سلام/نه کم کم عوض شد این تو ذهنم هک شده دانشجو بودن یعنی درس نخوندن یعنی کلاس پیچوندن،شب امتحان خوندن/خب من تحت تاثیر محیط اطراف و دوستام هستم واسه همین در طول ترم درس نخوندم که الان دارم چوبشو میخورم اما چه سود 8)(
سلام
دقیقا همونطور که پیش بینی کردم دلیل بوجود اومدن این طرز فکر ، نداشتن مطالعه طول ترم بود که خود شمام اشاره کردید
این مورد رو فعلا باید با مطالعه بیشتر و بیشتر برطرف کرد بقیه موارد خود بخود درست میشن
اگر برنامه داشته باشید یا حتی بدون برنامه ، با کلاس و تمارین کلاس وتکالیف پیش برید دیگه وقت زیادی برای فکر کردن های بیجا، تفریحات بی جا و بی اثر و... نخواهید داشت
و در پایان ترم هم دیگه استرس ندارید وقت کم نمی آرید و هیچ فکر بدی هم نخواهید داشت برعکس حس خوبی دارید چون روی دروس تسلط دارید و با یک مرتبه مرور اماده امتحان خواهید بودو دوستانتون هم تشویق به درس خوندن میشن یا لااقل کم تر مزاحم میشن، ولی الان با چندین مرتبه هم او حس آرامش رو ندارید ...
به هر حال هرطوری هست بخودتون انگیزه و امید بدید( حتی با خیالبافی های غیر واقعی و دور از دسترس ) تا بتونید انگیزه ای داشته باشید
اگر وسیله ای در اطراف شما هم هست اون رو برای مدت حداقل یک هفته کنار بگذارید و بهیچ وجه به سراغش نروید و ارتباط رو قطع کنید چون شماالان آماده وقت تلف کردنید
و با سرگرم شدن به اون ساعتها وقتتون رو میگیره.
باز هم میگم فعلا فقط روی چگونگی مطالعه بیشتر و بیشتر وبیشتر تمرکز و برنامه ریزی کنید در اینصورت تمام افکار نادرست خودبخود برطرف خواهد شد و حال خوبی خواهید داشت
موفق باشید