باسپاس از مطلب زيبايتان
از از ديدگاه اقتصادي بخواهيم به موضوع نگاه كنيم همان منابع طبيعي كه فرموديد راكشورهاي عقب مانده يا جهان سومي به كشورهاي پيشرفته صادر مي كنند وتكنولو‍‍ژي را كشورهاي عقب مانده وارد مي كنند براستي  چرا اينگونه است ؟ كمي روي اين موضوع تامل كنيم يك دليلش اين است كشورهاي عقب مانده از منابع طبيعي نمي توانند تكنولوژي توليد كنند وحالا بعد از اينكه وارد كردند تكنولوژي آيا ما فرهنگ استفاده ازتكنولوژي رادارند كه واقعا ندارند هراختراعي را درنظر بگيريد كشورهاي پيشرفته از هر اختراعي به صورت بهينه استفاده مي كنند .اين برمي گردد ب همان رفتارهاي اجتماعي كشورهاي عقب مانده واينجاست كه فرهنك تاثير بسزايي در پيشرفت كشورها دارد.

سلام

کشورهای عقب مانده عبارت درستی نیست و عبارت درست کشورهای عقب نگه داشته شده است.دلیل آن هم همکار محترم آذری اشاره داشتند.وجود مواد اولیه است.
کشورهائی که به این مواد احتیاج دارند تلاش میکنند که اجازه ندهند این کشورها قدرت اقتصادی و صنعتی پیدا کنند و سیستم کشورهای عقب نگه داشته شده در دست آنان است.

صحيح مي فرماييد اما خود كشورهاي عقب نگهداشته شده براي پيشرفت چه حركتي انجام داده اند كشورهاي عقب نگهداشته شده از نظر منابع طبيعي بسيار غني هستند اما متاسفانه نمي توانند تكنولوژي توليد كنند فقط يك دليل آن اينست ،دليل ديگر كه تاكيد من وكاربرمحترم  سيد علا سبزپوش هم دراين قسمت قضيه است كشورهاي عقب نگهداشته شده مشكلات فرهنگي هم دارند كه به بيشتر عقب نگهداشته شدنشان كمك مي كند فرهنگ استفاده نادرست ازتكنولوژي رادارند.

به نظر من بحث عقب مانده یا عقب نگه داشته شده بحث مفصلی است بنده عقیده همگی شما را قبول دارم ولی به درصد
به نظر من یک بخش از عقب ماندگی به خودمان بر می گردد ، و از همه مهمتر بحث فرهنگ است
اما متاسفانه کشورهای پیشرفته صد در صد هم برای پیشرفت ما کار شکنی می کنند و مانع از پیشرفت ما می شوند ولی ما نباید به بهانه این دلیل دست از تلاش برداریم البته بحث بحران مدیریتی در کشورهای عقب مانده هم مهم است
بد نیست بدانیم که کشورهای پیشرفته به بحث مهاجر پذیری برای تخلیه دیگر کشورها از نخبگان اهمیت زیادی می دهند

به همین خاطر در مورد مهاجرت خواهم نوشت

((مهاجرت یک عامل اجتماعی در تکوین تاریخ بشری و تمدن است ، مهاجرت در تاریخ بشر با کارکرد مثبت بزرگترین نقش را در تحرک و ارتقا بینش و شکل گیری تمدن های بشری داشته است. این امر عامل خلاقیت روحی و سازندگی انسان و تحرکات اجتماعی در تاریخ بشر است . مهاجرت انسان راکد را تبدیل به انسان سازنده محیط می کند و به هر  حال این موضوع همواره با تمدن در تاریخ تکرار می شود1 .

مهاجرت در اشکال مختلفی (داخلی ، بین المللی و ....) با انگیزشهای متفاوتی انجام می گیرد . تحقیقاتی که به بررسی نقش عوامل سیاسی در سازگاری مهاجرین می پردازد عمدتا وضعیت پناهدگان سیاسی را مورد بررسی قرار می دهند . پناهندگان سیاسی کسانی هستند که عمدتا به اجبار و به خاطر مشکلات و فشارهایی که در مبدا با آن روبرو بوده اند دست به مهاجرت زده و بیشتر اوقات هم به نحو کامل در مورد مقصد و جامعه میزبان ، اندیشه و تامل ننموده اند 2.

تعریف مهاجرت
تعریف نظری: مهاجرت حرکت انسانها از یک نقطه به نقطه دیگر در فاصله زمانی خاص با قصد و انگیزه بهبودخواهی است ، و باید دانست که در امر جابجاییهای جمعیتی دو نوع گریز از ضرر و اجبارهای محیطی خود نوعی بهبود خواهی و رفاه طلبی است .
و از نظر اداره امور اجتماعی سازمان ملل ، مهاجر کسی است که :
1-جهانگرد ، بازرگان ، دانشجو و یا مسافر عادی نباشد.
2-جز ساکنین مراکزی که به طور عادی بین دو کشور رفت و آمد می کنند ، نباشد .
3-جز پناهندگان یا افراد جمعیتهای جا به جا شده یا انتقال یافته نباشد

تعریف برنامه های فرهنگی

تعریف نظری : مجموعه ای از رفتارها ، واکنشها ، اقدامات و تدابیر ساختاری را شامل می شود که به دنبال حل مسایل فرهنگی باشد ، برنامه های فرهنگی زمان بر و چند وجهی است . هزینه بر  ، است و درصد شکست آن به طور طبیعی بالاست.

