Google

* آخرین فعالیتهای دسته جمعی توسط اعضای تالار تخصصی

موج مثبت


سپیدار سیستم


آموزش حسابداري جهت مصاحبه و استخدام


گپ وخنده


ختم قرآن ویژه ماه مبارک رمضان


انجمن کوهنوردی و طبیعت گردی متا


یاران محک


کاربازی-بازی کار


دفتر جناب آقای کیانی


دفتر جناب آقای فریدون مظفر نژاد


حسابداری تک کاربره IR




veryhot_post - مشاعره - متا نویسنده موضوع: مشاعره  (دفعات بازدید: 42865 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - مشاعره - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #30 : ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۲:۰۹ »

 تا کی به تمنای وصال تو یگانه                                           اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین امیر شهباززاده

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #31 : ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۴۲:۱۶ »
هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده‌ايم
هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده‌ايم
عمري گذشت تا به اميد اشارتي
چشمي بدان دو گوشه ابرو نهاده‌ايم
ما ملك عافيت نه به لشكر گرفته‌ايم
ما تخت سلطنت نه به بازو نهاده‌ايم
تا سحر چشم يار چه بازي كند كه باز
بنياد بر كرشمه جادو نهاده‌ايم

آفلاین CIVILAR

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #32 : ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۶:۰۲:۵۱ »
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم

برخرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم

آفلاین مهربانو

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #33 : ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۰:۰۳:۴۹ »
این هم « م »

مرا ببخشید! چه تاپيك قشنگي!...عجب ديوان شعر رنگ رنگي
هزاري شعر مي دانستم، افسوس!...كه از يادم پريده جز جفنگي
اگر در پاسخ اشعار مانديم...نمي شه خود سراييم با زرنگي؟
سروديم بي اجازت اين غزل را ...نزد بر هيچ دل هر چند چنگي!!
ميان جمعتان خود را رساندیم....به ضرب و زور ابيات جفنگي
تو گفتي ره به اين تاپيك باز است...مبادا با حضور ما بجنگي!
زندگی صحنـــه یکتای هنرمندی ماست                هر کسی نغمـه خود خواند و از صحنه رود
                                                    صحنه پیوسته بجاست                   خرم آن نغمه که مردم بسپارند

آفلاین nazarian-55

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #34 : ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۰:۵۰:۵۱ »
سخنانی از احمد شاملو


سیاست‌بازی و قدرت طلبی كه لازم و ملزوم هم است كار كسی است كه لزوماً برای حیات ذی‌روحی اهمیتی قائل نیست و از دروغ بافتن و حیله‌ در كاركردن و كشتار و ویرانی هراسی ندارد. در امر سیاست هر رذالتی امتیازی است. تا آن‌جا كه شاه عباس صفوی می‌تواند به بركت كارنامه‌ی خونینش لقب كبیر دریافت كند. اهل سیاست به قداست زندگی نمی‌اندیشد بل‌كه زندگان را تنها به مثابه‌ی وسائلی ارزیابی می‌كند كه عندالاقتضا باید بی‌درنگ فدای پیروزی او شوند. كسانی این عقیده را نمی‌پذیرند و شناخت و لاجرم حرمت نهادن به هنر را مقوله‌ی جداگانه‌ئی به حساب می‌آورند و ارتش رایش آلمان را مثل می‌زنند كه غالب افسرانش در نواختن دست كم یك ساز مهارت داشتند. پاسخ چنان كسانی این است كه بله، و اگر فراموش كرده‌اید خودم به خاطرتان می‌آورم كه آن‌ها از فرط "علاقه به این هنر والای انسانی" حتا در كشتارگاه‌ها دسته‌هائی را كه به سوی سالن‌های گاز هدایت می‌شدند با اركسترهائی بدرقه می‌كردند كه نوازندگان‌شان از میان خود زندانیان انتخاب شده بود و تقریباً همگی نوازنده‌ی حرفه‌ئی اركسترهای فیلارمونیك یا سمفونیك كشورهای فتح‌شده‌ بودند كه فقط به گناه "آلمانی نبودن" می‌بایست با روزی چند ده گرم نان در كارخانه‌های تهیه‌ی ابزار جنگی جان بكنند و به مجرد بروز آثار فرسودگی در آن‌ها به اتاق‌های گاز فرستاده شوند. حق همین است كه آن ستایندگان موزارت و بتهوون با همه‌ی وجودشان به موسیقی، و از طریق موسیقی به همه‌ی هنرها، مهر می‌ورزیدند و  نیاز روانی داشتند و  به آن حرمت می‌گذاشتند و تبحرشان در نواختن دست كم یك ساز به هیچ وجه ربطی به سنت‌های تربیت اشرافی‌شان نداشت! با وجود این باید قبول كرد درجهانی كه برای هیچ چیز انسانی حرمتی قائل نیست و اداره و هدایتش به دست دیوانگان و اوباش افتاده است، به هرحال از شعر و به طور كلی هنر، انتظار نجات بخش بودن نمی‌توان داشت، هر چند كه آرمان هنر چیزی به جز این نیست!

