قیاس معالفارق یا مقایسه نادرست یا مغالطه تمثیل از طریق اهمال در شرایط استدلال استقرایی پدید میآید که موضوع آن سرایت حکم یک امر به امر دیگر باشد بدون آن که شباهت کاملی میان آنها وجود داشته باشد. در منطق به مقایسه، تمثیل گفته میشود.
سلام خدمت دوستان
با سپاس از آقای حامد حسابدار که به نکته خوبی اشاره کردند. این داستان از طریق مغالطه (
مُغالِطِه، سَفسَطه یا مَغلَطِه (به پارسی سَره: دژفرنود) استدلالی است که از نظر علم منطق نادرست باشد. مغالطه جزئی از برهان است که به طور قابل اثباتی در منطق آن ایراد وجود دارد و بنابراین کل برهان را نامعتبر میسازد.) با روش استدلال تمثیل(تشبیه) سعی دارد که از یک مثال جزئی به یک حکم کلی برسد. یعنی می خواهد با یک نمونه ثابت کند که مسلمان ها در اعتقادات خود سُست هستند و اینگونه رفتار می کنند. و کسانیکه که به مسجد می روند و عبادت می کنند اینگونه اند.
خوب طبیعی ست و این داستان به نظر من غیر واقعی نیست اما این یک حکم کلی نیست، برای اینکه نه تنها شخص مسلمان بلکه هر فرد دیگری که در
باورهایش محکم نباشد (باور علمی، باور اعتقادی، و ... )؛ در چنین شرایطی همه چیز را انکار می کند. و ما نمی توانیم این را فقط به مسلمان ها نسبت دهیم. متاسفانه بسیاری از این موارد دیده می شود.
تمثیل عبارت است از «اثبات حکم در یک امر جزئی به موجب ثبوت آن در حکم جزئی دیگری که شبیه آن است» (رمضانی، روش های تحقیق در علوم رفتاری و اجتماعی 1378) . تمثیل از جمله استدلال هایی است که دارای ارزش علمی پایینی است و نمی توان به آن استناد کرد.
روش دیگری که این داستان استفاده نموده استدلال استقرائی است. «بدست آوردن نظریه از روی مشاهده را استقراء می گویند». با مشاهده یک داستان نتیجه گرفته می شود که بیشتر مسلمان ها اینگونه هستند.
بنابراین این داستان و اینگونه داستان ها که بارها و بارها به صورت تکراری با ایمیل و ... برای ما ارسال می شوند با مغالطه کاری سعی دارند تا مسائل را به گونه ای دیگر نشان دهند. و همچنین شایعه هایی که در مورد یک مسئله می شوند. و متاسفانه نکته ای که وجود دارد اینکه ما انسان ها همیشه چیزهایی که با دلیل و استدلال ثابت می شوند را باور نمی کنیم اما شایعه ها و داستان های این چنینی را به راحتی سرایت می دهیم. (مثال یکی از دوستان که در مورد ستاره های آسمان و رنگی بودن صندلی پارک زدند).
موفق و پایدار باشید