Google

* آخرین فعالیتهای دسته جمعی توسط اعضای تالار تخصصی

موج مثبت


سپیدار سیستم


آموزش حسابداري جهت مصاحبه و استخدام


گپ وخنده


ختم قرآن ویژه ماه مبارک رمضان


انجمن کوهنوردی و طبیعت گردی متا


یاران محک


کاربازی-بازی کار


دفتر جناب آقای کیانی


دفتر جناب آقای فریدون مظفر نژاد


حسابداری تک کاربره IR




veryhot_post - بخش تصاویر - متا نویسنده موضوع: بخش تصاویر  (دفعات بازدید: 113173 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین اورش

xx - بخش تصاویر - متا
پاسخ : عکس از سومالی
« پاسخ #150 : ۲۲ مهر ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۶:۱۱ »
با سلام و درود بر این احساسات پاک و انسان دوستانه استاد بزرگوار

دوستان من مثل گندومند یعنی یک دنیا برکت و نعمت نبودشان قحطی و گرسنگی است و من چه خوشبختم که زردی خوشه های گندم در اطرافم موج میزند مهربانیت را ایلان جان قدر میدانیم و انرا در سیلوی جان نگهداری خواهیم کرد

شاد و پایدار باشید

آفلاین آیلان

xx - بخش تصاویر - متا
پاسخ : عکس از سومالی
« پاسخ #151 : ۲۲ مهر ۱۳۹۰ - ۱۹:۲۶:۱۲ »
با سلام استاد دستتون درد نکنه حالا دیگه حرف خودمو به خودمو پس میدین؟ 8)
من که از خدامه بتونم تو این امر خیر شریک باشم
حالا پس یک کار میکنیم همه بسیج بشیم و به شماره حساب بانک ملی واسه سومالی کمک مالی بفرستیم هر کی تو شهر خودش این بهتر نیست؟
به خدا ثواب داره من که هر وقت تبلیغاتشو می بینم گریم میگیره  8) 8) 8)
سامانه اطلاعات مالیاتی سام                                                         Emails are not allowed

آفلاین A.Ehsani

xx - بخش تصاویر - متا
پاسخ : عکس از سومالی
« پاسخ #152 : ۲۲ مهر ۱۳۹۰ - ۲۰:۰۲:۲۲ »
سلام

خانم اورش این که گفتید جدی بود دیگه؟
با سلام و درود بر این احساسات پاک و انسان دوستانه استاد بزرگوار


تاحدودی اکثرا" این کارو کردن ولی صحبت شما این بود که اعضاء متا چنین کاری رو انجام بدن. حالا منتظر باقی خواهیم ماند اگر داوطلب بود که جمع آوری میکنیم و واریز. اگر هم کس نبود فعلا" که چند نفریم و واریز میکنیم.

آفلاین اورش

xx - بخش تصاویر - متا
پاسخ : عکس از سومالی
« پاسخ #153 : ۲۳ مهر ۱۳۹۰ - ۲۰:۴۸:۲۰ »
با سلام

من قبلا زمانیکه تلویزیون تصاویر نشون میداد  اینکار کردم البته به حساب بانک ملی واریز کردم  شماره حساب خدمت دوستان  میدم
و از حس انسان دوستانه شما و خانم ایلان بسیار  تشکر میکنم  و بسیار خوشحالم که عضو این سایت هستم

مردم خیرخواه کشور جهت کمک به مردم قحطی زده و نیازمند سومالی می توانند از طریق شماره حساب های 99999 و 0199999999003 جمعیت هلال احمر نزد شعبه مرکزی بانک ملی ایران قابل پرداخت در تمامی شعب سراسر کشور اقدام کنند.

شاد و سرفراز باشید

آفلاین A.Ehsani

xx - بخش تصاویر - متا
پاسخ : عکس از سومالی
« پاسخ #154 : ۲۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۹:۰۸:۴۰ »
سلام

تشکر خانم اورش و امیدوارم که هیچ وقت انسانیت نمیرد.

