رابطه با قيمت كالا و رابطه ميزان توليد كالا دو نوع تصميمگيري اتخاذ ميكند. اول آنكه ميتواند قيمت كالاي توليد شده را تعيين كند و تعيين مقدار فروش براساس اين قيمت را براي حداكثر سود به عهده تابع تقاضاي بازار بگذارد. دوم آنكه ميتواند مقدار فروش را تعيين كند و اجازه دهد تابع تقاضاي بازار قيمتي را تعيين كند كه به ازاي آن سود توليد كننده به حداكثر برسد. انحصارگر كه صاحب بازار انحصاري است زماني بازار را در حالت تعادل ميداند كه حداكثر سود را در كوتاه مدت به دست آورد. كسب حداكثر سود متوسط انحصارگر زماني عملي ميشود كه بتواند ميزان توليد را انتخاب كند كه به ازاي آن تابع درآمد نهايي مساوي با قيمت حداكثر سود است.
بازار رقابت انحصاري:
در بازار رقابت انحصاري كالاي فروشندگان بيشمار به جاي اينكه با هم مشابه باشند از نظر كيفيت و يا بسته بندي با يكديگر متفاوت است. در اين بازار هدف جلب و جذب مشتري است. فروشندگان كه همان واحدهاي توليدي هستند بايد قيمتهايي را تعيين كنند كه بتوانند مشتريان بيشتري را جلب و جذب كنند، زيرا در غير اين صورت مشتريان به كالاهايي با كيفيت مشابه و يا پايينتر، اما ارزان قيمتتر مراجعه ميكنند. در اين زمان است كه رقبا بازار را به دست ميآورند. در اين بازار نقش تبليغات و آگهيها نمايان ميشود و واحدهاي توليدي براي ايجاد تمايز و تفاوت ميان كالاها و خدمات خود و ساير توليدكنندگان به آگهيهاي تجاري متوسل ميشوند. هرچند اين سازمان و شركتها هزينههايي براي جلب مشتريان متحمل ميشوند، اما پس از مدت زمان كوتاهي با سودآوري بالا اين هزينه جبران ميشود كه به اين ترتيب تعادل در بازار رقابت انحصاري به وجود ميآيد.
بازار چند قطبي:
اين بازار در اغلب جوامع صنعتي، يعني چند عرضه كننده در مقابل تعداد كثيري تقاضا كننده يا مشتري قرار گرفتهاند. البته در بخش توليد چند فروشنده، تقاضاي انبوه خريداران را به نحوي برآورده ميكنند كه اتخاذ سياست هر يك از آنها در وضع بازار و وجود ديگر فروشندگان موثر باشد، در چنين حالتي بازار چند قطبي ايجاد ميشود. توليدكنندگان در اين نوع بازار ميتوانند تاثير زيادي بر قيمت بازار گذارند، اما نميتوانند به طور مستقل قيمت كالا را تعيين كنند. بايد عكسالعمل رقبا را در نظر گيرند، زيرا الگوي واكنش رقبا در اين حالت ميتواند اشكال زيادي به خود گيرد. به عنوان مثال حالتي از بازار چندقطبي ميتواند وجود داشته باشد كه در بنگاههاي اقتصادي تصميم به توافق با يكديگر بگيرند كه وضعيتي شبيه انحصار ايجاد ميشود. در اين حالت مقدار توليد، فروش و قيمت كالا مشابه وضعيت انحصاري تعيين ميشود.
بازار بينالمللي:
در پنجاه سال گذشته، گسترش مبادلات كالا آن هم تا اين اندازه كه فاصله و مسافت فرهنگها را به چند گام تبديل كرده، به ذهن هيچ انساني خطور نميكرد. هر چند امروز همه اين كم و بيش در همه جاي دنيا اتفاق افتاده است. شعار خودكفايي، جاي خود را به شعارهايي نظير تلاش براي يافتن جايگاهي مناسب در بازار بينالمللي داده است. با توجه به اين مسائل سازمان بايد به صورت و شكلي از درك كامل محيط بازار بينالمللي برسند. اين بازار در دو دهه اخير تغييرات شگرفي داشته است كه موجبات ايجاد فرصتها و موانع بسياري شده است. حجم مبادلات بينالمللي در صنايع اتومبيل سازي، الكترونيك و غيره رشد چشمگيري داشته است. شركتهاي چند مليتي علاوه بر گسترش فعاليتهاي بازار يابي خود، امكانات توليد خود رد كشورهاي مختلف را افزايش دادهاند كه اين گونه شرايط موجب ايجاد اقتصاد صنعتي در كشورهاي جهان شده است و جهان را به سوي صنعتي شدن ميكشاند. برخي كشورها صادركنندگان عمده كالاهاي صنعتي و سرمايه هستند. آنها مبادلات بسياري با هم انجام ميدهند و واردكنندگان مواد خام و كالاهاي نيمه ساخته به شمار ميآيند. همچنين اين كشورها يا واردكنندگان بازار خوبي براي كالاهاي صنعتي با ارزش افزوده كم و انواع گوناگون كالاهاي مصرفياند. هر چند بسياري از كشورهاي دنيا در تلاش هستند كه از رقبا پيشي گيرند و بازار صادرات را به دست آورند.