البته اگر روزی حكومت خرد برقرار شود سیاست نیز معنای درست خود را باز می‌یابد. یعنی آن‌گاه این كلام آلوده به تمهیدهای شرافتمندانه‌ئی اطلاق خواهد شد كه برای وصول به نظم و معدلتی شایسته و درخور انسان به كار بسته می‌شود.

آفلاین Arghavan

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #35 : ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۱:۰۳:۰۵ »
ضمن عرض سلام و خوش آمد گوئی خدمت دوست گرامی جناب نظریان

این تاپیک بمنظور مشاعره ایجاد شده  و بهتر است شما موضوعتان را در جای مناسب خود مطرح نمائید .

از همکاری شما متشکرم

شعر نو که شعر حساب نمی شه که بشه باهاش مشاعره کرد ، بنابراین لطفا شعر خود را تغییر دهید .

دوستان  شما میتوانید از انواع شعر در این مشاعره استفاده نمائید، از جمله رباعی ، قصیده ، غزل ،دوبیتی ،شعر نو و....

در ضمن اگر شعر نو ، شعر نبود  به آن « شعر نو » گفته نمی شد.
ابر آمد و باز بر سر سبزه گريست      بي باده ارغـــــوان نمي شايد زيست
 اين سبزه که امروز تماشاگه ماست      تا سبزه خاک ما تماشاگه کيست
       *Image Removed*

آفلاین CIVILAR

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #36 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۳:۰۵:۳۹ »
این جا جای اون نیست که در مورد چیزی که شعر نو نامیده می شود ، بحث کنم . اما در جهان نسبی همه چیزی نسبت به هم سنجیده می شوند و آن وقت است که کسی که ظاهرا شاعرش می نامند مانند سهراب سپهری حتی لیاقت واکس زدن کفش حافظ را نخواهد داشت .


در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس
بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است

حافظ

آفلاین Arghavan

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #37 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۰۰:۵۶ »
این جا جای اون نیست که در مورد چیزی که شعر نو نامیده می شود ، بحث کنم . اما در جهان نسبی همه چیزی نسبت به هم سنجیده می شوند و آن وقت است که کسی که ظاهرا شاعرش می نامند مانند سهراب سپهری حتی لیاقت واکس زدن کفش حافظ را نخواهد داشت .

دوست عزیز نظر شما متین ، اما شما باید علائق دیگران را نیز در نظر بگیرید . این درست است که اشعار حافظ و مولانا و سعدی

و... را نمیتوان با هیچ شعری مقایسه کرد ، اما اشخاصی مانند نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث و... نیز از احساسات خود

 برای شعر گفتن استفاده کرده اند .در نتیجه در این جهان نسبی به شعر نو هم شعر گفته می شود هر چند ضعیف تر

باشند. این را هم در نظر بگیریدکه این اشعار که شما آنها را به حساب نمی آورید حرف هایی برای گفتن دارند که

بازگو کننده برخی مسائلند.