آفلاین اجـاقـی

xx - بخش تصاویر - متا
آی آدمها یک نفر ... می سپارد جان!!!
« پاسخ #155 : ۱ آبان ۱۳۹۰ - ۰۲:۰۲:۲۱ »
pt_heart - بخش تصاویر - متاآی آدمها یک نفر ... می سپارد جان!!!pt_heart - بخش تصاویر - متا

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان

آی آدمها که بر ساحل بسات دل گشا دارید
نان به سفر جامه تان برتن یک نفر در اب میخواند شما را

موج سنگین را با دست خسته میکوبد
باز میدارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه ها تان را زه راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون میکند زین آبها بیرون
گاه سر گه پا آی ادمها
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پیماید
میزند فریاد و امید کمک دارد
آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشاید


موج میکوبد بر روی ساحل خاموش
پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده
پس مدهوش میرود نعره زنان وین بانگ باز از دور می آید
آی آدمها........
و ساده باد هر دم دلگزا تر در صدای باد؛ بانگ او رها تر
از میان آبهای دور و نزدیک باز در گوشی ندا ها آی آدمها...........

mahak2 - بخش تصاویر - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین Moshashaei

ساخت این جاده تو سالهای 1304 تا 1308 (مطمئن نیستم ولی بین همین سالهاست) با بیل و کلنگ و نیروی انسانی در نوع خودش بی نظیره...
یاحق به من بفهمان که بی تو چه خواهم شد؛اما نشانم نده...آمین

آفلاین مرضیه زهری

xx - بخش تصاویر - متا
مناظر آستارا
« پاسخ #157 : ۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۷:۴۷:۳۰ »

آبشار لاتون در روستای کوته کومه شهر لوندویل آستارا

%D8%A2%D8%A8%D8%B4%D8%A7%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86_%D8%B4%D9%87%D8%B1_%D9%84%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%84_%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A7 - بخش تصاویر - متا

%DA%A9%D9%88%D8%AA%D9%87_%DA%A9%D9%88%D9%85%D9%87 - بخش تصاویر - متا

     %D9%84%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%84 - بخش تصاویر - متا
هرگز نشه فراموش

آفلاین مرضیه زهری

xx - بخش تصاویر - متا
پاسخ : مناظر آستارا
« پاسخ #158 : ۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۷:۲۸ »
برای رسیدن به این آبشار بایستی از روستای آسیا شوان(رودخانه کنار آسیاب) گذر کرد

 
%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C_%DA%A9%D9%88%D8%AA%D9%87_%DA%A9%D9%88%D9%85 - بخش تصاویر - متا

   %D8%A2%D8%B3%DB%8C%D9%88_%D8%B4%D9%88%D8%A7%D9%86 - بخش تصاویر - متا
  چشمه از نوع جدید ( ^o^)

  %DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C - بخش تصاویر - متا

%D9%84%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86_%D8%AC - بخش تصاویر - متا

اگر مسیرتون به اون روستا خورد از قهوه خانه نور محمد هم استفاده کنید(کلبه چوبی ای دارند)
هرگز نشه فراموش

آفلاین Moshashaei

xx - بخش تصاویر - متا
پاسخ : عکس های قدیمی کلاردشت
« پاسخ #159 : ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۲:۰۵:۳۹ »


قدیمی ترین تصویر منظره از کلاردشت

نقاشی اثر کمال الملک

گوشه ی بالا سمت راست : روستای طویدره فعلی است.

و توضیح اینکه : این نقاشی از ضلع شرقی کلاردشت رو به غرب کشیده شده است...از روستای اویجدان فعلی رو به جنگل.
یاحق به من بفهمان که بی تو چه خواهم شد؛اما نشانم نده...آمین

آفلاین elina_363

xx - بخش تصاویر - متا
قطعه گمشده
« پاسخ #160 : ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۸:۵۷:۳۸ »
آشنایی با دایره بزرگ


قطعه گم شده تنها نشسته بود ...
در انتظار کسی که از راه برسد
و او را با خود جایی ببرد

 
01 - بخش تصاویر - متا

بعضی ها با او جور در می آمدند ...
 
02 - بخش تصاویر - متا


اما نمی توانستند قل بخورند

 

 03 - بخش تصاویر - متا


بعضی دیگر قل می خوردند
اما جور در نمی آمدند
 


04 - بخش تصاویر - متا


یکی از جور در آمدن چیزی نمی فهمید

 
 05 - بخش تصاویر - متا


دیگری از هیچ چیز چیزی نمی فهمید
 
 
06 - بخش تصاویر - متا

یکی زیادی ظریف بود

 
07 - بخش تصاویر - متا
 


و تالاپی پایین افتاد ...
 


