يادداشت منتشر شده در دنياي اقتصاد چهارشنبه 23 آذر 1390
حساب جاری شركا
گارو هوانسیان فر *
این سرفصل در سمت بدهیهای ترازنامه بعضی از شركتهای خصوصی مشاهده میشود و مبالغ آنها هم در بیشتر موارد بسیار بالا و در بعضی مواقع غیر قابل مقایسه با سایر اقلام ترازنامه است.
من شخصا به كاركنان موسسه خود گفتهام كه به این سرفصل با دید «فروشها یا در آمدهای ثبت نشده» نگاه كنند. البته ممكن است كه واقعیت امر چنین نباشد، ولی در بیشتر موارد كه من با آن برخورد كردهام، عنوان اصلی این سرفصل همان «فروشها و درآمدهای ثبت نشده» است.
بنابراین، حسابرس، نخست باید با این دید به این سرفصل حساب نگاه كند و رسیدگیهای خود را با توجه به عنوان صحیح آن انجام دهد. البته نمیتوان نتیجهگیری كلی كرد كه در هر جا كه حساب جاری شركا وجود دارد، در آنجا حتما فروشها یا درآمدهایی در سرفصل «درآمد»ها ثبت نشده است. ممكن است واقعا نام سرفصل «جاری شركا» با مواردی كه تحت آن سرفصل ثبت شده، همخوانی داشته باشد ولی در رسیدگیها باید اصل و مبنا را چنین قرار داد كه این سرفصل نماینده درآمدهای ثبت نشده است، مگر اینكه عكس این مطلب ثابت شود.
در رسیدگی به این سرفصل حساب، هر موردی را باید با تعمق بررسی كرد. چرا شركا به طور مرتب وجه نقد وارد شركت میكنند؟ آیا شركت واقعا با كمبود نقدینگی روبهرو است؟
چرا هر ساله شركا (صاحبان سرمایه) باید به طور مرتب مبالغی را از جیب خود به شركت واریز كنند. در بعضی از شركتها مشاهده میشود كه این سرفصل حساب هر سال نسبت به سال قبل متورم تر میشود. یك حسابرس باید از خود بپرسد كه صاحبان سرمایه آن شركت چه نفعی از ادامه فعالیت آن شركت میبرند. ممكن است شركتی در سالهای اول یا دوم بعد از تاسیس با مشكلات نقدینگی روبهرو شود و حتی زیانده هم باشد، ولی این عمل تا چه زمانی میتواند ادامه داشته باشد؟ آیا صاحبان سرمایه چنین شركتهایی این درك را ندارند كه اگر پول خود را به صورت سپرده ثابت بلند مدت نزد بانكها میگذاشتند، میتوانستند بدون هیچ مشكلی، سود سرمایه گذاری خود را بیشتر از سود احتمالی یا زیان شركتی كه در آن سرمایه گذاری كرده بودند، بهدست آورند؟
بنابراین، متورم شدن مانده بستانكار این سرفصل حساب از سالی به سال دیگر، باید برای حسابرس سوالبرانگیز باشد. در اینجا است كه حسابرس باید با تردید حرفهای به حساب درآمدها و فروشها نگاه كند و رسیدگیهای خود را با این فرض انجام دهد كه درآمدها و فروشهایی در واحد مورد رسیدگی ثبت نمیشود. برای این منظور هم باید حسابهای دیگری از قبیل قیمت تمام شده كالای فروش رفته، و سایر مدارك و مستندات از قبیل گزارشهای تولید، میزان اضافه كاری كاركنان، حوالههای خروج كه نزد نگهبانی بایگانی میشود و ... را با دقت رسیدگی كند و به هر ثبت حسابداری كه بدهكار آن حسابهای «صندوق» یا «بانك» هستند و بستانكار آنها «جاری شركا»، با تردید حرفهای نگاه و رسیدگی كند. به عبارت دیگر، باید بهدنبال درآمدهای ثبت نشده بگردد و این اعتقاد را داشته باشد كه بالا بودن مبلغ مانده بستانكار حساب جاری شركا و افزایش مانده آن در سنوات بعد، به احتمال بسیار زیاد به علت ثبت نشدن كلیه درآمدها و فروشها بوده است.
نتیجهگیری و كلام آخر: برای من این حساب همیشه معادل «درآمدهای ثبت نشده» تلقی میشود و با این دید به این حساب نگاه میكنم و رسیدگیهای جانبی خود را در رابطه با سایر حسابها افزایش میدهم. این حساب باید با تجزیه تحلیل فراوان، البته به موازات سایر حسابهای مرتبط رسیدگی شود.
*عضو پیوسته انجمن حسابداران خبره مدیریت انگلستان
Linkback: https://irmeta.com/meta/b1056/t9255/