با سلام ودرود
سپاس گذارم جناب کوکبی
در قسمت اول سوال که استراتژی به عنوان نمای بیرونی آمده بنده هنوز متوجه این قسمت از سوال نشدم
بسیار ممنون میشم که توضیحاتی هم در این رابطه بدین و در نهایت جواب سوال یعنی ارتباط بین استراتژی به عنوان نمای بیرون و سازمانهای یاد گیرنده پیتر سنگه وجود دارد
همچنان منتظر پاسخ های ناب شما بزرگوار هستیم
با احترام
سلام و درود
می توانیم به جای استراتژی از کلمه
راهبرد کمک بگیریم بدین گونه شاید موضوع ملموس تر گردد.
به عنوان مثال ممکن است استراتژی یا راهبردِ رفتاری یک فرد، شوخ طبعی باشد حال هر بار که نام این شخص برده می شود چه تصویری از این شخص، در ذهن شما نقش می بندد ؟
می توانیم بگوییم این نمای بیرونی این شخص است البته با ذکر این نکته که لازم است این تصویر و برداشت متره و آماری شود.
مثالی دیگر:
ممکن است نویسنده ای قابل، کتابهای خود را با رقمهایی بالا قیمت گذاری کند (مثلا بالاترین قیمت متصور برای یک کتاب)
بنابراین بر اساس این استراتژی (مبنی بر تمایز) ایشان فروشنده گران قیمت ترین کتاب کشور یا جهان (نمای بیرونی) خواهد بود.
یک سوال یا تمرین:
به نظر شما نمای بیرونی شرکتهای خودرو سازی ایران خودرو و سایپا با آن همه لایسنس و سرتیفیکیتد چیست؟
چند نکته:
1- راهبرد، متاثر از مجموعه تکنیکها در قالب یک یا چند سناریو است و اگر کلمه راهبرد را جایگزین استراتژی کنیم (برای مثال شوخ طبعی یا یادگیرنده بودن) مدیریت راهبردی همان مدیریت استراتژیک است.
به عنوان مثال ممکن است تکنیکهای شوخ طبعی با توجه به شرایط مختلف متفاوت باشد اما نهایتا این تکنیکها در قالب
سناریوهای مختلف، یک جلوه و نما را در ذهن مخاطبان ترسیم می نماید.
2- ضروریست این تکنیکها در قالب سناریوهای تعریف شده در بلند مدت و مستمر اتفاق بیافتد و به تعبیری تغییر مسیر اتفاق نیافتد (سناریویی از پیش شناخته و تعریف شده وجود داشته باشد در غیر این صورت هر لحظه تغییر مسیر یا تردید محتمل است) هر چند گاهی عدم تغییر مسیر نیز آفت راه و موجب شکست است.
به همین دلیل تاکید می شود آنچه پلن و طراحی می شود ممکن است همانی نباشد که نیت شده و آنچه اجرایی می گردد نیز گاهی آن چیزی نیست که پلن شده و در نهایت ممکن است برداشت و کنش و واکنش مردم نیز چیز دیگری گردد.
مجددا یادآوری می کنم از همین روست که فرهنگ را پدر استراتژی می دانند و استراتژی ارتباط مستقیم با فرهنگ سازی دارد.(قابل توجه شما که رشته مدیریت فرهنگی هستید)
3- به یاد داشته باشیم اگر قرار است پیرو یک استراتژی به چیزی شناخته شویم به بیان دیگر یک جلوه و نمای بیرونی مشخص و هدف گیری شده را بدست بیاوریم شکست در استراتژی به معنای بدست نیاوردن آن جلوه و نمای بیرونی نیست بلکه ممکن است به چیز دیگری که در برنامه ما نبوده شناخته شویم (به تعبیر شما یک جلوه و نمای بیرونی دیگری که قبلا برای ما نامشخص بوده و ممکن است خوب هم نباشد حاصل استراتژی ما گردد) از این روست که هر کسی جرات اتخاذ تصمیمات استراتژیک را ندارد.
امیدوارم محوای این سوال برای شما روشنتر شده باشد.