08 - بخش تصاویر - متا


یکی او را می ستود ...
و می رفت پی کارش

 
 
09 - بخش تصاویر - متا

بعضی ها بیش از اندازه قطعه گم شده داشتند
 

 
10 - بخش تصاویر - متا

بعضی بیش از اندازه قطعه داشتند
11 - بخش تصاویر - متا



تکمیل تکمیل !
او یاد گرفت که چگونه از چشم حریص ها خود را پنهان کند

 
 12 - بخش تصاویر - متا


باز هم با انواع دیگری روبه رو می شد
بعضی خیلی ریزبین بودند

 
13 - بخش تصاویر - متا


فکر کرد برای توجه دیگران خود را بیاراید ...
 
15 - بخش تصاویر - متا


فایده ای نداشت
 
16 - بخش تصاویر - متا
 


این بار پر زرق و برق شد
اما با این کار خجالتی ها از سر راهش فرار کردند


17 - بخش تصاویر - متا
 


عاقبت یکی پیدا شد که کاملا جور در می آمد !
 
 
18 - بخش تصاویر - متا
19 - بخش تصاویر - متا

اما ناگهان ...
قطعه گم شده شروع کرد به رشد کردن !

 
20 - بخش تصاویر - متا
 


و رشد کرد
 
21 - بخش تصاویر - متا
 


- من نمی دانستم تو رشد می کنی
قطعه گم شده جواب داد :
"من هم نمی دانستم."

 

 22 - بخش تصاویر - متا


- میروم پی قطعه گم شده خودم،
که بزرگ هم نمی شود ...

 
23 - بخش تصاویر - متا
 


روزها گذشت تا یک روز،
کسی آمد که با دیگران فرق داشت
قطعه گم شده پرسید : "از من چه می خواهی ؟"
- هیچ
- به من چه احتیاجی داری ؟
- هیچ
قطعه گم شده باز پرسید : "تو کی هستی ؟"
دایره بزرگ گفت : "من دایره بزرگم."


24 - بخش تصاویر - متا


 


قطعه گم شده گفت :
"به گمانم تو همان کسی باشی که مدتهاست در انتظارش هستم. شاید من قطعه گمشده تو باشم"
دایره بزرگ گفت : " اما من قطعه ای گم نکرده ام و جایی برای جور در آمدن تو ندارم"
قطعه گم شده گفت : "حیف ! خیلی بد شد. چه قدر دلم می خواست با تو قل بخورم ..."
دایره بزرگ گفت : "تو نمی توانی با من قل بخوری. ولی شاید خودت بتوانی تنهایی قل بخوری"

 
 25 - بخش تصاویر - متا


- تنهایی ؟
نه، قطعه گمشده که نمی تواند تنهایی قل بخورد
دایره بزرگ پرسید : "تا به حال امتحان کرده ای ؟"
قطعه گم شده گفت :"آخر من گوشه های تیزی دارم. شکل من به درد قل خوردن نمی خورد"
دایره بزرگ گفت : "گوشه ها ساییده می شوند و شکل ها تغییر می کنند
خب، من باید بروم. خداحافظ !
شاید روزی به همدیگر برسیم ..."
و قل خورد و رفت

 

26 - بخش تصاویر - متا
 


قطعه گم شده باز تنها ماند
مدتی دراز در همان حال نشست

 
27 - بخش تصاویر - متا
 

آن وقت ...
آهسته ...
آهسته ...
خود را از یک سو بالا کشید ...

 
28 - بخش تصاویر - متا
 

تلپی افتاد
 
 29 - بخش تصاویر - متا


باز بلند شد ... خودش را بالا کشید ...
باز تالاپ ...
شروع کرد به پیش رفتن ...

 
30 - بخش تصاویر - متا
 


و به زودی لبه هایش شروع کرد به ساییده شدن ...
آن قدر از جایش بلند شد افتاد
بلند شد افتاد
بلند شد افتاد

 

 31 - بخش تصاویر - متا


تا شکلش کم کم عوض شد ...
 

 32 - بخش تصاویر - متا


حالا به جای اینکه تلپی بیفتد، بامپی می افتاد ...
و به جای اینکه بامپی بیفتد، بالا و پایین می پرید ...
و به جای اینکه بالا و پایین بپرد، قل می خورد و می رفت ...
نمی دانست به کجا، اما ناراحت هم نبود

 
33 - بخش تصاویر - متا
 


همین طور قل خورد و پیش رفت
 
34 - بخش تصاویر - متا
35 - بخش تصاویر - متا
تا ...
 
36 - بخش تصاویر - متا
 
پایان.

نویسنده : شل سیلوراستاین


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter
 

anything