تعریف نیازهای فرهنگی
تعریف نظری : به مجموعه ای از نیازهای بشر گفته می شود که جز نیازهای روانی محسوب می شود ، و باعث می شود انسان برای برآورده کردن آنها به سوی انجام فعالیتهای علمی ، ادبی ، هنری ، ورزشی ، مذهبی و اجتماعی و غیره بپردازد . این نیازها منشا ذاتی دارند و توسط افراد از محیط و فرهنگ جامعه آموخته می شوند . و بنابر این چگونگی روند جامعه پذیری و مجموعه تجربیات فردی و تفاوتهای شخصی بر چگونگی میزان پذیرش و قدرت هر یک از نیازها نقش موثری ایفا می کنند و برآورده شدن این نیازها عمدتا موجب رشد روانی شخص می گردد که دستیابی به آن برای فرد لذت به همراه دارد .

با توجه به تعریف مهاجرت و فرهنگ و نیازهای فرهنگی به نظر من آنچه که همیشه مورد غفلت واقع شده است فرار مغزها و از همه مهمتر بحران مدیریتی و در نتیجه به دلیل عدم داشتن تعریف صحیح از نیازهای فرهنگی اگر چه برخی تکنولوژیها وارد می شود اما چون با نیازهای فرهنگی ، بصورت صحیح تطبیق داده نمی شود ، دچار چالش جدی می شویم
مانند خودرو ، شما دقت کنید چه کشورهایی بیشترین آمار تصادفات و آلودگی هوا را دارند ؟

با تشکر از دوستان

با سلام

به نظر من یک بخش از عقب ماندگی به خودمان بر می گردد ، و از همه مهمتر بحث فرهنگ است

مسلما" در بحث توسعه اقتصادی بسیاری از پارمترها دخیل است بعنوان مثال شرایط اقلیمی و زیست محیطی. در مناطق گرمسیری که دمای هوا بالای 40 درجه است انسانها بی حال میشوند اما در کشورهای اسکاندیناوی سرما باعث ایجاد کارگاههای کاری و تلاش بیشتر میشود.
یکی دیگر از عوامل رشد کمبود یا احساس خطر است . وقتی مانگران هستیم دست به فعالیت میزنیم اما وقتی زیر سر ما پر از سکه طلاست بیشتر تمایل به استراحت داریم تا تلاش.
اما چرا امریکا که خود در منابع اولین است اینقدر توسعه پیدا میکند؟ سوال اساسی اینجاست.

مهمترین پارامترهای توسعه:
1-قوانین شفاف و قابل اجرا.
2-اجرای قانون و ضمانت اجرائی آن.پ
3-قوه قضائی مستقل و قدرتمند.
4-وجود فرهنگ مناسب.

در توسعه خیلی پارمترها موثر است مثلا" اگر کار من و منزل من 100متر فاصله داشته باشد بجای 75کیلومتر طی 30 سال فعالیت من چیزی حدود 200 میلیون تومان صرفه جوئی حاصل میشود حالا شما برای 10میلیون نفر رقم را محاسبه کنید در نرخ بهره ضرب کنید .......
و یا بحث بهره وری که ما منابع خود را صرف محصولات کم بازده تر کنیم و پر بازده تر در زمان بلند مدت خیلی تفاوت حاصل میشود و مشکل کشورهای عقب نگه داشته شده هدر دادن منابع عظیم خود است به شکلی که در آمار هدر دادن همیشه اول هستند و بخشی از این مشکلات فرهنگی اما بخش دیگر عدم سیستم مناسب در کشور است مثلا" وقتی ما از حمل و نقل مناسب شهری و راه آهن و خط هوائی مناسب بهره مند نباشیم ناچار هستیم از خودرو بیشتر استفاده کنیم که این عامل باعث افزایش مصرف سوخت و ترافیک و آلودگی هوا خواهد شد و طی 10 سال رقم به حدی است که شما میتوانید با آن 10 کارخانه در حد ایران خودرو احداث کنید.
در بحث توسعه اقتصادی هر چیزی باید دارای منطق عقلائی باشد و درغیر اینصورت حتی تصمیم گرفتن برای یک طرفه کردن یک خیابان ممکن است باعث ایجاد هزینه تفاضلی منفی و قابل توجهی گردد.

اما متاسفانه کشورهای پیشرفته صد در صد هم برای پیشرفت ما کار شکنی می کنند و مانع از پیشرفت ما می شوند ولی ما نباید به بهانه این دلیل دست از تلاش برداریم البته بحث بحران مدیریتی در کشورهای عقب مانده هم مهم است
بد نیست بدانیم که کشورهای پیشرفته به بحث مهاجر پذیری برای تخلیه دیگر کشورها از نخبگان اهمیت زیادی می دهند

بخشی از عوامل فرار را خود کشورهای عقب نگه داشته فراهم میکنند و بخشی هم فرهنگی است مثلا" یک متخصص ژاپنی اگر با یک دهم امکانات بتواند در ژآپن زندگی کند به امریکا نخواهد رفت اما اگر بجای آزمایشگاه و مرکز تحقیقات به وی کار بی ربطی داده شود به هر حال چون عاشق کار و تخصص خود است مطمئنا" دست به مهاجرت خواهد زد.