بازارهاي چندمليتي:
شركتهاي غول آساي چند مليتي دست به ابداع يك سيستم كل زدهاند. هر گاه كه منع قانوني و فرهنگي براي فعاليت آنها وجود نداشته، آنها اهميت مرزهاي ملي را به حداقل رساندهاند و استراتژيهاي خود را بيشتر بر حسب جنبههاي اقتصادي جهان ايجاد كردهاند. اين شركتها تا حدود زيادي غير سياسي هستند و بيشتر به منافع سهامداران خود در هر نقطه كه باشند علاقهمندند، تا منافع يك كشور خاص، چنانچه شركتي به فروش مواد دارويي اشتغال دارد سودآورترين روش كار اين است كه استراتژي خود را بيشتر بر اساس بازارهاي بينالمللي طراحي كند تا بازار خاص يك كشور، هرچند آنچه كه گفته شد تنها مثالي براي روشن شدن مطلب بود.اين سيستم موجب شناخت بازارهايي ميشود كه به صورت بالقوه ميتواند محصولات شركت را جذب كرده يا شركت خود را با ويژگيهاي آن بازار تطبيق دهد. در اين بازارها ممكن است تنها احتياج به سرمايهگذاري در تسهيلات توليدي باشد. اگر بازار بالقوه مناسب سرمايهگذاري باشد اين كار بايد انجام شود. عوامل سياسي و اجتماعي چنانچه به سودآوري قضيه تاثير داشته باشند بايد مورد توجه قرار گيرد.
بنابراين بازار از بخشهاي ناهمگن از مصرف كنندگان تشكيل ميشود. هدف از اينكه بازارها دسته بندي ميشوند نيز شناسايي گروههاي هم نياز و هم پسند يا هم سليقه در ميان مشتريان است. در همه حال مشتريان حرف اول را ميزنند و بازار بر اساس نظرات آنها تشكيل، تغيير و تداوم مييابد.
مكانيسم بنيادين بازار:
در اقتصاد مبتني بر بازار، تصميمگيري در باره اختصاص منابع، توسط تعداد بيشماري توليدكننده و مصرف كننده مستقل انجام ميشود. در اين ميان تغيير سليقه مصرف كنندگان از جمله اين مكانيسمهاست كه پيدايش تغيير در سليقه مصرف كنندگان موجب ميشود تااز طريق مكانيسم قيمتها، تخصيص منابع توليد نيز با اين تغيير هماهنگ شود. در اين ميان شناخت بازار كالا به افراد كمك ميكند تا به اين امر واقف شوند كه چه چيزي توليد كنند و ديگر سخن اين كه قيمت در بازار به منزله صدور علايم انجام وظيفه ميكند. قيمتها با صدور علايمي سبب ميشوند تا مقدار مصرف و توليد اين كالا در برابر تغييرات قيمت واكنش نشان دهند.
بنابراين قيمتها در بازار به توليدكنندگان نشان ميدهند تا چه كالا و خدماتي توليد كنند و به مصرف كنندگان تعيين ميكنند خريد چه كالايي و استفاده از چه خدماتي براي آنها مقرون به صرفه است.
مكانيزمهاي بازارهاي بينالمللي:
مكانيزمهاي بازارهاي بينالمللي با بازارهاي داخلي متفاوت است. در آنها مسائلي همچون: موازنه پرداختهاي بينالمللي، ارز خارجي، تعرفه و سود گمركي كالاهاي وارداتي، شيوههاي بسيار گوناگون امور اعتبارات، شيوههاي مختلف انتقال حق مالكيت كالاها از چه طريق تجارت متقابل و شيوههاي گوناگون حمل و نقل مطرح است.
بازار خودرو كشور:
با توجه به هزينههاي سنگين واردات خودرو و قطعات يدكي آنها به نظر ميرسد كه اين آزادسازي بتواند به تمام نيازهاي منطقي كشور پاسخ دهد. لذا بازنگري در قسمت خودرو براي بهينه سازي آن ضروري است و صنعت خودروسازي در كشور نزديك به نيم قرن سابقه فعاليت دارد. با اين وجود صنعت خودرو كشور در چند سال اخير توسعه درخور توجهي داشته و بخش اعظم نيازهاي بازار داخلي را تامين و در بازارهاي منطقه براي صدور حضور يافته است اين پيشرفتها براي اقتصاد ايران درخور توجه است.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b202/t1319/