با آرزوی موفقیت برای شما و توجه بیشتر تان به علائق و سلیقه های دیگران.
ابر آمد و باز بر سر سبزه گريست      بي باده ارغـــــوان نمي شايد زيست
 اين سبزه که امروز تماشاگه ماست      تا سبزه خاک ما تماشاگه کيست
       *Image Removed*

آفلاین Arghavan

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #38 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۱:۰۵ »
ترا من چشم در راهم شباهنگام

 تــرا من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ "تلاجن" سایه‌ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛
ترا من چشم در راهم.

شباهنگام. در آندم که بر جا دره‌ها چون مرده‌ماران خفتگانند؛
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرَم یادآوری یا نه، من از یادت نمی‌کاهم؛
ترا من چشم در راهم

نیما یوشیج
ابر آمد و باز بر سر سبزه گريست      بي باده ارغـــــوان نمي شايد زيست
 اين سبزه که امروز تماشاگه ماست      تا سبزه خاک ما تماشاگه کيست
       *Image Removed*

آفلاین سعدی مومیوند

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #39 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۸:۵۵ »
با درود به دوستان عزیز

من موافقم که در مشاعره از شعر نو استفاده نمیشود
اما
این درست نیست که شعر نو را به حساب نیاورد و فقط شعرهای دارای قافیه و بند را شعر نامید. بهتره بگیم این قسمت جای شعر نو نیست.

یاحق...
***کسی که به من می آموزد ،از کسی که مرا دوست دارد با ارزش تر است***

آفلاین DELFAN

  • کاربر متایی
  • ******
  • index - مشاعره - متا
  • تعداد ارسال: 1.834
  • متا امتیاز 18141 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به DELFAN
  • رای برای مدیریت : 21
  • يکي باش براي يک نفر،نه تصويري مبهم در خاطر صد نفر.
  • تخصص: حسابداری
  • سمت: حسابدار
  • سپاس شده از ایشان: 29
  • سپاس کرده از دیگران: 4
xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #40 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۵۳:۳۵ »

 مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم

                                                  هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

آفلاین مهربانو

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #41 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۳:۳۰:۰۳ »
منم که گوشه میخانه خانقاه من است        دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

حافظ
زندگی صحنـــه یکتای هنرمندی ماست                هر کسی نغمـه خود خواند و از صحنه رود
                                                    صحنه پیوسته بجاست                   خرم آن نغمه که مردم بسپارند

آفلاین اجـاقـی

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #42 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۶:۴۵:۲۲ »
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد        خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است

حافظ با شیفتگی تمام ، در هیئت شیواترین کلام ، سرشار از لطف خیال حکایت عشق را در شعرها یش تصویر نموده که بدان

میتوان نام " معجزه ی سخن " را داد. زیراحافظ از منظرعشق به زند گی نگاه می کرد عصاره و جوهر هستی آدمی را مضمر

 در همین بستر می دید وحتی عشق را معلم سخن گفتن خود می دانست، حافظ "عشق" رایک بعد ماورایی میدهد واز دید

او این عشق بوده که نه تنها کلام محبت را بردهن او گذاشته، بلکه مجموعه لطف سخن او برخاسته ازمکتب عشق است.

از آن هم فراتر میرود ومیگوید تعلیم سخن گفتن را "عشق " به من آموخته اگر مدح و تحسین من بر زبان خلق جاری است،

 برخاسته ازتعلیم عشق می باشد
mahak2 - مشاعره - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین maxim354

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #43 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۷:۱۵:۳۵ »
ترا که هر چه مراد است در جهان داری      چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

حافظ

آفلاین CIVILAR

xx - مشاعره - متا
پاسخ : مشاعره
« پاسخ #44 : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۳:۴۳:۰۹ »
در مورد چالش بنده با شعر نو می توان در یک تاپیک جاگانه مفصل بحث نمود و بنده آمادگی کامل دارم که با هر کسی به بحث بپردازم .

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

حافظ بزرگ


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter
 

anything